بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه پنجاه و هشتم - 08 11 1401)

موضوع: تصریح به امامت 12 امام در احادیث ائمه علیهم السلام

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

درمورد شبهه ای که برخی مخالفان مطرح کردند که امام صادق علیه السلام خبر نداشت امام بعد از خودش چه کسی است، عرض کردیم 85 روایت داریم غیر از روایاتی که در رابطه با دوازده امام است آن جداست. 85 روایت داریم 40 روایت سنداً صحیح است  45 روایت مؤید است.

جالب این است از این 85 روایت، 23 مورد در ایام طفولیت امام کاظم علیه السلام است و 36 روایت هم از خود امام صادق علیه السلام است ما بقی روایات از ائمه دیگر است این ها چیزی نیست که آدم بخواهد به این سادگی از کنارش رد بشود.

ظاهر قضیه این هست که این روایات با توجه به شبهاتی که آن روز مطرح می شده، صادر شده است. در زمان امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) فرهنگ شیعه و اهل بیت علیهم السلام منتشر شد زیدی ها و برخی فرقه های دیگر به وحشت افتادند شروع به نشر شبهات کردند.

من ندیدم بعد از حضرت امیر (سلام الله علیه) نسبت به هیچ کدام از ائمه، ما 85 روایت خاص در امامت داشته باشیم. حرف خیلی زیاد است اما بیش از این نیاز نیست.

این ها در رابطه با امام عسکری علیه السلام همین مطالب را دارند اجازه بدهید اول حرف های منحرفان را مطرح کنم یک مقداری قضیه روشن بشود. آقای عابدینی که در اصفهان است در جزوه ای که تنظیم کرده اولاً یک روایتی خودش نقل می کند که نام ائمه در این جا آمده بعد می گوید: اما این که پیامبر دوازده امام را نام برده باشد چیزی است که امور متعددی آن را تکذیب می کند. روایت از پیامبر اکرم تنها نیست از همه ائمه است اشاره خواهم کرد. بعد می گوید زیرا معمولاً از هر امامی پرسیده شده آیا امام قائم تو هستی؟ اگر نام امامان معلوم بود چنین سوالی جا نداشت!

این آقا نتوانسته تشخیص بدهد که مراد از امام قائم، حضرت ولی عصر است یا نه مراد از قائم، یعنی قائم بالحق در برابر قائم بالباطل است.

و نیز می گوید "در امامت امام صادق علیه السلام و امامان پس از او اختلاف شده است و هیچ کدام به حدیث پیامبر برای اثبات خود تمسک نکردند" این هم دروغ است. تو سواد نداری نرفتی بررسی کنی این را مطرح می کنی. بعد می گوید "حتی امام صادق (سلام الله علیه) نام امام پس از خود را نمی دانست!"

ما 85 روایت داریم که 35 روایت از خود امام صادق علیه السلام است در ردّ امامت اسماعیل، اثبات امامت امام کاظم (سلام الله علیه).

و نیز می گوید: "امام هادی علیه السلام گمان می کرد امام پس از او سید محمد است این ها همه نشان می دهند که بیان اسامی این امامان از سوی پیامبر واقعیت ندارد."

این مطالب واهی، حرف ایشان است.

 و همچنین در جای دیگر می گوید "پیامبر اسامی تمامی ائمه را بیان کرده است اما در عالم خارج می دانیم مردم حتی خود امامان، امام بعدی را نمی شناختند."

ایشان تقریباً 6 تا مسئله را مطرح کرده "احادیث توسط پیامبر دروغ است واقعیت ندارد در عالم خارج می دانیم مردم و خود امامان، امام بعدی را نمی شناختند. امام صادق علیه السلام اسم امامان پس از خود را نمی دانست، امام هادی علیه السلام نمی دانست بسیاری از اصحاب از هر امامی پرسیدند آیا امام قائم تو هستی؟ این گونه سخن گفتن مربوط به قرون اولیه نیست بیشتر مربوط به عصر غیبت است ....

این حرف تازه نیست بلکه ابن تیمیه متوفای 726 نیز همین موهومات را گفته است (در این که ابن تیمیه از انصب نواصب است هیچ شک و شبهه ای نیست):

«قال الرافضی»

 مراد علامه حلی (رضوان الله تعالی علیه) است

«الفصل الرابع فی إمامة باقی الأئمة الاثنى عشر لنا فی ذلک طرق أحدها النص وقد توارثته الشیعة فی البلاد المتباعدة خلفا عن سلف عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال للحسین هذا إمام ابن إمام أخو إمام أبو أئمة تسعة تاسعهم قائمهم اسمه کاسمی وکنیته کنیتی یملأ الأرض عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما»

این روایت صد در صد صحیح است بلکه صحیحه اعلایی است

«والجواب من وجوه أحدها أن یقال أولا هذا کذب على الشیعة»

این که می گوید ائمه (علیهم السلام) دوازده نفر هستند دروغ بر شیعه است.

می گوید: علامه حلی در حقیقت یک افترائی به شیعه بسته است.

«فإن هذا لا ینقله إلا طائفة من طوائف الشیعة»

یک طایفه ای این را نقل کردند.

«وسائر طوائف الشیعة تکذب هذا»

منهاج السنة النبویة؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج8، ص247

مانند زیدی ها، اسماعیلی ها و فطحی ها این را تکذیب می کنند. طائفةٌ من طوائف الشیعه،‌ شیعه دوازده امامی را با زیدی ها و اسماعیلی ها مقایسه کنید در حقیقت می شود 80- 85 درصد شیعیان اگرچه در عصر ابن تیمیه اگر نگوییم 90 درصد شیعه دوازده امامی است 10 درصد هم شیعه زیدی و اسماعیلی است.

اگر این باشد شما که 4 تا مذهب دارید هر کدام از مذاهب شما مذهب دیگر را رد می کند یک آقایی می گوید:

«من لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم»

هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست!

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد (متوفاى 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج3، ص1187، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت.

 آن یکی می گوید تمام طرفداران ابو حنیفه کافر و فاسق لا مذهب هستند ابن تیمیه می گوید اگر کسی مقلّد یکی از ائمه اربعه باشد قتلش هم واجب است. اگر بگوید من فقط معتقد هستم مثلاً‌ امام ابو حنیفه جایز التقلید است و دیگران جایز التقلید نیستند بگوید من فقط از امام شافعی تبعیت می کنم و از آن یکی ها تبعیت نمی کنم عبارت ابن تیمیه در مجموع فتاوی، جلد 22، چاپ مملکة العربیة السعودیة این است:

«من یتعصب لمالک أو الشافعى أو أحمد أو أبى حنیفة»

تعصب داشته باشد یعنی چه؟

«ویرى أن قول هذا المعین هو الصواب الذى ینبغى إتباعه»

حنفی است می گوید باید از امام ابو حنیفه تبعیت کرد نه قول امام شافعی، نه قول امام احمد، نه قول امام مالک.

 کسی که حنفی است اگر ابو حنیفه را واجب الإتباع نداند حنفی نمی گویند کسی مالکی است معتقد است نظریه امام مالک ینبغی اتباعُه. ببینید یک دفعه این است بگوید مثلاً نظر امام ابو حنیفه واجب الإتباع است اگر از دیگران تبعیت کردید کافر هستید، نه می گوید ینبغی اتباعُه  می گوید اگر چنین چیزی باشد

«کان جاهلا ضالا بل قد یکون کافرا»

بعد می گوید:

«یجب أن یستتاب»

باید این را توبه بدهند

«فإن تاب وإلا قتل»

اگر توبه کرد توبه اش پذیرفته است اگر توبه نکرد باید کشته بشود.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، أحمد عبد الحلیم(متوفاى 728 هـ)، مجموع الفتاوی، ج22، صص248-249، تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینه، 1416هـ/1995م

چون این ها مذاهب چهار گانه هستند ابن تیمیه می گوید: تمام مذاهب چهار گانه همه واجب القتل هستند مگر کسی معتقد به امامت ابن تیمیه باشد. اگر کسی گفت ابن تیمیه «ینبغی اتباعه دون الائمة الاخری»؛ آن جا چه کار باید کرد؟ !

یکی از سخت ترین و پست ترین فتاوای ابن تیمیه این است. ما غالب اوقات با سنی ها یا وهابی ها بحث می کنیم این ها فقط موقع حرف زدن می گویند شیعه کافر است شیعه را باید کشت. می گوییم ابن تیمیه می گوید همه مسلمان ها را باید کشت!

پرسش:

خودش تابع کدام یک از این چهار تا مذهب بود؟

پاسخ:

هیچ کدام را قبول ندارد کتابی نوشتند به نام اسلام بلا مذاهب این روش دارد در کشورهای عربی رشد می کند. قبلاً هم نسبت به این کتاب این جا بحث کردیم.

این مصطفی طباطبایی که نوه دختری میرزا احمد آشتیانی است مناظره ای که با ایشان داشتیم گفت نه شیعه هستم نه سنی من مسلمان هستم.

بحث تکثر گرایی است می گوید ما باید مذاهب را کنار بگذاریم نه امام صادق علیه السلام و نه ابو حنیفه نه مالک بلکه ببینیم اسلام و پیغمبر چه گفته اند صحابه چه گفته اند؟ این ها دنبال این هستند.

 

ابن تیمیه می گوید:

«علماء الشیعة المتقدمون لیس فیهم من نقل هذا النص»

دروغ را ببینید! علمای شیعه قبل از علامه حلّی کسی چنین مطلبی را نقل نکرده است. علامه حلی متوفای 726 است. ابن تیمیه 728 است شیخ صدوق متوفای 381 است. کلینی 329 است صفّار 290 است همه این ها روایت را نقل کردند حال چطور ابن تیمیه چنین دروغی می گوید که کسی نقل نکرده است؟!

«ولا ذکره فی کتاب ولا احتج به فی خطاب»

مناظرات سید مرتضی و شیخ مفید با خود اهل سنت است که به ائمه اثنی عشر استدلال کردند.

«وأخبارهم مشهورة متواترة فعلم أن هذا من اختلاف المتأخرین وإنما اختلق هذا لما مات الحسن بن علی العسکری وقیل إن ابنه محمدا غائب فحینئذ ظهر هذا النص بعد موت النبی صلی الله علیه وسلم بأکثر من مائتین وخمسین سنة»

 کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج22، ص248- 249

وقتی که امام حسن عسکری علیه السلام به شهادت رسید این بحث ها مطرح شد. ابن تیمیه در قرن 7 چنین حرف های باطلی را گفته است و امروز یک بچه شیعه معمم به نام شیعه دارد در قرن 14 و 15 مطرح می کند واقعاً‌ خیلی درد است.

پرسش:

اعتقادات شان جذابیت دارد

پاسخ:

آقای قلمداران در قم بود خودش دبیر و ملا بود کتابی دارد "شاهراه اتحاد" با مقدمه و حواشی سید ابوالفضل برقعی با تصحیح اسحاق دبیری. این کتاب فارسی است مکتبةُ الملک الفهد الوطنیة کتابخانه ملی ملک فهد در عربستان چاپ کرده!

 کتاب در قم نوشته شده ریاض چاپ می کند! چه زمانی چاپ کردند؟ 1430 الان 1444 هستیم یعنی 14 سال قبل. این آقا می گوید:

"به هر صورت آن چه از این وقایع استنباط می شود این است که در خاندان علی (سلام الله علیه) خبری از این نصوص نیست (بحث ائمه دوازده نفر هستند)

بعد ادامه می دهد: "در تاریخ اسلام پس از رحلت رسول خدا هیچ یک از ائمه در برابر مردم «و على رؤس الاشهاد» ادعای امامت منصوصه از جانب خدا و رسول ننموده اند"

یعنی انسان چقدر باید شرف و وجدان را زیر پا بگذارد؟ آن وقت در قم بنویسد در ریاض هم چاپ بشود.

پرسش:

پاسخش خیلی روشن است به خاطر این که حکومت آن وقت با این ها در عداوت بوده این نصوص را ائمه بیان نکردند.

پاسخ:

نه این طور نیست 50 تا روایت برای شما می گویم

«نصبنی رسول الله و نص علی ذلک»

«نَصَبَنِی‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج30، ص315

واژه نَصَبَ و نَص در 50 تا روایت آمده در کتاب کافی، در کتاب بصائر الدرجات، در کفایة الأثر و ... مطرح شده است.

 بله در جمع عمومی غالباً مطرح نمی شده است. مثلاً‌ در برهه ای از زمان امام صادق عیله السلام امام این مطالب را در جمع مطرح می کردند. امام باقر علیه السلام در جمع مطرح می کردند، چهار هزار شاگرد داشته اند.

بعد که تقیه شروع شد این ها نتوانستند اظهار کنند امام هشتم به طوس آمدند مطالب را علنی مطرح کردند یعنی فرصتی برای ائمه بود این ها را مطرح کردند. خواص شیعه و تعدادی از عوام شیعه هم از این با خبر بودند.

 در بعضی از موارد هم تقیه حاکم بود در زمان تقیه این ها بیان نمی کردند. در زمان پیغمبر تقیه نبود. چند تا روایت از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت به ائمه اثنی عشر داریم.

نام حضرت امیر، امام حسن، امام حسین تا حضرت مهدی علیهم السلام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها داریم چون در آن زمان تقیه نبود در زمان آن 3 خلیفه بود.

(ادامه سخن قلمداران):

"و اما اگر آنان واقعاً منصوص و منصوب خدا و رسول بودند می بایست هر یک از آنان حتی از کید و کین خلفای جور می ترسیدند حتی در مجمعی نزد 10 تن از دوستان و شیعیان خود به صراحت چنین ادعایی را مطرح می کردند تا مسئولیت و رسالتی که از جانب خدا دارند انجام داده باشند. این ادعا در مقابل 10 یا 20 نفر از دوستان و شیعیان هیچ خطری ایجاد نمی کرده است"

عرض کردم تمام روایات کلمه نصبَ رسول الله، نصبنی رسول الله را جمع کردیم ان شاء‌ الله عرض خواهم کرد. امام صادق علیه السلام مطرح کردند همه شنیدند حتی نام ائمه در کتب اهل سنت از حضرت امیرالمومنین علیه السلام تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه) آمده است. این ها یک سری حرف هایی مطرح می کنند، مشخص است افکارشان آلوده به تفکرات وهابی است چه این باشد چه برقعی باشد شریعت سنگلجی باشد و حکمی زاده باشد. چه الان سید مصطفی طباطبایی باشد.

ببینید تعداد این ها -از کسروی بگیرید تا به قملداران و مصطفی طباطبایی برسد- در این 200- 300 سال از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند.

اما در کنار این ها حداقل بیش از 5 هزار عالم مفتی سنی، استاد دانشگاه، مهندس، دکتر و طلبه شان مذهب شیعه را انتخاب کردند. علیه اهل سنت بر ضد عقاید اهل سنت مثل تیجانی و ... مطلب نوشتند.

دوستان اگر سایت مرکز الأبحاث العقائدیه را ببینند کتابی دارد موسوعةُ مِن حیات المستبصرین نزدیک شاید 50- 60 کتابی که مستبصرین تألیف کردند مخصوصاً در این 100 سال اخیر را جمع آوری کرده است. این 10 نفر (امثال برقعی و قلمداران و ...) را مقایسه کنید با نزدیک به 20- 30 هزار جمعیت (مستبصر شیعه شده).

تازه مرکز ابحاث ابحاث عقائدیه، شرح حال آن دسته از افرادی که یک مقداری صاحب قلم و مطرح بودند آوردند و الا افرادی که چیزی ننوشته اند، فراوان هستند. مثلاً یکی از پیامک هایی که خدمت آقای محمدی رئیس دفتر آقا نشان دادم خواند اشک چشمش جاری شد.

یک آقایی از اطراف زاهدان به من پیامک داد که ...من شیعه شدم و با تحقیقات من همه قبیله ام که 500 نفر بودند در شب عید غدیر شیعه شدند. ما هم این را تحقیق و بررسی کردیم و دیدیم همینطور است.

«والسلام علیکم ورحمة الله»