2024 May 10 - جمعه 21 ارديبهشت 1403
معرفي كتاب «الزيارة النبويه في ضوء الکتاب والسنة»
کد مطلب: ٨٤٨٦ تاریخ انتشار: ٣٠ دي ١٣٩٤ - ١٣:١١ تعداد بازدید: 2631
کتابخانه » عمومي
معرفي كتاب «الزيارة النبويه في ضوء الکتاب والسنة»

مؤلف: السيد محمد بن علوي المالکي الحسني

معرفي نويسنده:

السيد محمد بن علوي المالکي ( ۱۳۶۵-۱۴۲۵ه. ق) وي سالها به عنوان يکي از علماي بزرگ وهابيت درمسجد الحرام به تبليغ مي پرداخته ولي در اواخر عمر وظيفه خويش دانسته تا خطاها و برداشتهاى اشتباه را اصلاح کند از اين رو در کتاب “مفاهيم يجب أن تصحّح” به تصحيح برداشتهاى غلط وهابيت از روايات و سنّت نبوى پرداخته و در برابر آنان، که ساير مسلمين را متّهم به شرک و کفر ميکردند، قد علم کرده و با سلاح کلام و قلم و با احتجاج از طريق أحاديث و روايات مورد پذيرش آنان، عقائد باطلشان را به چالش کشاند و با إستقبال بى ‏نظير علماى تمامى کشورهاى اسلامى رو به رو گرديد. البته مطالب مطرح شده در کتاب، خوشايند وهابيت و بعضي از علماى حنبلى نبود و با عکس ‏العمل شديد آنان روبرو شد.

وهابيان در واکنش به آن کتب زيادي مانند "کمال الأمه و حوار مع المالکي" و “ضدّ السيد المالکي” و “جلاء البصائر” نوشتند که اوج اين نوشته ها کتاب وزير اوقاف وقت عربستان شيخ صالح آل الشيخ به نام “هذه مفاهيمنا” است. پس از مدتي محمد بن علوي المالکي از سوى علماى جامد وهّابى طرد و تکفير شده و بعد از انتشار کتابهايش، وهابيان او را محاکمه و محکوم به اعدام نمودند. وي مدّتها در محاصره و تحت نظر بود و چاپ و انتشار کتاب وى ممنوع گرديد، ولى ‏اين امر مانع انتشار کتب ايشان نشده و در کشورهاى گوناگون از جمله مصر، سوريه، امارات، پاکستان، مغرب و … مکرر به چاپ رسيد محمد بن علوي المالکي در يکي از کتاب‌ هايش مي‌نويسد:

«ما به کساني مبتلا شده‌ايم که در توزيع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غيرصحيح تخصص دارند، اوصافي که لايق مسلمان شهادت ‌دهنده به توحيد و نبوت پيامبر اسلام نيست، مثل اينکه برخي از آنان به افرادي که مخالف خود در رأي و مذهب مي‌‌باشند عنوان تحريف‌ کننده، دجال، شعبده ‌باز، بدعت ‌گذار و در آخر مشرک و کافر را اطلاق مي‌‌کنند. اين‌ گونه از برخي سفيهان مي‌‌شنويم که به صورت گسترده امثال اين دشنام‌ ها و فحش‌ ها و الفاظ قبيح را به کار مي‌‌برند، الفاظي که تنها از افراد کوچه و بازار صادر مي‌شود، کساني که اسلوب دعوت و طريقه ادب در مباحثه را به خوبي نمي ‌دانند.

تأليفات:

از جمله مولفات وي مي‌توان به کتب زير اشاره کرد:

1.أنوار المسالك إلى روايات موطا مالك

2.إمام دار الهجرة مالك بن أنس رضي الله عنه

3.الإعلام بفتاوى أئمة الإسلام حول مولده عليهالصلاة والسلام

4.التحذير من المجازفة في التكفير

5.الذخائر المحمدية

6.الزيارة النبوية بين البدعية والشرعية

7.الزيارة النبوية في ضوء الكتاب والسنة(کتابي که در پيش روي شماست)

8.الفقه المالكي وأحواله في ظل الفقه الحنبلي بمكة المكرمة

9.تحقيق الآمال فيما ينفع الميت من الأعمال

10.حول الإحتفال بذكرى المولد النبوي الشريف

11.شرح منظومة الورقات في أصول الفقه

12.شرف الأمة المحمدية

13.شفاء الفؤاد بزيارة خير العباد

14.كشف الغمة في اصطناع المعروف ورحمة الأمة

15.محمد صلى الله عليه وسلم الإنسان الكامل

16.مفاهيم يجب أن تصحح

17.منهج السلف في فهم النصوص بين النظرية والتطبيق

معرفي اجمالي از کتاب الزيارية النبويه

انگيزه تاليف:

مؤلف در مقدمه کتاب بيان مي‌کند اينکه در موسم حج سال (1419) کتابي آشکار شد در بد رفتاري و اهانت به مسلمين و مکدر کردن دلهاي با صفا و بدون مشکل مسلمين را و فهم مردم را جريحه دار و مخدوش کرد.

مخالفين معتقد بودند به اينکه زيارت پيامبر بعد وفاتشان مفسده راجحه مي‌باشد و خيري در آن نيست که ما به خاطر اين دروغ و سوء ادب نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله بسيار نگران و نا آرام شده به همين خاطر دوست دارم که شما را به کتاب الزيارة النبوية راهنمائي کنم که اين کتاب در صدد دفاع از مقام رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده و کمترين چيزي است که به ساحت رسول خدا صلي الله عليه و آله از حبيب به محبوش تقديم مي‌شود.

نويسنده اين کتاب با استفاده از آيات و روايات و آراي علماي مذاهب و اجماع قولي و عملي اصحاب مشروعيت و مطلوبيت شدالرحال و زيارت مسجد و قبر و توسل به نبي مکرم اسلام صلي الله عليه وآله را اثبات مي‌کند و اينکه از سنن واجبه و از اعظم قربات و از پرفايده ترين و نتيجه بخش ترين تلاشها وعبادتها مي‌باشد .

مقدمات اوليه مهمه:

همچنين در ادامه در چهار مقدمه مهم، نکاتي را به عنوان آگاهي و هشداري براي شروع مباحث بيان مي‌کند.

1-حقيقت مساله شد الرحال براي زيارت، مساله فقهي است و مساله اي اعتقادي و توحيدي نيست که بعضي ها مثل توسل اعتقادي دانسته و حکم به شرک وکفر مي‌کنند مانند محمد بن عبد الوهاب. برفرض در نظر جمهور مکروه باشد حرام که نيست چه برسد به بدعت و شرک. خلاصه اينکه اختلاف در بحث زيارت و توسل اخنلاف در فروع است و درست نيست به خاطر آن برادران مسلمان نسبت به همديگر فحش و ناسزا بگويند.

2-آنان (وهابيون) حق امانت را خوب ادا نکرده و احاديث عرضه شده را با فهم و دقتي درست بررسي نکردند و فکر و نظرخود را حاکم ومسلط بر نصوص و ادله قرار دادند و اين يعني خيانت در امانت و حق امانت آن است که ابتدا مساله را بر تمام ادله و نصوص و اقوال عرضه و در مرحله بعد آنچه را که برايشان آشکار شده است را ترجيح دهند.

3-زيارت جزو مناسک حج نيست بلکه سنن مطلوب و متعلق به حج است ذاتا و استقلالا. و در کنار اعمال حج انجام ميشود يعني اگر حاجي زيارت را انجام ندهد حج او باطل نيست.

4- اينکه آمده اند احاديث زيارت را ضعيف و موضوع قلمداد کرده اند يک ستم بوده و روشي صحيح نيست. و اين حکمي که در مورد احاديث زيارت داده اند، از افراد محقق وآگاه به جرح و تعديل صادر نشده است.

و اما جواب:

الف- براي فرد عاقل قول ذهبي کافي است که گفته است: طرق اين احاديث، لين (در نقل روايت از غيرثقه تساهل دارد ولي دليل براسقاط عدالت او نيست) است ولي بعضي به واسطه بعض ديگر تقويت مي‌شوند. و از طرفي علامه مناوي در فيض القدير اشاره مي‌کند که بعضي از علماء مانند سبکي و ابن سکن و قاضي عياض و... احاديث صحيح را در اين مورد نقل کرده اند.

ب- کلام ائمه اربعه و بزرگان براي ما کافي است که آنان قائل به مشروعيت زيارت بوده و اين اجماع براي صحت اين احاديث براي ما کافي است چرا که بر فرض ضعف احاديث، اين احاديث با عمل و يا فتواي علما به آن، جبران شده و اين يک مساله مسلم اصولي و حديثي است.

نتيجه آنکه احاديثي که دال بر زيارت مي‌باشد، اسناد آن صحيح و حسن بوده و مانند حديث مشهور: من زار قبري وجبت له شفاعتي؛ طرق و روات اين حديث نيز براي ما حجت است.

زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله از منظر قرآن

خداوند متعال در سوره نساء آيه 64 مي فرمايد: ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغرلهم الرسول ... که وسيله در آيه جهت قبولي توبه و طلب مغرفت براي آنان مي‌باشد و خداوند متعال کمال فضل زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله را بدون هيچ گونه قيد زماني و يا مکاني و دور و يا نزديک بودن را تفاوتي نگذاشته است چنانچه در سوره نساء آيه100 مي فرمايد: ومن يخرج من بيته مهاجرا الي الله ورسوله ثم يدرکه الموت . پس هرکسي که رسول اکرم صلي الله عليه و آله را زيارت کند قطعا شامل اين آيه مي شود.

آيه عموميت دارد

وي در اين باب از قول مفتي مکه جمال بن عبد الله شيخ عمر را چنين نقل مي‌کند: فعل جاءوک در آيه شريفه، در حيز و سياق شرط بوده و عموميت را مي‌رساند و آمدن به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله را دور و نزديک و همچنين در زمان حيات و ممات را شامل مي شود و اکابر مفسرين مانند قرطبي و نووي نيز چنين گفته اند.

تخصيص آيه بدون دليل است

مولف ضمن رد تخصيص اين آيه به زمان حيات آن حضرت، چنين مي نويسد:

اگر کسي اشکال کند که آيه فوق مختص به حيات رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده و براي آن حضرت مقدور نيست که بعد از مرگ براي ديگران استغفار کند در پاسخ مي گوئيم:

اولا: حيات انبياء در قبرهايشان امري مسلم و ثابت شده مي باشد و عموم آيه نيز بر اين مطلب دلالت دارد و ادعاي شما که تخصيص است نيازي به دليل دارد چرا که دليل علي المدعي.

ثانيا : اعمال افراد بر رسول خدا صلي الله عليه و آله عرضه شده و آن حضرت براي ما استغفار مي کنند چنانچه بر مدعاي ما حديثي است که ابن سعد در طبقات الکبري آورده که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

وفات من براي شما خير است چرا که اعمال شما بر من عرضه مي‌شود و اگر کار خيري را ببينم، خدا را شکر کرده و اگر کار شري را ببينم، براي شما استغفار مي‌کنم.

اشکالي ديگر:

مولف اشکال ديگري از مستشکل را نيز چنين نقل مي‌کند:

کلمه اذ در آيه (ولو انهم اذ ظلموا) ظرف براي گذشته است يعني زمان حيات نه براي آينده که شامل زمان وفات هم بشود و خداوند نگفته اذا (هر موقع و زماني) پس استغفار زمان ممات ممکن نيست .

جواب:

لفظ اذ هم در گذشته و هم درآينده استعمال مي‌شود مانند آيات قرآن (ولو تري اذ وقفوا علي النار )انعام آيه 27 (ولو تري اذ الظالمون في غمرات الموت) انعام آيه 93 و انعام آيه 30 سبا آيه 51 و بعد در ادامه مولف احياء انبيا را اثبات مي کند.

با چهار جوابي که به اعتراض مي دهد و د رجواب الرابع به آيه 19 سوره محمد استدلال مي کند ((واستغفر لذنبک وللمومنين والمومنات))يعني استغفار رسول خدا صلي الله عليه و آله شامل جميع مومنين مي‌شود خواه زمان پيامبر را درک کرده باشند يانه.

و بعد در ادامه اثبات مي‌کند که عمل پيامبر در زمان وفاتش منقطع نمي‌شود و به ذکر حديثي در کتاب فتاوي ابن تيميه چنين مي‌نويسد: من دعا الي هدي کان له من الاجر مثل اجور من اتبعه لا ينقض ذلک من اجورهم شيئا.

سند احاديث زيارت (من زار قبري) و (من جاءني زائرا لا يهمه) و (مامن احد يسلم علي الا رد الله علي روحي).

مولف در اين فصل به ذکر سند احاديثي مي‌پردازد که در جواز شد رحال جهت زيارت به کار برده مي‌شود.

نويسنده همچنين با مفهوم اولويت پيرامون حيات انبياء و عدم مفارقت روح از جسد را با ضميمه آيه 169 سوره مبارکه آل عمران که خداوند متعال مي فرمايد: ولا تحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احيا به بررسي اثبات اين مساله مي پردازد.

شد رحال به مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله

مولف در اين فصل با ذکر ادله و شواهدي مانند سفر بلال بن حارث، به مشروعيت اصل شد رحال پرداخته و چنين نتيجه مي‌گيرد که در صورت استطاعت بر زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله اگر فردي زيارت آن حضرت را ترک کند، قبيح بوده و فرقي نمي‌کند که آن فرد شخص حاجي باشد و يا در نزديکي مدينه و يا اصلا حج نرفته و دور از مدينه زندگي مي کند.

زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله و توحيد

مولف معتقد است به اينکه زيارت در حقيقت عين توحيد است و هيچ منافاتي با توحيد وايمان صادق واخلاص ندارد و اين تعظيم در عرض خداوند قرار ندارد و مغايرتي با اطاعت خداوند ندارد مانند آيه قرآن (من يطع الرسول فقداطاع الله) سوره نساءآيه 80

تصريحات ائمه اهل سنت در باب استحباب زيارت قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله

مولف در اين باب به ذکر جواز زيارت قبر رسول خدا از منظر علما و بزرگان اهل سنت مي پردازد و نام چند نفر از آنان را چنين ذکر مي کند:

1.کلام مالک بن انس و کلام قاضي عياض در کتاب شفاء و نووي در شرح صحيح مسلم

2.کلام ائمه حنفيه: امام ابوحنفيه مي‌گويد: نيکو و احسن است که بعد ازحج، زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله انجام شود.

3. اقوال ائمه شافعي: مانند ابو اسحاق شيرازي

4-نصوص ائمه حنابله درمورد زيارت مانند:

1. ابو محمد موفق الدين عبدالله بن قدامه که داستان اعرابي و مکاشفه عتبي را ذکر مي‌کند

2.کتاب الشرح الکبير که روايت ابن عمر و تبرک جستن به منبر پيامبر را ذکر مي¬کند.

خلاصه و نتيجه اينکه تمام احاديث ائمه فقهي صريح و ظاهر در استحباب است و همچنين تاکيد دارند به زيارت در زمان حيات و ممات و دور و نزديک خواه زائر مرد باشد يازن .

زيارت قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله توسط حضرت عيسي عليه السلام

مولف در اين فصل به زيارت قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله توسط حضرت عيسي سلام الله عليه اشاره مي‌کند و همچنين به گريه برخي از افراد نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله مانند جابر بن عبد الله انصاري و اهميت گذشتگان مبني بر اهتمام به سلام رساندن نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله چه بي واسطه و چه با واسطه همچون عمر بن عبد العزيز نيز اشاره مي‌کند.

شنيده شدن صداي سلام و اذان از قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله

مولف تصريح مي‌کند که همان طوري که در کتب علما به اين مطالب اشاره شده است، حتي ابن تيميه اين مطلب ر اقبول داشته و منکر نيست.

همچنين علوي مالکي در ادامه به نظرات تني از علماي اهل سنت همچون: بيهقي در شعب الايمان، ابن عساکر در اتحاف الزائر، و... نيز اشاره مي‌کند. وي همچنين از قول فيروز آبادي پيرامون شد رحال مي نويسد: حديث (لا تشد الرحال الاالي ثلاثة مساجد) حجت و دليل است بر زيارت قبر پيامبر نه دليل برنهي از زيارت و2 وجه براي استدلالش ذکر مي‌کند:

وجه 1 : زماني که پيامبر افضل مخلوقين است وتربت او افضل بقاع زمين است پس شد الرحل به سوي تربت وقبر اوبه طريق اولي مستحب است همانطور که شد الرحل به سوي مسجد او مستحب است. به ضميمه آيه 81 سوره آل عمران ((واذ اخذالله ميثاق النبيين لمل اتيتکم))

وجه 2 : قصد زيارت قبر پيامبر از زيارت مسجد آن حضرت جدا نبوده و قابل انفکاک نيست و يک فرد مسلمان چطور مي تواند قصد زيارت مسجد را کند در حالي که قصد زيارت حجره و قبر پيامبر را نکرده و بر ايشان سلام نفرستد و نماز نخواند؟!

ادله فضيلت زيارت وشد رحال

وي پنج مورد را خلاصه وار ذکر مي‌کند مانند اجماع قولي و عملي و احاديثي که در باب استحباب زيارت هست.

و بعد مولف کلام ابن تيميه را در بحث (زيارت قبر همان زيارت مسجد است) رابيان مي‌کند ومي‌گويد: از کلام ابن تيميه قاعده مهمي استفاده مي‌شود و مشکل بزرگي را حل مي‌کند و آن مشکل تفرقه بين مسلمانان است که عده اي بعضي را تکفير و خارج از اسلام مي‌دانند.

وي همچنين تحقيقي مفيد ازعلامه شيخ عطيه محمد سالم صاحب تکملة اضواء البيان رابيان مي‌کند:

در باب اينکه قصد زيارت مسجد و قبر پيامبر جداي از هم نيست و قصد زيارت معصيت نيست چون اگر قرار باشد که معصيت محسوب شود، بايد نماز کامل مي خوانديم درحالي که فتواي علما شکسته بودن نماز است.

کلام کرماني در بحث زيارت

در حديث ((لا تشدالرحال الا الي ثلاثة مساجد مسجد الحرام مسجدالاقصي ومسجدي)) که نياز به بحث و توضيح دارد چرا که مخالفين يکي از دلايلشان برحرمت زيارت قبر پيامبر را همين حديث مي‌دانند.

جواب و توضيح : استثنا در اين حديث مفرغ است و بايد مستثني منه در تقدير باشد سه احتمال براي مستثني منه وجود دارد

1.اگر مستثني منه شي باشد آنوقت حرمت زيارت قبور ثابت مي‌شود و اين درست نيست چون کلا تمام زيارتها اعم از تجارت وتحصيل همه حرام مي‌شود و اين تخصيص اکثر مي شود (آماده شدن وقصد سفر کردن به هر چيزي انجام نمي‌شود مگر به قصد مساجد سه گانه)

2- اگر کلمه مکان و يا قبر در تقدير باشد (به قصد هر مکان و قبري جايز نيست مگر مساجد سه گانه ) در مستثني مفرغ لازم است عمومي ترين مفهوم در مقايسه با مستثني در تقدير گرفته شود ولي هم نوع و هم صنف بودن مقدر با مستثني لازم و ضروري است مانند(مارايت احدا الا زيد)) منظور از احدا جنس انسان است يعني علي و حسن و حسين را نديدم فقط زيد را ديدم و منظور اين نيست که بگويد هيچ حيواني را نديدم مگر زيد. نظر ابن تيميه هم همين احتمال دوم است که مي‌گويد مکان و بقعه و بارگاه و ضريحي که پيامبر و اولياء در آن دفن هستند اگر کسي به قصد اينها زيارت کند حرام است (مجموع الفتاوي ج 27 ص21)

درحالي که همه مي دانيم هيچ انسان عاقلي از راه دور به زيارت چوب و ضريح و مکان دفن نمي آيد.

3- احتمال سوم اينکه مسجد در تقدير باشد (مسافرت به قصد مسجد نکنيد مگر به قصد مساجد سه گانه ) مي‌بينيم که حديث هيچ ربطي به زيارت قبور و اولياء ندارد و حديث دلالت دارد بر فضيلت اين مساجد و در حديث کلمه لا تشد دلالت بر نفي دارد و نفي دال بر تحريم نيست اکثر نسخه ها نفي است و براي نفي دال بر نهي قرينه نياز است و در اينجا قرينه اي بر نهي نداريم .در واقع حديث جهت توصيه اي دارد ودلالت بر نفي فضيلت مي کند نه حرمت همانطور که بهوتي در کشف القناع ميگويد: زيارت به غير اين مساجد اشکالي ندارد اما مطلوب نيست (کشف القناع، ج1ص618) يا مثلا نووي در شرح صحيح مسلم (ج9ص105) مي گويد: اين مساجد سه گانه فضيلت تام دارند جاهاي ديگر فضيلت تام ندارند . وهمچنين در کتاب فتح الباري فضل الصلاة في مکه والمدينه (ج3 ص66) احتمال سوم را درست مي‌داند . و عيني در مورد زيارت در شرحش بر بخاري به نام عمدة القاري (ج7 ص254) در مورد حديث (لا تشد الرحال) اقوال را حکايت کرده است .

و اما ادامه مباحث که مولف به بيان ادله قائلين به مستحب و وجوب و غير مشروع بودن زيارت مي پردازد که شامل مطالب امام شوکاني و محدث شيخ عدوي مالکي و امام عبد القادر گيلاني حنبلي مي باشد.

تحليلي آشکار و شيوا در مورد حديث لا تشد الرحال

شيخ الاسلام فيروز آبادي در کتاب الصلاة والبشر ص 127مي‌گويد:

حديث دلالت برنهي ندارد بلکه حجت است بر زيارت ومطالب ديگر که قبلا ذکر کرديم .

در ادامه مولف در صفحه 125 تا 133 کتاب احاديث خاص نذر رابيان مي‌کند و درباب زيارت ودر راستاي مشروعيت زيارت ومحکم کردن مباحث خود فتوي بزرگان علماي حديث در هند را ذکر مي‌کند و نام يازده نفر از اصحاب الفتوي و مويدين شد الرحال را بيان مي کند و باز در تاييد اين فتوي علماي هند، براي اينکه براي کسي شک و شبهه اي پيش نيايد، چهار نفر از علماي مکه مکرمه را و همچنين نام هفده نفر ازعلماي مدينه منوره و دو تن ازعلماي الازهر و يازده نفر از علماي شام راتماما ذکر مي‌کند .

مولف در ادامه در صفحه 133تا140 براي اينکه شاخ و برگهاي اضافه را بزند و شک و شبهه را برطرف کند دو حديث جعلي و ساختگي و تحريف شده را بيان مي‌کند و نقد مي‌کند

1.حديث (لا تجعلوا بيوتکم قبورا ولا تجعلو قبري عيدا وصلوا علي فان صلاتکم تبلغني حيثما کنتم ) البته اين حديث جعلي نيست فقط به نفع خودشان تاويل و تحريف کرده اند.

2.حديث (اللهم لاتجعل قبري وثنا لعن الله قوما اتخذوا قبورا انبيائهم مساجد)) اين حديث جعلي و ساختگي است .

زيارت و مناسک

در اکثر کتب حديثي و فقهي باب زيارت بعد از مناسک حج آمده مانند تعليق ابن حجر هيتمي و مناسک القاري و مناسک الجاسر و...

در ادامه صفحه 149 تا 156 مولف ورود بر حجره پيامبر در مسجد رابيان مي‌کند و حديث (لعن الله اليهود والنصاري اتخذوا قبورانبيائهم مساجد ) را مورد نقد وبررسي قرارمي دهد وتوضيح مي دهد که مراد چيست .

و در ادامه تا صفحه 170 به مباحث آداب زيارت نبوي در قصيده نونيه ابن قيم مي‌پردازد. همچنين در ابواب زيارت ودعا بحث مي‌کند. و بعد درادامه در مباحث پاياني کتاب اهتمام مي‌ورزد به فتواي بزرگان علماي حديث هند در مورد حکم رو بروي قبر پيامبر ايستادن و دعا کردن و پشت به قبله کردن و همچنين براي تاييد و تکمله مباحث خود توسل به قبر پيامبر را از قول عايشه بيان مي‌کند و حکايتي را نقل مي‌کند درصفحه 176 که حاکي از توسل به قبر پيامبر در خلافت عمر و جايز بودن تبرک به قبر پيامبر مي‌باشد را بيان مي‌کند.

زيارت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و توسل

وي به آيه 35 سوره مائده استدلال مي‌کند (اتقوالله وابتغو االوسيله ) و بعد دوباره فصلي جداگانه از زيارت و مناسک را بحث ميکند و براي تاييد و تکميل بحث زيارت و مناسک نصوص ائمه حنابله را مي آورد.

و در صفحه 191 بابي از عرضه صلوات و فرستادن سلام در حالت حضور و غياب را بيان مي‌کند که مي‌فرمايد پيامبر حي علي الدوام مي‌باشد.

الخاتمه في ذکر بعض الکتب

چهار قسم کتب در مورد زيارت نبويه داريم :

1.کتب مناقب وخصائص که 9 مورد را نام مي‌برد

2.کتب فقه المذاهب که نوزده مورد را ذکر مي‌کند

3.کتب خاصه زيارت که ده مورد راذکر مي‌کند

4.کتب المناسک که سه مورد راذکر مي‌کند.

و اين چنين کتاب خود را به پايان مي رساند.


لینک دانلود کتاب ((الزيارة النبويه في ضوء الکتاب والسنة)) درفرمتPDF



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها