2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
علامه طباطبایی و تأیید تشکیل حکومت اسلامی از آیه 54 سوره نور
کد مطلب: ١٥٧٣٧ تاریخ انتشار: ٢٣ اسفند ١٤٠٢ - ١٥:٤٣ تعداد بازدید: 517
خارج فقه الحکومه » فقه
علامه طباطبایی و تأیید تشکیل حکومت اسلامی از آیه 54 سوره نور

(جلسه پنجاه و سوم - 26 10 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه پنجاه و سوم - 26 10 1402)

موضوع:  علامه طباطبایی و تأیید تشکیل حکومت اسلامی از آیه 54 سوره نور

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

در رابطه با آیات:

(مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)

پيامبر وظيفه‌اي جز رسانيدن پيام (الهي) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نيست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان مي‌داريد مي‌داند.

سوره مائده (5): آیه 99

(وَمَا عَلَينَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر عهده ما چيزي جز ابلاغ آشکار نيست!

سوره یس (36): آیه 17

(إِنْ عَلَيكَ إِلَّا الْبَلَاغُ)

وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است!

سوره شوری (42): آیه 48

عرض کردیم در بيش از بیست آیه قرآن این تعبیر آمده است. روایات زیادی در این قسمت داریم شاید بیش از 30 تا 35 روایت در ذیل آیه:

(قُلْ أَطِيعُواْ الله وَأَطِيعُواْ الرسول فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ وَمَا عَلَى الرسول إِلاَّ البلاغ المبين)

بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»

 سوره نور (24): ایه 54

بعضی از روایاتی که هست عرض می کنم. در این جا چند تا نکته مطرح شده است یک مورد: (قُلْ أَطِيعُواْ الله وَأَطِيعُواْ الرسول) بگو خدا و پیامبر را اطاعت کنید. نمی گوید قل اطیعوا الله واطیعونی. این دقت بشود خودش خیلی پیام دارد فرمایشات آقای طباطبایی را هم اشاره می کنیم. در آیات دیگر هم همین طور است.

یک مرتبه بگوید یا ایها الناس اطیعوا الله واطیعوا الرسول یک مرتبه دارد (قُلْ أَطِيعُواْ الله وَأَطِيعُواْ الرسول) است یعنی پیامبر نمی فرماید: اطیعونی بلکه می فرماید: اطیعوا الرسول.

مورد دوم می گوید: (فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ) اگر شما اعراض کردید، پیامبر وظیفه اش را انجام داده و طبق وظیفه اش پاداشش را می برد. (وَعَلَيْكُمْ مَّا حُمِّلْتُمْ) و شما هم که دارید اعرض می کنید نتیجه اعراض تان را هم خواهید دید.

مورد سوم: (وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ) اطاعت از پیامبر، حالا این تطیعوه آیا به الله برمی گردد یا به پیامبر مشخص است این جا تطیعوه به خود رسول اکرم بر می گردد. (وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ) البته اطاعت پیامبر عین اطاعت خدا است و اطاعت خدا هم اطاعت پیامبر است، این ها هیچ فرقی نمی کند، اطاعت الله استقلالی است و اطاعت پیامبر به امر الله است.

(وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ) اگر اطاعت کنید تهتدوا، حالا اطاعت کنید خود قول پیامبر یا نسبت به احکام الهی.

مورد چهار: (وَمَا عَلَى الرسول إِلاَّ البلاغ المُبين) وظیفه پیامبر ابلاغ مبین است.

مرحوم علامه طباطبایی از این آیه استفاده می کند که پیامبر وظیفه اش تشکیل حکومت اسلامی بوده است. به عکس این آقایانی که از این آیه استفاده می کنند پیامبر حق تشکیل حکومت نداشت.  از این آیه استفاده شده که رسول اکرم حق تشکیل حکومت دارد.

آقای طباطبایی می گوید در این جا خدای عالم

«(قل أطيعوا الله وأطيعوا الرسول فإن تولوا فإنما عليه ما حمل وعليكم ما حملتم) آخر الآية، أمر بطاعة الله فيما أنزل من الدين وأمر بطاعة الرسول فيما يأتيهم به من ربهم»

این یک.

«ويأمرهم به في أمر دينهم ودنياهم»

آن چه که پیامبر در امور دنیا و امور دینی برای شما دستور می دهد، دستورات پیامبر لازم الاجرا است. دستورات پیامبر در امور دینی کاملا مشخص است و در امور دنیایی دیگر عمدتا بحث تشکیل حکومت، رفع ظلم، ایجاد محکمه عدل و امثال این است.

بعد می گوید:

«وتصدير الكلام بقوله: " قل " إشارة إلى»

این که اول نمی آید بگوید اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و قل می گوید پیامبر بگو، این اشاره است به این که

«أن الطاعة جميعا لله»

بعد دارد:

«وقد أكده بقوله: " وأطيعوا الرسول " دون أن يقول: وأطيعوني لان طاعة الرسول بما هو طاعة الرسول طاعة المرسل»

طاعت پیامبر یک طاعت مستقلی از خدا نیست که ما بگوییم طاعت الهی یک بحثی است و طاعت پیامبر هم یک بحث دیگری است.

بعد می گوید:

«(فإن تولوا فإنما عليه ما حمل وعليكم ما حملتم) أي فإن تتولوا وتعرضوا عن طاعة الرسول لم يضر ذلك الرسول فإنما عليه ما حمل من التكليف ولا يمسكم منه شئ وعليكم ما حملتم من التكليف ولا يمسه منه شئ فإن الطاعة جميعا لله سبحانه»

الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج15، ص150

بعد ایشان در ذیل آیه 16، 17 و 18 سوره عنکبوت می گوید:

«وإبراهيم إذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون - 16 . انما تعبدون من دون الله أوثانا وتخلقون افكا ان الذين تعبدون من دون الله لا يملكون لكم رزقا فابتغوا عند الله الرزق واعبدوه واشكروا له إليه ترجعون - 17 . وان تكذبوا فقد كذب أمم من قبلكم وما على الرسول الا البلاغ المبين - 18 .»

الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج16، ص114

یک بحث است که این وان تكذبوا خطاب به قریش است یا ادامه فرمایش حضرت ابراهیم است. ظاهر قضیه، سیاق آیات می خواهد نشان بدهد بر این که کلام حضرت ابراهیم است. یعنی قرینه ای که بیاید «وان تكذبوا فقد كذب أمم من قبلكم» که مربوط به قریش باشد ما به ظاهر نداریم.

علامه طباطبایی هم می گوید این تمام کلام حضرت ابراهیم است. می گوید بعضی ها گفتند خطاب به مشرکین است این:

«لا یخلوا من بعد»

چون قرینه و چینش آیات نشان می دهد که دنباله فرمایش حضرت ابراهیم (علی نبینا و اله وعلیه السلام) است. بعد ایشان یک تعبیری دارد:

«فالمراد بإطاعة الله تعالى الانقياد له فيما شرعه لهم من شرائع الدين والمراد بإطاعة الرسول الانقياد له وامتثال ما يأمر به بحسب ولايته للأمة على ما جعلها الله له»

الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج19، ص305

یعنی این آیه به صراحت می گوید وظیفه پیامبر تشکیل حکومت است با توجه به ولایتی که خدای عالم برای پیامبر قرار داده است. همان آیه 4 سوره احزاب:

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب مي‌شوند؛ و خويشاوندان نسبت به يکديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولي هستند، مگر اينکه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيکي کنيد (و سهمي از اموال خود را به آنها بدهيد)؛ اين حکم در کتاب (الهي) نوشته شده است.

سوره احزاب (33): آیه 6

چند روز قبل عده ای نزد ما آمده بودند می گفتند یکی از این منبری ها در یک جلسه ی بزرگی در قم گفته تمام زنان پیامبر حتی عایشه هم جزء امهات المؤمنین هستند کسی حق هیچ گونه جسارت و برائت از عایشه ندارد. آن ها که نسبت به عایشه چنین و چنان می کنند آدم های خوبی نیستند.

گفتم این ها با آیات و روایات انس ندارند، اولا امهات المؤمنین بودن فقط ارزشش به این است و بیش از این هیچ پیامی ندارد که: ازدواج با آن ها بعد از رسول اکرم حرام است، تمام علمای اهل سنت به صراحت گفته اند. یعنی غیر از حرمت تزویج از آیه: (وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ) هیچ برداشت نمی شود.

آیه 30 سوره احزاب هم که می گوید اگر شما گناه کنید (يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ)

(يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا)

اي همسران پيامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشي مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براي خدا آسان است.)

سوره احزاب (33): آیه 30

گناهان شما دو برابر کیفر داده خواهد شد. و اضافه بر این جنگ با امیر المؤمنین:

«يَا عَلِيُّ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبِي حَرْبُ اللَّهِ وَ مَنْ سَالَمَكَ فَقَدْ سَالَمَنِي- وَ مَنْ سَالَمَنِي فَقَدْ سَالَمَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏‏»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص561، المجلس الثالث والثمانون

«يا علي من فارقني فقد فارق الله ومن فارقك يا علي فقد فارقني صحيح الإسناد ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 133

این خیلی واضح و روشن است یعنی کسی که در برابر امیر المؤمنین می ایستد تکلیفش روشن است. ما روایات متعدد داریم و من جمله روایاتی که جلد 2 تهذیب دارد:

«سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ هُوَ يَلْعَنُ فِي دُبُرِ كُلِّ مَكْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ- .... وَ يُسَمِّيهِمْ»

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج2، ص321

نه بالای منبر! (بصورت علنی) في دبر کل مکتوبة! البته این روایت کلینی (رضوان الله تعالی علیه) هم در کافی جلد 3 صفحه 432 آورده آن جا در روایت فردی به نام الخیبری است که خیبری ضعیف است. در تهذیب به ظاهر روایت ثقه و صحیحه است و همه هم این روایت را صحیحه دانسته اند.

احتمال این که الخیبری در روایت تهذیب حذف شده باشد هم هست. «وَ هُوَ يَلْعَنُ فِي دُبُرِ كُلِّ مَكْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ» امام صادق علیه السلام بعد از هر نماز واجب این چهار نفر را لعن می کرده اند. البته لعن علنی (در مقابل اهل سنت) قطعا حرام است در آن هیچ شکی نیست. ولی اگر کسی بخواهد در قنوت نمازش لعن کند اشکال ندارد.

اهل سنت هم روایت نقل کرده اند: پیامبر فرمود اگر کسی فردی را لعنت کند که شایسته لعن نباشد لعنت به خودش برمی گردد. پس اهل سنت نباید خودشان را عصبانی کنند که چرا شما فلانی و فلانی را دارید لعن می کنید آن ها آدم های خوبی هستند. شیعه دارد لعن می کند اگر آن ها شایسته لعن نباشند طبق روایت خودشان، لعن هم به خود (شیعه) برمی گردد؛ یعنی خودش را لعنت می کند. حالا شما چه کار دارید؟!

بعضی از آقایان نمی دانم از باب بی سوادی شان است یا قضیه چیز دیگر است از هول حلیم می خواهند در دیگ بیفتند یک سری مطالبی مطرح می کنند که واقعا برای آدم درد آور است.

این ها را وقتی جوان ها می شنوند می گویند این چه حرفی است؟ خود مرحوم امام در وصیتنامه سیاسی – الهی اش وقتی حدیث ثقلین را مطرح می کند می گوید اگر برای عوام عذری پذیرفته باشد برای علما عذری پذیرفته نیست. این هم آخرین کلام ایشان است دیگر بعد از آن ناسخ و تغییری هم نیامده است.

پرسش:

بنده متوجه شدم عثمان هم عایشه همسر پیامبر را قبول نداشته است. یعنی عثمان هم ایشان را مثل امرأة نوح و امرأة لوط می دانسته است.

پاسخ:

اصلا چرا شما آن را دارید می گویید، صحیح بخاری، صحیح مسلم چند تا روایت از خود خلیفه دوم آوردند که مراد از: (فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا) در آیه:

(إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ)

اگر شما (همسران پيامبر) از کار خود توبه کنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد، (کاري از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.

سوره تحريم (66): آیه 4

حفصه و عائشه هستند.

یا آیه :

(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَينِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يغْنِيا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ)

خداوند براي کساني که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستي دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولي به آن دو خيانت کردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودي به حالشان (در برابر عذاب الهي) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه کساني که وارد مي‌شوند!»

سوره تحریم (66): آیه 10

ابن عباس می گوید من مدت ها بود دنبال این می گشتم که از خلیفه دوم سوال کنم این امرأتان که در این جا آمده مراد چه کسانی هستند؟ می گوید حرفم تمام نشده بود خلیفه دوم گفت مراد از امرأتان عایشه و حفصه است.

ببینید این حدیث در صحیح بخاری و مسلم آمده یعنی هر دو این را دارند. می گوید من یک سال بود می خواستم از عمر سوال کنم نمی توانستم تا این که یک روزی دیدم عمر در بیابان رفت قضای حاجت کند گفتم:

«يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1868، ح4630

این را صحیح بخاری دارد. صحیح مسلم هم به همین شکل دارد.

«فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم من أَزْوَاجِهِ فقال تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ قال فقلت له والله إن كنت لَأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عن هذا مُنْذُ سَنَةٍ فما أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لك قال فلا تَفْعَلْ ما ظَنَنْتَ أَنَّ عِنْدِي من عِلْمٍ فَسَلْنِي عنه فَإِنْ كنت أَعْلَمُهُ أَخْبَرْتُكَ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص1108، ح1479

این آیه را عزیزان داشته باشند، مطالب زیادی در این مورد است حتی کشاف می گوید:

«وفي طيّ هذين التمثيلين تعريض بأميّ المؤمنين المذكورتين في أوّل السورة(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَينِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يغْنِيا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ)»

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، ج4، ص575

همه شان آوردند حتی ابن قیم جوزیه دارد. قرطبی دارد و همه آقایان آورده اند.

(يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا)

اي همسران پيامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشي مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براي خدا آسان است.)

سوره احزاب (33): آیه 30

عرض کردم بعضی از آقایان (تقریبی افراطی) آنقدر به  عقب برمی گردند از پشت بام زمین می افتند.

در هر صورت...

یک نکته ای هم در رابطه با سوره طلاق است این را هم عزیزان دقت کنند.

دیشب همین کتاب تاریخ اسلام که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دسته گل به آب دادند را می خواندم آورده بودند: رسول اکرم بعد از نزول این آیه یک ماه با زنان خود حرف نزد. می گوید همه امهات المؤمنین با پیامبر حرف نزدند.

ولی بعد از چهل سال آمدند این کتاب را نوشتند این طور می نویسند خیلی باعث تأسف است.

حرف ما این است اگر یک وقت یک فرد عادی حرف می زند آدم می گوید سواد ندارد، خیلی مطالعات ندارد ولی این که بعد از چهل سال کتابی در سطح کشور برای سطح دوم طلاب نوشتند که کتاب درسی باشد واقعا باعث تأسف است که دقت نمی کنند.

من بارها گفتم این آقایانی که کتاب را نوشته اند غالب شان را من می شناسم انقلابی هستند، مقلد رهبری هستند، اهل جبهه بودند.

این ها یک آدم های مزدور و منحرف نیستند ولی چه عواملی در حوزه ما دست به دست هم داده این طور افرادی که در مسیر انقلاب هستند این چنین مطالب انحرافی مطرح کنند. آن هم در کتاب درسی که بناست برای طلاب در سطح کشور تدریس بشود.

 این چه کتابی است که وقتی چاپ می شود شورای عالی مدیریت، حاج آقای بوشهری، حاج آقای اعرافی، معاونت محترم آموزش آقای رستم نژاد همه بالاتفاق می گویند یک صفحه از این کتاب در سطح کشور قابل تدریس نیست! این خیلی درد است.

یک مرتبه است آیت الله طبسی می آید اشکال می کند، قزوینی می آید اشکال می کند یا یک آقای دیگر اشکال می کند می گویند ایشان سلیقه خودش است ولی یک دفعه مسئولین امور حوزه می گویند این کتاب قابل تدریس نیست.

این کتاب الان در دانشگاه اصفهان دارد تدریس می شود، در دانشگاه همدان تدریس می شود، در دانشگاه پیام نور در سطح کشور دارد تدریس می شود. این را خود آقایان می گویند تدریس می شود ما که خبر نداریم.

پرسش:

نهاد رهبری در دانشگاهها نمی تواند جلویش را بگیرد؟

پاسخ:

من کاری به آن قسمت ندارم، ما را به معقولات وارد نکنید!

در هر صورت...

بعد بحثی در رابطه با آیه هشت، نه و ده سوره طلاق است.

(وَكَأَينْ مِنْ قَرْيةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا)

چه بسيار شهرها و آباديها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپيچي کردند و ما بشدت به حسابشان رسيديم و به مجازات کم‌نظيري گرفتار ساختيم!

 سوره طلاق (65): آیه 8

در این جا ببینید دارد: (عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ) جدا شد. امر رب مربوط به شرایع است، امر رسل یک بخشش مربوط به ولایتی است که خدای عالم برای پیامبر برای تشکیل حکومت جهت زدودن ظلم و برقراری عدل قرار داده است.

(فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا) عذاب خیلی سخت

(فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا)

آنها آثار سوء کار خود را چشيدند؛ و عاقبت کارشان خسران بود!

سوره طلاق (65): آیه 9

(أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيكُمْ ذِكْرًا)

خداوند عذاب سختي براي آنها فراهم ساخته؛ پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اي خردمنداني که ايمان آورده‌ايد! (زيرا) خداوند چيزي که مايه تذکر است بر شما نازل کرده.

سوره طلاق (65): آیه 10

مشخص است کسانی که (عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ) اگر بحث این است که:

(لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)

در قبول دين، اکراهي نيست.

سوره بقره (2): آيه 256

اگر بحث سر این است که مردم در انتخاب عقیده آزادی دارند، این آقایان آزاد هستند می گویند ما حکومت پیامبر را قبول نداریم، شرایع پیامبر را قبول نداریم ما آزادی عقیده داریم. اگر آزادی عقیده است (فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا)، (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا) چه است؟!

لذا ما یک آیه:

(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)

 در حال مستي به نماز نزديک نشويد!

سوره نساء (4): آیه 43

  (لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ) را می گیریم (وَأَنْتُمْ سُكَارَى) آن را رها می کنیم.

(فَوَيلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ)

پس واي بر نمازگزاراني که... در نماز خود سهل‌انگاري مي‌کنند.

سوره ماعون (107): آیه 4

ما ویل للمصلینش را می گیریم و باقی را کنار می گذاریم. چون اگر آیات قرآن کنار هم قرار بگیرد پیام قرآن فهمیده می شود اگر کنار هم قرار نگیرد هرکسی بخواهد به یک آیه ای مستقل استناد کند سنگ روی سنگ بند نمی شود چه در مسائل اعتقادی و چه غیر آن آیات باید کنار هم قرار گیرند تا فهمیده شود مجموع این آیات می خواهد چه بگوید.

مرحوم علامه طباطبایی در مورد همین آیه: (عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ) می گوید:

«وكفروا برسله فيما أمروا به بولايتهم لهم»

این نو آوری هایی که علامه طباطبایی در قرآن دارد، خیلی جالب است. باید توجه شود که «وكفروا برسله فيما أمروا به بولايتهم لهم» ؛ (عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ) که این جا «عن امر ربها و رسله» نیست عن امر ربها:

 «وأطيعوا الله وأطيعوا الرسول»

الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج19، ص323

دو تا اطاعت آمده است، یک اطاعت نیست مشخص است اطاعت الله شیئ و اطاعت الرسول شیئ آخر.

بعد از این ما وارد می شویم در روایاتی که در ذیل: (وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) آمده است.

(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!

سوره نور (24): آیه 54

من فقط یک روایت را در این جا می خوانم و ما بقی ان شاءالله جلسه بعد. عزیزان خوب دقت کنند همین آیه را که الان خواندیم:

(قُلْ أَطِيعُواْ الله وَأَطِيعُواْ الرسول فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ وَمَا عَلَى الرسول إِلاَّ البلاغ المبين)

بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»

 سوره نور (24): ایه 54

روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) به محمد ابن حرب است که می فرماید:

«أَيُّهَا الْأَمِيرُ لَوْ أَخْبَرْتُكَ بِمَا فِي حَمْلِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله وسلم) عَلِيّاً (علیه السلام) عِنْدَ حَطِّ الْأَصْنَامِ مِنْ سَطْحِ الْكَعْبَةِ مِنَ الْمَعَانِي الَّتِي أَرَادَهَا بِهِ»

اگر من به تو خبر دهم در این که رسول اکرم امیر المؤمنین را به دوش گرفت آن لحظه ای که می خواست از بالای بام کعبه بت ها را نابود کند. معانی که دارد اگر من برای تو خبر دهم:

«لَقُلْتَ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ لَمَجْنُونٌ»

معاني الأخبار؛ مؤلف: ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص352

خیلی نکته ظریفی است همان عبارتی که در برخی روایات راوی از حضرت سوال می کند، حضرت می فرماید:

«لو اخبرتک لکفرت»

یا روایت دیگر:

«لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص332

ان شاء الله یک روزی فرصت بشود من روایاتی را که در این مورد است خدمت تان ارائه می دهم ما این روایات را جمع کردیم. این را صراحت دارد که هرکسی تحمل حقایق ولایت و شنیدنش را ندارد.

امام علیه السلام می فرماید: اگر من بگویم چه معانی در آن نهفته است، وقتی رسول اکرم به امیر المؤمنین فرمود: یا علی من می ایستم شما برو، یا شما بایست من بروم. حضرت ابتدا عرض کرد: یا رسول الله! من می ایستم شما پا بر شانه من بگذارید . حضرت رسول پا به شانه حضرت علی گذاشت، حضرت علی نتوانست طاقت بیاورد.

حضرت علی می گوید آن سنگینی رسالت بود که در دوش من افتاد نتوانستم طاقت بیاورم حضرت فرمود پس من می ایستم تو روی شانه من بالا برو.

«فَحَسْبُكَ مِنْ ذَلِكَ مَا قَدْ سَمِعْتَهُ فَقُمْتُ إِلَيْهِ»

روایت دو سه صفحه و طولانی است دوستان مراجعه کنند البرهان جلد 3 صفحه 587. به نظرم این روایات را مرحوم بحرانی از کتاب کافی نقل می کند. می گوید همین اندازه که توضیح دادم بس است بیش از این توضیح نخواه.

می گوید من بلند شدم

«وَ قَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ.»

البرهان في تفسير القرآن‏؛ نويسنده: بحرانى، سيد هاشم بن سليمان‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1107 ق‏)، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، ناشر: مؤسسه بعثه‏، قم: 1374ش، ج3، ص578

والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها