نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
آیات هدایت و ارتباط آن با جبر و اختیار
کد مطلب: 15739 تاریخ انتشار: 23 اسفند 1402 - 15:47 تعداد بازدید: 541
خارج فقه الحکومه » فقه
آیات هدایت و ارتباط آن با جبر و اختیار

(جلسه پنجاه و پنجم - 01 11 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه پنجاه و پنجم - 01 11 1402)

موضوع:  آیات هدایت و ارتباط آن با جبر و اختیار 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

......

تبلیغات ضد دینی نشود، شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را زیر سوال نبرند، ولایت حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) را زیر سوال نبرند. یا این که بگویند: در غدیر بیعتی نبوده هرکس گفته دروغ است! یا این که بگویند حضرت امیر کسی را به عنوان جانشین معین نکرده! کسانی که می گویند دارند دروغ می گویند!

می گویند شهادت امام حسین برای این بود که خلافت موروثی نشود! یا الان کتابی که دفتر تبلیغات چاپ کرده من آن روز خدمت حاج آقای بوشهری صحبت داشتم هم کتاب را فرستادم و هم جوابش را فرستادم.

شما این کتاب را مطالعه کنید ببینید قضیه چه است! نگاهی به تاریخ تفکر شیعه امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، جناب اقای مهدی فرمانیان نوشته است. وقتی آقای پیشوایی این کتاب را مطالعه کرد گفت من قلبم به درد آمد.

(اشکالات این کتاب ) را چون حاج آقای بوشهری از من خواست خدمت ایشان فرستادم.

این که سعید ابن جبیر جزء کسانی بود که مذهب اهل سنت داشت، حجر ابن عدی قائل به خلافت شیخین بودند! آن ها که در کربلا شهید شدند معلوم نیست که معتقد به خلافت ابوبکر و عمر نباشند! یعنی همه چیز را زیر سوال برده اند.

در رابطه با شیعه رفته از ذهبی مطلب نقل کرده ذهبی گفته شیعه های کوفه همه شان معتقد به خلافت ابوبکر و عمر بودند. البته آقای دکتر محرّمی جواب خوبی نوشته است نقدی بر کتاب نگاهی به تاریخ تفکر شیعه امامیه از آغاز تا ظهور صفویه.

پرسش:

کتاب را کجا چاپ کرده است؟

پاسخ:

کتاب را دفتر تبلیغات چاپ کرده است. آقای دکتر سبحانی می گفت من آن جا بودم این کتاب دو سه بار برای چاپ آمد ولی من چاپ این کتاب را رد کردم. من که از دفتر بیرون آمدم این کتاب در آن جا چاپ شد. این نمونه است از این موارد زیاد داریم.

پرسش:

اسم کتاب را بفرمایید

پاسخ:

اسم کتاب: «نگاهی به تاریخ تفکر امامیه: از آغاز تا ظهور صفویه- مؤلفان: مصطفی صادقی‌کاشانی، مهدی فرمانیان» می توانید در کتاب فروشی دفتر تبلیغات تشریف ببرید و تهیه کنید.

این دو تا کتاب را دوستان مطالعه بفرمایند و در فضای مجازی هم این ها را همراه با جوابش منتشر کنند این بر همه ما واجب است؛ یعنی این طور نشود که این شبهات همین طوری در لابلا بماند و یک جوانی این را بخواند و بگوید پس عجب شهدای کربلا معتقد به خلافت ابوبکر و عمر بودند! دیگر برای ما چه چیزی باقی ماند؟!

شهیدی که در کربلا می گوید یا حسین! اگر هفتاد بار کشته شوم و زنده شوم دست از تو بر نمی دارم، یا می گوید هزار مرتبه کشته شوم، زنده شوم دست از شما بر نمی دارم این شهید معتقد به خلافت ابوبکر و عمر است؟!

شما ببینید شعارهایی که اصحاب امام حسین در روز عاشورا دادند.

          أَنَا ابْنُ هِلَالٍ الْبَجَلِي **  أَنَا عَلَى دِينِ عَلِي‏

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص103

«أَنَا عَلَى دِينِ عَلِي‏» تعداد زیادی از اصحاب نه بنی هاشم شعارشان این بود که ما بر دین حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب هستیم. آن وقت ما بیاییم بگوییم این ها معلوم نیست معتقد به خلافت شیخین بودند یا نه! آیا دیگر برای ما چیزی باقی مانده است؟! همین مانده بود که شهدای کربلا را زیر سوال نبریم آن را هم زیر سوال بردیم!

این آقا (مولف کتاب) درباره حجر ابن عدی که حاضر می شود خودش و یارانش سر بریده بشود حاضر نیست کوچک ترین کوتاهی نسبت به امیر المؤمنین بشود، می گوید معلوم نیست حجر ابن عدی خلافت شیخیین را قبول نکرده باشد!

شما این را از کجا دارید می گویید؟ دلیل تان چه است و چه مدرکی دارید؟

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم.

عرض کردیم اقای عبدالرزاق آمده بیش از شصت آیه را از قرآن آورده و  گفته این آیات دلالت می کند بر این که رسول اکرم حق تشکیل حکومت سیاسی نداشته است و وظیفه اش فقط ابلاغ وحی به مردم بوده است.

بعد یک سری بحث هایی را ایشان آورده که در سنت هم ما هیچ دلیلی نداریم که وظیفه رسول اکرم، تشکیل حکومت بوده و کسانی که هم بعد از پیامبر در مسند خلافت نشستند هم هیچ مدرکی بر این که این ها خلیفه پیامبر برای تشکیل حکومت بودند نبوده است جز این که مردم این ها را انتخاب کردند.

بله اگر مردم پیامبر را انتخاب کردند، پیامبر می تواند حکومت تشکیل بدهد اگر مردم انتخاب نکردند رسول اکرم حق تشکیل حکومت ندارد.

از جمله این آیات آیه 35 و 36 سوره نحل است.

(وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

مشرکان گفتند: «اگر خدا می ‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمی ‌کرديم؛ و چيزی را بدون اجازه او حرام نمی ‌ساختيم!» (آری،) کسانی که پيش از ايشان بودند نيز همين کارها را انجام دادند؛ ولی آيا پيامبران وظيفه ‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!

سوره نحل (16): آیه 35

(لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيءٍ) اگر خدا اراده کرده بود ما بت پرست نمی شدیم و همچنین پدران ما بت پرست نمی شدند. (كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) برای پیامبر جز بلاغ مبین چیز دیگری نیست.

و در آیه بعد می گوید:

(وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ)

ما در هر امتي رسولي برانگيختيم که: «خداي يکتا را بپرستيد؛ و از طاغوت اجتناب کنيد!» خداوند گروهي را هدايت کرد؛ و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشان را گرفت؛ پس در روي زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تکذيب‌کنندگان چگونه بود!

سوره نحل (16): آیه 36

(فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَةُ)؛ عزیزان دقت کنند در این جا یک ظرافتی است (فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ) هدایت را خدا به خودش نسبت می دهد (وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَةُ) یعنی عملکردی که خودش داشت به خاطر عملکرد خودش ضلالت برای او محقق شد.

بعد ان شاءالله یک بحثی خواهیم داشت آیاتی که دارد: (وَأَنَّ اللَّهَ يهْدِي) و آیاتی که دارد: (إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي‏) شاید ما حدود شصت آیه در قرآن داریم إنّ الله یهدی و إن الله لا یهدی. بعضی از موارد است که إن الله یهدی به صورت مطلق است. (يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاء) آیات متعددی داریم من  فقط بخش هایی از این آیات را عرض کنم دسته بندی اش را بعدا عرض می کنم.

(وَأَنَّ اللَّهَ يهْدِي مَنْ يرِيدُ)

(وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ آياتٍ بَينَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يهْدِي مَنْ يرِيدُ)

اين گونه ما آن [= قرآن‌] را بصورت آيات روشني نازل کرديم؛ و خداوند هر کس را بخواهد هدايت مي‌کند.

سوره حج (22): آیه 16

(وَاللَّهُ يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)

خدا هر که را بخواهد به راه راست هدايت مي‏کند.

سوره بقره (2): آیه213

بعد می گوید:

(فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)

 (در اينجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمي‌کند.

سوره بقره (2):‌ آیه 258

یعنی که لایهدی به خاطر ظلمی است که این ها کرده اند. (إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)

اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه مي‌دارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نمي‌کند.

سوره مائده (5): آیه 67

(كَيفَ يهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَينَاتُ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)

چگونه خداوند جمعيتي را هدايت مي‌کند که بعد از ايمان و گواهي به حقانيت رسول و آمدن نشانه‌هاي روشن براي آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعيت ستمکاران را هدايت نخواهد کرد!

سوره آل عمران (3): آیه 86

(سَوَاءٌ عَلَيهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)

براي آنها تفاوت نمي‌کند، خواه استغفار برايشان کني يا نکني، هرگز خداوند آنان را نمي‌بخشد؛ زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمي‌کند!

سوره منافقون (63): آیه 6

(ذَلِكَ لِيعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي كَيدَ الْخَائِنِينَ)

اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او خيانت نکردم؛ و خداوند مکر خائنان را هدايت نمي‌کند!

سوره یوسف (12): آیه 52

لذا در این جا خدا هدایت را به خودش نسبت می دهد. (فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَةُ) این ضلالت نتیجه عملکرد خودش بوده با تکذیب انبیاء، با تکذیب قرآن و اقدام علیه مسلمان ها و امثال این ها باعث شد.

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

فخر رازی بحثی دارد و از این آیه می خواهد بحث جبری بودن هدایت و ضلالت را استفاده کند. در تفسیر نمونه هم دو سه صفحه در نقد تفکر فخر رازی مطلب هست. اگر رسیدیم عرض خواهم کرد.

ابن کثیر دمشقی یک نکته ظریفی دارد این را عزیزان دقت کنند چون:

«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) خُذُوا الْحِكْمَةِ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ الْمُشْرِكِينَ.»

المحاسن؛ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص230

ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه است و تفکرات ضد شیعه دارد و در فحاشی به علمای شیعه از همه علمای عصر خودش جلوتر است. نکته سخن ایشان این است:

«(ولقد بعثنا في كل أمة رسولا أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت) فكيف يسوغ لأحد من المشركين بعد هذا أن يقول (لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شيء)»

کفار می گویند اگر خدا نمی خواست ما مشرک نمی شدیم؛ پس اگر مشرک شدیم خدا خواسته است! ایشان می خواهد بگوید این که می گویند خدا خواسته آیا ابلاغ پیامبر جزء خواست خدا است یانه؟ شرک شان را می گویند خدا خواسته ولی ابلاغ پیغمبر را می گویند خدا نخواسته است؟! اگر ما شاء الله ملاک است باید در همه جا ملاک باشد. این که پیامبران آمدند این همه تبلیغ کردند ادله آوردند، برهان آوردند، معجزه آوردند این هم جزء ما شاء الله است. ما شاء الله فقط این نیست که ما مشرک بشویم اصنام و اوثان را عبادت کنیم بعد ما شاء الله بگوییم. اگر آن ما شاء الله است پس این (ابلاغ پیامبران) هم ما شاء الله است.

آیا بعد از این (ولقد بعثنا في كل أمة رسولا أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت) راهی می ماند که: (لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شيء)»

«فمشيئته تعالى الشرعية عنهم منتفية لأنه نهاهم عن ذلك على ألسنة رسله»

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج2، ص570

این که (لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا) می گوید

(سَيقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ)

بزودي مشرکان (براي تبرئه خويش) مي‌گويند: «اگر خدا مي‌خواست، نه ما مشرک مي‌شديم و نه پدران ما؛ و نه چيزي را تحريم مي‌کرديم!» کساني که پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مي‌گفتند؛ و سرانجام (طعم) کيفر ما را چشيدند. بگو: «آيا دليل روشني (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاي بي‌اساس پيروي مي‌کنيد، و تخمينهاي نابجا مي‌زنيد.»

سوره انعام (6): آیه 148

با این مسائلی که بر السنه رسل آمده کلا منتفی شد، راهی برای این ما شاء الله نمی ماند. لذا می گوید:

(أَفَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا)

آيا در زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد؛ و براي کافران امثال اين مجازاتها خواهد بود!

سوره محمد (47):‌ آیه 10

به کفار می گوید دقت کنید گذشتگانی که آمدند در برابر انبیاء مخالفت کردند، سخن انبیاء را قبول نکردند خدای عالم (دمّر الله علیهم) عذاب فرستاد و این ها را نابود کرد. اگر کفرشان جز ما شاء الله بود دمّر الله معنی ندارد. ما شاء الله در صورتی است که اتمام حجتی برای این ها نشود.

یا:

(وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ)

کساني که پيش از آنان بودند (آيات الهي را) تکذيب کردند، اما (ببين) مجازات من چگونه بود!

سوره ملک (67):‌ آیه 18

کسانی که قبل از شما تکذیب کردند، ببینید عملکرد ما با آن ها چطوری بوده است؟ ما چطوری عملکرد آن ها را انکار کردیم و عذاب شان کردیم. این: (فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ) در چند جای قرآن آمده است. سوره حج آیه 44

(وَأَصْحَابُ مَدْينَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ)

و اصحاب مدين (قوم شعيب)؛ و نيز موسي (از سوي فرعونيان) تکذيب شد؛ اما من به کافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات کردم. ديدي چگونه (عمل آنها را)انکار نمودم (و چگونه به آنان پاسخ گفتم)؟!

سوره حج (22): آیه 44

اقدام ما و عذاب ما نسبت به قوم حضرت موسی با این ها چگونه بوده است؟ همینطور در سوره سبأ آمده:

(وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَينَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ)

کساني که پيش از آنان بودند (نيز آيات الهي را) تکذيب کردند، در حالي که اينها به يک دهم آنچه به آنان داديم نمي‌رسند! (آري) آنها رسولان مرا تکذيب کردند؛ پس ببين مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود!

سوره سبأ (34): آیه 45

در سوره فاطر به همین شکل:

(ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ)

سپس من کافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!

سوره فاطر (35): آیه 26

در سوره ملک آیه 18

(وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيفَ كَانَ نَكِيرِ)

کساني که پيش از آنان بودند (آيات الهي را) تکذيب کردند، اما (ببين) مجازات من چگونه بود!

سوره ملک (67):‌ آیه 18

همه این آیات می خواهد اثبات کند این که: (لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا) این (لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا) این ها حرفی باطلی است که این ها می زنند ولی از آن طرف (لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا) اگر درست باشد عذاب هایی که برای اقوام آورده به هیچ وجه قابل قبول نیست.

 

پرسش:

با سیلی به گوش شان بزنیم و بگوییم این را هم خدا خواسته است!

پاسخ:

بله، سال 48 – 49 کتاب ما هو المنطق آقای شوشتری را خدمت ایشان می خواندیم. در رابطه با بعضی از فلاسفه ای که می گویند هیچ چیز حقیقت ندارد همه خیال است یا همان سوفسطائیها، ایشان می گفت بهترین جواب برای این ها این است که یک سیلی به گوش شان بزنید یا یک سوزن بردارید و به بدن شان فرو کنید اعتراض می کند چرا سوزن به تن من فرو کردی؟ چرا سیلی زدی؟ در جواب بگوییم خیال است! تصور می کنی! خیال کردی من سوزن به بدن تو فرو کردم! با این ها غیر از این روش با هیچ روش دیگر نمی شود مقابله کرد.

پرسش:

حاج آقا! در اصول کافی روایت طینت است ...

پاسخ:

در رابطه با طینت در کتاب کافی جلد اول چند جا روایاتی داریم امام صادق (سلام الله علیه) بحث طینت را مفصل مطرح کرده اند. الان اشاره کردید من آدرسش را می گویم بعد شما بزرگواری کنید این ها را ببینید کافی جلد 1 صفحات158، 160، 161 و همچنین محاسن جلد 1، صفحه 244

در این جا امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) بحث طینت را مفصل مطرح کرده اند که اصلا این اختیار و جبر به چه نحو است. بحث اختیار، طینت، جبر و اختیار برای همه قابل هضم نیست.

یعنی ایمان مثل افراد سلمان می خواهد که این بحث احادیث طینت را خوب بتواند درک کند. آن هم دارد:

«لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص332

 روایت هم در توحید شیخ صدوق صفحه 363 است، این را دوستان یادگاری داشته باشند از امام صادق (سلام الله علیه) می فرمایند:

«أَخْبِرْنِي عَمَّا اخْتَلَفَ فِيهِ مَنْ خَلَّفْتَ مِنْ مَوَالِينَا قَالَ قُلْتُ فِي الْجَبْرِ وَ التَّفْوِيضِ قَالَ فَسَلْنِي قُلْتُ أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي قَالَ اللَّهُ أَقْهَرُ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فَفَوَّضَ إِلَيْهِمْ»

... تفویض است

«قَالَ اللَّهُ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ هَذَا أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَالَ فَقَلَبَ يَدَهُ مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ لَوْ أَجَبْتُكَ فِيهِ لَكَفَرْتَ.»

اگر من حقیقت طینت را برای تو بگویم نمی توانی تحمل کنی کافر می شوی.

التوحيد( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسينى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، ص363

یکی از بزرگانی که در مباحث توحید به مقامات بالاتر رسیده است می گفت نزد یکی از بزرگواران بودیم یک مطالبی در رابطه با بحث خلقت، و خلقت ائمه (علیهم السلام) و عبادت توضیحی دادم گفت تو کافر هستی بلند شو از خانه من بیرون برو!

لذا در بحث طینت یا نباید ما وارد بشویم یا اگر وارد شدیم به نظر من بحث طینت از بحث هایی است که غیر از مسئله علمی یک تهذیب نفس و استمداد از خدای عالم نیز می خواهد.

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687

تا آن «حُجُبَ النُّورِ» شکسته نشود بعضی از مسائل برای امثال ما سخت است.

بعد نکته جالبی که در سوره صف آیه 5 است می گوید: (فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)

(وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)

(به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قومش گفت: «اي قوم من! چرا مرا آزار مي‌دهيد با اينکه مي‌دانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم؟!» هنگامي که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدايت نمي‌کند!

سوره صف (61):‌ آیه 5

انهایی که گمراه شدند (فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاء)؛ یا:

(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پرده‌اي افکنده شده؛ و عذاب بزرگي در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 7

این طوری نیست که این بحث ابتدایی باشد، بلکه برای این ها اتمام حجت شد و بر خلاف اتمام حجت و بر خلاف ادله عقلی و بر خلاف نشانه های فطرت این ها مخالفت کردند. (فَلَمَّا زَاغُوا) این ها منحرف شدند (أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ).

آیاتی هم من اشاره کردم در غالب آیات که لا یهدی آورده است قبلش بحث انتخاب غیر احسن است که از کفار و فساق و ظالمین بوده است. این ها این کار، و این کار را کردند نتیجه کارشان محرومیت از هدایت شده است.

خدای عالم دو تا هدایت دارد یک هدایت عام است برای عموم مردم

(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

سوره انسان (76): ‌آیه 3

بعد از هدایت عامه خدای عالم یک حق انتخابی به بشر داده است البته همین حق انتخاب خیلی فهمش سخت است.

مرحوم شهید مطهری در کتاب انسان و سرنوشت یک دو صفحه اشاره کرده که بحث اختیار بشر چه است. این طوری نیست که همه جا اختیار با ما باشد. گاهی نظام احسن اقتضا می کند خدا انتخاب را از ما سلب کند یک کاری انجام می دهیم مثلا این شیء را از این جا برمی دارم آن جا می گذارم بعد از این که گذاشتم می بینیم که در جایی گذاشتم که افتاد و شکست. می گویم چرا آن جا گذاشتم نباید می گذاشتم.

بعد از این که اتفاق افتاد بشر متوجه می شود که چطور شد که بدون این که توجه داشته باشد از انتخابش درست استفاده نکرد.

در این جا هم همین است خدای عالم این انتخاب را به ما داده است از این انتخاب اگر ما به نحو احسن استفاده کردیم می شود:

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌هاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29) آیه69

اگر ما انتخاب درست نکردیم

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

(فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)

هنگامي که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدايت نمي‌کند!

سوره صف (61):‌ آیه 5

والله لا یهدی القوم الفاسقین، ظالمین، خائنین

(وَأَنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي كَيدَ الْخَائِنِينَ)

اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او خيانت نکردم؛ و خداوند مکر خائنان را هدايت نمي‌کند!

سوره یوسف (12): آیه 52

این جا تعلیق حکم به وصف، مشعر بر علیت است. یعنی خیانت این ها باعث شده که از آن هدایت خاصه_ لا یهدی_ محروم بمانند و الا هدایت عامه برای همه است اگر هدایت عامه نباشد فردای قیامت این ها را اگر بردارند جهنم ببرند هیچ دلیلی نیست.

آن آیه شریفه است که می فرماید:

(وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا)

و ما هرگز (قومي را) مجازات نخواهيم کرد، مگر آنکه پيامبري مبعوث کرده باشيم (تا وظايفشان را بيان کند.)

سوره اسراء (17): آیه 15

یعنی فردای قیامت تمام کسانی که گرفتار می شوند این ها در اثر عملکرد نادرست خودشان بوده که از انتخابی که خدا به این ها داده قدرت گزینشی که خدا به این ها داده سوء استفاده کردند. بعد این جا بحث قدریه می آید.

پرسش:

فطرت بشر چه می شود؟

پاسخ:

فطرت یکی از ادله اتمام حجت است. انبیا است، اولیا است اتفاقاتی که می افتد هست یک کسی می آید یک کار بد می کند بلا فاصله گرفتار می شود این هم یک حجت الهی و اتمام حجت است.

پرسش:

در آیه قرآن است:

(قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)

بگو: «آيا جز خدا چيزي را مي‌پرستيد که مالک سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»

سوره مائده (5): آیه 76

دلیل بر ولایت پیامبر می شود استفاده کرد.

پاسخ:

بله، عرض کردم بحث فطرت است.

«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ»

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج6، ص 13

بشر به همان فطرت خدا جویی آفریده شده و اگر عوامل خارجی نباشد فطرتا و ذاتا بشر خدا جو و خدا پرست است.

در آیه 41 سوره مائده فرموده است

(يا أَيهَا الرَّسُولُ لَا يحْزُنْكَ الَّذِينَ يسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يأْتُوكَ يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يرِدِ اللَّهُ أَنْ يطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْي وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

اي فرستاده (خدا)! آنها که در مسير کفر شتاب مي‌کنند و با زبان مي‌گويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهي از يهوديان که خوب به سخنان تو گوش مي‌دهند، تا دستاويزي براي تکذيب تو بيابند؛ آنها جاسوسان گروه ديگري هستند که خودشان نزد تو نيامده‌اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مي‌کنند، و (به يکديگر) مي‌گويند: «اگر اين (که ما مي‌خواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوري کرد،) بپذيريد، وگرنه (از او) دوري کنيد!» (ولي) کسي را که خدا (بر اثر گناهان پي‌درپي او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نيستي؛ آنها کساني هستند که خدا نخواسته دلهايشان را پاک کند؛ در دنيا رسوايي، و در آخرت مجازات بزرگي نصيبشان خواهد شد.

سوره مائده (5):‌ آیه 41

(أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يرِدِ اللَّهُ أَنْ يطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْي وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ) (يطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ) یعنی همان هدایت خاصه است (لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْي وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ) چرا؟ چون قبلش دارد: (وَمَنْ يرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيئًا) کسانی که در اثر گناه فتنه کرده اند فتنه این ها را خدا اراده نکرده است خودشان با انتخاب خودشان وارد فتنه شدند.

وقتی وارد فتنه شدند (لَمْ يرِدِ اللَّهُ أَنْ يطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ) قلبی که آغشته به فتنه باشد شایسته (أَنْ يطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ) نیست. همچنین حضرت نوح می فرماید:

(وَلَا ينْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يرِيدُ أَنْ يغْوِيكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ)

(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودي به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوي او بازگشت داده مي‌شويد.»

سوره هود (11): آیه 34

اگر خدا در اثر گناهان بخواهد شما را گمراه کند این اراده من برای شما یا تبلیغ من هیچ اثری ندارد. یا در آیه 37 نحل دارد:

(إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي مَنْ يضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ)

هر قدر بر هدايت آنها حريص باشي، (سودي ندارد؛ چرا) که خداوند کسي را که گمراه ساخت، هدايت نمي‌کند؛ و آنها ياوراني نخواهند داشت!

سوره نحل (16): آیه 37

(إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ) پیغمبر اگر چه حریص هم بر هدایت کفار و مشرکین هستی فَإِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي مَنْ يضِلُّ) کسی که به دست خودش راه ضلالت را انتخاب کرده است و حاضر نیست از ضلالت دست بردارد خدا این ها را هدایت نمی کند.

در سوره اعراف آیه 186 می فرماید:

(مَنْ يضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِي لَهُ وَيذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يعْمَهُونَ)

هر کس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت کننده‌اي ندارد؛ و آنها را در طغيان و سرکشي‌شان رها مي‌سازد، تا سرگردان شوند!

سوره اعراف (7): آیه 186

همه این ها از این باب است. در این آیه هم:

(إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يؤْمِنُونَ)

(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق يافته، (و بجرم اعمالشان، توفيق هدايت را از آنها گرفته هرگز) ايمان نمي‌آورند.

سوره یونس (10): آیه 86

این ها که در اثر گناه تقدیر الهی بر این شده که بر قلبشان مهر زده است و این ها به هیچ وجه ایمان آور نیستند.

(وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيةٍ حَتَّى يرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ)

هر چند تمام آيات (و نشانه‌هاي الهي) به آنان برسد، تا زماني که عذاب دردناک را ببينند! (زيرا تاريکي گناه، قلبهايشان را فرا گرفته، و راهي به روشنايي ندارند!)

سوره یونس (10): آیه 87

هر معجزه و اتمام حجتی باشد این ها (لَا يؤْمِنُونَ... حَتَّى يرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ) الا این که عذاب را ببینند که فرعون آن لحظه ای که در حال غرق است می گوید: (آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ)

(وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ)

(سرانجام) بني اسرائيل را از دريا [= رود عظيم نيل‌] عبور داديم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامي که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ايمان آوردم که هيچ معبودي، جز کسي که بني اسرائيل به او ايمان آورده‌اند، وجود ندارد؛ و من از مسلمين هستم!»

سوره یونس (10): آیه 90

بعد خدای عالم فرمود:

(آلْآنَ وَقَدْ عَصَيتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ)

(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالي که قبلا عصيان کردي، و از مفسدان بودي!

سوره یونس (10): آیه91

الان که عذاب را دیدی می خواهی ایمان بیاوری؟! دیگر بعد از این که عذاب را دیدی ایمان آوردن هیچ فایده ای ندارد.

دوستان آیات یهدی و لا یهدی را ملاحظه بفرمایند، آیات یهدی و لا یهدی کنار هم که قرار می گیرد نتیجه می دهد. اگر ما یهدی را جدا معنا کنیم و لا یهدی را جدا معنا کنیم سر از جبر در می آورد. عرض کردیم فخر رازی گرفتار این بحث شده است.

دیروز خدمت دوستان عرض کردم بحث را ملاحظه بفرمایید تفسیر فخر رازی جلد 20 صفحه 27 او مفصّل از این آیات می خواهد استفاده کند همه چیز جبر است هدایت هم جبر است و ضلالت هم جبر است اعمالی هم که ما انجام می دهیم بخواست خدا است گناه هم که می خواهیم بکنیم اگر خدا نخواهد ما گناه نمی کنیم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :