2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (2)
کد مطلب: ١٥٤٨٢ تاریخ انتشار: ٢٤ خرداد ١٤٠٢ - ١٨:١٠ تعداد بازدید: 574
خارج فقه الحکومه » فقه
پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (2)

(جلسه چهل و هفتم - 13 10 1401)

جلسه چهل و هفتم - 13  10 1401

موضوع:  پاسخ به شبهه بداء در امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام (2)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله و افوّض امری الی الله إنّ الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

 

...اگر ما بتوانیم یک مقداری کار کنیم کارهای پاسخ به شبهات یا مناظره، ورود به فضای مجازی در پاسخ به شبهات مسلّط خواهیم شد. مثل رانندگی است. شما اگر فقط آیین نامه راهنمایی رانندگی را مثل حمد و سوره حفظ کنید نمی توانید یک ماشین را روشن و خاموش کنید.  ولی اگر در کنار این که آئین نامه راهنمایی رانندگی را بخوانید داخل ماشین بنشینید یک مربی هم کنارتان باشد به شما بگوید این کلاج است این ترمز است این گاز است این دنده است باید این طوری کرد، به رانندگی مسلّط خواهید شد. خلاصه دستم بگرفت پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت.

پاسخ به شبهات هم به این شکل است تا انسان خودش وارد گود نشود ده تا، بیست تا ، سی تا شبهه را خودش ابتدا حل نکند صد سال هم در حوزه و این کلاس ها برود فایده ای ندارد.

کسی باید به شبکه های وهابی برای بحث و مناظره برود که روش مناظره را بلد باشد.

یعنی شما با طرف مقابل وقتی بحث و مناظره می کنید باید بدانید چطور او را به چالش بکشید؟

لذا در بحث پاسخ به شبهات ما باید یک مقداری تلاش کنیم ملکه و روش پاسخ به شبهات دست مان باشد، شما اگر به هزار تا شبهه جواب بدهید از استاد یا کتاب یاد بگیرید فایده ای ندارد به جای هزار تا شبهه جواب دادن ده تا شبهه را از صفر تا صد زیر نظر یک استاد کار کنید.

 جزوه تان را بدهید اشکالات جواب تان را بگیرند سه چهار بار این جزوه برود برگردد تقریباً روش دست آدم می آید. مثل فوتبال، ابتدا آدم هیچ نمی داند ولی زیر نظر مربی باشید وقتی انسان بازی می کند اشکالات را بگیرد در عرض دو سه ماه تقریباً ملکه بازی کردن فوتبال دستش می آید. لذا امیدواریم که ان شاء الله عزیزان ما در این قسمت بیشتر باشند؛ چون ما آینده حوزه را خیلی روشن نمی بینیم.

پرسش:

چطور تیر از پای امام علی (علیه السلام) می کشند حضرت متوجه نمی شوند؟

پاسخ:

اولاً در این باره که تیر را از پای امیر المؤمنین می کشند هیچ روایتی نداریم، اولین بار مولوی در قرن هشتم این را مطرح کرد هر چه گشتیم پیدا نکردیم نمی گوییم نیست این هم در نظر داشته باشید وقتی چیزی پیدا نکردید نگویید نیست بگویید پیدا نکردم.

«عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود»

ولی واقعیت همین است امیر المؤمنین اگر در حال نماز است تیر از پایش بکشند و یا پایش را قطع کنند به قدری غرق در مناجات خدا است متوجه نمی شود.

 ولی این که چطور سائل را در رکوع دید و به آن صدقه داد؟ ببینید حضرت امیر المؤمنین توجه به غیر خدا نکرد در داخل عبادت، عبادت کرد.

(أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)

آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد، و صدقات را می‌گیرد، و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است؟!

سوره توبه (9): آیه 104

«أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ‏»، روایت هم از شیعه و سنی داریم می گوید صدقه اول در دست خدا قرار می گیرد بعد در دست سائل قرار می گیرد.

 یعنی در حقیقت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) با این کار هم خدا را عبادت کرد هم به دست خدا صدقه داد یعنی عبادت در درون عبادت بوده توجه به غیر حق نبوده است. همان طور که رسول اکرم نماز می خواند امام حسن و امام حسین بر دوششان سوار بودند وقتی می خواستند به سجده بروند آنها را بر زمین می گذارد دوباره می خواستند بلند بشوند باز به دوششان سوار می کردند.

در حقیقت امام حسن و امام حسین به عنوان توجه به غیر نیست توجه به این دو نازنین، به دو نور توجه به الله است یعنی عبادت در درون عبادت است و این هیچ منافاتی با خضوع و خشوع ندارد.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

دیروز روایتی را در رابطه با قضیه اسماعیل مطرح کردیم و روایتی را مرحوم شیخ صدوق آورده در رابطه با بحث بدا و عرض کردیم در رابطه با بدا هشت نُه تا روایت داریم باید یک روز مستقلاً‌ یا شاید هم بیشتر تمام آن روایات بررسی بشود در چهار پنج روایت امام صادق به امام کاظم می فرماید:

«وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ عَلِی بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: کُنْتُ حَاضِراً أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) لَمَّا تُوُفِّی ابْنُهُ مُحَمَّدٌ فَقَالَ لِلْحَسَنِ یَا بُنَی أَحْدِثْ‏ لِلَّهِ‏ شُکْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِیکَ أَمْراً.»

خدا را شکر کن با مرگ اسماعیل خدای عالم امامت تو را تثبیت کرد.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص326، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏، ح4

روایت از این قبیل زیاد داریم این ها باید کلاً در یک جا دسته بندی بشود ما فقط فرمایش شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) را آوردیم که:

«مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ ابْنِی‏»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 69

«مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ» را معمولاً شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسی «مَا بَدَا مِنَ اللَّهِ» آوردند لام را به معنای مِنْ گرفتند.

در هر صورت...

مرحوم شیخ صدوق چنین گفته است:

«وللخبر فائدة أخرى و هی أنه قال أمرت به فغسل»

دستور دادیم او را غسل دادند

«و لم یقل غسلته»

نفرمود من اسماعیل را غسل دادم

«و فی هذا الحدیث أیضا ما یبطل إمامة إسماعیل»

چرا؟

 «لأن الإمام لا یغسله إلا إمام إذا حضره‏»

در کمال الدین این بحث را آورده این که امام صادق شخصاً اسماعیل را غسل نداد و به دیگران گفت غسل بدهند دلیل بر این است که اسماعیل، امامتی نداشته و گرنه «الإمام لا یغسله إلا إمام»

در کمال الدین در صفحه 71 پاورقی خورده جناب آقای غفاری خدا روح شان را شاد کند زحمات خیلی زیادی کشید و حق بزرگی به گردن حوزه دارد این بزرگوار تحقیقات خیلی ارزنده ای داشت.

ولی هر کسی در کار خودش باید اظهار نظر بکند. مرحوم محمد تقی جعفری می گفت در نجف در حرم حضرت امیر بودم دیدم دو تا طلبه یک روز درس فلسفه یکی از آقایان رفته بودند آیت الله العظمی خویی وقتی آمدند یکی به دیگری گفت فردا این فقهاء با ما فلاسفه چه می خواهند بکنند؟!

 مشکل ما این است معمولاً در تمام رشته ها خودمان را صاحب نظر می دانیم خیلی فاجعه است. آقای غفاری می گوید:

 «فیه نظر»

 این فرمایش شیخ صدوق اشکال دارد چرا؟

«لانه یمکن أن یقال الاخبار التی وردت بان الامام لا یغسله الا الامام مع ضعف سندها لا تدلّ على وجوب المباشرة»

می گوید «الإمام لا یغسل الا الإمام» سندش ضعیف است! این حرف خیلی سنگینی است. بزرگوار ! آیا شما تمام روایات را دیدید اقوال فقهاء را دیدید این طوری اظهار نظر می فرمایید؟ «لا تدلّ على وجوب المباشرة» فرضاً هم که باشد لا یغسله یا مباشرة یا أمرا.

«انما دلالته على أن ولىّ الامام فی التجهیز هو الامام الذی بعده‏ سواء باشر ذلک بنفسه أو أمر من یفعل باذنه أو برضاه ان غاب»

بعد می گوید:

«و فی التهذیب ج 1 ص 86 و الاستبصار ج 1 ص 207. باب کیفیة غسل المیت بطریق صحیح أعلائى عن معاویة بن عمار»

می گوید در تهذیب و استبصار در کیفیت غسل میت به طریق صحیح اعلایی از معاویة ابن عمار است می گوید:

«أمرنى أبو عبد اللّه علیه السّلام أن أغمز بطنه»

بعد از این که از دنیا رفت شکمش را فشار بدهند چیزی در شکمش است بیرون بیاید.

«ثمّ أوضیه بالاشنان»

او را با صابون شستشو بدهند.

«ثمّ اغسل رأسه بالسدر و لحییه ثمّ أفیض على جسده منه»

سر و محاسن شان را بشویند بعد روی جسدش آب بریزند

«ثمّ أدلک به جسده»

به خوبی کیسه بکشند.

«ثمّ أفیض علیه ثلاثا»

سه مرتبه هم آب بریزند

«ثمّ أغسله بالماء القراح»

با آب خالص که آخرین است.

«ثمّ أفیض علیه الماء بالکافور و بالماء القراح و أطرح فیه سبع ورقات سدر»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 71 و 72

این را این بزرگوار آورده روایت هم همین است:

 «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: أَمَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَنْ أَغْمِزَ بَطْنَهُ ثُمَّ أُوَضِّیَهُ بِالْأُشْنَانِ ثُمَّ أَغْسِلَ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ وَ لِحْیَتَهُ ثُمَّ أُفِیضَ عَلَى جَسَدِهِ مِنْهُ ثُمَّ أَدْلُکَ بِهِ جَسَدَهُ ثُمَّ أُفِیضَ عَلَیْهِ ثَلَاثاً ثُمَّ أَغْسِلَهُ بِالْمَاءِ الْقَرَاحِ ثُمَّ أُفِیضَ عَلَیْهِ الْمَاءَ بِالْکَافُورِ وَ بِالْمَاءِ الْقَرَاحِ وَ أَطْرَحَ فِیهِ سَبْعَ وَرَقَاتِ سِدْرٍ.»

تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الکتب الإسلامیه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج1، ص207، بَابُ تَقْدِیمِ الْوُضُوءِ عَلَى غُسْلِ الْمَیِّت‏‏، ح4

مرحوم شهید (رضوان الله علیه) بر مبنای محقق می گوید مرحوم شهید اول در ذکریٰ گفته

«قال فی الذکرى بعد ذکر هذا الخبر: " وفی هذا الخبر غرائب"»

صحیحه اعلاییه ؛ مرحوم شهید می گوید: فیه غرائب .

«لعل ذلک من حیث دلالته بظاهره على أنه تولى تغسیل الإمام ( علیه السلام ) مع ما علم من الأخبار أنه لا یغسله إلا إمام مثله، ومن حیث دلالته على عصر بطنه مع النهی عنه فی الأخبار»

روایت داریم حق ندارید شکم میت را فشار بدهید

«ومن حیث دلالته على عدم الترتیب بین المیاه الثلاثة»

اول سدر است، دوم کافور است و آخر آب خالص است. این آمده آب خالص را اول آورده سدر و کافور را بعداً آورده ما همچنین چیزی نداریم.

«والأخبار والاجماع - کما عرفت - على خلافه»

اخبار و اجماع بر خلاف این روایت است.

الحدائق الناضرة؛ المحقق البحرانی (وفات : 1186)، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ج 3، ص 446

مرحوم صاحب جواهر می گوید:

«من خبر معاویة بن عمار»

واژه خبر یعنی در روایت ضعیف یا می گویند: «صحیحة معاویة بن عمار؛ موثقة معاویة بن عمار حسنة معاویة بن عمار» می گویند وفی الخبر در کتب فقهی ما مخصوصاً بعد از مرحوم شهید ثانی و مقدس اردبیلی کلمه خبر هر کجا آمد یعنی روایت ضعیف است.

 در مصباح الفقیه آقا رضا همدانی از فقهای خیلی نامدار است و شاید کمتر کسی بعد از قرن دهم مثل حاج آقا رضا همدانی در فقه مسلط بود مثل غواص ماهر نوآوری های زیبایی دارد نقد اقوال فقهاء را خیلی جانانه بیان می کند.

در 10- 12 جلد بر این کتاب شرح نوشته شده است. انصافا هم شرح خوبی نوشته شده که درباره این حدیث چنین گفته است:

«وفیه ما لا یخفی مع ما فی مستنده من التشویش وقصور الدلالة»

آقای غفاری بزرگوار! حداقل می خواهی اظهار نظر کنی ببین فقهاء و بزرگان نسبت به این روایت چه نظری دارند؟ بعد بیا بگو در صحیحه اعلایی این طوری است «وفیه نظر». چون شیخ صدوق آدمی نیست که هر کسی بتواند ایشان را نقد کند (ما نمی گوییم معصوم است) ولی شیخ صدوق را مثل شیخ صدوق باید نقد کند. سید مرتضی بیاید، شیخ طوسی بیاید شیخ مفید بیاید نقد بکند. ابو بصیر می گوید:

«قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِیمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی»

روایت کاملاً‌ ضد این روایتی است که آقای غفاری آورده فرمود:

«یَا بُنَیَّ»

پدرم امام صادق به من فرمود :

«إِذَا أَنَا مِتُّ فَلَا یُغَسِّلْنِی أَحَدٌ غَیْرُکَ فَإِنَّ الْإِمَامَ لَا یُغَسِّلُهُ إِلَّا إِمَامٌ»

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام( لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 588 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: علامه‏، قم‏ 1379 ق‏، ج4، ص224

در دلائل الإمامة طبری، اثبات الوصیة و المناقب همین دارد:

 «یَا بُنَی لَا یَلِی غُسْلِی غَیْرُکَ، فَإِنِّی غَسَلْتُ أَبِی، وَ غَسَلَ أَبِی أَبَاهُ، وَ الْحُجَّةُ یَغْسِلُ الْحُجَّةَ.»

دلائل الإمامة( ط- الحدیثة)؛ نویسنده: طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم‏ (تاریخ وفات مؤلف: قرن 5)، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، مکان چاپ: ایران؛ قم‏: 1413ق، ص328

پس همه نشان می دهد که، این روایت از دیدگاه فقهاء «فیه تشویش»‌ ضعیف است و دلالت درستی ندارد و با روایات دیگری در رابطه با همین غسل امام صادق (سلام الله علیه) کاملاً منافات دارد.

نکته دیگری که در این جا هست و دیروز هم خدمت آقایان اشاره کردم اینکه در سال 74 یک بزرگواری به نام آقای ابوالقاسم یعقوبی از طلبه های مشهد مقاله ای در مجله حوزه نوشت که برای دفتر تبلیغات است شماره 70- 71 مهر،‌ آبان، آذر و دی تحت عنوان "تولد و زندگی حضرت مهدی" در این جا ایشان مطالبی را مطرح می کند:

«إِنَّ الْإِمَامَ لَا یُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص384، بَابُ أَنَّ الْإِمَامَ لَا یَغْسِلُهُ إِلَّا إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) ح1‏

از کافی نقل می آورد می گوید به نظر ما در این مسئله اشکالاتی وجود دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم 3 روایت کلینی از امام رضا نقل کرده قابل اعتماد نیستند.

 عرض کردم یک مقداری مشکل ما این هست افرادی می آیند اظهار نظر می کنند که تخصص کافی ندارند. زیرا در سلسله سند معلی ابن محمد بصری قرار دارد به نظر رجالییون مضطرب الحدیث والمذهب است.

این نشان می دهد که این آقا حتی یک روز کلاس رجال ندیده، با کتاب های رجالی هم این آقا هیچ آشنایی ندارد می گوید مضطرب الحدیث والمذهب است یعنی نمی شود به روایت او اطمینان کرد، مضمون کلی این روایت ناسازگاری دارد با آن چه برای شماری از امامان معصوم در رابطه با غسل دادن، کفن کردن، نماز گزاردن بر جنازه شریف امام رخ داده. امام حسین در کربلا به شهادت رسید امام چهارم را به اسارت بردند نبود که بر جنازه پدر نماز بگذارد!

ما حداقل 10 تا روایت داریم از آقا امام صادق روایت داریم همه روایت را آوردم سوال می کنند بر جنازه امام حسین چه کسی نماز خواند؟ فرمود: حضرت سجاد بدون این که کسی او را ببیند از زندان عبیدالله زیاد رفت و بر جنازه سید الشهداء نماز خواند.

 یک روایت، دو روایت هم نیست. امام رضا در طوس به شهادت رسید امام جواد در مدینه زندگی می کرد نبود که آن عزیز را غسل دهد و کفن کند امام کاظم در بغداد شهید شد امام رضا در مدینه نبود !

 هم در این که حضرت امام جواد آمد برای امام رضا نماز خواند روایت صحیح و متعدد داریم. هم در رابطه با امام کاظم است که امام رضا آمدند.

روایات متعدد داریم همه را با بررسی سندی ذکر کردم فقط یک نکته خدمت آقایان عرض کنم در رابطه با حضرت رسول اکرم

«یَا عَلِی لَا یَلِی غُسْلِی وَ تَکْفِینِی غَیْرُک‏»

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص125

یا در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارد:

«أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) حِینَ ثَقُلَتْ فِی مَرَضِهَا أَوْصَتْ عَلِیّاً (علیه السلام) فَقَالَتْ إِنِّی أُوصِیکَ أَنْ لَا یَلِی غُسْلِی وَ کَفْنِی سِوَاکَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَتْ وَ أُوصِیکَ أَنْ تَدْفِنَنِی وَ لَا تُؤْذِنَ بِی أَحَداً.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج78، ص305

همچنین نسبت به حضرت صدیقه دارد:

«قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَنْ غَسَلَ فَاطِمَةَ قَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَأَنِّی اسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ کَأَنَّکَ ضِقْتَ بِمَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ قَالَ فَقُلْتُ قَدْ کَانَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ فَقَالَ لَا تَضِیقَنَّ فَإِنَّهَا صِدِّیقَةٌ وَ لَمْ یَکُنْ یَغْسِلُهَا إِلَّا صِدِّیقٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْیَمَ لَمْ یَغْسِلْهَا إِلَّا عِیسَى.»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص459، بَابُ مَوْلِدِ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام)‏، ح4

این همه در کتاب های حدیثی و فقهی ما آمده است.

« قَالَ لَهُ عَلِیٌّ: إِنَّا رُوِّینَا عَنْ آبَائِکَ أَنَّ الْإِمَامَ لَا یَلِی أَمْرَهُ إِلَّا إِمَامٌ مِثْلُهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام): فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی (علیه السلام) کَانَ إِمَاماً أَوْ کَانَ غَیْرَ إِمَامٍ قَالَ کَانَ إِمَاماً، قَالَ: فَمَنْ وَلِی أَمْرِهِ قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَیْنِ، قَالَ: وَ أَیْنَ کَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ کَانَ مَحْبُوساً بِالْکُوفَةِ فِی یَدِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ، قَالَ، خَرَجَ وَ هُمْ لَا یَعْلَمُونَ حَتَّى وَلِىَ أَمْرَ أَبِیهِ ثُمَّ انْصَرَفَ، فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام): إِنَّ الَّذِی أَمْکَنَ عَلِی بْنَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَنْ یَأْتِی کَرْبَلَاءَ فَیَلِی أَمْرَ أَبِیهِ فَهُوَ یُمْکِنُ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَنْ یَأْتِی بَغْدَادَ فَیَلِی أَمْرَ أَبِیهِ ثُمَّ یَنْصَرِفَ، وَ لَیْسَ فِی حَبْسٍ وَ لَا فِی إِسَارٍ، قَالَ لَهُ عَلِیٌّ، إِنَّا رُوِّینَا أَنَّ الْإِمَامَ لَا یَمْضِى حَتَّى یَرَى عَقِبَهُ قَالَ، فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) : أَ مَا رُوِّیتُمْ فِی هَذَا الْحَدِیثِ غَیْرَ هَذَا قَالَ لَا، قَالَ: بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدأرُوِّیتُمْ فِیهِ إِلَّا الْقَائِمَ وَ أَنْتُمْ لَا تَدْرُونَ مَا مَعْنَاهُ وَ لِمَ قِیلَ! قَالَ لَهُ عَلِی بَلَى وَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا لَفِی الْحَدِیثِ، قَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام): وَیْلَکَ کَیْفَ اجْتَرَأْتَ عَلَی بِشَیْ‏ءٍ تَدَعُ بَعْضَهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا شَیْخُ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَکُنْ مِنَ الصَّادِّینَ عَنْ دِینِ اللَّهِ تَعَالَى‏»

رجال الکشی إختیار معرفة الرجال؛ کشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص464 و 465

علی ابن ابی حمزه بطائنی به عنوان اعتراض، کسی که معتقد به مهدویت حضرت کاظم بود به امام رضا عرض کرد در روایاتی از پدران شما آمده است «أَنَّ الْإِمَامَ لَا یَلِی أَمْرَهُ إِلَّا إِمَامٌ مِثْلُهُ»؛ حضرت پرسید آیا امام حسین، امام بود یا نه؟ پاسخ داد بله امام بود حضرت پرسید بعد از شهادت حضرت فرزند او امام سجاد در زندان عبیدالله ابن زیاد گرفتار بود پس چه کسی نماز خواند؟ پاسخ داد «خَرَجَ وَ هُمْ لَا یَعْلَمُونَ»، علی ابن ابی حمزه دارد می گوید امام سجاد از زندان بیرون آمد بدون این که این ها بفهمند «حَتَّى وَلِىَ أَمْرَ أَبِیهِ ثُمَّ انْصَرَفَ» حضرت فرمود: «إِنَّ الَّذِی أَمْکَنَ عَلِی بْنَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَنْ یَأْتِی کَرْبَلَاءَ فَیَلِی أَمْرَ أَبِیهِ فَهُوَ یُمْکِنُ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَنْ یَأْتِی بَغْدَادَ فَیَلِی أَمْرَ أَبِیهِ» جواب خیلی زیبا است.

 باز به همین شکل روایات متعدد داریم از جمله در کافی هست:

«وَ لَا یَلِی الْوَصِی إِلَّا الْوَصِیُّ»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص206

علامه مجلسی به همین شکل ادعای تواتر می کند. همین طور در روایات متعدد آمده صاحب حدائق می گوید:

«تحقق عندنا من أن الإمام لا یغسله إلا إمام مثله»

الحدائق الناضرة؛ المحقق البحرانی (وفات : 1186)، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ج 3، ص 392

صاحب جواهر:

«ولعله لا ینافی ما دل على أن الصدیق لا یغسله إلا صدیق»

جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام؛ المؤلف: النجفی، الشیخ محمد حسن (المتوفى1266هـ)، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیة تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش. ج4، ص58

شیخ انصاری:

«ثبت أنّ الإمام لا یغسّله»

کتاب الطهارة ( ط.ق )؛ نویسنده : الشیخ الأنصاری (وفات : 1281)، ناشر: مؤسسة آل البیت (ع) للطباعة والنشر، ج2، ص284

حاج آقا رضا همدانی:

«الأخبار المستفیضة من أن الصدیق لا یغسله الا صدیق»

مصباح الفقیه ( ط.ق )؛  آقا رضا الهمدانی (وفات : 1322)، ناشر : انتشارات مکتبة النجاح – طهران، ج 1ق2، ص 358

آقای خویی:

«ورد فی غیر واحد من الروایات من أنّ المعصوم لا یغسّله إلَّا معصوم مثله»

شرح العروة الوثقى - الطهارة ( موسوعة الإمام الخوئی )؛ نویسنده: تقریر بحث السید الخوئی للغروی (وفات : 1413)، ناشر: مؤسسة إحیاء آثار الأمام الخویی قدس سره، 1426 - 2005 م، ج8، ص 354

صاحب وسائل به همین شکل. مرحوم فاضل دربندی

«الْإِمَامَ لَا یَلِی أَمْرَهُ إِلَّا إِمَام‏»

مرحوم سید شُبّر خیلی مفصل آورده. این همه فقهاء و بزرگان ما به عنوان یک امر مفروغٌ عنه آوردند: «الْإِمَامَ لَا یُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏»؛ این آقا در 3 سطر بدون این که بررسی کند می گوید امام سجاد آن جا بود، امام جواد آن جا بود امام رضا آن جا بود! (پس غسل امام بوسیله غیر امام جائز است)!

در سایت ولی عصر داریم. دوستان اگر آن جا مراجعه بکنند خیلی مفصل تر از این ها کار کردیم اسم مقاله هم این است "هنگام رحلت امام چه کسی او را غسل داده و کفن می کند؟" با این عنوان در مؤسسه تحقیقاتی ولی عصر.

 چندین  پایگاه اینترنتی هم از سایت ما نقل کرده اند.

این متنی که الان در سایت موسسه است از آن مقاله مفصل تر است اگر مقاله 20 صفحه است این جا حدود 50 صفحه شده دوستان این را حتماً و حتماً ملاحظه کنند روایات زیادی هم آوردیم که در آن جوابیه نبود.

پرسش:

چرا درباره امام زمان علیه السلام از واژه رحلت استفاده کردید؟

پاسخ:

ببینید هنگام رحلت امام زمان است، ما قبول نداریم که امام زمان شهید می شود. حضرت ولی عصر با اجل طبیعی از دنیا می رود آن قضیه یهودیه و این ها را ما قبول نداریم.

پرسش:

در حدیث دارد: همه امام ها مقتول و یا مسموم می شوند

پاسخ:

حالا آن: «ما من عام الّا وقد خصّ» نسبت به خودشان حضرت ولی عصر جزء «ما من عام الا وقد خص» است.

این جا واژه رحلت را ما نسبت به آن روایتی که زن یهودیه می آید، چنین و چنان می شود گفتیم. اصلا در زمان حضرت ولی عصر دارد بر این که ظلم برای همیشه از کره زمین بر داشته می شود در کره زمین غیر از توحید هیچ مسئله ای نیست فرزندانی به دنیا می آیند اصلا با واژه ظلم آشنا نیستند. آن وقت بیاییم بگوییم در اواخر حکومت یک زن یهودی می آید حضرت را مسموم می کند اصلا با  فلسفه حکومت جهانی حضرت ولی عصر منافات دارد.

این را هم دارد وقتی حضرت از دنیا می رود حضرت سید الشهداء که رجعت می کند ما روایت متعدد هم در این جا آوردیم. در رابطه با حضرت ولی عصر که ما واژه رحلت آوردیم به این جهت است. اما نسبت به دیگر ائمه ما هزار سال بعد هم در مخیله مان نمی آید کلمه رحلت به کار ببریم.

متأسفانه در این قسمت ها نظارت نیست هرکس هرچه دلش می خواهد می نویسد. مخصوصا در مجلات آقایان تازه به دوران رسیده ها که چهار تا مصطلحاتی یاد گرفته اند و آن را مد نظر دارند.

آدرس دادن هایشان هم آدرس دادن های اروپایی است انسان بخواهد یک مطلب را پیدا کند که در کجا است دچار مشکل می شود. می نویسند مجلسی: 1350/ 82. آخر مجلسی این را در کدام کتابش گفته است؟ یک آدرس های مسخره ای که این ها دارند از غربی ها تقلید می کنند می دهند.

به جای این که مجلسی: 1350 بنویسی، بنویس بحار الانوار، جلد 1 صفحه فلان شما جا که دارید بنویسید و اضافه بر این اسم کتاب را در آخر می برند انسان می خواهد ببینید چه است باید یک مقاله را که بیست – سی صفحه است هر دفعه عقب برود ببیند چه است دوباره برگردد، این غیر از اتلاف وقت چیزی دیگری نیست. در کتاب هایمان هم دوستان می خواستند این طوری آدرس بدهند من بارها گفته ام که الان بزرگان ما حاج آقای سبحانی، حاج آقای مکارم، حاج آقای مصباح، حاج اقای صافی و... این ها چطور می نویسند؟ عین همین باید باشد.

ما این سنت گرایی را در آدرس دهی مان باید رعایت کنیم این مسخره بازی ها که این تازه به دوران رسیده ها آورده اند این را باید جمع کنند دنبال کارشان بروند.

«والسلام علیکم ورحمة الله»

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها