نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
گمراهی بندگان و ارتباط آن با حول و قوه الهی
کد مطلب: 15741 تاریخ انتشار: 23 اسفند 1402 - 15:51 تعداد بازدید: 509
خارج فقه الحکومه » فقه
گمراهی بندگان و ارتباط آن با حول و قوه الهی

(جلسه پنجاه و هفتم - 03 11 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  

(جلسه پنجاه و هفتم - 03 11 1402)

موضوع:  گمراهی بندگان و ارتباط آن با حول و قوه الهی

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

...

ایام ماه رجب است، ماه رجب هم رجب الأصبّ است. أصبّ یعنی رحمت الهی بارش می گیرد روایات زیادی در رابطه با ماه رجب داریم بویژه روزه ماه رجب شاید هفده - هجده روایت از ائمه (علیهم السلام) از نبی مکرم داریم راوی می گوید خدمت امام صادق رسیدم اواخر ماه رجب بود فرمود آیا در ماه رجب روزه گرفتی یا نه؟ عرض کردم: توفیق پیدا نکردم.

حضرت فرمود به قدری خیرات و برکات از تو از بین رفته که غیر از خدا هیچ کس نمی داند. بعد حضرت فرمود اگر کسی یک روز، روزه بگیرد بین او و جهنم خندقی درست می شود با مسیر هزار سال راه و...

در هر صورت...

 روزه ماه رجب خیلی رویش تکیه شده است ولو یک روز هم باشد. یا اگر انسان بتواند در ایام البیض سه روز را بتواند روزه بگیرد.

البته آقایانی که روزه قضا دارند نمی توانند روزه مستحبی بگیرند این را دقت کنند یعنی به اتفاق فقهاء غیر ابو الصلاح حلبی ایشان فقط فتوا داده که اگر کسی روزه قضا دارد می تواند روزه مستحبی بگیرد. غیر از او شیخ طوسی، شیخ مفید تا فقهای ما اجماع دارند که نمی شود کسی که روزه واجب به عهده اش هست روزه مستحبی بگیرد.

پرسش:

از ثواب بهرمند می شود؟

پاسخ:

قطعاً بهرمند می شود هیچ شکی نیست حتی اگر کسی وقت نماز شب بلند شود قضای نماز واجبش را بخواند خدای عالم به کرمش هم ثواب قضای نماز را می دهد هم ثواب نماز شبش را می دهد.

نماز شب یک دنیایی دارد به تعبیر مرحوم امام تمام کسانی که به مقامات عالی رسیده اند از متهجدین بودند.

 آقای قدوسی می گوید طلبه ای که وقت نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند من این طلبه را ظالم می دانم، یعنی این طلبه را از عدالت به دور می دانم.

مرحوم صاحب جواهر می گوید یک یا دو ساعت آخر شب وقت اختصاصی ملاقات با خدا است که خدای عالم برای آن کسانی که دوست دارند توفیق بیداری آن ساعت را به این ها می دهد.

 لذا تلاش کنیم اگر خدای نا کرده روزه قضا یا نماز قضا داریم این ها مانع کمال ما و مانع رسیدن ما به مقامات است. مانع حتی موفقیت ما در حوزه و تبلیغ ما است.

مادامی که ما بدهکار هستیم (اگر توان پرداخت داشته باشیم ولی) این بدهی مان را ندهیم هر چه التماس می کنیم صدای مان به جایی نمی رسد خدا می فرماید: اول بدهیت را بیاور بده بعد بیا از فضل من بخواه و حاجت از من بخواه.

 لذا ماه رجب را ان شاء الله عزیزان دقت کنند از فضیلتش استفاده کنند، مخصوصا استغفار کنند

«أستغفر الله ذالجلال والاکرام من جمیع الذنوب والآثام»

حتی در ادعیه ماه رمضان هم این واژه را ندیدم «أستغفر الله ذالجلال والاکرام من جمیع الذنوب والآثام».  این از اعمال ماه رجب است.

 در حقیقت ماه رجب، اولین ماهی است که داریم خودمان را برای ضیافت الله آماده می کنیم. اگر در این ماه کار نکردیم قطعاً ماه شعبان هم موفق نخواهیم شد. وقتی موفق نشدیم وارد ضیافت الله شدیم دیگر از رحمت های ویژه ضیافت اللهی و شب قدر قطعاً بهره ای نخواهیم برد.

ولذا دقت کنیم آن چه که مهم است بارها عرض کردم دفترچه کوچکی بگیریم در جیب مان نگه داریم صبح بلند می شویم ببینیم چه کارهایی می خواهیم امروز انجام بدهیم رئوس کارها را بنویسیم. همان طور که نماز می خوانیم می گوییم خدایا نماز صبح می خوانم قربةً إلی الله، نماز صبح می خوانم حُباً لَک، _قربةً إلی الله را آقایان اشکال می کنند_

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص510

این کارها را خدایا من انجام می دهم حُباً لک هیچ توقع پاداش هم ندارم در برابر نعمت هایی که به من دادی تو را شایسته دیدم.

 آخر شب ملاحظه ای کند در طول روز چه کارهایی انجام داده است اگر خدای ناکرده گناهی از او سر زده، به نامحرمی نگاه کرده، سر بچه داد کشیده، دستور زور به همسرش داده خانم غذا درست کن خانم خانه جارو کن لباس من را چرا نشستی؟! همه این ها خلاف شرع و حرام است. خلاف شرع، شاخ و دم ندارد.

 منِ طلبه نباید دزدی کنم تا گناهی داشته باشم همین که به همسرم به ناحق می گویم حتماً باید فلان کار را انجام بدهی این خلاف شرع است. بر سر بچه بی جهت داد بکشم خلاف شرع و حرام است

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ يَغْضَبُ لِشَيْ‏ءٍ كَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص50، بَابُ حَقِّ الْأَوْلَاد‏، ح8

یعنی یک داد زدن به سر همسر، یک داد زدن بی جا بر سر بچه، اعمال انسان را سال های سال حبط می کند و مانع رسیدن به کمالات می شود.

 لذا اخلاق اسلامی را باید از درون خانه مان ایجاد کنیم، من که در درون خانه اخلاق اسلامی را رعایت نمی کنم بالای منبر حق ندارم برای مردم از اخلاق اسلامی حرف بزنم.

در رابطه با حاج آقای فاطمی نیا خانواده اش می گوید در طول عمری که با ما بود ندیدم یک دفعه صدایش را بلند کرده باشد. یک دفعه از ما خواسته باشد فلان کار را انجام بده.

 شرح حال مرحوم امام را ملاحظه بفرمایید یک مورد نبوده دستور بدهد مثلاً خانم برای ما چای بیاور. خانم بلند شو چای درست کن خودشان بلند می شدند چای درست می کردند و چای می ریختند.

ما چند تا از این کارها انجام دادیم؟! صبح بلند می شویم می خواهیم به درس بیاییم مقداری صبحانه مان دیر می شود اعصاب مان بهم می ریزد. داد و بیداد می کنیم. درس چه فایده ای دارد؟ یعنی کاری که ما اول صبح با گناه شروع کردیم این مشکل درست می کند.

لذا امام کاظم فرمود:

«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»

از ما نیست کسی هر روز به حساب کارش نرسد...

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص453، بَابُ مُحَاسَبَةِ الْعَمَل‏‏، ح2

«فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص143، حَدِيثُ مُحَاسَبَةِ النَّفْس‏‏

آخر شب ببینیم امروز چه کار کردیم، اگر گناه کردیم استغفار کنیم کارهای خوب کردیم الحمد لله کارهایی که انجام دادیم هیچ نیتی نکردیم همین طوری وِل گشتیم استغفار کنیم. دو سه هفته یا چهل روز گذشت تلاش کنیم دو مرتبه به حساب مان برسیم.

یک دفعه بعد از نماز ظهر و یک دفعه موقع خوابیدن. یک ماه بگذرد روزی پنج بار بعد از نماز صبح وضع را ببینیم چه کار می خواهیم کنیم، ساعت 9- 10 روی کاغذ بنویسیم امروز چه کار کردیم، بعد از نماز ظهر و عصر و بعد از نماز مغرب و موقع خوابیدن. یعنی زندگی تمام اولیاء الله را ملاحظه بفرمایید عمدتاً با این روش جلو رفتند.

مرحوم پهلوانی می گوید آخرین جمله ای که از مرحوم علامه طباطبایی شنیدم و یک ساعت بعد از دنیا رفت. گفتم آقا جان چه توصیه می کنید؟ فرمود مراقبه، مراقبه، مراقبه!

 ان شاء‌ الله بتوانیم مراقبه را دقت کنیم نود درصد کارمان درست است. مراقبه هم نیست جز ترتیبی که بنده عرض کردم.

 امام در کتاب چهل حدیث، ارکان اربعه سیر و سلوک را مشارطه، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه ذکر می کند. مرحوم نراقی در معراج السعادة این چهار مسئله را مفصل توضیح داده است. مرحوم سید بحر العلوم در رساله سیر و سلوکش چهار رُکن سیر و سلوک را مشارطه اول صبح، مراقبه در طول روز، آخر شب هم محاسبه بعد از محاسبه، مؤاخذه بیان می کند. اگر دیدم امروز چهار تا کار نادرست و ... انجام دادم نفسم را مؤاخذه کنم. مثلاً ایستاده یک جزء قرآن بخوانم. بلند شوم نماز قضا بخوانم.

بیرون بروم مثلا میوه ای بگیرم بیاورم زن و بچه را خوشحال کنم هر کسی به چه حساس است بعضی ها از نقره داغ شدن حساس هستند یا دست به جیب ببرند برای زن و بچه یا پدر و مادر و یا برای دوستان بعضی ها حساس هستند حوصله نماز خواندن ندارند. قسم بخورند به خاطر این کار نماز قضا بخوانند.

بعد از محاسبه، مؤاخذه ای هم باید باشد. محاسبه بدون مؤاخذه هیچ فایده ای ندارد دو سه روز محاسبه می کنیم خسته می شویم کنار می گذاریم ولی اگر بعد از محاسبه خودمان را قاضی کنیم نفس مان را محاکمه کنیم هم حکم صادر کنیم و هم حکم را خودمان اجرا کنیم. اگر این شکلی بودیم به جایی می رسیم، اگر نبودیم پناه به خدای عالم می بریم!

آغاز بحث...

دیروز بحثی در رابطه با فرمایش آیت الله العظمی مکارم شیرازی داشتیم، نکته خیلی ظریف و زیبایی داشتند ولی بزرگواران گفتند اگر مطالبی از ما می بینید چیزی به ذهن تان می رسد بگویید. خدا بیامرزد این مطلب از امام زیاد نقل شده است این مطلب را از حاج آقای سبحانی در درس شان شاید سی بار شنیده باشم که امام از مرحوم شیخ عبد الکریم حائری نقل می کرد: ما می گوییم یادداشت کنید اشکالی بکنید. لذا آقایان خودشان به ما یاد دادند امام هم دارد که نقد، یکی از هدیه های الهی است.

 ایشان در کتاب تفسیر نمونه چند نکته خوبی را مطرح کردند بعد فرمایش این بزرگوار بود در رابطه با کسانی که به گمراهی کشیده شده اند.

ظالمان، مسرفان و دروغگویان گروه اول را به حال خود وا می گذارد، تا نتیجه اعمال شان دامان آن ها را بگیرد و در بیراهه ها سرگردان شوند.

بعد ایشان می گوید خاصیت اعمال اعم از نیک و بد از ناحیه خدا است نتایج آن ها را می توان به خدا نسبت داد.

آیا فقط نتایج اعمال را ما به خدا نسبت می دهیم یا خود اعمال هم «لا حول ولا قوة إلا بالله، ماشاء الله لا قوة الا بالله» آیا این معصیت کار که گناه می کند به حول و قوه خودش گناه می کند یا به حول و قوه الهی گناه می کند؟

تفاوت ندارد کسی که عبادت می کند به حول و قوه الهی است، معصیت هم می کند به حول و قوه الهی است با این تفاوت که در عبادت به حول و قوه الهی رضایت هم است. در معصیت به حول و قوه الهی نهی است.

در اولی پاداش است در دومی عقاب است این که ما بگوییم نتایج آن ها را می توان به خدا نسبت داد این قطعاً با آیات نمی سازد. آیاتی که در رابطه با ضلالت است باز ایشان در مسئله ضلالت قائل است تمام سهم را بندگان گمراه دارند. درحالیکه این طوری نیست که تمام سهم را بندگان گمراه داشته باشند. در خیلی از موارد ضلالت به عنوان عذاب الهی است.

این که فرموده:

(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

سوره انسان (76):‌‌ آیه 3

این انتخاب را چه کسی به او داده است؟ خدا داده است. همین انتخابی که دارد 

این که گویی این کنم یا آن کنم * این دلیل اختیار است ای صنم

آیا این اختیار را خودم به دست آوردم؟ به حول و قوه خودم این اختیار را دارم اعمال می کنم یا نه همین اختیار را هم خدا به من داده است و می تواند این اختیار را از من سلب کند؟ (يدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) نیست.

(يدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ)

دست خدا (با زنجير) بسته است.

سوره مائده (5): آیه 64

یکی از عبادت های ائمه علیهم السلام گریه است، گریه ائمه (علیهم السلام) گریه های نمایشی نیست. حضرت امیر المؤمنین در دل شب به نخلستان می رود گریه می کند با آن تعابیر تکان دهنده:

«إِنْ طَالَ فِي عِصْيَانِكَ عُمُرِي وَ عَظُمَ فِي الصُّحُفِ ذَنْبِي فَمَا أَنَا مُؤَمِّلٌ غَيْرَ غُفْرَانِكَ...»

بعد می گوید:

«آهِ مِنْ نَارٍ تُنْضِجُ الْأَكْبَادَ وَ الْكُلَى آهِ مِنْ نَارٍ نَزَّاعَةٍ لِلشَّوَى- آهِ مِنْ غَمْرَةٍ مِنْ مُلْهَبَاتِ لَظَى ...»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص79

آنقدر گریه می کند تا غش می کند نمایش نیست در نخلستان احدی هم نمی بیند. بله خدای عالم قول داده که حضرت امیر المؤمنین را به بهشت ببرد ولی (يدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) نیست.

حضرت امیر المؤمنین عرضه می کند که خدایا اگر فردا بگویی پسر ابی طالب را به طرف جهنم ببرند چه کسی است به تو اعتراض کند، چه کسی است جلوی تو را بگیرد؟ یا حضرت صدیقه طاهره در عبادت نفس مبارکشان به شماره می افتد آیه شریفه نور در رابطه با خمسه طیبه است:

(يخَافُونَ يوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ)

آنها از روزی می ‌ترسند که در آن، دلها و چشمها زير و رو می ‌شود.

سوره نور (24): آیه 37

از این باب است که خدای عالم (يدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) نیست اگر فردا بگوید یا علی من می خواهم تو را به جهنم ببرم حضرت نمی تواند بگوید چرا می بری؟! اگرچه خدای عالم نمی برد ولی اگر بخواهد ببرد هیچ کس جلوی خدا را نمی تواند بگیرد.

 ولذا این مطلب که در مسئله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، صحیح نیست. بلکه تمام سهم را بندگان گمراه ندارند، فقط در آن دو راهی از انتخاب، انتخابی هم که خدا داده است سوء استفاده می کنند. این شخص باز هم سو استفاده می کند جزء ضالین است خدا به خودش وا گذاشته است. اگر خدا به خودش وا نگذاشته بود از اختیارش سوء استفاده نمی کرد.

سال 61 در کتاب مرحوم فیض کاشانی روایتی از یکی از انبیای بنی اسرائیل بود:

«عن أبي جعفر عليه السّلام قال «إن اللَّه تعالى أوحى إلى داود عليه السّلام أن ائت عبدي دانيال فقل له إنك عصيتني فغفرت لك وعصيتني فغفرت لك وعصيتني فغفرت لك فإن أنت عصيتني الرابعة لم اغفر لك فأتاه داود عليه السّلام فقال يا دانيال إني رسول اللَّه إليك وهو يقول يا دانيال إنك عصيتني فغفرت لك وعصيتني فغفرت لك وعصيتني فغفرت لك فإن أنت عصيتني الرابعة لم اغفر لك فقال له دانيال قد بلغت يا نبي اللَّه فلما كان في السحر قام دانيال فناجى ربه فقال يا رب إن داود نبيك أخبرني عنك أني قد عصيتك فغفرت لي وعصيتك ، فغفرت لي وعصيتك فغفرت لي وأخبرني عنك أني إن عصيتك الرابعة لم تغفر لي فو عزتك وجلالك لئن لم تعصمني فإني لأعصينك ثم لأعصينك ثم لأعصينك»

الوافي‏؛ نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1091 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام‏، اصفهان: 1406ق، ج5، ص1101

به بنده ای گفت: خدا فرموده تا بحال سه بار گناه کردی و سه بار تو را بخشیدم. اگر دفعه چهارم گناه کنی تو را نخواهم بخشید. عرض کرد دست شما درد نکند! فرمایش خدا را به من رساندی شب شد به مناجات آمد گفت خدایا! پیغمبرت به من گفت سه بار گناه کردم بخشیدی «وأخبرني عنك أني إن عصيتك الرابعة لم تغفر لي فو عزتك وجلالك لئن لم تعصمني فإني لأعصينك ثم لأعصينك ثم لأعصينك» اگر خودت مرا حفظ نکنی، گناه می کنم، گناه می کنم، گناه می کنم هر چه می خواهی بکنی بکن!

«إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي وَ إِنْ كُنْتُ عَاصِياً مَدَدْتُ إِلَيْكَ يَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً وَ عَيْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً مَوْلَايَ أَنْتَ عَظِيمُ الْعُظَمَاءِ وَ أَنَا أَسِيرُ الْأُسَرَاءِ أَنَا أَسِيرٌ بِذَنْبِي مُرْتَهَنٌ بِجُرْمِي إِلَهِي لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِذَنْبِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِجَرِيرَتِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ وَ لَئِنْ أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَهَا أَنِّي كُنْتُ أَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الطَّاعَةَ تَسُرُّكَ وَ إِنَ‏ الْمَعْصِيَةَ لَا تَضُرُّكَ فَهَبْ لِي مَا يَسُرُّكَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَضُرُّكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏»

روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)؛ نويسنده: فتال نيشابورى، محمد بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 508 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انتشارات رضى‏، قم: 1375ش، ج2، ص330

از این دعاها روش حرف زدن با خدا را یاد بگیریم چه بسا شما از اول تا آخر دعای کمیل را می خوانید در بعضی از جاها می بینید دلتان به لرزه افتاد. در این جا سیم وصل شد گاهی شما شماره می گیرید مشغول یا خاموش است تلفن طرف مقابل را مرتب می گیرید یک دفعه وصل می شود در فقرات دعاها ببینیم در کدام یک از فقرات دلمان به لرزش می افتد. دل که به لرزش می افتد در حقیقت فَقره ای است که خدای عالم می خواهد با این فَقره با خدا حرف بزنیم.

در شرح حال بعضی از اولیا الله دارد که بعضی از شب ها تا صبح در تمام حالات می گفتند:

«إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي‏»

مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج2، ص846

فقط همین کلمه را می گفتند «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي‏»

 بعضی می گویند:

«فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتُ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ‏ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِين‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 848

یک دفعه می گفت خدایا: «وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك‏‏‏»

«إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِذُنُوبِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِي بِلُؤْمِي لَأُطَالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك‏‏‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسى، محمد بن الحسن‏، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة – بیروت، ج‏2، ص 596

می خواهی ببری، ببر ولی آن جا اگر رسوا بازی در آوردم نگویی چرا رسوا بازی در آوردی؟!

 «إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي»

من هم آن جا داد می زنم

«أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ [إذا] أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّك‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص686

اگر بگویی چرا گناه کردی می گویم خدایا چرا رحمت واسعه ات را این قدر توسعه دادی؟ ولذا روحیه ها متفاوت است .

در مسئله ضلالت، تمام سهم را بندگان گمراه دارند آیا این درست است؟ سوره نساء آیه 78 و 79

(أَينَمَا تَكُونُوا يدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيئَةٌ يقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يكَادُونَ يفْقَهُونَ حَدِيثًا * مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا)

هر جا باشيد، مرگ شما را در می ‌يابد؛ هر چند در برج های محکم باشيد! و اگر به آنها [= منافقان‌] حسنه (و پيروزی) برسد، می ‌گويند: «اين، از ناحيه خداست.»و اگر سيئه (و شکستی) برسد، می ‌گويند: «اين، از ناحيه توست.» بگو: «همه اينها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنی را درک کنند؟! (آری،) آنچه از نيکی ها به تو می ‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می ‌رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستاديم؛ و گواهی خدا در اين باره، کافی است!

سوره اسراء (4): آیات 78 و 79

ولی کنارش (كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) هم هست. این که این بزرگوار (آیت الله مکارم) آورده است این همان چیزی است که آیه 79 سوره نساء دارد (مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) جلوترش می گوید (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)، «لا حول ولا قوة الا بالله»

من یک مثال می زنم دقت کنید الان لامپ محیط این جا را روشن می کند روشنایی این جا قطعاً‌ از لامپ است. آیا لامپ روشنایی دارد؟ نه.

 اگر ارتباط این لامپ با کارخانه برق قطع بشود دیگر می تواند روشنایی بدهد؟ نه، خاموش می شود به خاطر این که از آن جا قطع است. روشنایی می دهد برای این که به آن جا وصل است و این که ائمه علیهم السلام واسطه فیض هستند.

«فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

بلا تشبیه سیمی که از کارخانه تا این جا متصل شده است این هم با وساطت اهل بیت علیهم السلام است. اگر وساطت اهل بیت علیهم السلام نباشد «فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل‏» ما نماز که می خوانیم و عبادتی که می کنیم این از کانال حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می گذرد به عنوان اسم الله به الله می رسد. از الله فیضی که به ما می رسد اول به محضر حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می رسد سپس از او به ما می رسد.

این توحید به تعبیر مرحوم امام توحید، تفعیل است تفعیل، کثرت را به وحدت بر گرداندن است اگر این شکلی باشیم

«السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَنْتُمْ نُورُنَا وَ أَنْتُمْ جَاهُنَا أَوْقَاتِ صَلَاتِنَا وَ عِصْمَتُنَا بِكُمْ لِدُعَائِنَا وَ صَلَاتِنَا وَ صِيَامِنَا وَ اسْتِغْفَارِنَا وَ سَائِرِ أَعْمَالِنَا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج91، ص38

متن زیارت آل یاسین در بحار، جلد 91، صفحه 38 یا جلد 102 چاپ ایران صفحه 92 که مرحوم نائینی هم به همین فقره زیارت آل یاسین برای ولایت تامه ائمه علیهم السلام در تمام کائنات استفاده می کند.

پرسش:

با آل یاسین مفاتیح تفاوت دارد ؟

پاسخ:

دو تا آل یاسین از حضرت صادر شده است یک آل یاسین که در مفاتیح است. یک آل یاسین مفصل که این را مرحوم مشهدی در مزار و سید دارد.

حضرت دو مرتبه توقیعی در زیارت آل یاسین دارد معانی خیلی عریض و طویلی دارد البته هر چه این جا است آن جا هم است. یعنی هشتاد درصد آل یاسین کوچک در آل یاسین بزرگ است، حوصله داشتید بخوانید.

در هر صورت...

این (مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) شما در در سوره انفال ببینید:

(فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيبْلِي الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)

اين شما نبوديد که آنها را کشتيد؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و اين تو نبودی (ای پيامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا می ‌خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.

سوره انفال (8): آیه 17

(فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ) می خواهد چه بگوید آیه قرآن است حدیث نیست بخواهیم تأویل کنیم (وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى) آن وقتی که تیر انداختی تو تیر نیانداختی هم (وَمَا رَمَیتَ) و هم (رَمَیتَ) دارد و هم (وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى) دارد.

ای چراغ! تو روشن کردی تو روشن نکردی بلکه این کارخانه برق بود روشن کرد. روشنی ظاهری از این است این که روشن نکردی این از خودش هیچ چیزی ندارد.

کارخانه برق روشن کرد این توحید می شود یعنی ما همه را کنار بگذاریم تا به حال اصلاً فکر نکردیم در خانه هستیم چراغ روشن است این روشنی از چراغ نیست چراغ خودش جز تاریکی چیز دیگری نیست. روشنی این چراغ همه از نیرویی است که از کارخانه برق دارد می آید.

پرسش:

علت تامه و ناقصه این جا قابل توجیه است؟

پاسخ:

بله، هزار و یک علت دارد اراده ما علت اخیره مکمل همه علت ها است.

پرسش:

جزئی از علت تامّه است

پاسخ:

بله جزئی از علت تحقق است. تا این اراده من نباشد تمام عوالم دست به دست هم بدهد این اراده، این اراده را خدا به من داده است اراده از خودم نیست نگوییم اراده من که من در برابر خدای عالم یک دکانی باز کرده باشم!

 این اراده ای که خدای عالم به من داده است این اراده را إعمال کردم أعمال محقق شد. اگر إعمال نکردم أعمال محقق نمی شود.

دو - سه روایت کافی دارد نمی دانم صلاح است این ها را مطرح کنیم یا خیر، تردید دارم در این که مطرح کردن این روایت چقدر صلاح است روایت های خیلی پیچیده ای است.

پرسش:

استاد! مرحوم کلینی صلاح دانسته که در کافی آورده است.

پاسخ:

حالا صلاح هم دانسته برای همه نیاورده است

«فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً فَجَعَلَ فِيهِمْ آلَةَ الِاسْتِطَاعَةِ ثُمَّ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِمْ»

همه امکانات را داده اختیار، قدرت، اراده همه ولی به بنده واگذار نکرد هر وقت دلش خواست انجام بدهد.

«فَهُمْ مُسْتَطِيعُونَ لِلْفِعْلِ وَقْتَ الْفِعْلِ مَعَ الْفِعْلِ»

تمام توحید این جا است. کثرت را به وحدت برگرداندن. روایت صد در صد صحیحه است. هم مرحوم مجلسی اول گفته صحیح است هم مجلسی دوم گفته صحیح است. قطعاً هم صحیح است.

«فَهُمْ مُسْتَطِيعُونَ لِلْفِعْلِ وَقْتَ الْفِعْلِ مَعَ الْفِعْلِ إِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ الْفِعْلَ فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوهُ فِي مُلْكِهِ لَمْ يَكُونُوا مُسْتَطِيعِينَ»

این پیچیده است.

«لَمْ يَكُونُوا مُسْتَطِيعِينَ أَنْ يَفْعَلُوا فِعْلًا لَمْ يَفْعَلُوهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُضَادَّهُ فِي مُلْكِهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص161، بَابُ الِاسْتِطَاعَة‏، ح2

این روایت در کافی، جلد 1، صفحه 161.

 روایت قبلی صفحه 158 که آیا:

«وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيئَةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ»

این که ما دنبالش بودیم

«مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْمَعَاصِيَ بِغَيْرِ قُوَّةِ اللَّهِ فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص158، بَابُ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ وَ الْأَمْرِ بَيْنَ الْأَمْرَيْن‏‏، ح6

این روایات آن عمق گرداندن کثرت به وحدت را می خواهد برساند وحدت و توحید یعنی چه؟ «ليس في الدّار غيره ديار» یعنی چه؟ «لا اله الا الله» یعنی «لا مؤثر فی الوجود الا الله» یعنی چه؟ این که: (فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) یعنی چه؟

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

(وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ) یعنی چه؟

(وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ)

و هر جا باشيد او با شما است

سوره حدید (57): آیه 4

تمام آن ها را این روایت شرح می دهد.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 

  


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :