بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/08/09
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»
صلوات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
سلام و درود خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی ولایت» و همراهان خوب و دوست داشتنی برنامه زنده «حبل المتین».
ان شاءالله که خوب و خوش و سرحال و سلامت باشید، دلتان شاد باشد و زندگی بر وفق مراد شما باشد. هرجای ایران اسلامی یا هرکجای این عالم هستید و شبکه ما و برنامه زنده ما را انتخاب کردید و همراهی میفرمایید؛ بهترینها را برای شما آرزومندم.
ان شاءالله که زیر سایه مرتضی علی و ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دلتان همیشه پر از نور و امید باشد و ان شاءالله همیشه در مسیر اهلبیت عصمت و طهارت باشید.
از خداوند متعال میخواهیم عشق و ارادت و محبت آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در دلهای ما و فرزندان ما و نسل بعد از نسل ما همیشه قرار بدهد و ذرهای کم نکند و کمتر از آنی ما را از اهلبیت، آقا و مولایمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) جدا نکند.
خیلی خوشحالیم که باز هم به خانههای شما آمدیم تا این برنامه را تقدیم حضور شما بکنیم؛ البته حال و هوای دلهای شما هنوز حال و هوای کربلایی است و هنوز دلها برای عزای سید و سالار شهیدان حضرت أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) میتپد.
این ایام، ایام اسارت آل الله است و مجالس عزاداری امام حسین همچنان برپاست. خیلیها خودشان را آماده میکنند و صحبت از ویزا و اربعین و سفر پای پیاده از نجف تا کربلاست. ان شاءالله به همین زودی کربلا و اربعین و زیارت باصفای سیدالشهدا نصیبتان شود.
شمارههایی که زیرنویس شده است، راههای ارتباطی ماست. «30001203» سامانه پیام کوتاه ماست و متعلق به عزیزانی است که در ایران اسلامی هستند و از این طریق به راحتی میتوانند برای ما پیام بفرستند.
شمارهای که در بالا نوشته شده است و با «0098» آغاز میشود، شمارهای است که شما میتوانید در گوشی تلفن همراه خودتان داشته باشید و از طریق نرم افزارهای واتسآپ و تلگرام و وایبر در فضای مجازی به ما پیام بدهید.
مطمئن باشید که پیامهای شما به دست من میرسد و اگر بتوانم در طول برنامه زنده پیامهای شما را قرائت میکنم و اگر هم فرصت نشود شک نکنید که دوستان من در «شبکه جهانی ولایت» و برنامه زنده «حبل المتین» حتماً پیامهای شما را خواهند خواند.
اگر از عشق و ارادت و محبتتان به ساحت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میخواهید برای ما بگویید و از ارادتتان به سیدالشهدا (علیه السلام) برای ما بگویید، همین الان گوشی را بردارید و پیامک بدهید و حاضری خودتان را در برنامه زنده «حبل المتین» اعلام کنید.
امشب هم توفیق داریم در محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و ان شاءالله طبق معمول هفتههای گذشته، گفتگویی شنیدنی با هم خواهیم داشت. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه عزیزان و بینندگان و گرامیانی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادهاند، خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت روزافزون تقدیم میکنم.
خدا را قسم میدهم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه به آبروی اهلبیت سیدالشهدا (علیه السلام) که از دست بنی امیه و بنی مروان سختترین روزهای زندگیشان را میگذرانند، فرج مولای ما را به نور پاک این بزرگواران نزدیک کند.
ان شاءالله خداوند متعال همه ما و شما گرامیان را از یاران خاص و سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بدهد، رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنماید، حوائج همه و مخصوصاً ما و شما گرامیان را برآورده کند؛ ان شاءالله.
مجری:
استاد خیلی متشکرم. ما مدتی است که بحثی را در مورد شخصیت «معاویه» آغاز کردیم. دوستان خوب بیننده بارها از ما خواسته بودند تا ما نگاهی جدی به شخصیت معاویه و نقش او در شهادت امام حسین (علیه السلام) داشته باشیم.
درواقع سهم یزید (لعنت الله علیه) کاملاً روشن است، اما ما ثابت کردیم که معاویه هم در شهادت سید و سالار شهیدان حضرت أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) نقش داشته است. ما با توجه به مطالبی که حضرت استاد بیان فرمودند، ثابت کردیم که روایت صحیحی در مورد فضیلت معاویه نداریم.
مطالبی که بیان میکنیم تماماً از منابع اهل سنت است و اینکه در مورد مذمت معاویه از صحابه و علمای متقدمین مطالبی را با سند صحیح نقل کردیم.
یکی از چیزهایی که در منابع اهل سنت به صراحت آمده است، در مورد لعن معاویه بود که در برنامههای گذشته به صراحت از زبان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بیان کردیم.
اگر ما بخواهیم جدی نگاه کنیم، اصلاً نباید معاویه را جزو صحابه حساب کنیم و به جد باید بگوییم که میشود کفر معاویه را ثابت کرد و در برنامههای گذشته آن را ثابت کردیم. به بیان بهتر این شخص اصلاً از دایره اسلام خارج شده است!
من خلاصهوار مطالب برنامههای گذشته را عرض کردم تا ذهن شما آماده شود؛ فقط این را عرض کنم که ان شاءالله در بخشی از برنامه که دوستان خوب بیننده ما، روی خط ارتباطی ما میآیند، عزیزان اهل سنت ما سؤال کوچک ما را پاسخ بدهند.
عزیزان اهل سنت باید به این سؤال پاسخ بدهند: "چقدر معاویه و یزید را در شهادت امام حسین (علیه السلام) مؤثر میدانند؟!"؛ حتی میتوانند نقش او را به عنوان درصد برای ما معین کنند.
عزیزان شیعه مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم باید ولایت مولا امیرالمؤمنین را از آیات و روایات ثابت کنند؛ سپس سؤالاتی که دارند را مطرح کنند. بنده دعوت میکنم امشب تا آخر برنامه را همراهی بفرمایید، زیرا نکات خوب و ارزشمندی نصیب شما خواهد شد.
اثبات کفر «معاویه»، با روایات صحیح السند!
استاد! یک روایت از قول رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بیان شده است. میخواهیم ببینیم که آیا حدیث: «یمُوتُ مُعَاوِیةُ عَلَی غَیرِ مِلَّتِی» یعنی معاویه بر غیر از ملت من از دنیا خواهد رفت، در منابع اهل سنت وارد شده است یانه؟! طبق این روایت مرگ معاویه، مرگ غیر مسلمان است!
استاد بررسی بفرمایید که این روایت در منابع اهل سنت وارد شده است یا نه و به چه صورت است!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
همانطوری که عزیزمان هم اشاره کردند، ما بحث معاویه را از بحث صحابه کاملاً جدا میدانیم. در این زمینه تعبیری از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وجود دارد که ما بارها از کتاب «نهج البلاغه» برای عزیزان آوردیم.
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه 16 قسم یاد میکنند و میفرمایند:
«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً رَجَعُوا إِلَی عَدَوَاتِهِمْ»
به خدا سوگند که معاویه و یارانش اصلاً اسلام نیاوردند، تظاهر به اسلام کردند و کفر خودشان را مخفی کردند و امروز در جنگ صفین یارانی برای کفرشان پیدا کردند و کفرشان را ظاهر کردند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 374، 16
همین تعبیر در کتاب «مجمع الزوائد» در جلد اول از قول «عمار یاسر» مفصلاً مطرح شده است.
«والله ما أسلموا ولکن استسلموا وأسروا الکفر فلما رأو علیه أعوانا أظهروه»
سپس آقای «هیثمی» میگوید:
«وسعد بن حذیفة لم أر من ترجمه»
ندیدم کسی سعد بن حذیفه را ترجمه کرده باشد.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 1، ص 113، باب منه فی المنافقین
ما نمیخواهیم بگوییم ایشان در این حرفش تعمد داشته است، شاید حافظهاش یاری نکرده است؛ اما شما کتاب «الثقات» اثر «ابن حبان» متوفای 354 هجری را مشاهده کنید. در جلد چهارم این کتاب «سعد بن حذیفه» را جزو ثقات مطرح کرده است!
این مطلب خیلی واضح و روشن است و هیچ جای تردیدی نیست و «لم أر من ترجمه» دیگر معنا ندارد. آقای «هیثمی» متوفای 807 هجری است و آقای «ابن حبان» متوفای 354 هجری است؛ در این میان فاصله زیادی است.
با اینکه بیش از چهارصد سال قبل «ابن حبان» ایشان را در کتاب «الثقات» خود آورده است و او را ترجمه و توثیق کرده است؛ جناب هیثمی می گوید من ندیدم کسی او را ترجمه کره باشد!!
و اینکه میگویند: "«ابن حبان» جزو متساهلین بوده است"، خلاف آن ثابت شده است! اگر کسی کتاب «المجروحین» اثر «ابن حبان» را مطالعه کند، میبیند که ایشان جزو متشددین بوده است نه متساهلین! بنابراین ما کاری با آن نداریم.
جناب آقای «دکتر علی سامی النشار» از علمای بزرگ معاصر در کتاب «نشأة الفکر الفلسفی فی الإسلام» در مورد معاویه روایتی آورده است. ایشان از علمای بزرگ اهل سنت است و اصلاً شیعه نیست و شافعی مذهب است. او در جلد دوم صفحه 19 میگوید:
«فان الرجل لم یؤمن ابداً بالاسلام»
معاویه هرگز به اسلام ایمان نیاورده است.
نشأة الفكر الفلسفي في الإسلام؛ ج 2، ص 18 ط السابعة، دار المعارف سنة 1977 م
سایت «ویکی پدیا» شرح حال آقای «علی سامی النشار» را آورده و در مورد او می نویسد:
«أحد کبار المفکرین الإسلامیین فی القرن العشرین»
او یکی از بزرگترین متفکرین اسلامی در قرن بیستم است،
«کان عالما کبیرا شافعی المذهب»
حتی میگوید: بعضی از بزرگان، او را به عنوان «رئیس الاشاعره فی العصر الحدیث» آوردهاند؛ تصویر ایشان را هم مشاهده میکنید. این دیگر به شیعه ارتباطی ندارد؛ اما متأسفانه علمای بزرگوار اهل سنت این مطالب را در مورد معاویه مطرح نمیکنند!
عزیزان اهل سنت وقتی روی آنتن میآیند، معاویه را «امیر معاویه» خطاب میکنند و از او دفاع میکنند!! چند روز پیش یکی از عزیزان اهل سنت تماس گرفته بود و می گفت: من شیعه شده ام و علت استبصار من هم این بود که کنار قبر «حجر بن عدی» رفتم و دیدم نوشته است:
«حجر بن عدی (رضی الله عنه) قتل بأمر معاویة (رضی الله عنه)»
این مسئله خندهدار است! آدم نمیداند در مورد این افراد چه چیزی بگوید. یک کسی دستور قتل میدهد و کسی را می کشند، هردو نفر، چه قاتل و چه مقتول (رضی الله عنه) میشوند!! پس مصداق آیه شریفه:
(وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها)
و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد جزایش جهنم است که جاودانه در آن باشد،
سوره نساء (4): آیه 93
کجا رفته است؟ نمیدانیم!!
اما در رابطه با حدیثی که حضرتعالی فرمودید، در کتاب «مسائل امام أحمد بن حنبل» به روایت «اسحاق بن ابراهیم نیشابوری» با تحقیق «زهیر شاویش» نقل شده است:
«سمعت علی بن جعد یقول مات والله معاویة علی غیر الاسلام»
از علی بن جعد شنیدم که میگفت: به خدا سوگند معاویه بر غیر اسلام مُرد.
بعداً در رابطه با «علی بن جعد» صحبت خواهم کرد. همچنین در کتاب «أنساب الاشراف» اثر «بلاذری» با تحقیق «دکتر سهیل زکار» و «دکتر ضیاء ریاض الزرکلی» جلد پنجم صفحه 126 این روایت وارد شده است که شاید بیش از 50 کتاب اهل سنت آن را نقل کردهاند.
«کنْتُ عِنْدَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: [یطْلُعُ عَلَیکمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یمُوتُ عَلَی غَیرِ مِلَّتِی،»
نزد رسول گرامی اسلام بودیم که فرمودند: الان از این در مردی وارد میشود که بر غیر ملت من میمیرد.
«قَالَ: وَکنْتُ تَرَکتُ أَبِی قَدْ وُضِعَ لَهُ وَضُوءٌ، فَکنْتُ کحَابِسِ الْبَوْلِ مَخَافَةَ أَنْ یجِیءَ،»
راوی میگوید: من پدرم را ترک کردم که برای وضو گرفتن برود. خودم احتیاج شدیدی به دستشویی داشتم، اما از ترس اینکه نبینم این شخص چه کسی است، خود را حبس کردم.
«قَالَ: فَطَلَعَ مُعَاوِیةُ فَقَالَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ: هُوَ هَذَا] »
راوی در ادامه میگوید: معاویه وارد شد و رسول گرامی اسلام فرمودند: شخصی که گفتم بر غیر ملت من از دنیا میرود همین شخص است.
جمل من أنساب الأشراف، المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر بن داود البَلَاذُری (المتوفی: 279 هـ)، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م، ج 5، ص 126، ح 362
بررسی سندی روایات:
ملاحظه بفرمایید که ما راویان این روایت را تک تک بررسی میکنیم:
در کتاب «تقریب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» جلد اول صفحه 103 شماره 384 «اسحاق بن منصور» است که از روات «بخاری»، «مسلم»، «ترمذی»، «نسائی» و «ابن ماجه» است؛ ایشان او را ثقه خطاب میکند.
«عبدالرزاق صنعانی» استاد «بخاری» است که از روات صحاح سته است. «ابن حجر» در مورد او میگوید:
«ثقة حافظ و کان یتشیع»
تقريب التهذيب، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار الرشيد - سوريا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولى ، تحقيق: محمد عوامة؛ ج1، ص 354، شماره 4064
او را به تشیع نسبت دادهاند؛ حال آنکه «یحیی بن معین» در کتاب «تهذیب التهذیب» به صراحت میگوید:
«لو ارتد عبد الرزاق ما ترکنا حدیثه»
اگر عبدالرزاق مرتد هم شود، ما روایات او را ترک نمیکنیم.
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 6، ص 280، ح 611
ما بارها این روایت را بیان کردیم که در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد نهم صفحه 570 وارد شده است آقای «عبدالرزاق صنعانی» نشسته بود که شخصی اسم معاویه را آورد؛ او گفت:
«لا تقذر مجلسنا بذکر ولد أبی سفیان»
مجلس ما را با ذکر پسر ابوسفیان نجس نکن.
سير أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ج 9، ص 570
این دلیل این است که این شخص حتماً شیعه بوده است!! همچنین «معمر بن راشد» از روات «بخاری»، «مسلم» و سایر صحاح سته است. «ابن حجر عسقلانی» در مورد او میگوید:
«ثقة ثبت فاضل»
تقريب التهذيب، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار الرشيد - سوريا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولى ، تحقيق: محمد عوامة؛ ج1، ص 541، شماره 6809
همچنین در مورد «عبدالله بن طاووس» بیان شده است که:
«ثقة فاضل عابد»
تقريب التهذيب، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار الرشيد - سوريا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولى ، تحقيق: محمد عوامة؛ ج1، ص 308، شماره 3397
«سیر أعلام النبلاء» هم همین تعبیر را دارد. «عبدالله بن عمروعاص» هم که صحابی است و در او هیچ شکی نیست.
بنابراین مشاهده می کنید که «عبدالله بن عمروعاص» اولین راوی این روایت است که صحابی است که آقایان در مورد صحابی میگویند: "فوق وثاقت است!"؛ بعد از او «عبدالله بن طاوس» است که «ذهبی» و «ابن حجر» او را «ثقة فاضل» میدانند.
بعد از «عبدالله بن طاوس» شخصی به نام «معمر بن راشد» است که در مورد او «ثقة ثبت فاضل» را بیان کردهاند. همچنین «عبدالرزاق صنعانی» به همین شکل است، بعد از او «اسحاق بن منصور» است که در مورد او «ثقة ثبت» آوردهاند. بنابراین تمام راویان این روایت مورد وثوق هستند و اینطور نیست که آقایان در مورد او ادعایی کنند.
ما روایت را دومرتبه مرور میکنیم و تقاضا دارم عزیزان خوب دقت کنند. در کتاب «أنساب الأشراف» اثر «بلاذری» جلد پنجم صفحه 126 وارد شده است که پیغمبر اکرم فرمودند: از این در کسی وارد میشود که به غیر از ملت من از دنیا میرود؛ به بیان بهتر کافر از دنیا میرود، در همین حال معاویه وارد شد!!
این کتاب دیگر کتاب «کافی» نیست که شما به «کلینی» فحش بدهید، کتاب «تهذیب» نیست که به «شیخ طوسی» فحش بدهید، کتاب «من لا یحضره الفقیه» نیست که به «شیخ صدوق» توهین کنید و کتاب «بحارالانوار» نیست که به «علامه مجلسی» توهین کنید.
این کتاب اثر آقای «بلاذری» از علمای بزرگ شما اهل سنت است و سند این روایت هم صحیح است و در او هیچ شک و شبههای نیست.
حمله تند معاویه ثانی، به یزید و معاویة بن ابوسفیان!
همچنین مشاهده کنید در کتاب «النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة» اثر آقای «اتابکی» است که متوفای 874 هجری است و یکی از کتابهای معتبر تاریخی اهل سنت است؛ در رابطه با «ذکر خلافة معاویة بن یزید بن معاویة» نقل می کند که «معاویة بن یزید بن معاویة» پسر یزید و نوه معاویه است. زمانی که یزید به درک واصل شد، پسر او بالای منبر رفت و گفت:
«أیها الناس، إن جدی معاویة نازع الأمر أهله ومن هو أحق به منه لقرابته من رسول الله صلی الله علیه وسلم وهو علی بن أبی طالب»
ای مردم، جد من معاویه در امر خلافت با علی بن أبی طالب قتال و منازعه کرد، حال آنکه علی به دلیل قرابتش به رسول الله به حق بوده است.
«ورکب بکم ما تعلمون»
او بر گرده شما سوار شد و خود را تحمیل کرد که خود بهتر میدانید.
«حتی أتته منیته، فصار فی قبره رهیناً بذنوبه وأسیراً بخطایاه»
تا اینکه مرگش فرا رسید، او در قبر رفت درحالیکه در گرو گناهانش و اسیر خطاهایش است.
«ثم قلد أبی الأمر فکان غیر أهل لذلک، ورکب هواه وأخلفه الأمل، وقصر عنه الأجل. وصار فی قبره رهیناً بذنوبه، وأسیراً بجرمه»
بعد از او پدر من یزید اهلیتی برای خلافت نداشت، او بر مرکب هوا و هوس خودش سوار شد و در قبر رفت و گرفتار گناهان و اسیر جرمش هست.
«ثم بکی حتی جرت دموعه علی خدیه»
او سپس گریه کرد بهطوریکه قطرات اشکش بر گونههایش جاری بود.
«ثم قال: إن من أعظم الأمور علینا علمنا بسوء مصرعه وبئس منقلبه»
سپس گفت: من میدانم که پدر من در بدترین جا گرفتار بدترین عذاب است و در بدترین جایگاه قرار گرفته است.
«وقد قتل عترة رسول الله صلی الله علیه وسلم وأباح الحرم وخرب الکعبة»
او عترت پیغمبر اکرم را به شهادت رساند و حرمتها را مباح کرد و خانه خدا را خراب کرد.
النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، المؤلف: یوسف بن تغری بردی بن عبد الله الظاهری الحنفی، أبو المحاسن، جمال الدین (المتوفی: 874 هـ)، الناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی، دار الکتب، مصر، ج1، ص 164
این روایت خیلی جالب است! عرض میکنم که شبکه ما شبکهای سیاسی نیست و خیلی میل هم نداریم در بحثهای سیاسی ورود پیدا کنیم؛ اما ما به آنچه مرتبط با وهابیت است ورود پیدا میکنیم و دیگر بحث سیاسی برای ما مطرح نیست.
در حال حاضر وهابیت به عنوان یک مرکز شرارت مطرح شده است و عربستان سعودی به عنوان مرکز شرارت مطرح شده است که تمام دنیا را ناامن کرده است.
همین امروز غروب دوستان برای من از ایتالیا و انگلستان مقالاتی فرستاده بودند که در همین هفته گذشته در ایتالیا و انگلستان در روزنامههای پرتیراژ آنجا، علیه عربستان سعودی که عامل تروریست است؛ مطالبی نوشته بودند.
در حال حاضر عربستان سعودی موجب ناامنی در دنیا شده و عامل کشتار کودکان و زنان بیگناه شده است. از این دو کشور حدود 8 مقاله برای من فرستادند؛ من این مقالات را برای آقای ابوالقاسمی فرستادم که در برنامههای خود از این مقالات استفاده کنند.
خود دنیا متوجه شده است! هفته گذشته ما شاید حدود هشت مقاله در سایتهای پرتیراژ آمریکا داشتیم. هفته گذشته چندین رسانه پر بیننده غرب علیه عربستان سعودی و علیه وهابیت موضع گرفتند! این افراد دیگر به سراشیبی افتاده اند.
مجری:
طبق آماری که همین امروز دادند، تا الآن ده هزار کودک در یمن به دست مزدوران عربستانی کشته شدند!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این فاجعه، لکه ننگی بر دامن سازمان حقوق بشر شد که هرگز فراموش شدنی نیست!! اینها اعلام کردند که درست است عربستان جنایات جنگی مرتکب شده و اطفال بیگناه را کشته است، اما اگر عربستان را محکوم کنیم درآمدهای ما را قطع میکند و ما توان اداره کردن خود را نداریم!!
شما باید اسم سازمانتان را بردارید و آن را به «سازمان حقوق جنایتکاران» تغییر بدهید!!
مجری:
همین چند روز پیش هم عربستان عضو همین سازمان حقوق بشر سازمان ملل شده است!!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
کار ایشان همانند این است که گرگ را چوپان گله گوسفندان، قرار بدهند!! این موارد نشانگر این است که جهان در انتظار عدالت حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) است.
آیا امام حسین(علیه السلام) با «عمر بن سعد» مذاکره کرد!؟
بعضی افراد دل خوش کرده بودند که: "آمریکا چنین و چنان است، ما باید کدخدا را ببینیم، امام حسین (علیه السلام) هم با «عمر بن سعد» مذاکره کرد و ما هم باید با آمریکا مذاکره کنیم" این حرفها نیست!!
اولاً این حرفها به هر زبانی گفته شود و از جانب هرکسی گفته شود، خیانت به آقا امام حسین (علیه السلام) است. بحث مذاکرهای در کار نبوده است؛ امام حسین (علیه السلام) اگر با دشمنان صحبت کردند به عنوان اتمام حجت بوده است.
شما ببینید آن بزرگوار در آخرین حرف خودشان با دشمنان، حقانیت و مظلومیت خودشان را مطرح میکنند و به صراحت میفرماید:
«یا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیان إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِینٌ وَ کنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیاکمْ»
ای شیعه آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، حداقل در دنیا آزادمرد باشید.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر ، ج 45، ص 51، بقیة الباب 37
یا می فرماید:
«إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»
این زنازاده پسر زنازاده من را بین ذلت و عزت مخیر کرده است، به خدا سوگند زیر بار ذلت نمیروم.
بحارالأنوار (ط - بیروت)؛ ج 45، ص 9، بقیة الباب37
این موارد مذاکره است؟! نمیدانیم قضایا چیست و ما داریم کجا میرویم!! اینکه ما برای پیاده کردن اهداف خودمان از امام حسین (علیه السلام) مایه بگذاریم گمان نمیکنم زیبنده باشد.
حضرت سید الشهدا (علیه السلام) از همان حرکت اولیه از مدینه وصیتی برای برادرشان «محمد حنفیه» مینویسند و حکومت یزیدی را محکوم میکند و اعلام برائت میکند.
امام حسین (علیه السلام) در سخنرانی خودشان در مکه به همین شکل فرمایشاتی را بیان میکنند، همچنین در مسیر، در چندین منزل علیه دودمان بنی امیه سخنرانی میکنند. زمانی که با جناب «حر» مواجه میشوند، میفرمایند:
«أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا یعْمَلُ بِه وَ الْبَاطِلَ لَا یتَنَاهَی عَنْهُ»
آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و منکر مورد اجتناب قرار نمیگیرد،
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر، ج 44، ص 192، ح 4
حضرت میفرماید: "این افراد سنت پیغمبر اکرم را نابود کردند و علیه قرآن کریم قیام کردند." تمام این مسائل در صحبتهای سیدالشهدا (علیه السلام) موج میزند.
بنابراین جهان اسلام امروز گرفتار این مصیبتها شده است. من از همه عزیزان بیننده مخصوصاً عزیزانی که در کشورهای غربی هستند، تقاضا میکنم به این مسائل خوب دقت کنند.
ما تلاش میکنیم آدرس روزنامهها و رسانههای بین المللی که علیه عربستان سعودی مخصوصاً با واژه «وهابیت» موضع گرفتند و دارند حمله میکنند را در سایت «مؤسسه ولی عصر» و سایت «شبکه جهانی ولایت» قرار بدهیم تا عزیزان مشاهده کنند.
ان شاءالله اگر فرصتی باشد من چندین جلسه در رابطه با وضع عربستان سعودی و جنایاتی که در تاریخ مرتکب شده است، بحث خواهم کرد که شاید جنایت یمن در برابر آنها ناچیز باشد!!
به عنوان نمونه زمانی که تعدادی از بزرگان «مطیر» را دستگیر کردند، ریش سفیدان برای وساطت آمده بودند؛ دستور داد غذا پختند، سفره را پهن کردند، سر زندانیان را بریدند و وسط غذا گذاشتند و به آنها گفتند: "بفرمایید غذا بخوردید!!"
شما حساب کنید سر این افراد را بریده باشند و سر سفره گذاشته باشند و به آنها غذا تعارف کنند. این افراد از آن غذا نخوردند و شاه عربستان دستور داد سر این افراد را هم بریدند و کنار سر آنان گذاشتند!!
ان شاءالله این مسائل را مطرح خواهیم کرد. اگر هفته آینده جناب آقای اسماعیلی تذکر بدهند، بنده به اندازه پنج دقیقه در رابطه با "دستور مفتیان وهابی بر قتل غیر مسلمانان" صحبت خواهم کرد.
آنها میگویند ما باید در تمام کشورهای دنیا غیر مسلمانان از جمله مسیحیان و یهودیان را بکشیم، زنان و دخترانشان را اسیر بگیریم تا این افراد تابع اسلام باشند؛ تقاضا دارم عزیزان این مطالب را منتشر کنند.
تقاضا میکنم دوستان ما این موارد را به صورت کلیپ دربیاورند، در هر کشوری هستند به زبان خود آن کشور متن را ترجمه کنند تا مردم بیدار شوند. ما کاری با حکومتها نداریم، حکومتها کار خودشان را انجام میدهند.
مجری:
یعنی جنگ و کشتار این وهابی ها و تکفیری ها، تنها مخصوص شیعه نیست!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
نخیر، تنها مخصوص شیعه نیست؛ این افراد بساطی دارند که فکر میکنند همین چند میلیون وهابی مسلمان هستند و خونشان محترم است. آنها معتقدند که شیعیان مهدور الدم هستند، اهل سنت مهدور الدم هستند، مسیحیان مهدور الدم هستند، یهودیان مهدور الدم هستند و لائیکها مهدور الدم هستند؛ به عبارت دیگر هرکسی غیر از وهابیت مهدور الدم هستند.
شخصی که مواد منفجره به خود میبندد و در فرانسه یا آلمان و بلژیک خود را منفجر میکند، تماماً برگرفته از فتاوی تکفیری مفتیان این افراد از قبیل «بن باز»، «ابن عثیمین»، «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» است.
این افراد قتل غیر وهابی را لازم و واجب میدانند. این نکته را به خاطر داشته باشید که این افراد میگویند: "ما زنان غیر مسلمان و دختران غیرمسلمان را باید به اسارت بگیریم!!"
اگر این افراد به حکومت برسند یا افرادی که داعیه خلافت اسلامی را داشتند در سوریه و عراق حکومت تشکیل میدادند که الحمدلله ناکام ماندند، اگر به سر منزل مقصود میرسیدند تمام جهان را ناامن میکردند!
من از همین جا به عزیزانمان در افغانستان عرض میکنم که این افراد طبق برنامه جدیدی که دارند خود را در عراق و سوریه شکست خورده میدانند و دستور دادند که مقر فرماندهی را به افغانستان منتقل کنند!!
عزیزان افغانی، عزیزان اهل سنت افغانی و عزیزان شیعه افغانی حواستان را جمع کنید!! اگر این افراد به کشور شما بیایند نه به سنی رحم میکنند، نه به شیعه رحم میکنند، نه به مسیحی رحم میکنند و نه به یهودی رحم میکنند؛ این افراد به هیچکسی رحم نمیکنند.
اگر آنها به افغانستان بیایند، همین امنیتی که در آنجا برقرار است را هم از دست شما میگیرند. حواستان را جمع کنید و مشتی محکم بر دهان کسانی که از داعش و سلفیون طرفداری میکنند بزنید و به هر نحوی که شده آنان را از کشورتان بیرون بفرستید.
نگذارید شیاطین بیایند در کشور شما لانه کنند. شاید چند صباح دیگر اگر عزیزان ما در افغانستان مقداری غفلت کنند، این افراد به آنجا بیایند و در آنجا اتراق کنند، هیچگونه امنیتی برای عزیزان ما نخواهد بود!!
عجیب است که دو روز پیش حوثیها موشکی را به فرودگاه جده عربستان که فرودگاهی نظامی است پرتاب کردند. این افراد بلافاصله اعلام کردند: "این افراد میخواهند مکه را نابود کنند!!"
خباثت و شرارت این افراد را مشاهده کنید! چطور شد که از یمن میخواستند مکه را بزنند، این موشک با 65 کیلومتر اختلاف بر زمین نشست؟! جالب است که میگویند: "ما در هوا این موشک را منفجر کردیم!"
اگر در هوا زدید باید نزدیک مکه بزنید و در مسیر بزنید. با 65 کیلومتر فاصله چطور به آنجا زدید؟! اینکه در اقدامی رفت و آمد به فرودگاه جده را بستید و در همه خبرگزاریها هم منعکس شد را میخواهید چکار کنید؟!
عزیزان شیعه و کسانی که عرض من را در سراسر جهان میشنوید، شما را قسم میدهم به آبروی سیدالشهدا (علیه السلام) و به آبروی کعبه مکرمهای که برای همه عزیز و گرامی هست، بدانید که این افراد به دنبال این هستند که با همکاری صهیونیسم کعبه را ویران کنند!
هدف آنها از این کار این است که از طرف یمن موشکی به کعبه بزنند و بگویند: "حوثیها زدند کعبه را خراب کردند!"برای این افراد این قضایا اصلاً مطرح نیست. آنچه برای این افراد مهم است، بقای حکومت فاسدشان است.
ظاهراً برای این قضایا مدارکی هم وجود دارد. بنده الآن مدرکی نشان نمیدهم، اما اگر لازم شد من تمام مدارک را نشان میدهم یا اینکه به جناب آقای ابوالقاسمی میسپارم تا اعلام کنند که این افراد به نام حوثیها یا به نام ایران قصد چنین توطئهای را دارند.
آنها میخواهند به نام حوثیها یا به نام ایران موشکی به کعبه بزنند و فریاد وامصیبتاه سر بدهند! مثل معاویه که مشابه این کار را انجام داد؛ او قرآنها را به سر نیزه زد و ندای مظلومیت سر داد؛ اینها نیز قصد چنین کاری را دارند!
بعضی از دلباختگان صهیونیسم، این اقدام را محکوم کردند و به آنان تسلیت گفتند که حوثیها میخواستند مکه را ویران کنند، اما الحمدلله عربستان سعودی موشکها را در هوا نابود کرد!! اگر شما موشک را در هوا زدید، حداقل یک فیلم یا نشانهای از این قضیه پخش کنید!!
من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
ممنونم. استاد وقت ما خیلی زیاد نیست، اما به دلیل اینکه میخواهم بحث علمی ما مقداری بیشتر باشد، یک سؤال دیگر هم مطرح میکنم. میخواهیم یکی دیگر از احادیثی که در مذمت معاویه است را مشاهده کنیم که آیا آن هم در منابع اهل سنت آمده است یا خیر!
اگر روایت: «إِنَّ مُعَاوِیةَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَار» را به صورت مختصر بفرمایید که در کجا آمده است تا ان شاءالله وقت بینندگانمان هم حفظ شود، از شما ممنون می شوم.
«معاویه» در تابوتی از آتش، در جهنم!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این روایت در کتب متعدد وارد شده است که اگر من بخواهم این روایت را به طور مفصل مطرح کنم، شاید خودش نیم ساعت طول بکشد. من این روایت را از منبعی که از نظر سندی مشکلی ندارد، مطرح میکنم.
در کتاب «أنساب الاشراف» اثر «بلاذری» جلد پنجم صفحه 128 وارد شده است که «خلف بن هشام» از «ابو عوانه» از «اعمش» از «سالم بن أبی جعد» نقل میکند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ: مُعَاوِیةُ فِی تَابُوتٍ مُقْفَلٍ عَلَیهِ فِی جَهَنَّمَ»
رسول الله فرمودند: معاویه در تابوتی قفل شده در جهنم است.
جمل من أنساب الأشراف، المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر بن داود البَلَاذُری (المتوفی: 279 هـ)، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م، ج 5، ص 128، ح 370
در روایات متعدد وارد شده است که معاویه در جهنم در درک اسفل است و تنها یک درجه از فرعون بالاتر است و آن هم به خاطر این است که فرعون خود را خدا خواند، اما معاویه این ادعا را مطرح نکرد. در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد، حال اگر لازم شد به بعضی از این روایات اشاره میکنم.
اگر بخواهیم راویان این روایت انساب الأشراف را بررسی کنیم، اولین راوی «ابو عوانه الوضاح الیشکری» است. در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد 30 در رابطه با «ابو عوانة بن وضاح یشکری» وارد شده است:
«أبو عوانة صحیح الکتاب کثیر العجم والنقط کان ثبتا وأبو عوانة فی جمیع حاله أصح حدیثا عندنا من شعبة وقال أبو طالب سئل أحمد بن حنبل أبو عوانة أثبت أو شریک قال إذا حدث أبو عوانة من کتابه فهو أثبت»
همچنین میگوید:
«وحدیث یزید بن عطاء ضعیف ثبت أبو عوانة وسقط مولاه یزید وقال أبو زرعة ثقة إذا حدث من کتابه وقال أبو حاتم کتبه صحیحة وإذا حدث من حفظه غلط کثیرا وهو صدوق ثقة»
تهذیب الکمال، المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1400 – 1980، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 30، ص 446، ح 6688 - ع الوضاح بن عبد الله الیشکری أبو عوانة
راوی بعدی «أعمش» است، در کتاب «تذکرة الحفاظ» جلد اول در مورد ایشان میگوید:
«وکان رأساً فی العلم النافع والعلم الصالح»
تذکرة الحفاظ، تألیف: محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دراسة وتحقیق: زکریا عمیرات، الناشر: دار الکتب العلمیة بیروت-لبنان، الطبعة الأولی 1419 هـ- 1998 م، ج 1، ص 116
راوی بعدی «خلف بن هشام» است که در کتاب «تهذیب الکمال» جلد هشتم در مورد او وارد شده است:
«هو والله عندنا الثقة الأمین شرب أو لم یشرب»
تهذیب الکمال، المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن المزی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1400 – 1980، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 8، ص 301، ش 1713
راوی بعدی «سالم بن أبی جعد» است که در کتاب «تهذیب الکمال» جلد دهم در مورد او وارد شده است:
«قال إسحاق بن منصور عن یحیی بن معین وأبو زرعة والنسائی ثقة»
تهذیب الکمال، المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن المزی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1400، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 10، ص 132، ش 2142
بر فرض که این افراد تضعیف هم داشته باشند؛ ما مبنایی در رجال داریم که اگر یک راوی توثیق داشته باشد و تضعیف هم داشته باشد، روایت او حسن است. به عنوان مثال «طبری» که مورد تأیید اهل سنت است، در جلد پنجم صفحه 622 به طور مفصل مینویسد:
«إن معاویة فی تابوت من نار فی أسفل درک»
معاویه در تابوتی از آتش در پایینترین مرتبه جهنم است.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 5، ص 622، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث الجلیلة
شما ببینید در کتاب «سؤالات ابی عبید آجری» جلد اول در مورد «علی بن الجعد» وارد شده است:
«الجوهری، البغدادی، ثقة ثبت، رمی بالتشیع»
سؤالات أبی عبید الآجری أبا داود السجستانی، سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی، سنة الولادة 202/ سنة الوفاة 275، تحقیق محمد علی قاسم العمری، الناشر الجامعة الإسلامیة، سنة النشر 1399 – 1979، مکان النشر المدینة المنورة، ج 1، ص 254، ش 338
اگر کسی نسبت به معاویه حرف بزند، میگویند: "حتماً شیعه بوده است!" همچنین نسبت به راوی بعدی که «عمر بن مرزوق» است وارد شده است:
«ثقة له أوهام»
سؤالات أبی عبید الآجری أبا داود السجستانی، سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی، سنة الولادة 202/ سنة الوفاة 275، تحقیق محمد علی قاسم العمری، الناشر الجامعة الإسلامیة، سنة النشر 1399 – 1979، مکان النشر المدینة المنورة، ، ج 1، ص 254، ش 338
شما ببینید «علی بن جعد» که مورد وثوق است، میگوید:
«ما ضرنی أن یعذب الله معاویة»
من هیچ ابایی ندارم که معتقد باشم خدای عالم معاویه را عذاب میکند.
سؤالات أبی عبید الآجری أبا داود السجستانی، سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی، سنة الولادة 202/ سنة الوفاة 275، تحقیق محمد علی قاسم العمری، الناشر الجامعة الإسلامیة، سنة النشر 1399 – 1979، مکان النشر المدینة المنورة، ج 1، ص 254، ش 338
این مطالب کاملاً واضح و روشن است که آقایان در رابطه با «رمی بالتشیع» ادعا میکنند که این شخص شیعه است. در شبکههای شیطانی هم زمانی که میخواهند یک روایت را رد کنند، میگویند: "راوی شیعه است و مورد تأیید ما نیست!"
در کتاب «میزان الاعتدال» اثر «ذهبی» میگوید: در رابطه با «أبان بن تغلب» بعضی افراد میگویند که این شخص شیعه است یا شیعه غالی است؛ ذهبی می گوید:
«فلو رد حدیث هؤلاء»
احادیثی که شیعیان در کتابهای ما دارند را بخواهیم رد کنیم،
«لذهب جملة من الاثار النبویة وهذه مفسدة بینة»
جملهای از آثار نبویه نابود خواهد شد و این فساد آشکار است.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 118، باب حرف الالف
آقای «خطیب بغدادی» در کتابب «الکفایة» که یکی از کتب معتبر اهل سنت است، میگوید: اگر ما بخواهیم روایات اهل کوفه را به خاطر تشیع طرد کنیم، کتابهای ما نابود میشود. او به صراحت بیان میکند که اگر بخواهیم آنها را حذف کنیم، دیگر کتابی برای ما باقی نمیماند!!
همچنین «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد پنجم میگوید:
«لولا رجلان من الشیعة ما صح لهم حدیث»
اگر دو راوی شیعه را کتابها بردارید، دیگر راوی صحیحی ندارید.
«عباد بن یعقوب وإبراهیم بن محمد بن میمون». قال الدارقطني: «شیعی صدوق»
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 5، ص 95، ش 183
این مطالب کاملاً واضح و روشن است؛ حال اگر شیعه بودن راوی، مذمت است، شما بفرمایید «ذهبی» میگوید: "اگر بنا باشد که ما بخواهیم نقطه ضعفی از روات به خاطر شیعه بودن بگیریم، روایات صحابه و تابعین هم زیر سؤال میرود".
او به صراحت میگوید: "اگر ما بخواهیم باب جرح و تعدیل را به روی خودمان باز کنیم، حتی یک نفر از صحابه هم سالم نخواهد ماند."!! آقایان با این وضع در شبکهها تبلیغ میکنند و میگویند: "شیعه رجال ندارد!!"
«ذهبی» میگوید: اگر ما بخواهیم روات شیعه را از کتابهای خود برداریم، کتابهای ما تخریب میشود، آثار سنت نبویه از بین میرود و مفسده بینه ایجاد میشود!!
ما قبلاً بیان کردیم که تعداد زیادی از اساتید «بخاری» و «مسلم» شیعه بودهاند. شما بیایید روایات راویان شیعه را از کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» حذف کنید؛ چه چیزی باقی میماند؟!
بنابراین روایتی که ما از آقای «علی بن جعد» آوردیم که در مورد او «رمی بالتشیع» میگوید، نسبت به افراد دیگری از قبیل «نسائی»، «عبدالرزاق صنعانی» هم همین حرف را زدهاند!
آنها زمانی که میخواهند هر راوی را کنار بگذارند و به روایت او عمل نکنند، برچسب تشیع میزنند و او را کنار میگذارند؛ اما از طرف دیگر میگویند: " اگر روایات شیعه را برداریم، خانه ما ویران میشود!!"
مجری:
خیلی عالی، ممنونم. بنابراین ما امشب در برنامه زنده «حبل المتین» دو حدیث را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. حدیث اول این بود:
«یمُوتُ مُعَاوِیةُ عَلَی غَیرِ مِلَّتِی»
معنای بارز این روایت این است که معاویه غیر مسلمان از دنیا خواهد رفت؛ و حدیث دوم هم این بود که:
«إِنَّ مُعَاوِیةَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَار»
ما این دو روایت را مورد بحث و بررسی قرار دادیم؛ البته من نکات دیگری هم یاداشت کرده بودم که از استاد بپرسم که ان شاءالله برای برنامههای آینده و هفته آینده میگذاریم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما بارها گفتیم که شعار ما فرمایش حضرت آیت الله العظمی سیستانی است که گفتند:
«لا تقولوا اخواننا اهل السنة، بل قولوا أنفسنا أهل السنة»
نگویید برادران اهل سنت، بلکه بگویید عزیزان ما اهل سنت!
ما اهانت به صحابه را «ذنب لا یغفر» و گناه کبیره میدانیم؛ اما معاویه را صحابه نمیدانیم. این ادعا از زبان بزرگان اهل سنت است و ما کار دیگری نداریم. ما یک روایت در این چند جلسه از کتب شیعه نیاوردیم، بلکه همه را از کتب اهل سنت آوردیم.
ما همچنین تلاش کردیم بررسی سندی داشته باشیم تا آقایان نگویند که این روایت ضعیف است.
مجری:
بسیار خوب، خیلی متشکرم. همیشه عزیزان اهل سنت برای ما عزیز بوده و هستند؛ این موارد واقعیتهایی است که در تاریخ وجود دارد و بسیاری از دوستانی هم که گاهی پشت خط ارتباطی ما میآیند، به این موضوع اعتراف دارند که باید معاویه را از این حیطه جدا کرد.
اگر شیعه هستید و پشت خط ارتباطی ما آمدید، ابتدا بزرگواری بفرمایید و ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را از قرآن و احادیث برای ما کوتاه و مختصر بیان کنید و سپس سؤال خود را بپرسید.
عزیزان اهل سنت ما هم قبل از پرسیدن سؤال بگویند که چقدر معاویه و یزید را در شهادت سید و سالار شهیدان آقا امام حسین (علیه السلام) دخیل میدانند.
هرکدام از این سؤالات مربوط به این عزیزان است، خیلی مختصر و کوتاه سؤالات ما را پاسخ بدهند و بعد از آن هم میتوانند سؤالات خودشان را در زمینه مباحثی که ما داریم یا در شبهاتی که مطرح است بپرسند و حضرت استاد پاسخ خواهند داد.
فکر میکنم آقای روح الله موسوی یک عزاداری برای ما آماده کردند که حال و هوای کربلا و اربعین و پیاده روی به سمت بهشت است!
«بابی أنت و أمی یا أبا عبدالله»
پدر و مادرم به فدایت حسین جان
دار و ندارم به فدایت أبی عبدالله
واقعاً دل ما را به سمت و سوی کربلا و پیادهروی اربعین میبرد. حتماً چای روضه امام حسین (علیه السلام) را خوردید و میدانید که چقدر برای ما مزه خاص و ویژهای دارد.
عربها زمانی که میخواهند چای تعارف کنند، میگویند: "چای أبو علی"؛ این چای با آن رنگ و لعابی که دارد خیلی دلچسب و گواراست.
اگر این چای را در مسیر نجف تا کربلا در پیاده روی اربعین بخورید و بعد از آن هم یادی کنید از لبان خشکیده و تشنه امام حسین (علیه السلام) خیلی شیرین و گواراست. دعا میکنم ان شاءالله کربلا و پیاده روی اربعین نصیبتان شود.
امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: یکی از نشانههای شیعه زیارت اربعین است.
آرزو میکنم به حق سیدالشهدا (علیه السلام) و به حق مادرشان صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هرکسی آرزوی زیارت دارد، در فاصله همین چند وقت، همه شرایط مهیا شود تا کربلایی شود.
خاندان عصمت و طهارت باید خودشان ویزا را بزنند و دعوت نامه را بفرستند تا ان شاءالله شما کربلایی شوید.
تماس بینندگان برنامه:
از این لحظه در خدمت دوستان خوب بیننده هستیم. بزرگواری بفرمایید زمانی که ارتباط تلفنی برقرار میشود، صدای گیرنده را ببندند تا ما بتوانیم صدایشان را به خوبی دریافت کنیم.
اولین بیننده ما از پایتخت ایران اسلامی تهران پشت خط ارتباطی ما هستند. آقای محمد سلام و درود به شما:
بیننده (آقای محمدی از تهران – شیعه):
حضور محترم استاد قزوینی و آقای اسماعیلی عزیز سلام عرض میکنم. در ارتباط با نامه 6 «نهج البلاغه» من دیدم در کتاب «أخبار الطوال» اثر «دینوری» همین نامه ذکر شده است. با توجه به اینکه «دینوری» حدود 77 سال تقدم زمانی نسبت به «سید رضی» دارد.
آقای «دینوری» در سال 282 از دنیا رفته است، از طرف دیگر سال 359 هجری سال وفات «سید رضی» است. من میگویم که آیا احتمال دارد که «سید رضی» از یک منبع اهل سنت این مطلب را برداشته باشد و این زیاد برای ما قابل قبول نباشد؟!
من در نرم افزار «مکتبه شامله» دیدم که این کتاب یک جلدی است و در صفحه 157 با تحقیق «عبد المنعم عامر» است. من میخواستم ببینم که آیا امکان دارد که «سید رضی» این مطلب را از کتاب «دینوری» گرفته باشد یا سندهای مقدمتری هم وجود دارد؟!
خیل ممنونم.
مجری:
آقای محمدی از شما ممنونم، ان شاءالله سؤال شما را پاسخ خواهیم داد. با شما خداحافظی خواهیم کرد، البته بعد از دقایقی منتظر باشید.
خواهر بزرگوارمان سرکار خانم عظیمی از دیار اصفهان پشت خط ارتباطی ما هستند، سلام علیکم:
بیننده (خانم عظیمی از اصفهان – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت آقای اسماعیلی مجری محترم و حضرت استاد قزوینی که خیلی به ایشان ارادت داریم و از ایشان میخواهیم که برای ما دعا کنند. در ارتباط با سؤالی که مطرح کردید، من آیه 55 سوره مبارکه مائده را میگویم:
(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ)
جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آوردهاند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات میکنند در حالی که در رکوع نمازند.
سوره مائده (5): آیه 55
من میخواهم به اهل سنت بگویم که دقت کنند در اینجا واژه «ولی» با وجود اینکه هم برای خدا و هم برای پیغمبر اکرم و هم برای ولی امر که هرکسی که آنها اعتقاد دارند آورده شده است، در اینجا واژه «ولی» به صورت مفرد آورده شده است.
من از آنان درخواست میکنم که در این مورد مقداری فکر کنند. در مورد حدیث:
«علی فإنه منی وأنا منه وهو ولیکم بعدی»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، الناشر: مؤسسة قرطبة – القاهرة، الأحادیث مذیلة بأحکام شعیب الأرنؤوط علیها، ج 5، ص 356، ح 23062
این روایت علاوه بر این کتاب، در کتاب «سنن ابن ماجه» و «کنز العمال» هم وارد شده است. حال اگر اجازه بدهید سؤالم را بپرسم.
مجری:
خواهرم کامل و جامع پاسخ دادید، در خدمت شما هستیم.
بیننده:
از حضرت استاد سؤال داشتم که من شنیده بودم وقتی معاویه به درک واصل شد، در گردنش صلیب دیده شده است. میخواستم ببینم این مطلب صحت دارد یانه؟!
مجری:
بسیار خوب، ان شاءالله به سؤال شما پاسخ خواهیم داد. با شما خداحافظی میکنیم، ان شاءالله منتظر باشید.
بازهم به پایتخت ایران اسلامی، تهران برویم. جواد آقا پشت خط ارتباطی هستند، جواد آقا سلام به شما:
بیننده (آقا جواد از تهران – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت سید بزرگوار آقای قزوینی و آقای اسماعیلی. من در جواب سؤال شما آیه 55 سوره مائده:
(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ)
جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آوردهاند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات میکنند در حالی که در رکوع نمازند.
سوره مائده (5): آیه 55
حدیث غدیر و حدیث منزلت را نام میبرم که با این روایات میتوانیم حقانیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را ثابت کنیم.
مجری:
همین که شما به این موضوع اشراف دارید، برای ما کافی است و ممنونیم. اگر سؤالی دارید در خدمت شما هستیم.
بیننده:
آقای اسماعیلی من به «شبکه کلمه» زنگ زدم و خدا شاهد است که گفتم: "شما ده ثانیه به من فرصت بدهید تا من حرف خود را بزنم"؛ اما بعد از دو ثانیه حرف من را قطع کردند.
شما در این شبکه خیلی واضح به اهل سنت اجازه صحبت کردن میدهید، اما خدا شاهد است که کارشناسان وهابی میترسند. اگر بگذارند که شیعیان عادی مثل ما صحبت کنیم، رسوا میشوند.
این افراد از روی ترس خودشان حرفشان را ده بار تکرار میکنند و وسط حرف شیعیان میپرند و اصلاً نمیگذارند شیعیان صحبت کنند. مشاهده کنید که این افراد چقدر پررو هستند؛ با این همه وحشیگری و کشتار در دنیا باز هم میخواهند که خودشان را حق نشان بدهند.
از شما خیلی متشکرم
مجری:
از آقا جواد از تهران ممنونم، ان شاءالله خدا نگهدارتان باشد. بیننده بعدی ما از دیار خودمان از شهر مقدس قم هستند؛ خدمت شما برادر بزرگوار سلام عرض میکنم:
بیننده (آقا بهروز از قم – شیعه):
سلام و خسته نباشید عرض میکنم خدمت جناب آقای اسماعیلی؛ همچنین عرض سلام دارم خدمت استاد قزوینی عزیز و دوست داشتنی.
استاد با اجازه شما میخواهم عزیزان اهل سنت را به دو بیت شعر مهمان کنم؛ امیدوارم روی معنای این اشعار تأمل کنند:
اگر گیری وضو با آب زمزم
اگر سجاده گردد عرش اعظم
اگر گویی اذان بر بام افلاک
گر از تکبیر گردد سینهات چاک
اگر گردی شهید اندر تشهد
و یا باشد به توحید تعهد
مبادا بر نماز خود بنازی
علی را گر نداری، بینمازی
من سؤالی از استاد قزوینی عزیز دارم؛ استاد من یک دوست اهل سنت دارم که حنفی مسلک است.
ایشان به بنده قول دادند که اگر شخص استاد قزوینی از منابع اهل سنت، حدیث یا مدارکی ارائه کنند که یزید معلون شرابخوار و اهل فسق و فجور بوده است؛ شیعه شوند. الآن هم بیننده برنامه هستند.
من میخواستم از عزیزانی که پشت خط هستند، اجازه بگیرم که کمی بیشتر به ما وقت بدهند تا استاد صحبت کنند.
مجری:
آقای بهروز از طریق گیرنده همراه باشید، با شما خداحافظی میکنیم. من تنها یک نکته را عرض کنم، این شعری که شما خواندید کمی مورد دارد. ما نباید نماز و اعتقادات عزیزان اهل سنت را زیر سؤال ببریم.
اعتقاد هرکسی برای خودش محترم است، ما نباید توهین بکنیم و مواظب باشیم که اختلافی ایجاد نشود. من اصلاً تعجب میکنم؛ تکلیف یزید در تمام منابع اهل سنت روشن است. ان شاءالله استاد بشتر توضیح خواهند داد.
ما یک تلفن دیگر هم داشته باشیم، بعدان شاءالله به سراغ سؤالات برویم که وقت ما خیلی زیاد نیست. علی آقا از سیرجان، سلام و درود به شما با این نام زیبایتان:
بیننده (علی آقا از سیرجان – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت شما آقای اسماعیلی و استاد عزیز حضرت آیت الله قزوینی.
«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)»
اول سؤال شما را پاسخ بدهم، در آیه 67 سوره مبارکه مائده وارد شده است:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ)
ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنی (نرسانی) اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم نگه میدارد زیرا خدا کافران را هدایت نمیفرماید.
سوره مائده (5): آیه 67
«سیوطی» در تفسیر «در المنثور» این آیه شریفه را از «ابن مردویه» و از «تفسیر ابن ابی حاتم» منتسب میداند به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام).
شما در این برنامه سؤال دیگری پرسیدید که من سؤال شما را با سؤالی از استاد عزیز جواب میدهم. شما نقش معاویه را در قیام عاشورا و هتک حرمت به اهلبیت عصمت و طهارت را پرسیدید که چه جایگاه و منزلتی دارد.
استاد عزیز من سؤالی از شما میپرسم؛ بارها و بارها فرمودید که توهین به مقدسات اهل سنت حرام است و واقعاً هم حرام شرعی است، اما کلام سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا را به خاطر بیاورید، زمانی که در گودال افتادند اولی و دومی را از قتله خودشان معرفی کردند!
امام حسین (علیه السلام) آنها را از کسانی معرفی کردند که از مسببات واقعه عاشورا بودند. من میخواستم ببینم نظر استاد راجع به این کلام سیدالشهدا (علیه السلام) که در مقتل «سید بن طاووس» و «علامه مجلسی» است؛ چیست؟
من میخواستم بدانم استاد نظرشان راجع به برائت که یکی از فروع دین ماست که از ارکان امامت ما و قبولی امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و برائت از دشمنان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است، موقف استاد چیست! سؤالم واضح بود؟!
مجری:
بخش اول سؤالتان واضح بود. خوب نیست ما مباحث اختلافی را مطرح کنیم، اما تبری از دشمنان که کاملاً روشن و واضح است و ان شاءالله استاد در مورد این موضوع صحبت خواهند کرد. خدانگهدار
دوستان اتاق فرمان فعلاً تلفنها را وصل نکنند، هرچند میدانم تلفنهای زیادی داریم. بینندگان چند سؤال مطرح کردند که باید به آنان پاسخ بدهیم.
استاد آقای محمدی از تهران در مورد نامه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که حضرتعالی هم به آن اشاره فرمودید پرسیدند و گفتند: امکان دارد که «سید رضی» درواقع این روایت را از منابع اهل سنت دریافت کرده باشد؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ببینید مرحوم «سید رضی (رضوان الله تعالی علیه)» از اعیان قرن چهارم و پنجم هجری هستند و ما نمیتوانیم بگوییم که نسبت به منابع اهل سنت یا منابع شیعه بیگانه بودند!
ایشان هرآنچه از منابع بوده را آورده است؛ در حقیقت کاری که بیاید به شیعه یا سنی مربوط باشد را ندارد و کاری با این منابع ندارد. او منابع معتبر را آورده است؛ مخصوصاً اینکه بیاید از منابع معتبر هم بیاورد اصلاً مسئله، مسئله مهمی نیست.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این نامه کفر معاویه را اثبات میکند و در آخر نامه به صراحت میفرماید:
«فَإِنْ أَبَی قَاتَلُوهُ عَلَی اتِّبَاعِهِ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّی وَ لَعَمْرِی»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 367، خ 6 و من کتاب له ع إلی معاویة
آن حضرت در آخر نامه کفر معاویه را اثبات میکند. عزیزان به قرآن کریم مراجعه کنند که حکم «اتِّبَاعِهِ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ» چیست؛ اصلاً ما نمیگوییم شما خودتان بروید ببینید که این مطلب به چه معناست.
به علاوه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اینجا به معاویه نامه مینویسند و میفرماید: "معاویه! تو که من را به عنوان امام منصوب از طرف پیغمبر اکرم قبول نداری، امامت من را قبول نداری. تو در برابر من جبهه گرفتی و بیعت نمیکنی و میگویی: مهاجرین و انصار بیعت نکردند؛ درحالیکه مهاجرین و انصاری که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، با من هم بیعت کردند. اگر ملاک تو بیعت مهاجرین و انصار است، آنها بیعت کردند. تو چرا میگویی که من بیعت نمیکنم؟!"
آن حضرت از باب الزام خصم صحبت میکند؛ جالب است که بزرگان و علمای اهل سنت از جمله جناب آقای خوارزمی متوفای 568 در کتاب «مناقب» صفحه 202 به صراحت اشاره میکند که نامه امیرالمؤمنین به معاویه برای اتمام حجت است!
به علاوه آقایان میگویند که در این نامه آمده است:
«وَ إِنَّمَا الشُّورَی لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَار»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 367، خ 6 و من کتاب له ع إلی معاویة
ما هم میگوییم: «وَ إِنَّمَا الشُّورَی لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَار»!
آیا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)، «سلمان»، «ابوذر» و دیگران، جزء مهاجرین و انصار بودند یا نبودند؟!
اگر تمام مهاجرین و انصار از جمله امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اگر با کسی بیعت کنند، ما هم میگوییم که او امام به حق است!
مشاهده کنید که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) طبق عبارت «صحیح بخاری» میگوید: تا شش ماه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با ابوبکر بیعت نکردند. «ابن حزم أندلسی» در کتاب «المحلی» جلد نهم صفحه 345 میگوید:
«ولعنة اللّه على كلّ إجماع يخرج عنه على بن أبى طالب ومن بحضرته من الصحابة»
ایشان که میگوید: دینوری این عبارت را آورده است، اصلاً قبل از ایشان هم این قضیه آمده است. «ابن مزاحم» متوفای 202 هجری در کتاب «وقعة الصفین» جلد اول صفحه 29 همین عبارت را آورده است، اما با این جمله شروع شده است:
«فَإِنَّ بَیعَتِی بِالْمَدِینَةِ لَزِمَتْک وَ أَنْتَ بِالشَّامِ»
مردم مدینه با من بیعت کردند و تو در شام موظفی که با من بیعت کنی.
وقعة صفین، نویسنده: نصر بن مزاحم، محقق / مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ص 29، باب. [مکاتبة علی ع مع معاویة و إرسال جریر الیه]
اول نامه این است که در کتاب «نهج البلاغه» نامه 6 این تعبیر نیامده است. تمام کسانی که این عبارت را آوردهاند، این تعبیر را بیان کردهاند. حال اینکه چرا «سید رضی» این عبارت را نیاورده است، نمیدانیم اما ما با منابع اهل سنت بیان میکنیم.
همانطور که در قضیه ابوبکر و عمر و عثمان مدینه بیعت کردند و تمام شهرهای اسلامی هم بیعت کردند. «ابن قتیبه دینوری» متوفای 276 در کتاب «الإمامة و السیاسة» صفحه 80 همین تعبیر را آورده است.
جناب آقای «ابن عبد ربه» متوفای 368 در کتاب «عقد الفرید» جلد چهارم صفحه 309 همین عبارت را آورده است. «ابن ابی الحدید» متوفای 655 هجری همین تعبیر را آورده است، در کتاب «الفتوح» اثر «احمد بن اعصم» متوفای 314 هجری همین تعبیر بیان شده است.
این عبارت در تمامی کتب بیان شده وارد شده است و اول آن همین عبارت وارد شده است: «فَإِنَّ بَیعَتِی بِالْمَدِینَةِ لَزِمَتْک وَ أَنْتَ بِالشَّامِ»
کاملاً واضح و روشن است؛ اگر دوستان بخواهند بروند این نامه را خوب موشکافی کنند، در سطر سطر این نامه طغیان و کفر معاویه بن ابی سفیان ثابت میشود. خیلی واضح و روشن است.
مجری:
خیلی متشکرم؛ استاد خانم عظیمی گفتند که در جایی مطالعه کردند که معاویه زمان مرگ صلیب بر گردن داشته است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این تعبیر در بعضی از روایات وارد شده است، اما من نمیدانم این روایت صحیح است یا نه! اینکه معاویه بت فروشی میکرده است و کشتی پر از بت را برای فروش میفرستاده است با سند صحیح بیان شده است.
همچنین روایاتی با سند صحیح وارد شده است مبنی بر اینکه او شرابخوار بوده است و شراب فروشی میکرده است. ما این مطالب را به تدریج بیان خواهیم کرد!
طبق تعبیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این شخص اصلاً مسلمان نبوده است. حال اینکه به چه نحوی بوده عرض کردم که من الان سند آن روایتی که صلیب در گردنش بوده را در خاطر ندارم.
بنابراین در مورد معاویه با سند صحیح بیان شده است که او بت میفروخته است و کشتی پر از بت را برای فروش میفرستاده است. در این مورد داستان مفصلی وجود دارد که بعضی از صحابه به او اعتراض کردند و نامه نگاری کردند؛ ان شاءالله این موارد را بیان خواهم کرد. ان شاءالله در جلسه بعدی در رابطه با بت فروشی معاویه مطالبی را بیان خواهم کرد.
مجری:
خیلی متشکرم؛ آقای بهروز از قم گفتند: دوستی دارند که از عزیزان اهل سنت است. ما در مورد شرابخواری و فسق و فجور یزید مطالب فراوانی در دست داریم.
آیا «یزید» شرابخوار بوده است!؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در کتاب «البیان و التبیین» اثر «جاحظ» متوفای 255 هجری از علمای بزرگ اهل سنت در این مورد مطالبی بیان شده است. این شخص اولین کسی است که علیه شیعه کتاب نوشته است و منکر شجاعت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بوده است!!
«اسکافی» از علمای بزرگ اهل سنت بر این کتاب ردیه نوشته است، «شیخ مفید» ردیه نوشته است، کار به جایی رسید که او در رد خودش کتاب نوشت!! این شخص که انسان بسیار توانمندی بود در «البیان و التبیین» جلد دوم صفحه 84 مینویسد:
«ثم ولی یزید بن معاویة، ویزید الخمور»
سپس یزید بن معاویه والی شد، یزیدی که بسیار شراب میخورد.
دوستان دقت داشته باشند که او، یزید را شارب الخمر معرفی نکرده است، بلکه میگوید: او بسیار شراب میخورد و در خوردن شراب زیادهروی میکرد. بعد می گوید:
«المأبون فی فرجه»
من جرئت نمیکنم این قسمت را معنا کنم!!
«فعلیه لعنة الله وملائکته»
البیان والتبیین، المؤلف: عمرو بن بحر بن محبوب الکنانی بالولاء، اللیثی، أبو عثمان، الشهیر بالجاحظ (المتوفی: 255 هـ)، الناشر: دار ومکتبة الهلال، بیروت، عام النشر: 1423 هـ، ج 2، ص 84، باب خطبة أبی حمزة الخارجی
همچنین «ذهبی» که از استوانههای علمی اهل سنت است و گمان نمیکنم کسی روی حرف او بتواند حرف بزند، در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد چهارم صفحه 37 مینویسد:
«وکان ناصبیا، فظا، غلیظا، جلفا یتناول المسکر، ویفعل المنکر»
یزید شخصی ناصبی، بداخلاق، جلف و شرابخوار بوده است و کارهای منکر انجام میداد.
سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي؛ ج 4، ص 37، باب یزید بن معاویة أبن أبی سفیان
در کتاب «تاریخ دمشق» اثر «ابن عساکر» متوفای 571 هجری در جلد 27 وارد شده است: زمانی که تعدادی از مردم مدینه اعم از مهاجرین و انصار و صحابه در شام با یزید ملاقات کردند و برگشتند، به این صورت در مدینه سخنرانی کردند:
«ان رجلا ینکح الأمهات والبنات والأخوات ویشرب الخمر ویدع الصلاة»
این مرد با مادر و دختران و خواهران خود ازدواج میکرد و شراب میخورد و کاری با نماز نداشت.
تاريخ مدينة دمشق، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج 27، ص 429، باب عبدالله بن حنظلة بن أبی عامر
همچنین آقای «سیوطی» متوفای 111 هجری در کتاب «تاریخ الخلفا» از قول «عبدالله بن حنظلة» در مورد یزید مینویسد:
«إنه رجل ینکح أمهات الأولاد، والبنات، والأخوات، ویشرب الخمر، ویدع الصلاة»
تاریخ الخلفاء، المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفی: 911 هـ)، المحقق: حمدی الدمرداش، الناشر: مکتبة نزار مصطفی الباز، الطبعة: الطبعة الأولی: 1425 هـ-2004 م، ج 1، ص 159، باب یزید بن معاویة
بنده حدود 25، 30 مصدر از کتب اهل سنت دارم که یزید شراب میخورد. بنده تعجب میکنم که این عزیز اهل سنت ما میخواهند این مطلب را اثبات کنند. این مطلب همانند روز روشن است.
همچنین روایاتی در مورد معاویه داریم که شرابخوار بوده است و شراب تجارت میکرد؛ اما بعضی افراد در مورد آن اختلاف دارند.
ان شاءالله زمانی که قضایای معاویه تمام شد، تا آخر صفر این بحث را ادامه میدهیم. در حقیقت عامل اصلی انحراف دین از مسیر اصلی خودش، معاویة بن ابی سفیان بوده است.
مجری:
استاد یک دقیقه بیشتر فرصت نداریم. علی آقا از سیرجان هم در خصوص تبری از دشمنان مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نظر شما را پرسیدند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما اسم بردن را شرعاً خلاف شرع و حرام میدانیم. مرحوم «صدوق» در کتاب «اعتقادات» صفحه 107 و همچنین «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 71 صفحه 217 چاپ ایران جلد 74 صفحه 217 چاپ بیروت روایتی را بیان کرده است.
در این روایتی وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) زمانی که میشنوند شخصی ناسزا میگوید و علناً نام میبرد، ناراحت می شوند و می فرمایند: خداوند او را لعنت کند!
به صورت کلی خدا تمام دشمنان محمد و آل محمد را لعنت کند. این مطلب را هم شیعه و هم اهل سنت بیان میکنند؛ حتی وهابیون منصف هم میگویند: خدایا کسانی که با محمد و آل محمد دشمن بودند را لعن کن!
زمانی که شما به صورت کلی مطرح میکنید، ملائکه حواسشان جمع است. ضمیر مرجع خودش را پیدا میکند. مشاهده کنید که امام صادق (علیه السلام) به هیچ وجه در زیارت عاشورا نامی از کسی نبرده است.
بعضی از افراد دنبال فتنهگری و اختلاف میان شیعه و سنی میگردند که شروع میکنند یک سری روایات ضعیفی مطرح میکنند و این مطالب را به رخ دیگران میکشند.
شما یک روایت صحیح به ما نشان بدهید که امام صادق (علیه السلام) در بالای منبر یا جلوی مسجد نشسته است و در جلوی مردم، از چند تن از صحابه اسم برده است و آنها را لعنت کرده است!!
به قول آیت الله العظمی شبیری زنجانی اگر تبری نباشد، تولی معنا پیدا نمیکند. شما اگر «لا اله» نگویید، «الا الله» معنا پیدا نمیکند. شما باید تمام خدایی و الوهیت بتها را کنار بزنید تا الله بگویید، در غیر این صورت کاری شبیه کار مشرکین مکه انجام دادهاید.
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ»
اگر از آنان بپرسی آسمانها و زمین را کی آفریده؟ گویند: خدا.
سوره لقمان (31): آیه 25
اما آنها میگفتند: بتهایی که ما داریم ما را به خدای بزرگ میرساند.
مجری:
حضرت استاد از شما و همه عزیزانی که تماس گرفتند و سؤال مطرح کردند خیلی متشکرم. ما در این فرصت کم، سؤالاتشان را جواب دادیم و از عزیزانی که فرصت نشد روی خط ارتباطی برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» بیایند و سؤالاتشان را مطرح بکنند عذرخواهی می کنیم.
استاد حسن ختام برنامه در حق همه دوستان دعا بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان، ما را از یاران خاص و سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بده.
خدایا به حق محمد و آل محمد مقدمات ظهورش را سریعاً فراهم بگردان، خدایا با ظهورش قلب نازنینش را مسرور و شاد بگردان.
خدایا با ظهور امام زمان بساط ظلم و ستم و جنایات وهابیت را از صفحه گیتی برای همیشه برافکن.
خدایا به حق محمد و آل محمد بر مجاهدین ما که در سوریه و عراق و یمن و بحرین علیه کفر و نفاق مبارزه میکنند نصرت نهایی نصیب بگردان.
خدایا کسانی که به شیعه و سنی و دیگر انسانها رحم نمیکنند و قابل هدایت نیستند، هرچه سریعتر از صفحه گیتی ریشهکن بگردان.
خدایا کسانی که این افراد را تقویت و تشجیع میکنند و از آنان حمایت میکنند، اگر قابل هدایت نیستند به بدترین بلا در دنیا و آخرت گرفتارشان بگردان و شر آنان را از امت اسلامی کوتاه بگردان.
خدایا بر تمام بیماران شفای عاجل کرم نما، خدایا حوائج ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً عزیزان ولایت یاور را برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در پناه حضرت حق و زیر سایه مرتضی علی باشید. خدانگهدار