نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
بررسی آیات 54 نور و 18 عنکبوت درباره حکومت اسلامی
کد مطلب: 15738 تاریخ انتشار: 23 اسفند 1402 - 15:44 تعداد بازدید: 523
خارج فقه الحکومه » فقه
بررسی آیات 54 نور و 18 عنکبوت درباره حکومت اسلامی

(جلسه پنجاه و چهارم - 30 10 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه پنجاه و چهارم - 30 10 1402)

موضوع:  بررسی آیات 54 نور و 18 عنکبوت درباره حکومت اسلامی 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

در رابطه با آیه:

(فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ)

بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است

سوره آل‌عمران (3): آیه 20

یا:

(فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

(با اين همه،) اگر روي برتابند، (نگران مباش؛) تو فقط وظيفه ابلاغ آشکار داري.

سوره نحل (16): آیه 82

روایات زیادی داریم، شاید بین چهل تا پنجاه روایت در رابطه با این آیه در منابع روایی و در مصادر تفسیری داریم. صاحب البرهان، نور الثقلین این روایات را بطور مفصل آورده اند.

اضافه بر این آیه:

(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»

سوره نور (24): آیه 54

این جا چون (إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) بعد از (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) آمده این احادیث از ائمه (علیهم السلام) هم هست من جمله در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق صفحه 352 دارد:

 (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَينَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! مراقب خود باشيد! اگر شما هدايت يافته‌ايد، گمراهي کساني که گمراه شده‌اند، به شما زياني نمي‌رساند. بازگشت همه شما به سوي خداست؛ و شما را از آنچه عمل مي‌کرديد، آگاه مي‌سازد.

سوره مائده (5): آیه 105

بعد می گوید:

«عَلَيكُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ عَلِيٌّ نَفْسِي وَ أَخِي أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏»

علی نفس من و برادر من است او مطهر و معصوم است.

یکی از شبهاتی که بعضی از روشنفکران مطرح می کنند افرادی مانند شریعت سنگلجی، قلمداران، و امروز مدرّسی و برخی آقایان که در حوزه هم هستند ، این است که می گویند: بحث عصمت از قرن سوم و چهارم وارد فرهنگ شیعه شده است. ما در قرن اول و دوم هیچ اثر و روایتی در رابطه با عصمت ائمه نداریم. بزرگان ما حتی شیخ صدوق هم قائل به عصمت نبودند!

ما در رابطه با عصمت هم از نبی مکرم و هم از حضرت امیر و هم از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) شاید بیش از سی روایت داریم من جمله این روایت: «فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى» علیّ (علیه السلام) هم مطهّر و هم معصوم است نه گمراه می شود و نه گمراه می کند.

بعد آیه را می آورد:

«(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ)»

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص325

در تفسیر برهان جلد 2، صفحه 227 و تفسیر صافی جلد 2 صفحه 53 و تفسیر کنز الدقائق جلد 4 صفحه 169 و روضة الواعظین جلد 1 صفحه 89، احتجاج طبرسی جلد 1 صفحه 55، الیقین مرحوم علامه جلد 1 صفحه 343 و بحار الانوار و... روایتی را از امام باقر (سلام الله علیه) آوردند.

رسول اکرم فرمود:

«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ إِبْلِيسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ فَلَا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ تَزِلَّ أَقْدَامُكُمْ»

حضرت آدم به خاطر حسد از بهشت بیرون آمد مبادا در وجودتان حسدی ایجاد بشود اعمال تان حبط می شود و دچار لغزش می شوید.

«فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ لِخَطِيئَةٍ وَاحِدَةٍ وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

حضرت آدم با یک خطیئه از بهشت بیرون آمد و حال آن که ایشان صفوة الله بود

«فَكَيْفَ أَنْتُمْ وَ إِنْ زَلَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ عِبَادُ اللَّهِ مَا يُبْغِضُ عَلِيّاً إِلَّا شَقِيٌّ وَ لَا يَتَوَالَى عَلِيّاً إِلَّا تَقِيٌّ وَ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ وَ فِي عَلِيٍّ أَنْزَلَ اللَّهُ سُورَةَ الْعَصْرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ مَعَاشِرَ النَّاسِ قَدْ أَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُكُمُ الرِّسَالَةَ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)؛ نويسنده: فتال نيشابورى، محمد بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 508 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انتشارات رضى‏، قم: 1375ش، ج1، ص95

بعد از تمام این ها حضرت آیه 54 سوره نور را مطرح می فرماید.

در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 89 بعد از این آیه شریفه حضرت می فرماید:

«وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا أَيْ وَ إِنْ تُطِيعُوا عَلِيّاً تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ هَكَذَا نَزَلَت»‏

آیه این چنین نازل شده است. این هکذا نزلت را ما در خیلی از روایت ها داریم همان تعبیری که آلوسی، سیوطی و دیگران در مورد آیه 67 سوره مائده دارند که ما در زمان پیغمبر آیه را این طوری می خواندیم:

«أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود: كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) ان عليا مولى المؤمنين (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس)

الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993، ج3، ص117

«وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس)»

فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير؛ اسم المؤلف: محمد بن علي بن محمد الشوكاني الوفاة: 1250، دار النشر: دار الفكر – بيروت، ج2، ص60

«ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص193

معنایش این نیست که به این شکل «وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا أَيْ وَ إِنْ تُطِيعُوا عَلِيّاً تَهْتَدُوا» عین این کلام جبرئیل در قرآن است، نه! وقتی جبرئیل «وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا» را آورده فرموده «وَ إِنْ تُطِيعُوا عَلِيّاً تَهْتَدُوا» شأن نزول این «وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا» را را اطاعت از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) آورده است.

هکذا نزلت یعنی جبرئیل موقع نزول این آیه شرح آیه را هم بیان کرده است نه این که عین قرآن است. دیگر روایاتی که آقایان می آورند و ادعا می کنند شیعه قائل به تحریف است عمدتا از این قبیل است.

باز در تفسیر برهان جلد 5 صفحه 394 و 399 و نور الثقلین جلد 1 صفحه 670، کنز الدقائق جلد 4 صفحه 222 و کافی جلد 1 صفحه 353 می گوید از حضرت سوال کردم

(وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد پيامبر را؛ و اگر روي‌گردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظيفه‌اي ندارد!

سوره تغابن (64):‌ آیه 12

«أَمَا وَ اللَّهِ مَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ مَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ حَتَّى يَقُومَ‏ قَائِمُنَا (سلام الله علیه) إِلَّا فِي تَرْكِ وَلَايَتِنَا وَ جُحُودِ حَقِّنَا»

تمام هلاکت های قبل و بعد در ترک ولایت و جحد حق است. این جحود حقنا در خیلی از روایات ما آمده است. مرحوم شیخ مفید هم دارد:

«اتفقت الامامیة علی ان من انکر امامة احد الائمة و جحد ما اوجبه الله تعالی من فرض الطاعة فهو کافر ضال مستحق للخلود فی النار.»

اَوائلُ المَقالات فِی المَذاهبِ وَ المُختارات؛ أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان (336 هـ - 413 هـ/947 م - 1022 م) المشهور باسم الشيخ المفيد، ناشر: دار المفید، لبنان - بیروت 1414، ص44

کلمه جحد یعنی انکار عن علم

(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ)

و آن را از روي ظلم و سرکشي انکار کردند.

سوره نمل (28): آیه 14

«وَ مَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَلْزَمَ رِقَابَ هَذِهِ الْأُمَّةِ حَقَّنَا»

رسول اکرم از دنیا نرفت الا این که حق ما را بر گردن امت قرار داد.

«وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص426

باز مرحوم ابو الصلاح حلبی متوفای 447 معاصر شیخ طوسی است که متوفای 460 است و سید مرتضی که متوفای 436 است.

ابو ایوب انصاری می گوید:

«خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) یَوْمَ عَرَفَةَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ بَاهَى بِكُمْ فِي هَذَا الْيَوْمِ فَغَفَرَ لَكُمْ عَامَّة وَ لِعَلِيٍّ خَاصَّةً»

غفران خدا برای عموم و برای امیر المؤمنین به طور خاص بود.

«أَمَّا الْعَامَّةُ فَمِنْکُمْ مَنْ لَمْ يُحْدِثُ بَعْدي حَدثاً»

غفران عامّه برای کسانی است که بعد از من دچار بدعت نشوند

«وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ»

البته در فرمایش آقایان ذیل آیه نیست این را من اضافه کردم «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ» این با «مَنْ لَمْ يُحْدِثُ بَعْدي حَدثاً» نمی سازد بلکه با: (وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ) می سازد.

(إِنَّ الَّذِينَ يبَايعُونَكَ إِنَّمَا يبَايعُونَ اللَّهَ يدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا ينْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا)

کساني که با تو بيعت مي‌کنند (در حقيقت) تنها با خدا بيعت مي‌نمايند، و دست خدا بالاي دست آنهاست؛ پس هر کس پيمان‌شکني کند، تنها به زيان خود پيمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدي که با خدا بسته وفا کند، بزودي پاداش عظيمي به او خواهد داد.

سوره فتح (48): آیه 10

این واژه: «مَنْ لَمْ يُحْدِثُ بَعْدي حَدثاً» را عزیزان دقت کنند یکی از احادیثی که ما باید مثل حمد و سوره حفظ کنیم حدیث حوض است. حدیث حوض از احادیثی است که بساط اعتقادی اهل سنت و وهابیت را بهم ریخته است و هیچ جوابی برای حدیث حوض ندارند.

در مناظره ای هم که ما با آقای غامدی در مکه داشتیم هر روایتی می آوردیم توجیه می کرد، این جا دیگر توجیهاتش به قدری مسخره آور بود خودش هم زیر بار توجیهاتش نمی رفت. ما نزدیک هفده – هجده روایت در مورد حدیث حوض داریم.

«أنا فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ وَلَيُرْفَعَنَّ رِجَالٌ مِنْكُمْ ثُمَّ لَيُخْتَلَجُنَّ دُونِي فَأَقُولُ يا رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2404، ح6205

«عن شَقِيقٍ عن عبد اللَّهِ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أنا فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ وَلَأُنَازِعَنَّ أَقْوَامًا ثُمَّ لَأُغْلَبَنَّ عليهم فَأَقُولُ يا رَبِّ أَصْحَابِي أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1796، ح2297

رسول اکرم می فرماید: اصحاب من کنار حوض بیایند و این ها را از حوض رد می کند من می گویم:

«ما شَأْنُهُمْ»

چرا این ها را از کنار حوض رد می کنید.

«فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ»

این واژه «لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ» تقریبا در هفده – هجده جای صحیح بخاری و مسلم با عبارت های مختلف آمده است. در جلد 7 صفحه 207 حدیث 6587 «إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ»

حَدَّثَنَا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنَا وُهَيْبٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ، عَنْ أَنَسٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " ولَيَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِي الحَوْضَ، حَتَّى عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي، فَأَقُولُ: أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ "

البخاری الجعفي، محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ناشر: دار الفکر، بيروت، 1401 ق، ج7، ص207، ح6587

دیگر خیلی واضح است.

در روایت دیگر دارد: دسته دسته اصحاب را کنار حوض می آورند. هر دسته را که کنار حوض می آورند آن ها را به طرف آتش می برند.

«عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال بَيْنَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ فقلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2404، ح6215

 

 «فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ» همل النعم را ما انگشت شمار می گوییم عرب همل النعم می گوید. همل النعم یعنی آن گله ای که دارد می رود دو سه تا از این بزغاله های بازیگوش از گله جدا می شوند یک مقدار با فاصله برای چریدن می روند مشغول می شوند یک دفعه می بینند گله رفته و این ها جامانده اند. همل النعم یعنی ته مانده های گله. جز آن ته مانده های گله انگشت شمار از اصحاب من نجات پیدا نمی کنند.

اهل سنت می گویند:

«أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم»

آداب الصحبة؛ اسم المؤلف: أبي عبد الرحمن السلمي، دار النشر: دار الصحابة للتراث - طنطا - مصر 1410 - 1990، الطبعة: الأولى، تحقيق: مجدي فتحي السيد، ج 1، ص 117

وقتی خود این ها نتوانستند خودشان را نجات بدهند چطور می توانند ما را هدایت کنند؟! این ها می گویند تمسک به اصحاب موجب نجات است. خودشان نتوانستند خودشان را نجات بدهند حالا می خواهند ما را نجات بدهند؟!

لذا برخی علمای اهل سنت می گویند ای کاش علمای ما حدیث حوض را در کتاب هایشان نیاورده بودند! این حدیث برای ما درد سر درست کرده است!

یعنی این دو تا روایت را ما باید مثل حمد و سوره حفظ کنیم. هم حدیث قرطاس و هم حدیث حوض. این ها به عنوان تیر خلاص در بحث ها و مناظرات است البته به صورت خیلی مودبانه و محترمانه.

پرسش:

حدیث قرطاس را برای ابوبکر هم گفته اند!

پاسخ:

آن دیگر از تحریفات است. وقتی نسبت به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله:

«الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج3، ص3

«أن الحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة فقلت أبوهما خير منهما»

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج4، ص343

در مقابل این حدیث ، حدیث جعل می کنند: «أبو بكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة» ما چه توقعی از این ها داریم؟!

«قال النبي صلى الله عليه وسلم أبو بكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص189

یا در مقابل حدیث «انا مدینة العلم و علیّ بابها» این حدیث را جعل کرده اند:

«أنا مدينة العلم وأبو بكر أساسها وعمر حيطانها وعثمان سقفها وعلي بابها لا تقولوا في أبي بكر وعلي وعثمان إلا خيرا»

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج1، ص43

متأسفانه این احادیث را جعل کرده اند.

روی یکی از مسائلی که باید کار بشود روایاتی است که اهل سنت بدل سازی کردند.

وقتی اسکناس ده تومانی هست کسی می آید اسکناس هشت تومانی جعل می کند یعنی مشخص است پس ده تومانی وجود داشته که این آمده اسکناس هشت تومانی درست کرده است. این روایت ها داد می زند که یک حقیقتی بوده است و برای مقابله با آن حقیقت این روایات جعل شده است.

 «وَ أَمَّا الْخَاصَّةُ فَطَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي‏»

این روایت هم در منابع اهل سنت می شود گفت بیش از بیست جا نقل شده است:

«من أطاع عليا فقد أطاعني ومن عصى عليا فقد عصاني ومن عصاني فقد عصى الله ومن أحب عليا فقد أحبني ومن أحبني فقد أحب الله ومن أبغض عليا فقد أبغضني ومن أبغضني فقد أبغض الله لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا كافر أو منافق»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص270

«من فَارَقَ عَلِيًّا فَارَقَنِي وَمَنْ فَارَقَنِي فَارَقَ اللَّهَ»

المعجم الكبير، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي؛ ج 12، ص 423، ح 13559

«يا علي من فارقني فارق الله ومن فارقك يا علي فارقني رواه البزار ورجاله ثقات»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص135

این تعابیری که به وفور در منابع اهل سنت است این ها جمع بشود و ما بررسی سندی هم داشته باشیم در موبایل مان هم داشته باشیم یک دفعه کسی بحث و صحبت می کند بگوییم آقا بفرمایید این ها هم هست.

بعد فرمود:

«ثم قال: قم يا علي، فقام. فوضع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله كفه في كفه. ثم قال: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً، فطاعتي مفروضة و إني غير خائف لقومي و لا محاب‏ لقرابتي‏ منهم و إنما أنا رسول اللّه: «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ» الا إن هذا جبرائيل يخبرني عن ربي عز و جل إن السعيد حق‏ السعيد من أحبّ عليا في حياته أو بعد وفاته. و إن الشقي حقّ الشقي من أبغض عليا في حياته أو بعد وفاته.»

شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام‏؛ نويسنده: ابن حيون، نعمان بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 363 ق.)، محقق / مصحح: حسينى جلالى، محمد حسين‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، قم: 1409ق، ج1، ص210

این عبارت از حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم هست.

«عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَت‏ خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) عَشِيَّةَ عَرَفَةَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَاهَى بِكُمْ وَ غَفَرَ لَكُمْ عَامَّةً وَ لِعَلِيٍّ خَاصَّةً وَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ غَيْرَ مُحَابٍ لِقَرَابَتِي هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي أَنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ.»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص182

«وَ إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ.» در روایت حضرت زهرا «أو» ندارد «مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ.» ظاهرا کلمه «أو» نباید باشد «و» باید باشد.

قاضی نعمان دارد، روضة الواعظین دارد، سید ابن طاووس دارد. این ها بحثی هایی است که در منابع شیعه آوردند.

اما در منابع اهل سنت، در تفاسیر اهل سنت تفسیر مقاتل که متوفای 150 است چیزی ندیدم فقط همین اندازه است:

«ما على الرسول إلا أن يبلغ ويبين لكم»

همچنین در جلد 2 صفحه 424 هم دارد:

«وإن تطيعوه ( يعنى النبي صلى الله عليه وسلم ليس عليه إلا أن يبلغ ويبين»

در جلد 2 صفحه 514 دارد:

«(وما على الرسول إلا البلاغ المبين) [آية: 18]، يقول: وما على النبي صلى الله عليه وسلم إلا أن يبين لكم أمر العذاب»

تفسير مقاتل بن سليمان؛ اسم المؤلف: أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير الأزدي بالولاء البلخي الوفاة: 150هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1424هـ - 2003م، الطبعة: الأولى، تحقيق: أحمد فريد، ج2، ص221 و 424 و 514

این «(وما على الرسول إلا البلاغ المبين)» الا البلاغ المبین می خواهد بگوید اگر ایمان نیاوردید منتظر عذاب باشید. کلمه البلاغ فقط ابلاغ توحید و رسالت نیست بلکه ابلاغ انذار هم است.

بعد طبری بیش از بیست روایت آورده و خودش را به زمین و زمان زده که یک چیزی از آن در بیاورد، من هرچه دقت کردم تقریبا دو – سه تا مطلبی که می شود روی آن فکر کرد آورده و سندی هم ذکر نکرده است.

یک موردش در جلد 14 صفحه 102 است.

«القول في تأويل قوله تعالى وقال الذين أشركوا لو شآء الله ما عبدنا من دونه من شيء نحن ولا آباؤنا ولا حرمنا من دونه من شيء»

اگر خدا می خواست ما برای خدا شریک قائل نمی شدیم و همین طور پدران ما و در برابر خدا هم از خودمان چیزی را حلال و حرام نمی کردیم.

«كذلك فعل الذين من قبلهم»

نه تنها مشرکین این را می گویند بلکه قبلی ها هم همین را گفته اند.

«فهل على الرسل إلا البلاغ المبين النحل: (35)»

بعد می گوید:

«وقال الذين أشركوا . . . . يقول تعالى ذكره وقال الذين أشركوا بالله فعبدوا الأوثان والأصنام من دون الله ما نعبد هذه الأصنام إلا لأن الله قد رضي عبادتنا هؤلاء»

ما که بت ها را می پرستیم قطعا خدای عالم راضی است اگر خدا راضی نبود جلوی ما را می گرفت.

فخر رازی در تفسیرش جلد 20 صفحه 27 این آیه را آورده است و رفته اقوال مرجئه را آورده، اقوال قدریه و مشبّهه و تفویض را آورده، خیلی بحث های کلامی مفصلی را فخر رازی آورده است.

بعد روی این که قدریه چه کسانی هستند، اختلاف کردند، قدریه کسانی هستند که قائل به جبر هستند، قائل به تفویض هستند مخالف جبر هستند خودشان در آن مانده اند. این کسانی که قدری می گویند و ما هم روایاتی در رابطه با قدری ها داریم این ها چه کسانی هستند.

بنیانگذار قدر محمد جهنی بوده متوفای 80 و غیلان دمشقی متوفای 121

فخر رازی آیات متعددی را آورده است جلد 20، صفحه 27 اگر مراجعه داشته باشید بد نیست.

بعد طبری متوفای 310 درباره همین آیه بحث می کند که خدای عالم اگر راضی به این عبادت ما نبود ما قطعا بت ها را عبادت نمی کردیم. بعد قرآن می گوید نه تنها این ها این حرف را می زنند قبلی ها هم این حرف را می زدند. بعد بعضی ها اشکال کردند که از قول حضرت ابراهیم این حرف زده می شود قبل از ابراهیم فقط ما یک پیغمبر دارای شریعت داشتیم و آن حضرت نوح بوده است.

 (وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

مشرکان گفتند: «اگر خدا می ‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمی ‌کرديم؛ و چيزی را بدون اجازه او حرام نمی ‌ساختيم!» (آری،) کسانی که پيش از ايشان بودند نيز همين کارها را انجام دادند؛ ولی آيا پيامبران وظيفه ‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!

سوره نحل (16): آیه 35

(كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ) این من قبلهم چه کسانی هستند؟ قبل از حضرت ابراهیم ما شریعت نداشتیم بعد یک توجیهاتی کردند. حضرت نوح اولا نزدیک نهصد و پنجاه سال نبوّتش بوده است اقوام مختلفی آمدند و رفتند.

الذین مراد همین افرادی است که در این نهصد و پنجاه سال آمدند و رفتند. اضافه بر این که حضرت نوح با این زحمات زیادی که کشید. «کان ابراهیم امّة واحدة» حضرت نوح هم در حقیقت امت واحده بود می شود به حضرت نوح هم الذین گفت.

«كذلك فعل الذين من قبلهم من الأمم المشركة الذين استن هؤلاء سنتهم فقالوا مثل قولهم وسلكوا سبيلهم»

جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج14، ص102 و 103

الا این که پیامبر وظیفه اش این است که ابلاغ کند و البلاغ المبین مراد از بلاغ عبارت از رساندن است و مراد از مبین هم تبیین است. بین بلاغ و مبین فرق است بلاغ ابلاغ است و مبین استدلال و برهان است.

باز در:

«قل أطيعوا الله . . . . . يقول تعالى ذكره قل يا محمد لهؤلاء المقسمين بالله جهد أيمانهم لئن أمرتهم ليخرجن وغيرهم من أمتك أطيعوا الله أيها القوم فيما أمركم به ونهاكم عنه وأطيعوا الرسول فإن طاعته لله طاعة فإن تولوا يقول فإن تعرضوا وتدبروا عما أمركم به رسول الله صلى الله عليه وسلم أو نهاكم عنه وتأبوا أن تذعنوا لحكمه لكم وعليكم فإنما عليه ما حمل يقول فإنما عليه فعل ما أمر بفعله من تبليغ رسالة الله إليكم على ما كلفه من التبليغ وعليكم ما حملتم يقول وعليكم أيها الناس أن تفعلوا ما ألزمكم وأوجب عليكم من اتباع رسوله صلى الله عليه وسلم والانتهاء إلى طاعته فيما أمركم ونهاكم»

از عبارت ایشان غیر از ترجمه ظاهری آیه بنده چیزی نتوانستم درباره موضوع مورد بحث درک کنم ولی گفتم برای عزیزان هم بخوانیم شاید به ذهن عزیزان یک چیزی برسد.

در ادامه ایشان همین بحث را می آورد این که این ها تبلیغ رسالت می کردند

«بلاغا يبين لهم ذلك البلاغ عما أراد الله به يقول فليس على محمد أيها الناس إلا أداء رسالة الله إليكم وعليكم الطاعة»

جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج18، ص158

بعد فخر رازی در جلد 24 صفحه 21 یک تعبیری دارد:

«(وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ) أي تصيبوا الحق وإن عصيتموه فما على الرسول إلا البلاغ المبين»

بحث ان عصیمتوه را از این که «(وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ)» اگر اطاعت کنید هدایت می یابید (فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمّلَ وَعَلَيْكُمْ مَّا حُمّلْتُمْ) می گوید این جا مراد از «تولّوا» معصیت رسول است.

«والبلاغ بمعنى التبليغ، والمبين الواضح، والموضح لما بكم إليه الحاجة»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، اسم المؤلف:  فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة: الأولى، ج24، ص21

بعد در ذیل آیه:

(وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

اگر شما (مرا) تکذيب کنيد (جاي تعجب نيست)، امتهايي پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تکذيب کردند؛ وظيفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نيست».

سوره عنکبوت (29): آیه 18

این جا نکاتی دارد بحثی که عرض کردم ایشان آورده است.

«لما فرغ من بيان التوحيد أتى بعده بالتهديد»

بعد از این که توحید را بیان کرد بحث تهدید را اورد (وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ) بعد این جا حکایت از حضرت ابراهیم است و ایشان می گوید من آن چه که وظیفه ام بود برای شما آوردم ولی شما تمام آن چه که من بیان کردم را تکذیب کردید.

بعد می گوید چند تا مسئله است:

المسألة الأولى: أن قوله: (فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ) كيف يفهم، مع أن إبراهيم لم يسبقه إلا قوم نوح وهم أمة واحدة ؟ والجواب عنه من وجهين: أحدهما: أن قبل نوح كان أقوام كقوم إدريس وقوم شيث وآدم والثاني: أن نوحاً عاش ألفاً وأكثر وكان القرن يموت ويجيء أولاده والآباء يوصون الأبناء بالامتناع عن الاتباع فكفى بقوم نوح أمماً»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، اسم المؤلف:  فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى، ج25، ص41

در زمان حضرت نوح در همان نهصد سال و پنجاه سال نبوّ ایشان، افرادی آمدند و رفتند اقوام و امت های مختلفی بوده است. ولی در این جا به امت های مختلف نمی گویند امت حضرت نوح، یعنی در طول این نهصد و پنجاه سال آن ها که در سال اول هم مردند جزء امت حضرت نوح هستند و آخرین روز هم از دنیا رفتند امت حضرت نوح هستند. امم مختلفه دیگر این جا هیچ معنی پیدا نمی کند.

شاید مراد ایشان این است که قبل از حضرت نوح هم افرادی بودند ولو این که پیامبری هم نبود فطرت شان که فطرت خدا جویی بود مخالفت می کردند امت های قبل از حضرت نوح هم به همین شکل.

بعد مسئله دوم اینکه آیه دلالت می کند تأخیر بیان از وقت حاجت جایز نیست رسول اکرم هم این را بیان کرده است و حجت را برای همه شان تمام کرده است.

بعد ابن کثیر هم مطالبی دارد ان شاءالله این را عرض می کنیم و وارد بحث جدید آقای دکتر عبدالرزاق در رابطه با سنت خواهیم شد.

والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :