نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
بررسی دلالت آیات بلاغ بر عدم حکومت (1)
کد مطلب: 15735 تاریخ انتشار: 23 اسفند 1402 - 15:38 تعداد بازدید: 482
خارج فقه الحکومه » فقه
بررسی دلالت آیات بلاغ بر عدم حکومت (1)

(جلسه پنجاه و یکم - 23 10 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه پنجاه و یکم - 23 10 1402)

موضوع:  بررسی دلالت آیات بلاغ بر عدم حکومت (1) 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

سلام علیکم ورحمت الله در خدمت دوستان هستیم

پرسش:

استاد! راجع به نزول قرآن مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) می گوید حقیقت قرآن چیزی دیگری است در قالب الفاظ نزول پیدا کرده است در این مرحله می توانیم بگوییم قرآن مکررا تحریف شده است. در این مورد چه می فرمایید؟ در کتاب اداب الصلاة صفحه 181. این یک مسئله.

بعد داریم که در قیامت، قرآن و پیامبر از انسان ها راجع به مهجوریت قرآن گلایه می کنند، می خواهم بدانم آن حقیقت قرآن از مسلمانان گلایه و شکایت می کند یا همین الفاظ؛ چون اگر حقیقت قرآن باشد در واقع یک تکلیف ما لا یطاق است زیرا ما دسترسی به آن نداریم و این کار لغو و عبث است که از خدا سر نمی زند.  

پاسخ:

شما تعبیر را ببینید و دقت کنید: "و‏‎ ‎‏حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی‏‎ ‎‏کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن‏‎ ‎‏قرآن بی تحریف و تغییر است و از کتاب وحی الهی. کسی که تحمل این قرآن را‏‎ ‎‏می تواند کند وجود شریف ولی اللّه مطلق، علی بن ابی طالب، علیه السلام‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به‏‎ ‎‏موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوت الفاظ و حروف دنیاویّه.‏‎ ‎‏و این یکی از معانی «تحریف» است."

تحریفی که ایشان می فرماید تحریف مصطلح نیست یعنی منظور کم و زیادی آیات نیست. بلکه می خواهد بگوید آن حقیقت قرآن که در قلب مقدس رسول اکرم نازل شده و امیر المؤمنین (سلام الله علیه) تحمل می کند این اگر افراد دیگری بخواهند این را تحمل کنند، باید از آن واقعیت ها تغییر کند، تنزل کند تا قابل دریافت در قلوب عادی باشد. این تحریف به معنای تنزل است نه به معنای زیاده یا کم. 

در ادامه دارد: "در جمیع کتاب الهی و قرآن شریف‏ ‏واقع شده و تمام آیات شریفه با تحریف بلکه تحریفات بسیار، به حسب‏ ‏منازل و مراحلی که از حضرت اسماء تا اخیرۀ عوالم شهادت و ملک طی‏ ‏نموده، در دسترس بشر گذاشته شده. و عدد مراتب تحریف مطابق با عدد‏ ‏مراتب بطون قرآن است طابق النّعل بالنّعل؛ الاّ آن که تحریفْ تنزّل از غیب‏ ‏مطلق به شهادت مطلقه است به حسب مراتب عوالم، و بطونْ رجوع از‏ ‏شهادت مطلقه به غیب مطلق است. پس، مبدأ تحریف و مبدأ بطون متعاکس‏‎ ‎‎‏است. "

تعبیری که امام (رضوان الله تعالی علیه) دارد قطعا آن قرآن که کلام حق است و بر قلب مقدس رسول اکرم نازل شده... شما ببییند یکی از شیعیان امیر المؤمنین (سلام الله علیه) یک تجلّی به کوه کرد، کوه متلاشی شد. (وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا)

(وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ)

و هنگامي که موسي به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهي ديد! ولي به کوه بنگر، اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد!» اما هنگامي که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسي مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهي تو (از اينکه با چشم تو را ببينم)! من به سوي تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»

سوره اعراف (7): آیه 143

آن عظمت قرآن که نازل از غیب الغیوب و ذات اقدس ربوبی است برای احدی حتی برای انبیاء بزرگ هم قابل تحمل نیست. گوشه ای از آن برای حضرت موسی تجلی کرد نتوانست تحمل کند لذا این باید مکررا تنزل کند تا قابل دریافت در قلوب عادی باشد.

شما مستقیم نمی توانید به خورشید نگاه کنید، ولی اگر پنج – شش تا شیشه دودی جلوی چشم تان بگیرید راحت می توانید به خورشید نگاه کنید.

این در حقیقت یک تصویری از تجلی اسماء و صفات حق تبارک و تعالی است و لذا اگر بنا باشد آن آیات و آن اسماء و صفات برای عموم تجلی کند اصلا در یک لحظه تمام عالم هستی نابود خواهد شد چون تحملش را ندارد. لذا این تحریف غیر از آن تحریفی است که به زیاده و کم است.

 

در ادامه دارد:

"و سالک الی اللّه به هر مرتبه از مراتب بطون که نائل شد، از یک مرتبه‏‎ ‎‏تحریف تخلّص پیدا کند؛ تا به بطون مطلق، که بطن سابع است به حسب‏‎ ‎‏مراتب کلّیّه که رسید، از تحریف مطلقاً متخلّص شود. پس، ممکن است‏‎ ‎‏قرآن شریف برای کسی محرَّف به جمیع انواع تحریف باشد، و برای کسی به‏‎ ‎‏بعض مراتب، و برای کسی محرّف نباشد، و ممکن است برای یک نفر در‏‎ ‎‏حالی محرّف و در حالی غیر محرّف باشد، و در حالی محرّف به بعض انواع‏‎ ‎‏تحریف باشد.‏ و چنانچه دانستی، فهم عظمت قرآن خارج از طوق ادراک است، لکن‏‎ ‎‏اشارۀ اجمالیّه به عظمت همین کتاب متنزّل، که در دسترس همۀ بشر است،‏‎ ‎‏موجب فوائد کثیره است.‏"

«عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله وسلم) أَنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَبْعِينَ أَلْفَ حِجَابٍ مِنْ نُورٍ وَ ظُلْمَةٍ لَوْ كُشِفَتْ لَأَحْرَقَتْ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ مَا دُونَهُ.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج55، ص45

در مناجات شعبانیه هم امام خیلی روی آن تکیه دارد:

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687

حجاب های ظلمانی همان گناهان و معاصی مثل بخل، حسد و این ها است. انسان از این ها خلاص بشود تازه به حجاب های نورانی می رسد که به عدد اسماء الهی است. هزار اسم خدای عالم هرکدام یک حجابی (نورانی) است.

سالک در سیر و سلوک خود هر یک از حجاب ها را پشت سر می گذارد تا می رسد به یک جایی که دیگر بین خودش و بین خدای عالم چیزی نمی بیند «حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏»

البته مرحوم امام، در رابطه با تحریف قرآن در کتاب تهذیب الاصول می گویند تحریف مصطلح تحریفی است که هیچ ذو عقلی قبول نمی کند، هیچ صاحب عقلی تحریف در قرآن را قبول نمی کند.

آقای خویی (رحمة الله علیه) می گویند: بعضی ها که قائل به تحریف شده اند دچار توهم و خیال شده اند.

پرسش:

استاد! آیا چینش قرآن به این صورت که الان در دست ما است طبق دستور پیامبر اسلام بوده است؟

پاسخ:

بله. این چینشی است که رسول اکرم به امر خدا انجام داده است.

پرسش:

این که می گوید خلیفه سوم به این صورت در آورده است چه؟

پاسخ:

این ها مسخره بازی هایی است که در آورده و جعل کرده اند برای این که برای خلیفه اول و سوم فضیلت درست کنند. هیچ کدام اینها واقعیت ندارد.

سیوطی در کتاب الاتقان مفصل این ها را رد کرده است. آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) هم در کتاب البیان خیلی عالی این مطلب را بحث کرده اند. به نظر من در مسئله تحریف، آقای خویی قاطعانه، مستدل و خیلی عوام فهم کار کرده اند.

بعضی وقت ها یک مطالبی علمی است فقط برای خواص است ولی آقای خویی هم قلم شان خیلی روان است و هم مطلب خیلی دقیق و علمی است.

قرآن یک حالت تنزیلی دارد مثلا اولین سوره ای که بر رسول اکرم نازل شده سوره علق

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ)

بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفريد.

سوره علق (96):‌ آیه 1

و آخرین سوره، (بنا بر قولی) سوره نصر است. و حال آن که اولین سوره قرآن، سوره حمد است تقریبا بیست چهارم یا بیست و پنجمین سوره است که نازل شده است. بقره سی و ششمین سوره است.

خدای عالم این آیات را نازل کرد به رسول اکرم فرموده این را اول قرآن، وسط قرآن و یا آخر قرآن قرار بده.

خیلی از آیات مکی در سُور مدنی قرار گرفته و خیلی از آیات مدنی در سور مکی قرار گرفته است و همه اینها به امر الله و به دستور نبی مکرم در حیات پیغمبر انجام شده است. اگر بنا باشد آیات قرآن پراکنده باشد اصلا حدیث ثقلین معنا پیدا نمی کند.

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

کتاب الله و عترتی،منظور کدام کتاب الله است؟! کتاب الله که بعدا بنا است خلیفه اول بیاید درست کند؟! یا خلیفه سوم بیاید درست کند، این است؟! اصلا این ها یک مسخره بازی هایی است که درست کردند برای این که بتوانند برای بعضی از صحابه یا خلفا فضیلت تراشی کنند لذا این مطالب را جعل کردند.

پرسش:

نسخه ها را عثمان یکی کرد.

پاسخ:

در مورد نسخه ها بلی. عثمان آمد نسخه ها را سوزاند و یک نسخه را گذاشت همین خودش بالاترین توهین به عثمان است. توهین به قرآن و توهین به صحابه است. یعنی چهار تا صحابه نتوانستند قرآن واقعی را درک کنند؟! این که عثمان نسخه های دیگر را سوزانده آیا قرآن واقعی بوده یا غیر واقعی بوده است؟

اگر قرآن غیر واقعی بوده پس صحابه این قدر عُرضه نداشتند قرآن واقعی را درک کنند، قرآن غیر واقعی را نوشته بودند و اگر قرآن واقعی بوده چرا عثمان قرآن واقعی را سوزانده است؟!

پرسش:

با نسخه های متعدد چه کار می کرد؟

پاسخ:

این ها قرائات مختلف بوده است.

پرسش:

قرائات بله ولی توحید مصحف چه؟

پاسخ:

عزیز من! این ها اصلا ریشه ندارد. این ها را ساخته اند تا برای خلفا فضیلت درست کنند. قرآن از زمان پیامبر به همین شکل بوده است.

پرسش:

توحید مصاحف را عثمان انجام داد این را شیعه هم قبول دارد، این را در کتاب های علوم قرآنی بزرگان ما همه شان نوشته اند.

پاسخ:

قرآنی است که در عصر پیغمبر تمام شده از باء بسم الله تا تاء تمت در سینه همه است و خیلی ها هم نوشته اند و مکتوب دارند. یک قرآن طبق ترتیب نزول است که حضرت امیر المؤمنین نوشت و به مسجد آورد اما این ها زیر بار نرفتند.حضرت امیر المؤمنین برگرداند بعد هرچه اصرار کردند فرمود دیگر کسی نخواهد دید تا فرزندم حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) ظهور کند.

عبدالله ابن مسعود می گفت معوذتین جزء قرآن نیست. مصحفی که عایشه داشته با مصحفی که حفصه دارد باهم تفاوت داشته است.

یا در همین آیه:

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ)

اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان!

سوره مائده (5): آیه 67

سیوطی و آلوسی و این ها از عبدالله ابن مسعود نقل کرده اند:

«أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود: كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) ان عليا مولى المؤمنين (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس)

الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993، ج3، ص117

«كنا نقرأ على عهد رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص193

تفسیر و شأن نزولی که رسول اکرم بیان کرده بود صحابه در کنار آیات نوشته بودند، فرضا اگر درست باشد عثمان آمد این شأن نزول ها را که در لابلای آیات نوشته بودند این ها را از بین برد و یک قرآنی به این شکل درست کرد.

عثمان در چه حدی آشنا به قرآن است؟ اصلا عثمان می تواند ادعا کند من تمام قرآن را در زمان پیامبر دریافت کردم؟ آیا این ها اصلا کاری به پیامبر و قرآن داشتند، یا مشغول تجارت و کارهای شان بودند؟

پرسش:

معتقد هستند که پیامبر قرآن را به صحابه تعلیم داده است.

پاسخ:

بله تعلیم داد، عثمان از کجا تعلیم گرفته است؟ حرف ما این است از میان یک صد و بیست هزار صحابه چطور شد عثمان کاندید برای توحید مصحف(قرآن) شد؟

پرسش:

شاید جایگاه سازمانی اش این بوده است.

پاسخ:

جایگاه سازمانی است که او را می زنند می کشند؟! این چه جایگاه سازمانی است؟! حتی قبل از این حضرت امیر المؤمنین با عبدالرحمن بن عوف بحثشان شد. حضرت امیرالمؤمنین فرمود سرکرده همه این کارهایی که دارند انجام می دهند _ظاهرا همان اوایل است_ تو هستی و تو باعث این کارها شدی.

گفت یا علی تو شمشیر بردار من هم شمشیر برمی دارم برویم عثمان را بکشیم. حتی کار به جایی رسید که عبدالرحمن بن عوف وصیت کرد عثمان در تشیع جنازه و نمازش حاضر نشود به خاطر همین اعتراضاتی که داشته است از توحید قرآن گرفته تا کارهای دیگر.

در هر صورت...

بنده خودم این توحید قرآن توسط عثمان را قبول ندارم یعنی دلیل قاطعی نیست. شما حساب کنید ده سال زمان عمر بوده، دو سال هم زمان ابوبکر، در این دوازده سال صحابه نمی دانستند که قرآن را چطوری قرائت کنند؟! این توهین به صحابه است.

پرسش:

استاد! معاویه چقدر در جمع آوری قرآن از دیدگاه اهل تسنن نقش داشته است که به ایشان کاتب وحی می گویند؟

پاسخ:

«مُسلم» روایتی را آورده که در آن سه فضیلت برای ابو سفیان و معاویه آورده اند از جمله اینکه ابو سفیان به پیامبر گفت بعد از مسلمان شدن من دخترم ام حبیبه را می خواهم به عقد تو در بیاورم. همچنین فرزندم معاویه کاتب قرآن بشود.

( حدثني ) عباس بن عبد العظيم العنبري وأحمد بن جعفر المعقري قالا حدثنا النضر ( وهو ابن محمد اليمامي ) حدثنا عكرمة حدثنا أبو زميل حدثني ابن عباس قال كان المسلمون لا ينظرون إلى أبي سفيان ولا يقاعدونه فقال للنبي صلى الله عليه وسلم يا نبي الله ثلاث أعطنيهن قال نعم قال عندي أحسن العرب وأجمله أم حبيبة بنت أبي سفيان أزوجكها قال نعم قال ومعاوية تجعله كاتبا بين يديك قال نعم قال وتؤمرني حتى أقاتل الكفار كما كنت أقاتل المسلمين قال نعم قال أبو زميل ولولا أنه طلب ذلك من النبي صلى الله عليه وسلم ما أعطاه ذلك لأنه لم يكن يسئل شيئا الا قال نعم.

النيسابوری ، مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج7، ص171، ناشر: دار الفكر – بيروت، بي‌تا.

همه بزرگان اهل سنت در شرح این روایت گیر کرده اند. چون ام حبیبه دو سال یا سه سال قبل از فتح مکه به عقد رسول اکرم در آمده است! ربطی به فتح مکه ندارد. فرضا اگر ثابت بشود معاویه گاهی نامه های رسول اکرم برای دیگران را می نوشت.

به هیچ وجه حتی یک روایت درست نداریم که معاویه کاتب وحی بوده باشد. بخاری وقتی می آید فضائل حضرت علی و فضائل ابوبکر و دیگران را نقل می کند وقتی به معاویه می رسد عبارت «ذکر معاویه» را می نویسد نه عبارت «فضائل معاوبه»!

البخاری الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص219، ناشر: دار الفکر، بيروت، 1401 ق.

 

شارحین از جمله ابن حجر و همه گفتند کلمه «ذکر معاویه» دلالت می کند که ما هیچ روایتی در فضیلت معاویه نداریم. اگر کاتب بود این بالاترین فضیلت بود.

پرسش:

به هرحال تا آخرین لحظات حیات شریف پیامبر آیات قرآن نازل می شد چینش قرآن چطور می توانست اتفاق بیفتد؟

پاسخ:

آن زمان چاپخانه نبود که کتابی چاپ بشود. این ها را روی اوراق و پوست حیوانات می نوشتند، غیر از یکی دو مورد معدود، دو – سه ماه قبل از رحلت نبی مکرم وحی به پایان رسیده و نبی مکرم تمام این ها را دستور داده همه نوشته اند و این نوشته ها فرض بفرمایید هزار یا دو هزار صفحه بوده، فرمودند این آیه را در فلان جا قرار بدهید، این طوری نبود که از صحافی در بیاورند کتاب را متلاشی کنند و آن را در بیاورند این طوری که نبوده است.

پرسش:

نزول دفعی چطور؟

پاسخ:

نزول دفعی که مربوط به شب قدر است. یک تعبیری امام دارد که آیا قرآن افضل است یا نبی مکرم؟ آن جا یک بحث مفصل دارد و در همین کتاب آداب الصلاة است. ایشان در آخر نظر می دهد که نبی مکرم مقامش از قرآن، افضل است.

ان شاءالله سر فرصت یک روز مفصل در بحث تحریف صحبت می کنیم، یکی از اشکالاتی که الان به شیعه می گیرند بحث تحریف است این را ابن تیمیه، و فرزند آلوسی و دیگران مطرح کرده اند می گویند شیعه مشرک و قتلشان نیز واجب است برای این که معتقد به تحریف قرآن هستند.

پرسش:

روایات تحریف را بفرمایید

پاسخ:

آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) در این مورد مفصل بحث کرده است. ایشان می گوید غالب روایاتی که در باب تحریف است ضعیف، مرسل و مرفوع هستند اما بعضی از روایاتی که صحیح است در رابطه با شأن نزول است نه وحی منزل. در گذشته شأن نزول را کنار آیات نوشته بودند لذا برای بعضی ها امر مشتبه شده بود که آیا جزء آیه منزل است یا اینکه شأن نزول است؟ مثل «بلغ ما انزل الیک أن علیا ولی المؤمنین» این عبارت قطعا منزل نیست و حال آن که اهل سنت همه شان به عنوان یک امر مسلم گرفته اند.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.

در رابطه با آیاتی که عبدالرزاق آورده است از این شصت وچهار یا شصت و پنج تا آیه تقریبا بیست و دو یا بیست و سه تا آیه مربوط به آیات بلاغ است.

(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!

سوره نور (24): آیه 54

می خواهد بگوید وظیفه پیامبر ابلاغ وحی بوده است و نبی اکرم هم کاری به تشکیل حکومت و تأسیس دولت نداشت.

در مجموع در قرآن بیست و دو تا آیه آورده اند که نُه آیه را بصورت تکراری بیان کرده اند، برای این که آمار را یک مقدار بالا ببرند یک آیه را دو بار یا سه بار تکرار کرده اند. موقعی هم که خواستند کتاب چاپ بشود دقت نشده است.

یک سری از این ایات کاملا به صورت مطلق است. اصلا ما خود این آیات را ملاحظه کنیم بدون توجه به تفاسیر شیعه و سنی ببینیم آیا از این آیات می شود استفاده کرد وظیفه نبی مکرم ابلاغ وحی بوده نه تأسیس دولت و نه تشکیل حکومت؟

ما سه تا آیه داریم آقایان چهار تا آوردند و یک مورد را تکرار کردند.

(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!

سوره نور (24): آیه 54

(وَمَا عَلَينَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر عهده ما چيزي جز ابلاغ آشکار نيست!

سوره یس (36): آیه 17

در آیه اول به نبی مکرم نسبت داده و در آیه دوم خدای عالم به خودش نسبت داده است. برای نبی جز ابلاغ روشن و آشکار چیزی دیگری ندارد. و ما وظیفه مان جز ابلاغ آشکار چیز دیگری نیست. آیا این ابلاغ، ابلاغ آیات است؟ یعنی ما دیگر تأسیس حکومت نمی خواهیم؟ آیا اثبات شئ نفی ما عدا می کند؟ آیا این را می خواهد برساند؟ یا نه بحث سر این است که وظیفه ما اتمام حجت برای عموم مردم است، اتمام حجت در همه حوزه ها، چه در حوزه احکام، اخلاق و مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی.

 وظیفه ما ابلاغ است از جمله ابلاغ این که حدود باید باشد، دیات باید باشد، جنگ و جهاد باید باشد، دولت و قانون باشد. همه این موارد جزء بلاغ الله است و غیر آن چیز دیگری نیست.

آنهایی که قائل به حکومت سیاسی هستند می گویند حکومت سیاسی نیز جزء بلاغ المبین است و خارج از آن نیست.

پرسش:

ابلاغ کردن با اجرا کردن یک چیز است؟

پاسخ:

ابلاغ یک چیز است و اجرا چیز دیگر است، خدا می گوید ما ابلاغ کردیم، پیامبر وظیفه اش ابلاغ است. آیا از ابلاغ در می آید که ما دستور اجرا ندادیم؟

پرسش:

عدم ابلاغ برای حصر مفید مفهوم است...ابلاغ را قبول می کنند تقریبا اثبات شئ نفی ما عدا است.

پاسخ:

ببینید آیه چه می فرماید: ما جز ابلاغ نداریم، اگر شما به ابلاغ ما عمل نکردید تکلیف ما با شما روشن خواهد شد. فقط همین سه تا آیه نیست آیات دیگر هم هست. بیست و دو تا آیه است. اصلا ما آیات جهاد را کنار می گذاریم، آیات حدود، دیات و... را کنار می گذاریم از همین آیات ابلاغ ببینیم در می آید که فقط ابلاغ داریم و چیز دیگر نداریم.

پرسش:

استاد! و ما علینا حرف دو سه تا از رسولان است که تبلیغ جمعی رفتند.

پاسخ:

بله، (وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) چه به رسول برگردد و چه به آن ها برگردد و چه به خدا برگردد ، در هر حال ما علی الرسول، ما علی الله است. ما علینا ما علی الله است. اراده این ها و کلام این ها کلام الله است.

آیه بعدی:

(مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ)

پيامبر وظيفه‌اي جز رسانيدن پيام (الهي) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نيست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان مي‌داريد مي‌داند.

سوره مائده (5): آیه 99

این اولین تهدید است. خدای عالم می فرماید پیامبر ما جز بلاغ ندارد ولی آن چه که شما کتمان می کنید و اظهار می دارید خدا می داند و طبق این ما تبدون و ما تکتمون شما را مجازات خواهد کرد. حالا مجازات یا دنیوی باشد یا اخروی باشد.

(وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيبِ وَالشَّهَادَةِ فَينَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

بگو: «عمل کنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مي‌بينند! و بزودي، بسوي داناي نهان و آشکار، بازگردانده مي‌شويد؛ و شما را به آنچه عمل مي‌کرديد، خبر مي‌دهد!»

سوره توبه (9): آیه105

یا آیه شریفه دیگر است: (وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

 (لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيغْفِرُ لِمَنْ يشَاءُ وَيعَذِّبُ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)

آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مي‌کند.سپس هر کس را بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مي‌کند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد.

سوره بقره (2): آیه 284

یحاسبکم، حالا یحاسبکم در دنیا یا با جهاد و قتال یا یحاسبکم به حدود و دیات؛ تفاوتی ندارد هر دو یحاسبکم است. یک دفعه کاری انجام می دهند که مخفیانه آن جاسوس هایی که گذاشته بودند این ها را آشکار می کردند و مجازات می کردند یا علیه مسلمان ها اقدام می کردند این جز ما تبدون بوده است نبی مکرم با جهاد یحاسبکم کرده است.

آنهایی هم که کارهای خلاف انجام دادند مثل زنا و سرقت و امثال این، این ها هم باز یحاسبکم به حدود و اجرای بعضی از تعزیراتی است که شارع مقدس برای این ها بیان کرده است. پس در این جا: (مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ) کنارش هم (وَاللَّهُ يعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ) است.

پرسش:

می توانیم بگوییم (مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ) مقدمه حساب کرده قانونگذاری از خداوند تبارک و تعالی می آید و آن هم (وَاللَّهُ يعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ) است.

پاسخ:

بله کاملا درست است.

آیه بعدی این را روشن کرده است.

(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»

سوره نور (24): آیه 54

(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) وظیفه شما اطاعت از خدا و پیامبر است. (فَإِنْ تَوَلَّوْا) اگر از خدا و پیامبر اطاعت نکردید و اعراض کردید (فَإِنَّمَا عَلَيهِ مَا حُمِّلَ) پیغمبر وظیفه اش بوده به نتیجه تلاشش می رسد، (وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ) و این اعراضی که شما کردید اعراض شما بی نتیجه نخواهد بود قطعا (وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ) یا در دنیا یا در آخرت در دنیا یا به قتال یا به حدود و امثال این است.

پرسش:

استاد! به قرینه علیه ما حمّل ظاهرا اجر و پاداش پیامبر در جهان اخرت است؛ پس آن ما حمّلتم مربوط به عقاب است.

پاسخ:

نه، چرا شما به آخرت برمی گردانید درحالی که مطلق است.

پرسش:

این که خدای متعال برای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) مزد رسالت قرار داده است در آخرت است.

پاسخ:

مزد رسالت در دنیا است.

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌].

سوره شوری (42): آیه 23

پرسش:

این محقق نشده است

پاسخ:

(قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا)

بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ مگر کسي که بخواهد راهي بسوي پروردگارش برگزيند (اين پاداش من است.)»

سوره فرقان (25): آیه 57

این که به خود شما برمی گردد. سه تا آیه نسبت به پیامبر است. نسبت به انبیاء گذشته:

 (ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر) حضرت نوح دارد، حضرت لوط دارد،حضرت ابراهیم دارد، همه دارند. به پیامبر اکرم می رسد سه تا تعبیر است:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌].

سوره شوری (42): آیه 23

(قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا)

بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشي از شما نمي‌طلبم؛ مگر کسي که بخواهد راهي بسوي پروردگارش برگزيند (اين پاداش من است.)»

سوره فرقان (25): آیه 57

(قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ)

بگو: «هر اجر و پاداشي از شما خواسته‌ام براي خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چيز گواه است!»

سوره سبأ (34): آیه 47

این اجر به نفع شما است، مودة فی القربی به نفع شما است. یتخذ الی ربه سبیلا هم به نفع شما است.

پرسش:

آیا این اجر کاملا در دنیا محقق شده است؟

پاسخ:

لازم نیست کامل محقق شده باشد نسبی هم انجام شده باشد علیه ما حمّل محقق شده است. ان شاءالله با آمدن حضرت ولی عصر ارواحنا فداه همه این ها محقق خواهد شد.

پرسش:

به صورت مطلق است هم شامل دنیا و هم شامل آخرت می شود.

پاسخ:

بله به صورت مطلق است هم دنیا را شامل می شود و هم آخرت را شامل می شود. عرض کردم در دنیا هم شامل بلاها و مصیبت هایی است که افراد می بینند

(وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

و هر کس از ياد من روي گردان شود، زندگي (سخت و) تنگي خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مي‌کنيم!»

سوره طه (20): آیه 124

اصلا خدای عالم گرفتار می کند. زلزله و بلایا جزء همه این ها است علیکم ما حملتم است تفاوتی ندارد.

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

از آن طرف نیز:

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)

و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌کند، و او را از جايي که گمان ندارد روزي مي‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را مي‌کند.

سوره طلاق (65): آیات 2 و 3

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ)

و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌کردند، برکات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشوديم؛ ولي (آنها حق را) تکذيب کردند؛ ما هم آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.

سوره اعراف (7): آیه 96

یعنی «تقوا» این طرف است و «ضنکا» آن طرف. برکات آسمان و زمین این طرفش است، تغییر نعمت ها و از دست دادن نعمت ها آن طرف است.

پرسش:

استاد! آیا محاسبه مخصوص آخرت نیست؟

پاسخ:

نه، اصلا و ابدا

(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ)

هر مصيبتي به شما رسد بخاطر اعمالي است که انجام داده‌ايد، و بسياري را نيز عفو مي‌کند!

سوره شوری (42): آیه 30

این هم جزء یحاسبکم الله است.

پرسش:

«الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ إِنَّ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص57

پاسخ:

اگر این طور باشد تمام پاداش و ... مقاماتی که انسان در دنیا می رسد این ها را چه کار کنیم؟

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)

و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌کند، و او را از جايي که گمان ندارد روزي مي‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را مي‌کند؛

سوره طلاق (65): آیات 2 و 3

 (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

و هر کس از ياد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور می ‌کنيم!»

سوره طه (20): آیه 124

در دنیا (وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

پرسش:

مؤاخذه است نه محاسبه

پاسخ:

نه، مؤاخذه بعد از محاسبه است.

هر کس کار نیک کرد نتیجه اش

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ)

اگر نيکی کنيد، به خودتان نيکی می ‌کنيد؛ و اگر بدی کنيد باز هم به خود می ‌کنيد

سوره إسراء (17): آیه 7

در همین دنیا قبل از این که به آن جا برسیم در همین دنیا آثارش را می بینیم.

در روایت داریم مؤمنی را که خدا دوست داشته باشد وقتی گناهی از او سر می زند خدا گرفتارش می کند. مصیبتی می بیند، گرفتاری برایش پیش می آورد تا متوجه بشود. حتی اگر شما پول صد تایی را می شماری یک دفعه نود و پنج یا نود و هفت تا شد ناراحت شدید.

دوباره می شمارید صد تا شد، اینکه دفعه اول شمردی دو تا کم بود ناراحت شدی این هم به خاطر گناهی بود که از تو سر زده بود. چقدر ظریف است! همین هم به خاطر گناهی است که از شما سر زده است. یعنی همه حوادثی که بیست و چهار ساعته ما می بینیم، مرتبط با اعمال است.

اما برای انبیاء و اولیاء علیهم السلام یک بحث دیگری است از آنها گذشته همه ما (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ) است. آیه بعدی خیلی روشن کرده است

(وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

اگر شما (مرا) تکذيب کنيد (جای تعجب نيست)، امت هايی پيش از شما نيز (پيامبران شان را) تکذيب کردند؛ وظيفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نيست».

سوره عنکبوت (29): آیه 18

تهدید خیلی تندی است. اگر رسول اکرم را تکذیب می کنید امت های گذشته همین کار را کردند و گرفتار شدند. (وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) حضرت نوح؛ بلاغ داشت عمل نکردند گرفتار طوفان شدند. قوم فرعون، به ابلاغ عمل نکردند گرفتار شدند. قوم حضرت هود، عمل نکردند گرفتار شدند یعنی در حقیقت بحث (إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) را کاملاً روشن کرده است.

آیات مطلق را این آیات کاملاً توضیح می دهد آیات کنار هم قرار بگیرد معنا می دهد. آقای ابوالقاسمی هفته گذشته مناظره ای با یکی از سر کرده های وهابی هند داشت مناظره خیلی زیبایی بود گفته بودم این را به صورت فارسی زیر نویس کنند. آن سنّی اهل هند از اول تا آخر می گفت:

(قُلْ لَا يعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يشْعُرُونَ أَيانَ يبْعَثُونَ)

بگو: «کسانی که در آسمان ها و زمين هستند غيب نمی ‌دانند جز خدا، و نمی ‌دانند کی برانگيخته می ‌شوند!»

سوره نمل (27): آیه 65

هر چه آقای ابوالقاسمی می گفت آیات دیگری هست که:

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا)

دانای غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی ‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزيده و مراقبينی از پيش رو و پشت سر برای آنها قرار می ‌دهد...

سوره جن (72): آیات 26 تا 27

این ها را می خواهید چه کار کنید؟ حضرت عیسی می گوید:

(وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ)

و از آنچه می ‌خوريد، و در خانه‌ های خود ذخيره می ‌کنيد، به شما خبر می ‌دهم؛

سوره آل عمران (3): آیه 49

آن سنّی می گفت نه! این ها علم غیب نیست! ایشان گفت: اگر علم غیب نیست پس چه است؟! اینکه در صحیح مسلم ده، دوازده روایت است که حذیفه می گوید: رسول اکرم تمام حوادث را تا قیامت برای ما بیان کرده است. علم غیب همین است.

در کتاب علی عبد الرزاق، آیه 18 سوره عنکبوت را تکرار کرده اند و حتی (وَإِنْ تُكَذِّبُوا) را به اشتباه «یُکذِّبُوا» آوردند.

در آیه بعدی مقیّد کرده است.

(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

(با اين همه،) اگر روي برتابند، (نگران مباش؛) تو فقط وظيفه ابلاغ آشکار داري.

سوره نحل (16): آیه 82

اگر این ها اعراض کردند رویگردان شدند ناراحت نشوید.

(يعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ ينْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ)

آنها نعمت خدا را مي‌شناسند؛ سپس آن را انکار مي‌کنند؛ و اکثرشان کافرند!

سوره نحل (16): آیه 83

در این تهدیدی است وظیفه پیغمبر، ابلاغ است اگر عمل نکردید گرفتار همان چیزی می شوید که دیگران عمل نکردند و گرفتار شدند. آیه 20 آل عمران (فَإِنْ حَاجُّوكَ) خیلی واضح و روشن است

(فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِي لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ)

اگر با تو، به گفتگو و ستيز بر خيزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده ‌ايم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= يهود و نصاری‌] و بی ‌سوادان [= مشرکان‌] بگو: «آيا شما هم تسليم شده‌ ايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت می ‌يابند؛ و اگر سرپيچی کنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست.

سوره آل عمران (3): آیه 20

(فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا) اگر اسلام آوردند (وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ) خدا بصیر به بنده ها است چه کار کند.

 آیات کنار هم قرار می گیرد مقیّدات آیه به مطلقات اضافه می شود بعدش خیلی روشن تر و واضح تر است. روشن می کند ربطی به این ندارد وظیفه پیغمبر، ابلاغ است کاری به تأسیس حکومت و تشکیل دولت ندارد.

(وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

اطاعت خدا و اطاعت پيامبر کنيد! و (از مخالفت فرمان او) بترسيد! و اگر روی بر گردانيد، (مستحق مجازات خواهيد بود؛ و) بدانيد بر پيامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چيز ديگری نيست (و اين وظيفه را در برابر شما، انجام داده است).

سوره مائده (5): آیه 92

طبق آیه (وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) وظیفه شما اطاعت از خدا و پیغمبر است. (وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) مسائل سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، اعتقادی همه را شامل می شود.

در عبارت (وَاحْذَرُوا)  نیز تهدید می کند حواس تان را جمع کنید (فَإِنْ تَوَلَّيتُمْ) اگر اعراض کردید (فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) پیغمبر حجت را تمام کرده است.

این جا بجای کلمه (الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) بگویید «أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا إتمام الحجة» حجت را بر شما تمام کرد آنچه گفتنی بود به شما گفت. اگر به دستور پیغمبر عمل کردید نجات پیدا می کنید اگر عمل نکردید گرفتار خواهید شد.

 آیه بعدی:

(وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد پيامبر را؛ و اگر رویگردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظيفه‌ ای ندارد!

سوره تغابن (64): آیه 12

اگر رویگردان شدید پیغمبر اتمام حجت است.

 در آیه:

(فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ)

و اگر رويگردان شوند (غمگين مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‌ ايم؛ وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامی که ما رحمتی از سوی خود به انسان بچشانيم به آن دلخوش می ‌شود، و اگر بلايی به خاطر اعمالی که انجام داده ‌اند به آنها رسد (به کفران می ‌پردازند)، چرا که انسان بسيار کفران‌ کننده است!

سوره شوری (42): آیه 48

نیز تهدید است می فرماید وظیفه پیغمبر ابلاغ است ولی اگر به ابلاغ پیغمبر عمل نکردید گرفتار شدید این نتیجه اعمال شما است.

آیه بعدی:

(وَإِنْ مَا نُرِينَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّينَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَعَلَينَا الْحِسَابُ)

و اگر پاره ‌ای از مجازات ها را که به آنها وعده می ‌دهيم به تو نشان دهيم، يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازات ها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستی؛ و حساب (آنها) برماست.

سوره رعد (13): آیه 40

آن قسمت هایی که ما وعده دادیم این ها را گرفتار خواهیم کرد ای پیامبر! این ها را یا به چشم خود می بینی که این ها نتیجه انکار و إعراض شان را خواهند دید یا نه بعد از رحلت شما این ها خواهند دید. یعنی نتیجه إعراض را قطعاً خواهند دید.

 (فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَعَلَينَا الْحِسَابُ) وظیفه تو اتمام حجت است حساب کردن، محاسبه کردن و مؤاخذه کردن برای ما است.

آیه بعدی همینطور است تا به این آیه می رسد روی این آیه، حرف زیاد دارد

(وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

مشرکان گفتند: «اگر خدا می ‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمی ‌کرديم؛ و چيزی را بدون اجازه او حرام نمی ‌ساختيم!» (آری،) کسانی که پيش از ايشان بودند نيز همين کارها را انجام دادند؛ ولی آيا پيامبران وظيفه ‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!

سوره نحل (16): آیه 35

بحث خیلی پیچیده ای دارد که ما باید تمام آن آیاتی که (لَوْ شَاءَ اللَّهُ) دارد کنار این قرار بگیرد تا ببینیم پیام این آیه چه است.

این ها در حقیقت به ظاهر دارند می گویند اگر خدای عالم اراده کرده بود ما مشرک نمی شدیم. اراده کرده بود ما صالح می شدیم. اراده کرده بود ما تسلیم شما می شدیم. اراده کرده بود ما دستورات خدا و پیغمبر را عمل می کردیم. چون خدا اراده نکرده است ما هم زیر بار این نمی رویم.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :