به گزارش خبرگزاري اهل بيت (ع) ـ ابنا ـ در حالي كه برخي از فرقه هاي به ظاهر مسلمان همچون «وهابي» و «ديو بندي» مراسم ميلاد پيامبر اكرم(ص) را شرك و بدعت مي نامند در دوازدهم ربيع الاول امسال هم، مردم سني پاكستان در يك گردهمايي بزرگ گرد آمدند.
اما متاسفانه برخي از فرقه هاي افراطي كه با به كارگيري ابزار خشونت سعي در تحميل برداشت خود از اسلام به ساير فرقه ها دارند اين اجتماع را هم به خون كشيدند. اين دقيقا همان چيزي است كه در «دير اسماعيل خان» و «فيصل آباد پاكستان» در روز ميلاد حضرت رسول (ص) شاهد آن بوديم، وقتي كه ديوبندي ها و وهابيون افراطي كه متعلق به گروه تروريستي «طالبان» و «سپاه يزيد» بودند، به اجتماع مسالمت آميز مردم مسلمان حمله كردند و متاسفانه تعداد زيادي از مسلمانان و برادران اهل تسنن را به خاك و خون كشيدند.
سؤالي كه اكنون مطرح مي شود اين است كه چرا اين اخبار در رسانه هاي پاكستان به صورتي نادرست نمايش داده شده و يا به طور كلي سانسور مي شود؟
يك جواب ساده براي اين سوال وجود دارد و آن اين كه: لابي گروه افراطي طالبان (شامل وهابي ها و ديوبندي هاي افراطي) با سرمايه هاي كلاني كه عموما از سوي عربستان سعودي تغذيه مي شود، داراي قدرت نفوذ زيادي در رسانه هاي پاكستاني است.
به همين دليل آنها اجازه نمي دهند كه واقعيت شرور ايدئولوژي آنها براي همگان و خصوصا طرفداران پاكستاني شان عيان شود؟، از اين رو آنها حوادث مهيب در دير اسماعيل خان و فيصل آباد را كه نمونه بارزي از تروريسم محض بود، به صورتي نادرست نشان داده و از آن بعنوان درگيري هاي فرقه اي ياد مي كنند.
اين درحالي است كه اين قبيل حوادث، درگيري هاي قومي و قبيله اي نيستند، بلكه حملاتي تروريستي از ناحيه عده اي اقليت افراطي بر عليه تمامي نژادها و اقوام منطقه محسوب مي شوند.
اين مبارزه اي بين طرفداران حقيقي اسلام و تروريست هايي همچون «ملا عمر»، «بن لادن» و «ريگي» است كه تنها نامي از اسلام را به عنوان فريب اذهان عمومي يدك مي كشند. و اكنون اين وظيفه دولت پاكستان است كه امنيت مردم خود را در برابر حملات تروريستي اين گروهك ها تأمين كند.
بيشک علما و بزرگان ما بايد معناي وحدت را براي ما روشن کنند و بگويند که مقصود چيست.
اکنون ما بيش از هر زمان ديگر نياز به تعريفي واضح و روشن از معناي کلمه وحدت داريم.
چيزي که بنده حقير به ذهنم خطور ميکند اين است که وحدت با اهل عمر تنها براي يک امر ممکن است و آن اين راه است که قرآن کريم براي ما مسلمين روشن کرده است:
«وإِن أَحد من المشرِكين استجارك فأجره حتى يسمع كلام الله ثم أَبلغه مأْمنه ذلك بِأنهم قوم لا يعلمون»
بر تمام ما واجب است که هر اهل عمري که نزد ما آمد و يا کاري با ما داشت در انديشه نشان دادن حقيقت به او باشيم.
و اگر يقيين يافتيم که براي هميشه از رحمت خداوند دور است بر ما لازم است که روابط خود را با او به حداقل ممکن رسانده و از او دوري کنيم.
اگر ديگر عزيزان شيعه نيز نظر خود را راجع به طرز تعامل ما با اهل عمر را بنويسند همه ما استفاده خواهيم کرد.
براستي با يک ميليارد انساني که در موضع مخالف ما هستند چگونه بايد برخورد کرد؟
يا علي