نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
فخر رازی سنّی است و نه شیعه!
کد مطلب: 15666 تاریخ انتشار: 10 دي 1402 - 16:29 تعداد بازدید: 888
خارج فقه الحکومه » فقه
فخر رازی سنّی است و نه شیعه!

(جلسه هفدهم – 07 08 1402)

 
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه هفدهم – 07 08 1402)

موضوع:  فخر رازی سنّی است و نه شیعه!

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

یک دسته از ارواح هستند روح بالایی دارند که به وادی السلام می روند و در نعمت های الهی متنعم هستند.

یک دسته از ارواح هستند نه در حد فجار، کفار و مشرکین و نه در حد مؤمنین سطح بالا هستند. این ها می گویند:

«نَمْ كَنَوْمَةِ الْعَرُوس‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج6، ص276

بخواب مثل خواب عروس. «نمْ كَنَوْمَةِ الْعَرُوس‏» این متن روایت است.

 این ها هم خواب هستند از هیچ چیزی خبر ندارند نه از عذاب خبر دارند و نه از نعمت ها و بهشت خبر دارند. تا این که در صور اسرافیل دمیده می شود همه می آیند این آقایان از خواب بیدار می شوند. از این ها سوال می کنند

(قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يوْمًا أَوْ بَعْضَ يوْمٍ)

و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردي؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشي از يک روز.»

سوره بقره (2): آیه 259

چقدر برزخ طول کشید؟ می گویند: روزی یا نصف روزی خوابیده بودیم. چون در دنیا یکی دو ساعت می خوابد تصور می کند آن جا هم یکی دو ساعتی خوابیده است. وضع برزخ این طوری است.

 بارها به دوستان توصیه کردم کتاب بحار، جلد 6 تا 8 کلاً مربوط به سکرات موت، برزخ و قیامت است خیلی خوب است. جمع بندی هایی که بعضاً علامه مجلسی می کند یک مقداری بحثش سنگین است.

جلد اول کتاب حق الیقین مرحوم شُبّر مربوط به اعتقادات است. کتاب حق الیقین یک حُسنی که دارد خیلی قلم ساده ای دارد یعنی کسی پایه 6 را خوانده باشد احتیاج این که کتاب لغت در کنارش باشد استفاده کند ندارد. دسته بندی خیلی ماهرانه و خوبی دارد.

جلد دوم از سکرات مرگ شروع کرده است؛ نحوه جان دادن مؤمن، کافر و فاجر سوال نکیر و منکر مؤمن، کافر، مشرک و ... وضع برزخ چگونه است؟ تا به قیامت می رسد مردم چند دسته هستند، تا آن جایی که بهشتی ها را داخل بهشت می کند جهنمی ها را هم داخل جهنم و تمام می شود.

من دو کتاب را برای تنبُه خیلی ملتزم هستم یکی کتاب منازل الأخرة شیخ عباس قمی است که به انسان هشدار می دهد حواسش باشد. من این کتاب را بارها و بارها مطالعه کرده ام.

 دیگری جلد دوم کتاب حق الیقین است چون یکی از چیزهایی که آدم را خیلی متنبّه می کند یاد مرگ است روایات زیادی داریم که زیاد به یاد مرگ باشید.

ما حکمت خیلی از امور را نمی دانیم. آیه شریفه سوره طلاق

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا)

و هر کس تقوای الهی پيشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند.

سوره طلاق (65): آیه 2

این سنت خدا است (وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ) آیا همه جا همین است یا نه ؟ یک کسی (وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ) است ولی هیچ فرجی هم برای او پیدا نمی شود. در دلش هم غُر غُر می کند ولی خدای عالم صلاح می داند در این دنیا هیچ چیزی به او ندهد. در قیامت جبران می کند.

 مرحوم علامه شُبّر در رابطه با فلسفه آلام ، در همان کتاب حقّ الیقین روایات را آورده است یک دسته بندی خوبی کرده است. ما که در سال 45- 46 در حوزه علمیه قزوین بودیم این کتاب، کتاب درسی حوزه بود یعنی در کنار سیوطی کتاب حق الیقین هم تدریس می شد.

ایشان روایاتی آورده است بعضی از افرادی که در دنیا گرفتار مصائب شدند یا دعا خواندند دعاهای شان به اجابت نرسید خدا در قیامت می گوید بنده من یادت است فلان روز ختمی گرفته بودی فلان دعا را کردی چیزی ندادم؟ به خاطر این که این جا نیاز داشتی می خواهم این جا به تو بدهم این نتیجه فلان دعایت که من چیزی ندادم.

آن بنده آرزو می کند ای کاش هیچ دعایی از من در دنیا به اجابت نرسیده بود این جا عوض آن را  می دادند چون:

«الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَر»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص493

مرورگاه و عبورگاه است زندگی واقعی آن جا است (وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ)

(وَمَا هَذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ)

اين زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست؛ و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر مي‌دانستند!

سوره عنکبوت (29): آیه 64

یا کسی چشم نداشته ، دست نداشته ویا بیمار بوده خدا می گوید به خاطر آن آلام و مصیبت های دنیایی، این احسان را به تو می کنم. می گوید خدایا من را به دنیا بر گردان تمام عمرم را با آلام و مصائب بگذرانم این جا به من مقامات بالا را عنایت کن.

همه چیز حساب دارد اما ما نمی دانیم

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا)

و هر کس تقوای الهی پيشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می ‌کند، و او را از جايی که گمان ندارد روزی می ‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را می ‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می ‌رساند؛ و خدا برای هر چيزی اندازه ‌ای قرار داده است!

سوره طلاق (65): آیه 2 و 3

خدا کاری به شما ندارد کار خودش را انجام می دهد. خدا حکیم است طبق حکمتش همان کاری که اراده می کند را انجام می دهد.

«مَا شَاءَ اللَّهُ‏ كَانَ‏ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُن‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص572، بَابُ الْحِرْزِ وَ الْعُوذَة، ح10

شما در کارهای تان به خدا، راه خدایی را یاد ندهید وظیفه بندگی تان را انجام بدهید (قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا)؛ خدا برای هر چیزی یک مقدری کرده است.

بعضی ها چیزهایی در زندگی شان نقل می شود فقط می شنویم، بعضاً چون در این وادی نیستیم چیزی برای ما روشن نشده است یا افرادی که به یک جایی رسیده اند ندیدیم.

خدمت دوستان عرض کردم اولین باری که مرحوم آقای کشمیری را دیدم سال 61 بود جوان هم بودیم قبل از اینکه خدمت ایشان برسم موقع رفتن بنده زاده مقداری سر و صدا کرد گفت من هم می آیم گفتم نیا به خانه برو خیلی اصرار کرد داد کشیدم در را محکم بستم. «شَهِد الله» که وقتی خدمت آقای کشمیری رسیدم، اولین جمله ای که ایشان بعد از جواب سلام به من گفت این بود که: بچه چه گناهی کرده بود که بر سرش داد کشیدی؟!

احساس کردم آب یخی بر سرم ریختند خدمت ایشان نشستیم خدا را شاهد می گیرم قسم به روح رسول الله شروع کرد به صحبت که شما این کار و این کار را می کنید این دعا را می خوانید این برنامه ات است این درست است این نادرست است. احساس کردم ایشان ده - پانزده سال با من بوده! در حالیکه اولین بار بود ایشان را ملاقات می کردم. قبل از ایشان من در خدمت آقای مرتضوی لنگرودی بودم  ایشان هم خیلی هم عارف مسلک بود. از ایشان هم چیزهایی دیده بودم می گفت فلان جا شما رفتید این درست بود فلان جا نادرست بود. اتفاقاتی برای شما می افتد چیزهایی سر بسته می گفت.

 ولی آقای کشمیری خیلی صریح در همان جلسه اول گفت: سید! تو فلان عهد را کرده بودی؛ (خواسته ات) انجام شد چرا به عهدت عمل نکردی؟ والله العلی الأعلی احدی خبر نداشت من همچنین عهدی کرده بودم. گفتم حاج آقا فراموش کردم گفت سریع عمل کن.

بعضی وقت ها انسان به افرادی برمی خورد که پرده از جلوی چشمان شان کنار رفته است مثلاً آقای بهجت بسیار کتوم بود پنجاه بار به او التماس می کردیم یک قطره ای از ایشان چکیده نمی شد.

آقای کشمیری به من گفت آقای بهجت این جا آمده بود به من گفت اگر می خواهی سالم بمانی اگر منِ بهجت هم آمدم این جا راه نده! هیچ کس را راه نده. ولی آقای کشمیری نه.

 همین آقای کشمیری خدمت آقای شیخ جعفر مجتهدی می آمد دو زانو مثل یک عبد می نشست می گفت: جناب آقای مجتهدی! ما آمده ایم از خرمن پرفیض حضرتعالی خوشه ای بچینیم.

یعنی مثل یک عبد در برابر ایشان می نشست حال آن که آقای کشمیری در حد مجتهد بود ولی آقای مجتهدی در حد رسائل، مکاسب خوانده بود بعد در وادی دیگری افتاده بود.

در همایشی که در رابطه با آیت الله العظمی بروجردی بود، عرض کردم آقای بروجردی یک مرجع علی الإطلاق بود وقتی ملک سعود به ایران آمد ایشان حاضر نشد ملاقات بدهد. گفت دلیلش هم این است ایشان به قم بیاید قطعاً به زیارت حضرت معصومه نمی رود به زیارت من می آید و این به نظر من، وهن مذهب است که یک پادشاهی به قم بیاید به زیارت بی بی نرود به زیارت من بیاید، من از شرمندگی نمی توانم سر بلند کنم لذا گفت به هیچ وجه ملاقات با ایشان را نمی پذیرم.

به ایشان هم گفته بودند جواب داده بود نه رفتن به زیارت را شرک می دانم، هدایایی می فرستد ایشان می گوید بنا ندارم از سلاطین هدایا قبول کنم بین هدایا ده - دوازده تا قرآن بود این قرآن ها را که خیلی هدیه بزرگی است می پذیرم ولی عبا و ... را برمی گردانم بگویید آقای ملک سعود با این عباها نماز بخواند ما را هم دعا کند.

می خواست بگوید عزت شیعه باید حفظ بشود خیلی ها به آقای بروجردی اصرار کردند ایشان اگر این جا بیاید دیدار با شما داشته باشد برای ایران خوب است برای شیعیان عربستان فتوحاتی می شود ... هر چه گفتند آیت الله بروجردی زیر بار نرفتند.

همچنین آیت الله محسنی ملایری از ملازمین با آقای بروجردی بودند شاید در میان علماء کمتر کسی سراغ دارم که مثل آقای محسنی ملایری با آیت الله بروجردی با هم رفاقت شدید داشتند.

ایشان هم قضایای زیادی از آیت الله بروجردی نقل می کرد حتی می گفت یک روزی نشسته بودیم ایشان خیلی گریه کرد گفتیم موضوع چه است؟ گفتند یک عمری زحمت کشیدیم الان صرّاف شده ایم! مردم پول به ما می دهند ما هم پول را به طلبه ها می دهیم کارمان بعد از عمری صرافی شده است. نمی دانم شب اول قبر چه جوابی دارم؟

گفتم آقا شما این همه خدمات داشتید، مسجد اعظم را ساختید، درس و بحث، تربیت شاگردان داشتید ایشان با همان چشمان اشک آلود گفتند: در حدیث قدسی است:

«أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج13، ص432

در دعای عارفین یا دعای مریدین است که خدایا:

«فَأَنْتَ لَا غَيْرُكَ مُرَادِي وَ لَكَ لَا لِسِوَاكَ سَهَرِي وَ سُهَادِي‏»

زاد المعاد- مفتاح الجنان‏؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق‏)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، ناشر: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت‏ 1423 ق، ص411

تمام زندگی ام این است که به تو برسم «إنما الأعمال بالنیّات» نیت چه است خیلی ها بودند احسان کردند با یک ریاء

(وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا)

و ما به سراغ اعمالی که انجام داده ‌اند می ‌رويم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار می ‌دهيم!

سوره فرقان (25): آیه 23

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

بحث ما در رابطه با سخنان آقای عبد الرازق بود ایشان با استناد به آیاتی از قرآن می گوید رسول اکرم و بعد از ایشان، خلفاء راشدین، خلفای بنی امیه و بنی العباس حق تشکیل حکومت سیاسی نداشتند.

بعد در رابطه با روایت ابوبکر بحث کردیم که:

«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ الناس حتى يَقُولُوا لَا إِلَهَ إلا الله فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إلا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ على اللَّهِ فقال والله لَأُقَاتِلَنَّ من فَرَّقَ بين الصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ فإن الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ والله لو مَنَعُونِي عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إلى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقَاتَلْتُهُمْ على مَنْعِهَا قال عُمَرُ رضي الله عنه فَوَاللَّهِ ما هو إلا أَنْ قد شَرَحَ الله صَدْرَ أبي بَكْرٍ رضي الله عنه فَعَرَفْتُ أَنَّهُ الْحَقُّ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص507، ح1335

می گوید اکر کسی زکات ندهد او را خواهم کشت در آخرش هم تعبیری دارد:

«وفيه قبول توبة الزنديق»

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج 1، ص 211 - 213

از این روایت برخورد آقای ابوبکر می فهمیم اگر یک زندیقی توبه کرد توبه زندیق قبول است.

این می خواهد بگوید در این قضیه ابوبکر وقتی آمد توبه یک زندیقی مثل اشعث را قبول کرد این نشان می دهد که شرعا ما می توانیم توبه زندیق را بپذیریم.

در رابطه با پذیرش توبه ی زندیق یک دفعه زندیق کافر اصلی است می آید یک کارهایی انجام می دهد و مسلمان می شود در آن جا هیچ شک و شبهه ای نیست اگر کسی آمد کافر، مشرک بود بعد مسلمان شد

«الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ»

المجازات النبوية؛ نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين‏ (تاريخ وفات مؤلف: 406 ق‏)، محقق / مصحح: صالح، صبحى‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1422ق / 1380ش، ص67

هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. ولی یک مرتبه این است که مسلمان بود از اسلام برگشت این که از اسلام برگشت دو نوع است یک مرتد ملی داریم و یک مرتد فطری داریم.

مرتد ملی کسی است که از اول کافر بود بچه پدر و مادرش کافر بودند این بچه آمد مسلمان شد و برگشت.

مرتد فطری این است که پدر و مادر مسلمان بودند خودش هم از اول مسلمان بوده و سپس از اسلام برگشت. آقایان نسبت به مرتد ملی می گویند توبه اش پذیرفته است ولی نسبت به مرتد فطری غالبا فقهای ما و بزرگان می گویند

 اموالش در حال حیاتش بین وراث تقسیم می شود، همسرش بدون طلاق از او جدا می شود و خودش هم کشته خواهد.

در رابطه با اشعث ما نمی خواهیم بحث تاریخی مطرح کنیم اما حرف ما این است آقای نووی که حدود 15توجیه آورده است که از این کار ابوبکر، می توانیم این احکام شرعیه را استفاده و استنباط کنیم.

ما همه این ها را عرض کردیم یک مورد از حرف هایی که ایشان می گوید با مبانی اهل سنت و با قرآن نمی سازد.

اما مشکل ما این است که آقایان یک چیزی در ذهن شان ساخته اند و بر مبنای آن بافته های ذهنی، تاریخ را بر آن حمل می کنند. روایت را بر آن حمل می کنند، آیات را با آن حمل می کنند.

فخر رازی در مورد عصمت ائمه در آیه اولو الامر

(أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خداو اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

می گوید از این آیه در می آید این ها معصوم هستند در آن هیچ شک و شبهه ای نیست. یعنی آیه اولی الامر نشان می دهد که این ها در رده بالای عصمت مثل پیامبر هستند ولی ما چه کار کنیم چون ابوبکر، عمر و عثمان معصوم نبودند ما باید از ظاهر آیه دست برداریم !

خدا آیت الله حسن زاده را رحمت کند، ما کتاب اشارات را خدمت ایشان خواندیم و خیلی هم از محضرشان استفاده کردیم.

 اما یک اختلاف خیلی شدید با ایشان داشتیم ایشان چندین بار سر درس گفت من یقین دارم بر این که فخر رازی شیعه است دلیل شان چیست؟ همان روایت ذیل آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم که آیا جهر است یا جهر نیست می گوید:

«ومن اقتدى في دينه بعلى بن أبي طالب فقد اهتدى والدليل عليه قوله عليه السلام: اللهم أدر الحق مع علي حيث دار»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج1، ص168

ایشان چند بار این را سر درس خواند، یادم نیست به چه مناسبتی بود ما جلد دوم اسفار را هم خدمت ایشان خواندیم و آن جا هم خواند،

من گفتم آقای حسن زاده شما این حدیث «من اقتدی ...» (که فخر رازی نقل می کند) را ببینید؛ بحث مفصّل فخر رازی در ذیل آیه غار در اثبات خلافت ابوبکر را هم ببینید! فخر رازی در ذیل آیه غار نزدیک سی - چهل صفحه از آیه غار بر حقانیت ابوبکر و بطلان ادله شیعه بحث کرده است. ایشان گفت تقیه است گفتم تقیه دو سطر، سه سطر، پنج سطر است نه یک دفعه سی – چهل صفحه!

این را من قاطعانه می گویم شما ملاحظه کنید هیچ کدام از علمای اهل سنت از قاضی عبدالجبار معتزلی که مفصل ترین کتاب را علیه شیعه نوشته است تا ابن تیمیه، دهلوی و دیگران هیچ کدام شان به اندازه فخر رازی در رابطه با اثبات خلافت ابی بکر از آیه غار خودش را به آب و آتش نزده است.

یکی از موضوعاتی که بعدا دوستان روی آن کار کنند نقد حرف های فخر رازی در رابطه با آیه غار است و این ها در مناظرات و استدلال هایشان یکی از مطالبی که مفصل بر حقانیت خلافت ابوبکر و بطلان عقیده شیعه استدلال می کنند بحث آیه غار است.

معجزه ای که از حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف در دوران کودکی مطرح شده همین قضیه است و این ها هم روی این قضیه خیلی حرف می زنند. بعضی بزرگان ما هم یک مقداری از این طرف پشت بام افتاده اند.

والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :