2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (1)
کد مطلب: ١٥٤٨١ تاریخ انتشار: ٢٤ خرداد ١٤٠٢ - ١٨:٠٩ تعداد بازدید: 618
خارج فقه الحکومه » فقه
پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (1)

(جلسه چهل و ششم - 12 10 1401)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه چهل و ششم - 12  10 1401)

موضوع:  پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (1)

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

عرض کردیم در رابطه با بحث ولایت فقیه، باید قبلاً ولایت اهل بیت برای ما تثبیت بشود و شبهاتی که در این جا هست پاسخ بدهیم.

در رابطه با امام کاظم (سلام الله علیه) 85 روایت فقط خاص امام کاظم داریم غیر از روایاتی که همه ائمه نام شان برده شده. نسبت به امام کاظم، از همان لحظه ولادت ایشان، امام صادق (سلام الله علیه) امامت حضرت را مطرح کرده اند.

در حال رفتن به مکه بودند در یکی از منازل به حضرت بشارت دادند خدای عالم فرزندی به شما داد همان لحظه فرمود امام بعد از من همین فرزندی است که خدا امروز به من داده است. این تعبیر را درباره هیچ کدام از ائمه بنده ندیدم.

چون هم حکومت ها و هم زیدی ها می خواستند ایجاد شبهه کنند و اذهان جوان ها را متزلزل کنند ولذا آقا امام صادق (سلام الله علیه) در همان لحظه بیان می فرمایند.

در رابطه با اسماعیل شاید ده -دوازده روایت داریم در مذمت اسماعیل از زبان امام صادق که:

«ذَکَرْتُ إِسْمَاعِیلَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ وَ اللَّهِ لَا یُشْبِهُنِی وَ لَا یُشْبِهُ أَحَداً مِنْ آبَائِی.»

یعنی اسماعیل نه شبیه من و نه شبیه پدران من است.

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 70

امام صادق نشسته بود یک راوی می آید تقریباً یک عده ای عقیده داشتند اسماعیل، امام بعد از امام صادق است می گوید رفتم از امام صادق سوال کردم حضرت جواب داد اسماعیل گفت پدر من نمی فهمد (نستجیر بالله) می گوید من در دلم ناراحت شدم و به هم ریختم این چطور امامی است که نسبت به پدر بزرگوارش این طور بی ادبانه و جسورانه حرف می زند؟!

لذا این شبهاتی که این ها مطرح می کنند مرحوم شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) در کمال الدین نقل و پاسخ می دهد:

«قالت الزیدیة و مما تکذب به دعوى الإمامیة إنهم زعموا أن جعفر بن محمد (علیه السلام) نص لهم على إسماعیل»

زیدیه ادعا می کنند: امام صادق نصی دارد بر این که امام بعد از من، اسماعیل است.

«و أشار إلیه فی حیاته ثم إن إسماعیل مات فی حیاته فَقَالَ: مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی‏»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 69

در روایتی از آقا امام هادی است که بدائی صورت نگرفته مثل بدائی که در رابطه با اسماعیل و سید محمد است. می گویند:

«فإن کان الخبر الاثنا عشر صحیحا»

اگر روایت ائمه اثنی عشر صحیح است

«فکان لا أقل من أن یعرفه جعفر بن محمد (علیه السلام)»

امام صادق می دانست که امام بعد از او امام کاظم، امام رضا و امام جواد است

«و یعرف خواص شیعته لئلا یغلط هو و هم هذا الغلط العظیم»

خواص شیعه امام صادق هم می دانستند. تا این عقیده غلط و غلط بزرگ اتفاق نیافتد

می گوید اگر حدیث اثنی عشر درست بود باید امام صادق هم می دانست که دوازده امام اولش حضرت امیر (سلام الله علیه) است به ترتیب تا حضرت مهدی؛ ولی این که نفرمود بعد از من اسماعیل است بعد از این که اسماعیل از دنیا رفت فرمود: «مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی‏» معلوم می شود احادیث اثنی عشر، احادیث درستی نیست.

 مرحوم شیخ صدوق این جا خیلی عصبانی شده می گوید:

«فقلنا لهم بم قلتم إن جعفر بن محمد (علیه السلام) نص على إسماعیل بالإمامة»

از کجا دارید می گویید؟

«و ما ذلک الخبر»

این خبر و حدیث کجا است؟

«و من رواه»

این را چه کسی روایت کرده است؟

«و من تلقاه بالقبول»

چه کسی این روایت را قبول کرده است؟

«فلم یجدوا إلى ذلک سبیلا»

هیچ راهی آقایان برای این ندارند که ثابت کنند امام صادق (سلام الله علیه) در رابطه با اسماعیل فرموده باشد این امام بعد از من است.

«و إنما هذه حکایة ولدها قوم قالوا بإمامة إسماعیل»

این روایت حکایتی است که از تولیدات قائلین به امامت اسماعیل است.

«لیس لها أصل»

یعنی برای این، اصلی نیست روایتی ما نداریم

«لأن الخبر بذکر الأئمة الاثنی عشر (علیهم السلام) قد رواه الخاص و العام عن النبی (صلی الله علیه واله وسلم) و الأئمة (علیهم السلام) و قد أخرجت ما روی عنهم فی ذلک فی هذا الکتاب فأما قَوْلُهُ مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی»

این را ما قبول داریم ولی معنایش این نیست که امام صادق معتقد بود امام بعد از او، اسماعیل است و بداء حاصل شد نه معنایش این است:

«ما ظهر لله أمر کما ظهر له فی إسماعیل ابنی»

چیزی که یک عده از مردم تصور می کردند اسماعیل امام است، خدای عالم اسماعیل را در زمان حیات من از دنیا برد و امر برای همه روشن شد که اسماعیل، امام بعد از من نیست.

«مَا بَدَا» به معنای «ما ظهر لله أمر کما ظهر له فی إسماعیل ابنی» این ها که این همه تبلیغ کرده بودند عقیده پیدا کرده بودند، خدای عالم با مرگ اسماعیل برای همه قضیه را روشن کرد.

«إذ اخترمه فی حیاتی لیعلم بذلک أنه لیس بإمام بعدی و عندنا من زعم أن الله عز و جل یبدو له الیوم فی شی‏ء لم یعلمه أمس فهو کافر»

عقیده ما این است اگر کسی معتقد باشد خدای عالم، امروز یک مسئله ای برایش روشن شد که دیروز نمی دانست به نظر ما این کافر است.

«و البراءة منه واجبة»

برائت از این هم واجب است.

 یعنی کسی بداء را به این معنا بگیرد که خدای عالم، عالِم نبوده یک اتفاقی افتاد برای خدا ثابت شد که این قضیه این طوری نبوده طوری دیگر بوده، کافر است.

«کما روی عن الصادق (علیه السلام)‏»

بعد روایت هم نقل می کند از امام صادق (سلام الله علیه) که:

«مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ‏ءٍ الْیَوْمَ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ»

اگر کسی تصور کند برای خدا امروز یک چیزی آشکار شد قبلاً نمی دانست از او برائت بجویید.

«وإنما البداء الذی ینسب إلى الإمامیة القول به هو ظهور أمره»

این امر الهی برای مردم ظهور پیدا کرد، این بداء و ظهور برای مردم اتفاق افتاد.

«یقول العرب بدا لی شخص أی ظهر لی لا بداء ندامة تعالى الله عن ذلک علوا کبیرا.»

نه این که خدای عالم تصمیم داشت این کار را انجام دهد بعد پشیمان شد کار دیگری انجام داد.

«مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی» یعنی: «یقول ما ظهر لله أمر کما ظهر له فی إسماعیل ابنی إذ اخترمه فی حیاتی‏»؛ یعنی خدای عالم این کار را برای مردم آشکار کرد آشکار کردن خدا برای مردم برای این بود که این ها تصور می کردند اسماعیل امام است. اسماعیل را خدا از دنیا برد و مسئله را برای مردم روشن کرد که اسماعیل امام نیست.

یکی از اشکالاتی که وهابی ها به شیعه می گیرند مسئله بدا است یکی از اشکالات خیلی پیچیده وهابیت است. این طلب شما باشد. دلائل دیگری در رابطه با بدا داریم هم از آیات هم از روایات خلاصه اش این است که ایشان در این جا گفتند.

این جا ما داریم عبارت ایشان را نقل می کنیم اجازه بدهید تمام بشود بعد از آن مطالبی خدمت تان عرض می کنم.

بعد می گوید:

«و کیف ینص الصادق (علیه السلام) على إسماعیل بالإمامة مع‏ قَوْلِهِ فِیهِ إِنَّهُ عَاصٍ»

اسماعیل چگونه نصی دارد؟ امام صادق می گوید این فرزند من، معصیت کار است

«لَا یُشْبِهُنِی»

نه شبیه من است

«وَ لَا یُشْبِهُ أَحَداً مِنْ آبَائِی»

چند تا روایت ایشان در این جا آورده روایت از امام صادق

«إِنَّهُ عَاصٍ لَا یُشْبِهُنِی وَ لَا یُشْبِهُ أَحَداً مِنْ آبَائِی»

باز عبارت دیگر از عبید ابن زراره از حسن ابن راشد است:

«ذَکَرْتُ إِسْمَاعِیلَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ وَ اللَّهِ لَا یُشْبِهُنِی وَ لَا یُشْبِهُ أَحَداً مِنْ آبَائِی.»

 باز روایت دیگر:

«عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ: جَاءَنِی رَجُلٌ فَقَالَ لِی تَعَالَ حَتَّى أُرِیَکَ ابْنَ الرَّجُلِ قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ قَالَ فَجَاءَ بِی إِلَى قَوْمٍ یَشْرَبُونَ فِیهِمْ إِسْمَاعِیلُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ فَخَرَجْتُ مَغْمُوماً فَجِئْتُ إِلَى الْحَجَرِ فَإِذَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ جَعْفَرٍ مُتَعَلِّقٌ بِالْبَیْتِ یَبْکِی قَدْ بَلَّ أَسْتَارَ الْکَعْبَةِ بِدُمُوعِهِ قَالَ فَخَرَجْتُ أَشْتَدُّ فَإِذَا إِسْمَاعِیلُ جَالِسٌ مَعَ الْقَوْمِ فَرَجَعْتُ فَإِذَا هُوَ آخِذٌ بِأَسْتَارِ الْکَعْبَةِ قَدْ بَلَّهَا بِدُمُوعِهِ قَالَ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ لَقَدِ ابْتُلِیَ ابْنِی بِشَیْطَانٍ یَتَمَثَّلُ فِی صُورَتِهِ. وَ قَدْ رُوِیَ أَنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ فِی صُورَةِ نَبِیٍّ وَ لَا فِی صُورَةِ وَصِیِّ نَبِیٍّ»

همان طور که عرض کردم بعضی از این روایت ها را ما در سندش اشکال داریم، چون شیخ صدوق این ها را به این شکل آورده ما فرمایش ایشان را عرض می کنیم، بعد آن عرض خودمان را خدمت تان تقدیم می کنیم.

می گوید مردی در کنار بیت الله الحرام بود دید اسماعیل با یک عده ای دارد شراب می خورد کنار بیت الله الحرام آمد دید اسماعیل از پرده کعبه گرفته و اشک چشمش پرده کعبه را خیس کرد دوباره برگشت دید آن جا در حال شراب خوردن است. این را برای امام صادق نقل کردند

«فَقَالَ لَقَدِ ابْتُلِیَ ابْنِی بِشَیْطَانٍ یَتَمَثَّلُ فِی صُورَتِهِ.»

شیطان به صورت پسرم اسماعیل آمده متمثل شده و این بازی ها را شیطان در آورده است.

 ابن تیمیه هم می گوید بعضی وقت ها افرادی می آیند به من می گویند در بیابان گیر کرده بودیم به تو متوسل شدیم تو مشکل ما را حل کردی! من می گویم: آن من نبودم شیطان بوده که به صورت من متمثل شده است!

حال چطور شده که در میان این همه علماء شیطان فقط به صورت ابن تیمیه برای اغوای مردم در می آید؟!

«(اعتراض آخر) قالت الزیدیة بأی شی‏ء تدفعون إمامة إسماعیل و ما حجتکم على الإسماعیلیة القائلین بإمامته»

 شما چه دلیلی بر این که اسماعیل امام نیست دارید؟

«قلنا لهم ندفع إمامته بما ذکرنا من الأخبار و بالأخبار الواردة بالنص على الأئمة الاثنی عشر (علیهم السلام) و بموته فی حیاة أبیه.»

می گوید ما دو تا دلیل داریم که اسماعیل، امام نیست. یک: روایات متعدد داریم که اسامی ائمه از حضرت امیر تا حضرت ولی عصر ذکر شده. دلیل دوم ما هم اینکه اسماعیل در زمان حیات امام صادق از دنیا رفت نمی شود که امام باشد ولی قبل از حیات پدر از دنیا برود. امام برای چه کسی بود؟ امام بعد از امام باید امام باشد به برزخ رفت آیا برای برزخی ها می خواهد امامت کند؟! همین که اسماعیل از دنیا رفت مشخص است که امام نبود؛ اگر امام بود باید بعد از امام صادق می ماند. بعد، هفت هشت روایت شیخ صدوق در رابطه با مرگ اسماعیل می آورد که حضرت او را کفن کرد و در کفنش هم نوشت:

«إِسْمَاعِیلُ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 69 و 70 و 72

افرادی را شاهد گرفتند و فرمودند شما شاهد باشید که این اسماعیل است کفنش را کنار زده فرمودند: ببینید اسماعیل پسرم مرده است. یعنی دشمنان در زمان آقا امام صادق (سلام الله علیه) تبلیغات گسترده ای کرده بودند چه مسئله و قضیه ای بود (خدا می داند) یا اسماعیل مشکل داشت یا از ناحیه ایشان بود یک ادعاهایی کرد و یک عده ای را گمراه کرد. یا شبهات زیدی ها بود چون زیدی ها بعد از امام سجاد، امام باقر و امام صادق را هم قبول ندارند. این ها برای این که بتوانند این مسائل را یک مقداری روشن کنند این مباحث را مطرح کردند بعد هم قضیه اسماعیلیه آغاز شد.

پرسش:

استاد! آیا خود این روایت «مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی» این روایت دلیل بر جعلی بودنش نیست چون بدا یک مسئله مهمی بوده که این ها خواستند با توجه به مسئله بدا بگویند روایات خلفای اثنی عشر هست قبول داریم ولی بدا حاصل شده است.

پاسخ:

ببینید حدود 6- 7 تا روایت است از این تعداد روایت یک روایت صحیح داریم پدر شیخ صدوق آورده بقیه روایت ها همه سنداً‌ ضعیف است. باید کل روایات کنار هم بیاید تک تک این ها که مربوط به بداء است را بررسی می کنیم تمام روایت ها ضعیف است. یک روایت صحیح داریم آن را باید چاره کنیم روایت پدر شیخ صدوق است. در الإمامة و التبصرة. این روایت یا تقیةً صادر شده یا اگر تقیةً هم صادر نشده باشد این یک روایت در برابر 300 تا روایت است.

«خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ دَعِ الشَّاذَّ النَّادِر‏»

می فرمایند این ها را بگیرید این که بر خلاف است «فاضربوه علی الجدار»، من برای این شبهه شاید بیش از 500- 600 ساعت وقت گذاشتم. اول فرمایش ایشان را بیاورم این جا یک نکته ای است (عزیزان دقت کنند)

پرسش:

روایت های مذمت اسماعیل صحیح است؟

پاسخ:

مذمت، صحیح است. نزدیک به 5- 6 تا روایت داریم مال حدیث حسین ابن مختار است روایت ها کاملاً معتبر است آن ها که در مذمت اسماعیل است هیچ شک و شبهه ای در آن نیست.

پرسش:

این ها که ادعای امامت اسماعیل داشتند آیا خود اسماعیل هم تأیید می کرد؟

پاسخ:

بله، مسئله این است خودش هم از آن طرف ادعایی داشت. روایاتی که در رابطه با مذمت اسماعیل است دسته بندی و جدا کردم آن ها را عرض خواهم کرد.

پرسش:

امام روی کفن اسماعیل نوشته بود اسماعیل شهادت می دهد

پاسخ:

«إِسْمَاعِیلُ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ این می خواهد بگوید:

«فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ شَدَّ لَحْیَیْهِ وَ غَطَّاهُ بِالْمِلْحَفَةِ ثُمَّ أَمَرَ بِتَهْیِئَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ أَمْرِهِ دَعَا بِکَفَنِهِ وَ کَتَبَ فِی حَاشِیَةِ الْکَفَنِ إِسْمَاعِیلُ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.»

 تمام این ریزه کاری ها را نقل می کنند کفن بود و روی کفنش هم این را نوشتند این مسائل هم بوده می خواهند تمام جزئیات مرگ اسماعیل ثبت بشود و این که: « یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» آدم موحد بوده در آن شکی نیست، ولی آیا موحد بوده معتقد به امامت امام کاظم هم بوده یا معتقد به امامت امام کاظم نبوده ادعای امامت هم داشته یا ادعای امامت نداشته است؟ اجازه بدهید آن روایت ها بیاید آن جا مفصل عرض می کنم.

 به روایت قبلی عزیزان خوب دقت کنند خدا بیامرزد آقای علی اکبر غفاری یک محقق توانمندی بود الحق والانصاف در تحقیق کتاب تهذیب و کتاب های دیگر زحمت زیاد کشید ولی ایشان فقیه نبود این جا نسبت به فرمایش مرحوم شیخ صدوق یک حاشیه زده که غلط و نادرست هست.

 مرحوم شیخ صدوق این روایت را که می آورد

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) لَمَّا مَاتَ إِسْمَاعِیلُ أَمَرْتُ بِهِ وَ هُوَ مُسَجًّى أَنْ یُکْشَفَ عَنْ وَجْهِهِ فَقَبَّلْتُ جَبْهَتَهُ وَ ذَقَنَهُ وَ نَحْرَهُ ثُمَّ أَمَرْتُ بِهِ فَغُطِّیَ ثُمَّ قُلْتُ اکْشِفُوا عَنْهُ فَقَبَّلْتُ أَیْضاً جَبْهَتَهُ وَ ذَقَنَهُ وَ نَحْرَهُ ثُمَّ أَمَرْتُهُمْ فَغَطَّوْهُ ثُمَّ أَمَرْتُ بِهِ فَغُسِّلَ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ قَدْ کُفِّنَ فَقُلْتُ اکْشِفُوا عَنْ وَجْهِهِ فَقَبَّلْتُ جَبْهَتَهُ وَ ذَقَنَهُ وَ نَحْرَهُ وَ عَوَّذْتُهُ ثُمَّ قُلْتُ دَرِّجُوهُ فَقُلْتُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ عَوَّذْتَهُ قَالَ بِالْقُرْآنِ قال مصنف هذا الکتاب فی هذا الحدیث فوائد أحدها الرخصة بتقبیل جبهة المیت و ذقنه و نحره قبل الغسل و بعده»

انسان می تواند کسی از دنیا رفت پیشانی و گلویش را قبل و بعد از غسل و بعد از غسل ببوسد.

«إلا أنه من مس میتا قبل الغسل بحرارته فلا غسل علیه فإن مسّه بعد ما یبرد فعلیه الغسل و إن مسه بعد الغسل فلا غسل علیه»

اگر بدن میت گرم است کسی او را ببوسد غسل مس میت ندارد، اگر بعد از سرد شدن بدن میت او را ببوسد غسل مس میت دارد

«فلو ورد فی الخبر أن الصادق (علیه السلام) اغتسل بعد ذلک أو لم یغتسل لعلمنا بذلک أنه مسه قبل الغسل بحرارته أو بعد ما برد. و للخبر فائدة أخرى و هی أنه قال أمرت به فغسل و لم یقل غسلته»

دقت کنید عبارت خیلی ظریفی است این را می گویم کاملش را جلسه بعد عرض می کنم این عبارت شیخ صدوق است امام می فرماید: من دستور دادم او را غسل بدهند نفرمود من غسلش دادم چرا؟

«و فی هذا الحدیث أیضا ما یبطل إمامة إسماعیل»

این که امام صادق می فرماید من دستور دادم غسل بدهند خودش غسل نداد این دلیل است که اسماعیل امام نبوده است.

«لأن الإمام لا یغسله إلا إمام إذا حضره‏»

امام را جز امام نباید غسل بدهد معصوم را جز معصوم نباید غسل بدهد. اگر اسماعیل امام و معصوم بود باید او را خود امام صادق شخصاً غسل می دادند.

بعد این جا آقای غفاری (رضوان الله تعالی علیه) می گوید:

 «وفیه نظر»

 ‌این حرف شیخ صدوق اشکال دارد

«لانه یمکن أن یقال الاخبار التی وردت بان الامام لا یغسّله الّا الامام مع ضعف سندها لا تدلّ على وجوب المباشرة»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 71

روایت: «الإمام لا یغسله إلا إمام مع ضعف سندها» ؛ آقای غفاری! شما در جایگاهی نیستید که بگویید: «الإمام لا یغسله إلا إمام»؛ ضعف سندی دارد این یک امر متواتر عند الفقهاء است از زمان شیخ مفید تا علما و فقهای عصر ما مثل آقای خویی، امام، صاحب جواهر، صاحب حدایق همه اعلام کردند: «الإمام لا یغسله الا الإمام».

من یادم هست شاید 26 سال قبل در مجله حوزه دفتر تبلیغات شماره 71 یا 72 یکی از آقایان مشهدی ها مقاله ای آن جا نوشته بود در آن مقاله: «الإمام لا یغسله الا الإمام» را رد کرده بود آن هم با یک عبارت های خیلی نادرست.

نمی دانم امام حسین را در کربلا بنی اسد غسل دادند امام سجاد در زندان کوفه بود، امام رضا در مشهد شهید شد امام جواد در بغداد بود، امام جواد در بغداد شهید شد امام هادی در مدینه بود. یک سری مزخرفات ردیف کرده بود.

 یک شب از کرج یک آقایی زنگ زد یک همچنین چیزی گفت سریع از اینترنت گرفتم آن شب تا صبح نخوابیدم همان یک شب نزدیک 25- 30 صفحه جواب برای این نوشتم. تمام اقوال فقهاء، روایاتی که ما داریم مثلاً صاحب جواهر به عنوان یک امر قطعی از عقاید شیعه دانسته است.

تمام این ها را جواب دادم.

ما یک جلسه ای خدمت آیت الله هاشمی شاهرودی داشتیم، آقای ایزد پناه دبیر مجله حوزه بود در زمان آقای شاهرودی هم رئیس دفتر آقای شاهرودی بود، ایشان هم آن جا آمد من این مطالب را گفتم آقای هاشمی خیلی عصبانی شد گفت آقای ایزد پناه این حرف های بی اساس چیست در مجله می نویسید؟ ! اعتقادات مردم را تضعیف می کنید همین اعتقادات پاک بود که در 8 سال دفاع مقدس جوان ها را به جبهه کشاند این کارهای شما دارد اعتقادات جوان ها را متزلزل می کند دیگر در جهان اسلام ما هیچ مشکلی نداشتیم، فقط همین مشکل بود که شما در مجله تان آوردید؟! آن هم در مجله حوزه علمیه قم ؟!

 آقای ایزد پناه آدم خیلی نازنینی است من به ایشان ارادت خاصی دارم شیخ خیلی سلمی است. گفت به آقای قزوینی بگویید این مطالبی که نوشته بدهد ما در شماره بعدی چاپ کنیم.

من گفتم مجله شما ارزش این که من جواب بدهم ندارد! -خیلی عصبانی بودم آن موقع جوان هم بودم-. ایشان به آقای هاشمی گفت شما از آقای قزوینی بخواهید جواب را بدهند ما چاپ کنیم آقای هاشمی امر فرمودند و ما هم تصحیح کردیم دادیم در شماره بعدی چاپ کردند. دیگر برای جواب ما هم هیچ جوابی نیامد که مثلا تحلیل کنند یا اشکال بگیرند.

 ان شاء الله فردا فرمایش آقای غفاری را یک مقداری بیشتر توضیح می دهیم و جواب های کامل تر و بیشتری هم به آن می دهیم.

«والسلام علیکم ورحمة الله»

 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها