پاسخ:
علت اصلی غیبت امام زمان صلوات الله علیه سری از اسرار الهی است و مردم از آن اطلاعی ندارند؛ همان طوری که در روایات آمده است:
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع نقل میکند:
عن عبد الله بن الفضل الهاشمي قال سمعت الصادق جعفر بن محمد عليه السلام يقول إن لصاحب هذا الامر غيبة لابد منها يرتاب فيها كل مبطل فقلت له ولم جعلت فداك قال لأمر لم يؤذن لنا في كشفه لكم قلت فما وجه الحكمة في غيبته قال وجه الحكمة في غيبته وجه الحكمة في غيبات من تقدمه من حجج الله تعالى ذكره ان وجه الحكمة في ذلك لا ينكشف إلا بعد ظهوره كما لا ينكشف وجه الحكمة لما أتاه الخضر عليه السلام من خرق السفينة وقتل الغلام وإقامة الجدار لموسى عليه السلام إلا وقت افتراقهما يا بن الفضل ان هذا الامر أمر من أمر الله وسر من سر الله وغيب من غيب الله ومتى علمنا أنه عز وجل حكيم صدقنا بان أفعاله كلها حكمة وإن كان وجهها غير منكشف لنا
عبدالله بن فضل هاشمى روايت كرده است: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: همانا براى صاحب الامر غيبتى تخلف ناپذير است، به طورى كه اهل باطل در آن ترديد مىكنند، عرض كردم يابن رسول الله چرا غيبت مىكند، فرمود به علتى كه به ما اجازه ندادهاند آشكار سازي، عرض كردم: چه حكمتى در غيبت او است؟ فرمود همان حكمتى كه در غيبت حجّتهاى پيش از او بوده است، حكمت غيبتِ قائم بعد از آمدن خود او ظاهر مى شود، چنان كه حكمت سوراخ كردن كشتى توسط خضر و كشتن آن بچه و تعمير ديوار براى حضرت موسى عليه السلام ظاهر نگشت مگر موقعى كه خواستند از هم جدا شوند.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 246
همان طور که در روایت گذشت دلیل اصلی غیبت حضرت صلوات الله علیه از اسرار الهی است و اهل بیت علیهم السلام اجازه آشکار کردن آن را نداشتهاند؛ اما همان طور که در روایت مشخص است، حکمتهای غیبت از اسرار نیست و اهل بیت علیهم السلام میتوانند آن را آشکار کنند؛ اگرچه حضرت در این روایت برای راوی حکمتها را بیان نکرده است؛ اما در روایات دیگری این حکمتها بیان شده است که به آنها میپردازیم:
اجرای سنن انبیاء در مورد امام زمان صلوات الله علیه:
یکی از حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه اجرای سنن انبیاء گذشته در مورد امام زمان صلوات الله علیه است؛ همان طور که شیخ صدوق از امام صادق نقل میکند:
عن أبي عبد الله عليه السلام قال إن للقائم منا غيبة يطول أمدها فقلت له يا ابن رسول الله ولم ذلك قال لان الله عز وجل أبى إلا أن تجري فيه سنن الأنبياء عليهم السلام في غيباتهم وإنه لا بد له يا سدير من استيفاء مدد غيباتهم قال الله تعالى لتركبن طبقا عن طبق أي سنن من كان قبلكم
حنان بن سدیر از پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: برای قائم ما غیبتی است که مدت آن طولانی میشود، گفتم: ای فرزند رسول خدا علت آن چیست؟ حضرت فرمود: خداوند عزوجل، میخواهد درباره او سنتهای پیامبران علیهم السلام را در غیبتهایشان جاری سازد، ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدت غیبتهای آنها به سر آید، خداوند عزوجل فرمود: همانا، همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید؛ یعنی سنتهای پیشینیان، درباره شما هم جاری است.
كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 480 و 481
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 245
نبودن بیعت ستمگران بر گردن حضرت:
یکی از حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه نبودن بیعت حکومتهای ظالم و فاسد بر گردن حضرت صلوات الله علیه است که در روایات بیان شده است.
شیخ صدوق چنین نقل میکند:
عن أبي الحسن علي ابن موسى الرضا عليه السلام أنه قال كأني بالشيعة عند فقدهم الثالث من ولدي يطلبون المرعى فلا يجدونه قلت له ولم ذلك يا بن رسول الله قال لان إمامهم يغيب عنهم فقلت ولم قال لئلا يكون في عنقه لاحد حجة إذا قام بالسيف
حسن بن علىّ بن فضّال از امام رضا عليه السّلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: گويا شيعه را مىبينم، آن زمان كه سومين نفر از فرزندانم را نمىيابند و به دنبال اين هستند كه كسى امور آنان را به دست گيرد و شؤونشان را تدبير نمايد ولى او را نمىيابند، عرض كردم چرا يا ابن رسول اللَّه؟ حضرت فرمودند زيرا امامشان غائب مىگردد، عرض كردم چرا؟ فرمودند زيرا در هنگام قيام، بيعت كسى در گردن او نباشد.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 245
در روایت دیگری در کتاب کمال الدین آمده است:
عن إسحاق بن يعقوب قال سألت محمد بن عثمان العمري رضي الله عنه أن يوصل لي كتابا قد سألت فيه عن مسائل أشكلت علي فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان عليه السلام... وأما علة ما وقع من الغيبة فإن الله عز وجل يقول يا أيها الذين آمنوا لا تسئلوا عن أشياء إن تبد لكم تسؤكم إنه لم يكن لأحد من آبائي عليهم السلام إلا وقد وقعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه وإني أخرج حين أخرج ولا بيعة لأحد من الطواغيت في عنقي
از اسحاق بن یعقوب نقل شده است که این مطلب از ناحیه مقدس امام عصر صلوات الله علیه به واسطه علی بن محمد بن عثمان وارد شد: و اما علت وقوع غیبت این است که خداوند عزوجل میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار شود، شما را ناراحت می کند، بر گردن همه پدرانم، بیعت سرکشان زمانه بود، اما وقتی که من خروج کنم، بیعت هیچ ظالم سرکشی بر گردنم نیست.
كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 485
مرحوم نعمانی در کتاب الغیبه نقل میکند:
إن القائم منا إذا قام لم يكن لأحد في عنقه بيعة فلذلك تخفى ولادته و يغيب شخصه
قائم ما زمانی که قیام میکند بیعت هیچ کسی بر گردنش نیست؛ به خاطر همین ولادتش مخفی است و خودش غائب است.
كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 303
خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان:
یکی دیگر از حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه این است که حضرت زمانی ظهور میکند که مؤمنان از صلب کافران خارج شوند و در این هنگام ظهور اتفاق میافتد.
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع نقل میکند:
عن أبي عبد الله عليه السلام قال قلت له ما بال أمير المؤمنين عليه السلام لم يقاتل فلانا وفلانا وفلانا قال لآية في كتاب الله عز وجل لو تزيلوا لعذابنا الذين كفروا منهم عذابا أليما قال قلت وما يعني بتزايلهم قال ودائع مؤمنين في أصلاب قوم كافرين وكذلك القائم صلوات الله عليه لن يظهر ابدا حتى تخرج ودائع الله تعالى فإذا خرجت ظهر على من ظهر من أعداء الله فقتلهم
ابن ابی عمیر، از امام صادق علیه السلام نقل میکند که از ایشان پرسیدم چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در ابتدای امر با مخالفان خود نجنگید، فرمود: به جهت آیهای که در قرآن است: اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا می شدند، همانا کافران را عذاب دردناکی می کردیم، گفتم: مقصود از جدا شدن چیست؟ فرمود: مقصود نطفههای مؤمنانی است که در صلبهای کافران به ودیعت گذاشته شدهاند؛ همین طور قائم هم مادامی که ودایع خداوند عزوجل آشکار نشده، ظهور نخواهد کرد، پس وقتی مؤمنان از صلب های کافران، آشکار شدند، او نیز ظهور میکند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را میکشد.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 147
امتحان مردم:
یکی از حکمتهایی که برای غیبت امام زمان صلوات الله علیه بیان شده است این است که خداوند برای امتحان مردم حضرت را از دیدگان غایب کرده است.
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین نقل میکند:
عن زرارة بن أعين قال سمعت الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام يقول إن للغلام غيبة قبل أن يقوم قلت ولم ذاك جعلت فداك فقال يخاف وأشار بيده إلى بطنه وعنقه ثم قال عليه السلام وهو المنتظر الذي يشك الناس في ولادته فمنهم من يقول إذا مات أبوه مات ولا عقب له ومنهم من يقول قد ولد قبل وفاة أبيه بسنتين لان الله عز وجل يحب أن يمتحن خلقه فعند ذلك يرتاب المبطلون
زرارة بن اعین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: همانا برای قائم غیبتی است سپس فرمود: او منتظری است که مردم در ولادتش به شک و تردید میافتند و بعضی میگویند زمانی که پدرش رحلت کرد، فرزندی برای او نبود و بعضی گویند دو سال قبل از وفات پدرش متولد شده است؛ زیرا خداوند عزوجل، دوست دارد که بندگانش را امتحان کند و در این امتحان، باطل جویان شک و تردید میکنند.
كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 346
شیخ صدوق در روایت دیگری نقل میکند:
عن موسى بن جعفر عليه السلام قال إذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله في أديانكم لا يزيلكم أحد عنها يا بنى انه لابد لصاحب هذا الامر من غيبته حتى يرجع عن هذا الامر من كان يقول به إنما هي محنة من الله عز وجل امتحن بها خلقه
زمانی پنجمین فرزند از فرزندان امام هفتم غائب شود، بر دینتان مواظب باشید تا کسی دینتان را از شما نگیرد، فرزندم، به ناچار صاحب این امر (امام زمان صلوات الله علیه) دارای غیبت است تا این که برخی افراد که قائل به این صاحب این امر هستند از او روی گردان میشوند، قطعا این امتحانی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را آزمایش میکند.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 244
مشخص شدن گمراهان:
یکی دیگر از حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه مشخص شدن افراد گمراه است؛ همان طور که مرحوم نعمانی در کتاب الغیبۀ خود چنین نقل میکند:
عن أبي عبد الله جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام قال زاد الفرات على عهد أمير المؤمنين عليه السلام فركب هو وابناه الحسن والحسين عليهما السلام فمر بثقيف فقالوا قد جاء علي يرد الماء فقال علي عليه السلام أما والله لأقتلن أنا وابناي هذان وليبعثن الله رجلا من ولدي في آخر الزمان يطالب بدمائنا وليغيبن عنهم تمييزا لأهل الضلالة حتى يقول الجاهل ما لله في آل محمد من حاجة
امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل فرمودند که در زمان خلافت امير المؤمنين عليه السّلام آب فرات بالا آمد، پس آن حضرت و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السّلام سوار شدند، چون گذارشان بر طايفه ثقيف افتاد آنان گفتند على آمده است آب را فرو نشاند، پس علىّ عليه السّلام فرمود: بدانيد به خدا قسم من و اين دو فرزندم يقينا كشته خواهيم شد و بدون ترديد خداوند مردى را كه از فرزندان من است در آخر الزّمان برمىانگيزد كه خونخواهى ما خواهد كرد و او حتما از مردم پنهان خواهد شد براى مشخّص شدن گمراهان در زمان غيبت، تا جايى كه نادان بگويد: خدا را در آل محمّد نيازى نيست.
الغيبة - ابن أبي زينب النعماني - ص 143
ظلم مردم به خودشان:
از دیگر حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه ظلمی است که مردم به خودشان میکنند که در کتاب الغیبۀ نعمانی آمده است:
عن المفضل بن عمر قال قال أبو عبد الله عليه السلام خبر تدريه خير من عشر ترويه إن لكل حق حقيقة ولكل صواب نورا ثم قال إنا والله لا نعد الرجل من شيعتنا فقيها حتى يلحن له فيعرف اللحن إن أمير المؤمنين عليه السلام قال على منبر الكوفة إن من ورائكم فتنا مظلمة عمياء منكسفة لا ينجو منها إلا النومة قيل يا أمير المؤمنين وما النومة قال الذي يعرف الناس ولا يعرفونه واعلموا أن الأرض لا تخلو من حجة لله عز وجل ولكن الله سيعمي خلقه عنها بظلمهم وجورهم وإسرافهم على أنفسهم ولو خلت الأرض ساعة واحدة من حجة لله لساخت بأهلها ولكن الحجة يعرف الناس ولا يعرفونه كما كان يوسف يعرف الناس وهم له منكرون ثم تلا يا حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلا كانوا به يستهزؤون
مفضّل بن عمر گويد امام صادق عليه السّلام فرمود يك خبر كه آن را درك مىكنى بهتر است از ده خبر كه صرفا آن را روايت مىكنى، همانا هر حقّى داراى حقيقتى است و هر كار درستى را نورى است، سپس فرمود و به خدا سوگند كسى از شيعيان خود را فقيه نمىشماريم تا اينكه به رمز سخنى به او گفته شود و او آن رمز را دريابد، همانا امير المؤمنين عليه السّلام بر منبر كوفه فرمود: به راستى كه فتنههايى ظلمانى و كدر و تاريك پشت سر داريد كه جز نومه كسى از آن نجات نمىيابد، به آن حضرت عرض شد اى امير مؤمنان نومه چيست؟ فرمود آن كسى است كه مردم را مىشناسد ولى مردم او را نمىشناسند و بدانيد كه زمين از حجّت خداى عزّ و جلّ خالى نمىماند ولى خداى عزيز به زودى ديده خلقش را از او نابينا مىسازد به خاطر ظلم و جورشان و زيادهروى آنان نسبت به خودشان و اگر زمين يك ساعت از حجّت خدا خالى بماند اهل خود را فرو مىبرد، لكن آن حجّت مردم را مىشناسد و آنان او را نمىشناسند، چنان كه يوسف مردم را (برادرانش را) مىشناخت و آنها او را نمىشناختند. سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ... اى دريغ بر بندگان، پيامبرى بر ايشان نيامد مگر اينكه او را به مسخره مىگرفتند.
الغيبة - ابن أبي زينب النعماني - ص 144
غضب خدا بر امت:
یکی دیگر از حکمتهای غیبت غضب خداوند به مردم است؛ زیرا مردم با گناه و عدم تمسک به حجتهای الهی باعث خشم و غضب خداوند میشوند و این غضب با برداشتن نعمت حضور حجت الهی در میان مردم صورت میگیرد:
مرحوم کلینی از امام جواد علیه السلام نقل میکند:
عن محمد بن الفرج قال كتب إلي أبو جعفر عليه السلام إذا غضب الله تبارك وتعالى على خلقه نحانا عن جوارهم
محمد بن فرج گوید: امام جواد علیه السلام به من نوشت: هنگامی که خداوند تبارک و تعالی، بر خلقش خشم کند، ما را از میان شان دور میکند.
الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 ص 343
در روایت دیگری شیخ صدوق نقل میکند:
عن مروان الأنباري قال خرج من أبى جعفر عليه السلام ان الله إذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين أظهرهم
مروان انباری گوید: از امام باقر علیه السلام نامهای رسید که نوشته بود: همانا، خداوند، اگر دوست نداشته باشد که ما در کنار قومی باشیم، ما را از میان آنها بیرون میبرد.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 244
خوف از قتل:
یکی دیگر از حکمتهای غیبت امام زمان صلوات الله علیه خوف از قتل ایشان است.
تجربه تاریخی این را نشان داده است که دشمنان اهل بیت علیهم السلام همیشه به دنبال کشتن اهل بیت علیهم السلام بودهاند و در این راستا پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها و 11 خلیفه و جانشین بر حق ایشان را به شهادت رساندند.
از آنجا که امام زمان وظایف سنگینی را به عهده داشته است؛ مثل این که باید ایشان زمین را پر از عدل و داد کند و حکومت عدل الهی را در سراسر جهان برقرار کند؛ لذا اگر ایشان حضور میداشتند و غیبت نمیکردند، تا فراهم شدن شرایط تشکیل حکومت بارها مورد سوء قصد قرار میگرفتند و یا حتی به شهادت میرسیدند و این وظیفه انجام نمیشد؛ لذا خداوند برای تحقق این وعده خود که زمین پر از عدل و داد خواهد شد، حجت خود را در زمین به وسیله غیبت از شر دشمنانش حفظ کرد تا در شرایط مقتضی ظهور کند و این مسؤلیت را به نحو احسن انجام دهد.
در روایات هم خوف قتل را به عنوان یکی از حکمتهای غیبت شمردهاند.
شیخ صدوق در علل الشرایع نقل میکند:
عن أبي عبد الله عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله لابد للغلام من غيبة فقيل له ولم يا رسول الله قال يخاف القتل
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: گریزی از غیبت برای غلام (اشاره به امام زمان صلوات الله علیه) نیست، عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت میکند؟ حضرت فرمود: میترسد او را بکشند.
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 243
در جای دیگر کتاب آمده است:
عن زرارة قال سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول إن للقايم غيبة قبل ظهوره قلت ولم قال يخاف وأومى بيده إلى بطنه قال زرارة يعنى القتل
زراره گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: همانا برای قائم ما قبل از ظهورش غیبتی است، گفتم برای چه؟ فرمود: میترسد و با دست به شکمش اشاره کرد، زراره گوید: مقصود قتل است (میترسد او را بکشند)
علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 246
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
خیلی مقاله خوبی بود.