توضيح سؤال :
سؤال كننده : ترانه سامانيبسم الله الرحمن الرحيم
. فرقة وهابيت كه اخيراً در ميان اهل تسنن پيدا شده، پيروان محمد بن عبدالوهاب مي باشند كه وي تابع ابن تيميه حنبلي شامي بوده است. او مدعي شد كه برخي از افكار مسلمانها مثل اعتقاد به شفاعت و بعضي از كارهايشان مثل توسل جستن به پيامبران و اولياء الهي، شرك است. ولي ساير مسلمانها نظر وهابيت را ردّ نموده و اينگونه اعتقاد و اعمال را مخالف توحيد در عبادت نمي دانند.
پاسخ :
تعريف شفاعت نزد اهل لغت
خليل بن احمد فراهيدي ( متوفي 150 ) در كتاب العين مي فرمايد : الشافع : الطالب لغيره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لي إليه فشفعه في . والإسم : الشفاعة . واسم الطالب : الشفيع .كتاب العين ج 1 ص 260 .
شافع يعني كسي كه از غير خودش طلب شفاعت مي كند و مي گويد نزد فلان شخص واسطه و شفيع من باش . اسم مصدر ( حاصل و نتيجه مصدر ) آن شفاعت است و كسي را كه طلب شفاعت مي كند شفيع مي نامند .
المفردات ص 263 .
زَبيدي نيز در تاج العروس ج 5 ، ص 401 همين مطلب را مي گو يد .
تعريف شفاعت نزد متكلمين شيعه
سيد مرتضي مي فرمايد: وحقيقة الشفاعة وفائدتها : طلب إسقاط العقاب عن مستحقه ، وإنما تستعمل في طلب إيصال المنافع مجازا وتوسعا ، ولا خلاف في أن طلب إسقاط الضرر والعقاب يكون شفاعة علي الحقيقة .رسائل المرتضي ج 1، ص 150 ، باب مسألة الوعد و الوعيد و الشفاعة .
شفاعت نمودن پيامبر اكرم فقط در برداشتن عقاب و عذاب گناهكار است و اين شفاعت در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد ، زيرا حقيقت شفاعت اختصاص به برداشتن عقاب و عذاب گناهكار دارد ... .
شيخ طوسي مي فرمايد : حقيقة الشفاعة عندنا أن تكون في إسقاط المضار دون زيادة المنافع ، والمؤمنون عندنا يشفع لهم النبي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فيشفعه الله تعالي ويسقط بها العقاب عن المستحقين من أهل الصلاة لما روي من قوله عليه السلام : ( ادخرت شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ) ... والشفاعة ثبتت عندنا للنبي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وكثير من أصحابه ولجميع الأئمة المعصومين وكثير من المؤمنين الصالحين ... .
حقيقت شفاعت در نزد ما در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد بلكه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهكار است . به عقيده ما پيامبر اكرم مؤمنين را شفاعت مي فرمايند و خداوند نيز شفاعت ايشان را مي پذيرد و خداوند تبارك و تعالي عذاب و عقاب را در نتيجه اين شفاعت از مستحقين آن ( البته از كساني كه اهل نماز باشند ) برمي دارد . زيرا شخص شخيص رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : من شفاعتم را براي كساني از امتم كه اهل گناه كبيره هستند نگه داشته ام ... شيخ طوسي در ادامه مي فرمايند : نزد ما شيعيان اثنا عشري خداوند امتياز شفاعت خواهي را به پيامبر اكرم و بسياري از اصحاب ايشان و تمامي فرزندان معصوم ايشان و بسياري از مؤمنين صالح عطا نموده است .
تعريف شفاعت نزد متكلمين اهل سنت
أبو حفص النسفي ( متوفي 538 ه) : در كتاب العقائد النسفية : الشفاعة ثابتة للرسل والأخيار في حق الكبائر بالمستفيض من الأخبار .العقائد النسفية ، ـ لأبي حفص النسفي ـ ، ص 148
ناصر الدين أحمد بن محمد بن المنير الإسكندري المالكي در كتاب الانتصاف مي گويد : وأما من جحد الشفاعة فهو جدير أن لا ينالها ، وأما من آمن بها وصدقها وهم أهل السنة والجماعة فأولئك يرجون رحمة الله ، ومعتقدهم أنها تنال العصاة من المؤمنين وإنما ادخرت لهم . . . .
كسي كه شفاعت را انكار كند شايسته است مشمول شفاعت نشود ولي كسي كه ايمان به شفاعت دارد اما اهل سنت و جماعت كه ايمان به شفاعت دارند و آن را تصديق مي نمايند پس آنها به رحمت خداوند اميد دارند و اعنقادشان اين است كه شفاعت در مورد مؤمنين گنهكار است ( پيامبر فرمودند ) من شفاعتم را براي افرادي از امتم كه اهل گناه كبيره هستند نگه داشته ام ...
نقلا عن : شرح صحيح مسلم ، للنووي ج3 ، ص 35 ، باب إِثْبَات الشَّفَاعَة وَإِخْرَاج الْمُوَحِّدِينَ مِنْ النَّار .
1- شفاعت در قيامت .
2 - طلب كردن شفاعت از رسول خدا كه در آخرت ما را شفاعت كنند .
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَي . الضحي / 5 .
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / 79 .
تمامي مفسران شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق دارند كه مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است كه خداوند آن را به پيامبرش وعده داده است .
مسند احمد، ج1، ص 301 ، باب : مسند عبدالله بن عباس سنن نسائي، ج1، ص 211 ، باب : الطواف علي النساء في غسل واحد سنن دارمي، ج1، ص 323 ، باب : الارض كلها طهور ... .
(سنن ترمذي ج5 ، ص 248 ، باب ما جاء في فضل النبي ، باب 22 ، حديث رقم : 3695 ؛ سنن دارمي ج 1 ، ص 26 ، باب ما أعطي النبي صلي الله عليه و سلم الفضل)
أجمعت الأمة علي أن لمحمد صلي الله عليه وسلم شفاعة في الآخرة وحمل علي ذلك قوله تعالي ( عسي أن يبعثك ربك مقاما محمودا ) وقوله تعالي ( ولسوف يعطيك ربك فترضي ) .
تمامي امت اسلامي بر اين مطلب اجماع دارند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در قيامت حق شفاعت دارد و اين دو آيه « اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند » و « و بزودي پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردي » را به همين معنا حمل كرده اند .
اتفقت الإمامية علي أن رسول الله ( صلي الله عليه وآله وسلم ) يشفع يوم القيامة لجماعة من مرتكبي الكبائر من أمته ، وأن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) يشفع في أصحاب الذنوب من شيعته ، وأن أئمة آل محمد ( عليهم السلام ) كذلك ، وينجي الله بشفاعتهم كثيرا من الخاطئين .
اماميه بر اين مطلب اتفاق دارند كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در روز قيامت گروهي از كساني را كه گناهان كبيره انجام داده اند ، شفاعت مي كند . و نيز بر اين مطلب اتفاق دارند كه امير المؤمنين و بقيه ائمه گناهكاران را شفاعت مي كنند و با شفاعت آن ها خداوند بسياري از گناهكاران را نجات مي دهد .
أما الشفاعة فاعلم أنه لا خلاف فيها بين المسلمين بأنها من ضروريات الدين وذلك بأن الرسول يشفع لأمته يوم القيامة ، بل للأمم الأخري ... .
بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 29 - 63 .
و نووي از علماي بزرگ اهل سنت و از شارحين صحيح مسلم به نقل از قاضي عياض بن موسي مي نويسد :
شرح مسلم - النووي - ج 3 - ص 35 .
و تاج الإسلام أبو بكر الكلاباذي ( متوفي 380 ه در اين باره مي گويد :
علما بر اين مطلب اجماع دارند كه اقرار به تمامي آن چه كه خدا و رسول او (صلي الله عليه وآله وسلم ) در بارهء شفاعت گفته اند ، واجب است . به دليل فرمودهء خداوند : " و بزودي پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردي » و فرمودهء خداوند : " اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند " و نيز فرمودهء خداوند : " و جز براي كسي كه [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمي كنند " و همچنين سخن پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) كه فرمود : " من گناهكاراني از امتم را شفاعت مي كنم " .
و حتي ابن تيميه نيز شفاعت در قيامت را قبول دارد و در اين باره مي گويد :
براي پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز قيامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم براي كساني است كه مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، ساير انبياء ، صديقين و ديگران به اين است كه كسي كه سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نيز در مورد كسي كه داخل آتش شده شفاعت مي كند .
و محمد بن عبد الوهاب نيز در اين باره مي گويد :
الهدية السنية ، الرسالة الثانية ، ص42 .
و ما از خدواندي كه صاحب شفاعت مي باشد و اجازه شفاعت به دست اوست در خواست مي كنيم:
اين نمونه هاي كوچكي بود از نظرات علماي شيعه و سني در اين باره كه به جهت اختصار به همين تعداد بسنده مي شود .
محمد بن عبدالوهاب مي گويد : من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة كفر إجماعاً.
كسي كه بين خود و خدايش واسطه قرار دهد و آن واسطه ها را بخواند و از آنها طلب شفاعت كند به اجماع مسلمين چنين فردي كافر است .
قال النبي (صلي الله عليه و سلم) : اُعطي الشفاعة وأنا أطلبه ممّا أعطاه اللَّه . فالجواب : إنّ اللَّه أعطاه الشفاعة ونهاك عن هذا ، فقال : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً) الجن / 18 . فاذا كنت تدعو اللَّه أن يشفع نبيّه فيك فأطعه في قوله : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً ).
پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است : خداوند به من مقام شفاعت را عطا فرموده و من طلب مي كنم شفاعتي را كه خداوند به من عطا كرده است . محمد بن عبدالوهاب مي گويد : جواب اين حديث اين است كه خداوند به پيامبرش مقام شفاعت را عطا فرموده ولكن تو را ( بندگان) از درخواست چنين مطلبي ( درخواست شفاعت از پيامبر ) نهي كرده است ، خداوند در قرآن مي فرمايد :
پس اگر از خداوند درخواست كني كه پيامبرش را در روز قيامت شفيع تو گرداند ( و بواسطه او گناهان ترا ببخشد ) به دستور خداوند در اين آيه عمل كرده اي .
الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً فضلاً لمن سأله أن يشفع له إلي اللَّه... .
فردي كه مرده است ( كنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب كند و يا ضرري را از خودش دفع كند چه برسد به اينكه بخواهد براي كسي طلب شفاعت كند
قال تعالي : ( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ ) يونس: 18/10 .
فأخبر انّ من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يسألهم الشفاعة فقد عبدهم وأشرك بهم ، وذلك أنّ الشفاعة كلّها للَّه ، كما قال تعالي : ( قل للَّه الشفاعة جميعاً) الزمر : 44 .تحفه اثنا عشرية ــ عبدالعزيز دهلوي ــ ، ص 751
خداوند در اين آيه خبر مي دهد هركس بين خود و خدايش واسطه قرار دهد در حقيقت آن واسطه را پرستيده و او را به عنوان شريك خدا قرار داده است ، و اين مطلب به خاطر اين است كه شفاعت تماما متعلق به خداست همانطوري كه خداوند در قرآن مي فرمايد : اي رسول ما بگو : «شفاعت ، يكسره از آن خداست » .
جواب:
موارد بسيار زيادي در روايات نقل شده است كه اصحاب رسول خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله ــ چه در زمان حياتشان و چه بعد از شهادت ايشان ــ طلب شفاعت نموده اند و حتي در قرآن نيز به بعضي از اين موارد (طلب شفاعت در زمان حيات ايشان) اشاره شده است كه به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي كنيم :خداوند در قرآن مي فرمايد : ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) . النساء / 64 .
و يقول في شأن المنافقين : ( وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون ) . المنافقون / 5 .
زماني كه اعراض و رو گرداني از طلب استغفار از پيامبر را (كه در حقيقت طلب شفاعت از ايشان است ) خداوند علامت نفاق مي داند پس قطعا طلب نمودن اين مطلب و ممارست بر آن علامت ايمان خواهد بود .
و اما روايات
روايات طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم سه دسته اند : 1- طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان . 2- طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان . 3- طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از و فات ايشان . كه در اينجا متن روايات را خدمت شما ارائه مي كنيم .طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان
حلبي در كتاب السيرة الحلبية به نقل از ابن اسحاق در كتاب المبدأ و قصص الأنبياء مي گو يد : شخصي بنام تبع بن حسان الحميري قبل از تولد پيامبر اكرم نامه اي خطاب به حضرت نوشت كه عبارت نامه به اين شرح استأما بعد يا محمد فإني آمنت بك وبربك ورب كل شئ وبكل ما جاءك من ربك من شرائع الإسلام والإيمان وإني قلت ذلك فإن أدركتك فيها ونعمت وإن لم أدركك فاشفع لي يوم القيامة ولا تنسني… وكتب عنوان الكتاب إلي محمد بن عبد الله خاتم النبين والمرسلين ورسول رب العالمين من اتبع لأول حمير أمانة الله في يد من وقع هذا الكتاب في يده إلي أن يدفعه إلي صاحبه و دفعه إلي رأس العلماء المذكورين
حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد :
سپس اين نامه را يكي از فرزندان( ابي ليلي ) آن عالم در زمان مهاجرت پيامبر اكرم به مدينه در بين مكه و مدينه به دست پيامبر اكرم رساند ... و پيامبر اكرم بعد از قرائت نامه سه بار فرمودند : آفرين به « تبع » برادر صالح ما .
حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد :
السيرة الحلبية - الحلبي - ج 2 - ص 279 - 280
طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان
2- عن أنس بن مالك أنه قال : سألت النبي أن يشفع لي يوم القيامة فقال : أنا فاعل . قلت : فأين أطلبك ؟ قال اولا علي الصراط ، قلت فإن لم ألقك ؟ قال : عند الميزان ، قلت فإن لم ألقك ؟ قال : عند الحوض فإني لا أخطي هذه المواضع . صحيح الترمذي : 4 / 42 ، باب ما جاء في شأن الصراط ج4، ص 621، ح2433.
همانطوري كه ملاحظه مي فرمائيد انس بن مالك مستقيما از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در همين دنيا طلب شفاعت نمود و از خداوند طلب نكرد حال آيا اين صحابه رسول خدا بخاطر اين عملش گناهكار و مشرك مي شود ؟! و يا اينكه (نعوذ بالله) پيامبر اكرم آيه : ( لله الشفاعة جميعا و آيه و لا تدعوا مع الله احدا ) را نشنيده بودند ؟ و به همين خاطر ( نشنيدن آيه ) انس را از طلب شفاعت نهي نكردند !!! و يا اينكه آيه را شنيده بودند ولي نعوذ بالله معناي آيه را نفهميده بودند !!! ولي ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب و پيروانشان معناي آيه را فهميده بودند !!! زيرا شايد در نظر وهابيها ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب از پيامبر و اصحابش نسبت به فهم آيات قرآن آگاهي بيشتري داشته باشند !!! شما قضاوت كنيد
3- سواد بن قارب نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد و در ضمن ابياتي از ايشان طلب شفاعت نمود :وكن لي شفيعا يوم لا ذوشفاعة سواك بمغن فتيلا عن سواد بن قارب.
اي پيامبر: روز قيامت شفيع من باش. روزي كه شفاعت، ديگران به حال سواد بن قارب به مقدار رشته وسط خرما، سودي نمي بخشند.
طلب شفاعت از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از وفات ايشان
4- محمد بن حبيب مي گويد : ثم لما فرغ علي من غسله وأدرجه في أكفانه كشف الأزار عن وجهه ثم قال بأبي أنت وأمي طبت حيا وطبت ميتا ... بأبي أنت وأمي اذكرنا عند ربك ... .التمهيد - ابن عبد البر - ج 2 ، ص 162 ، شرح نهج البلاغة - ابن ابي الحديد - ج 13 ، ص 42 ، باب ذكر طرف من سيرة النبي عليه السلام عند موته .
را به اتمام رساند و كفن بر قامت ايشان پوشاند كفن را از صورت ايشان كنار زذ و عرضه داشت : پدر و مادرم فدايت پاك و پاكيزه زندگي نمودي و پاك و پاكيزه به پيشگاه خداوند شتافتي ... پدر و مادرم فدايت ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن ... .
5- قالت عائشةوغيرها من أصحابه إن الناس أفحموا ودهشوا حيث ارتفعت الرنة... حتي جاء الخبر أبا بكر ... حتي دخل علي رسول الله صلي الله عليه وسلم فأكب عليه وكشف عن وجهه ومسحه وقبل جبينه وخديه وجعل يبكي ويقول بأبي أنت وأمي ونفسي وأهلي طبت حيا وميتا .... اذكرنا يا محمد عند ربك
عايشه و غير او از اصحاب رسول خدا ( در جريان وفات رسول خدا )مي گويند : مردم متحير و سركشته و وحشت زده شده بودند صداي ناله ها به گوش مي رسيد ... تا اينكه خبر به ابوبكر رسيد ... ابو بكر بر پيامبر ( صلي الله عليه (و آله) و سلم ) وارد شد خود را بر روي( پيكر مطهر ) پيامبر انداخت و پارچه روي صورت پيلمبر را كنار زد و دست به صورت و پيشاني و گونه هاي ايشان كشيد و در حالي كه گريه مي كرد عرضه داشت پدر و مادرم و جانم و خانواده ام فدايت پاك و پاكيزه زندگي نمودي و پاك و پاكيزه از دنيا رفتي .... اي محمد ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن ... .
تفسير قرطبي ج 5 ، ص 265 ، 266 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ الدرر السنية في الرد علي الوهابية - أحمد زيني دحلان - ص 21 - 22 .
زيني دحلان در ادامه مي گويد : مثل همين روايت از علي (عليه السلام ) از طريق ديگري نيز رسيده است كه آن هم اين روايت را تائيد مي كند . و يكي ديگر از مؤيدات اين روايت ، روايت صحيحه ديگري است كه از پيامبر اكرم رسيده است كه ايشان فرمودند : دوران زندگي من براي شما خوب است زيرا شما با من صحبت مي كنيد و من هم با شما صحبت مي كنم ( براي شما حديث مي گويم ) و وفات من براي شما خيلي خوب است زيرا اعمال شما بر من عرضه مي شود اگر عمل خيري در ميان اعمال شما ببينم خداوند را سپاس مي گويم و اگر گناهي مشاهده كنم براي شما استغفار ميطلبم .
واستغفر لهم الرسول أي : شفع لهم الرسول في غفران ذنوبهم .... والتفت في قوله : و استغفر لهم الرسول ، ولم يجيء علي ضمير الخطاب في جاؤوك تفخيماً لشأن الرسول ، وتعظيماً لاستغفاره ، وتنبيهاً علي أن شفاعة من اسمه الرسول من الله تعالي بمكان ، وعلي أنَّ هذا الوصف الشريف وهو إرسال الله إياه موجب لطاعته ...
تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير مدارك التنزيل و حقائق التأويل ــ تفسير نسفي ــ ج 1 ، ص 236 ، باب 63 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء .اينكه خداوند فرمود ( و رسول خدا براي آنها طلب بخشش كند ) معنايش اين است كه رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) نزد پروردگار عالم براي بخشش گناهانشان آنها را شفاعت كند . ... خداوند در اين آيه قبل از اينكه به اينجا برسد رسولش را مورد خطاب قرار داده بود و با ايشان بصورت مخاطب صحبت مي كرد اما به اينجا (و استغفر لهم الرسول) كه رسيد خطابش را به صورت صيغه غائب آورد (و رسول خدا براي آنها طلب بخشش كند) و اين بخاطر بزرگي و علو منزلت و شأن رسول خدا و عظمت استغفار ايشان است ( يعني خداوند مي خواهد بفرمايد استغفار رسول خدا بسيار ارزشمند است و با استغفار خود شخص فرق دارد ) ، و خداوند نكته اي را مي خواهد به ما گوشزد كند و آن اينكه طلب شفاعت از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) در نزد خداوند تبارك و تعالي از جايگاه ويژه اي برخوردار است ، علاوه بر اينكه اين وصف شريف يعني رسالت ايشان از طرف خدا موجب اطاعت كردن از ايشان مي شود ...
دليل ديگر ابن عبدالوهاب بر رد شفاعت اين بود كه : « الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً ... » فردي كه مرده است ( كنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب كند و يا ضرري را از خودش دفع كند ...
خداوند در قرآن مي فرمايد :
( آل عمران: 169 - 171) .
در اين آيات بهره مندي شهيدان از نعمتهاي الهي و خوشنودي از آنچه به دست آورده اند دليل بر حيات و زندگي مجدّد آنان است.
شوكاني در نيل الأوطار مي گويد:
وَقَدْ ثَبَتَ فِي الْحَدِيثِ { أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ } رَوَاهُ الْمُنْذِرِيُّ وَصَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ .
نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حيخداوند در قرآن صريحا در نورد شهدا مي فرمايد آنان زنده اند و روزي مي خورند ، و حياة و زندگي در شهدا مربوط به بدن و جسم آنهاست ، حال كه شهدا اينگونه هستند پس انبياء و رسولان الهي چگونه اند ؟ (يعني آيا مي شود شهدا زنده باشند ولي انبياء و رسولان الهي كه مقامشان از شهدا برتر است زنده نباشند ؟!!)
حياتي خير لكم تُحدِّثون و يُحدَّث لكم، ووفاتي خير لكم، تُعرض عليّ أعمالكم، فما رأيت من خير حمدت اللّه عليه، وما رأيت من شرّ استغفرت اللّه لكم»،
بعد آقاي هيثمي مي گويد :
مجمع الزوائد: 9/24، باب «ما يحصل لأمّته من استغفاره بعد وفاته» الجامع الصغير: 1/582، كنز العمّال: 11/407.
مررت ـ علي موسي ليلة أسري بي عند الكثيب الأحمر وهو قائم يصلّي في قبره
سمهودي از شخصيت هاي برجسته اهل سنت مي گويد كه پيامبر فرمود :
آگاهي من به امور پيش از مرگ و پس از آن يكسان است .
الأنبياء أحياء في قبورهم يصلّون .
و مطالب متعددي را از آقاي بيهقي ، ابومنصور بغدادي و ديگران مي آورد كه همگي اتفاق نظر دارند بر اين كه انبياء عليهم السلام در قبر زنده هستند و خداي عالم بدن پيامبران را بر خاك حرام كرده است كه آن ها را بپوساند :
خداوند خوردن بدن پيامبران را بر زمين حرام كرده است .
وفاء الوفاء بأحوال دار المصطفي ج 4 ، ص 1349ابن حجر عسقلاني كه از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است ، نقل مي كند :
تمام پيامبران در درون قبر زنده هستند و نماز مي خوانند .
المواهب اللدنيه ، ج3 ، ص419
شوكاني در نيل الأوطار مي گويد : وَ قَدْ ذَهَبَ جَمَاعَة مِنْ الْمُحَقِّقِينَ إلَي أَنَّ رَسُولَ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَيّ بَعَدَ وَفَاته ، وَأَنَّهُ يُسَرُّ بِطَاعَاتِ أُمَّته ، وَأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُبْلَوْنَ ، مَعَ أَنَّ مُطْلَق الْإِدْرَاك كَالْعِلْمِ وَالسَّمَاع ثَابِت لِسَائِرِ الْمَوْتَي .
در جواب مي گوئيم اولا : كسانيكه از انبيا و ائمه معصومين عليهم السلام و صالحين طلب شفاعت مي كنند آنها را نمي پرستند بلكه از آنها مي خواهند كه به اذن خداوند (همانطوري كه قرآن مي فرمايد) شفيع او باشند . و همانطوري كه ذكر شد اين عمل از قبل تولد رسول اكرم تا بعد از وفات ايشان بعنوان امري مطلوب ميان مؤمنين و اصحاب بزرگوار رسول خدا رايج بوده است بنابراين محمد بن عبدالوهاب و پيروانش با تحريم اين عمل الهي نه تنها خلاف قرآن و روايات نبوي عمل نموده اند بلكه عملا به صحابه رسول خدا ( همچون حضرت علي صلوات الله و سلامه عليه و ابوبكر و سواد بن قارب و ...) نسبت كفر و شرك داده اند .
أخرج ابن أبي حاتم عن عكرمة قال : قال النضر : إذا كان يوم القيامة شفعت لي اللات والعزي ، فأنزل الله { فمن أظلم ممن افتري علي الله كذباً أو كذب بآياته إنه لا يفلح المجرمون ، ويعبدون من دون الله ما لا يضرهم ولا ينفعهم ويقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله } .
سيوطي مي گويد : ابي حاتم از عكرمه نقل كرده است كه نضر بن حرث گفت زماني كه روز قيامت شد بت لات و عزي مرا شفاعت مي كنند بعد از اين گفته او اين آيه نازل شد .
تـفسير البحر المحيط ـ أبوحيان أندلسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
خداوند مشركين را كه شريك برايش قرار داده بودند و غير خدا را مي پرستيدند انكار مي كند ، آنها گمان مي كردند شفاعت خدايان خياليشان نزد خداوند تبارك و تعالي نفعي به حالشان دارد . پس خداوند در مقابل اين گمان باطل آنها در اين آيه به آنها فرمود آن شفاعت آن بتها نه نفعي به حال شما دارد و نه ضرري را از شما دفع مي كند و نه مالك چيزي هستند و هيچ يك از گمانهاي شما در مورد بتها ابدا واقع نمي شود ...
تـفسير الروح المعاني ـ آلوسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
توسل
توسل ، يعني واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند چنانچه خداوند، در قرآن كريم مي فرمايد :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ . المائدة / 35 .
اين آيه به تمامي مؤمنين دستور مي دهد كه به هر وسيله اي كه سبب تقرب به خداوند مي شود تمسك بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه امكان ندارد حضرت زهرا سلام الله عليه مي فرمايد :
تمام آن چه در آسمان و زمين هستند ، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطهء خداوند در ميان خلقش هستيم .
شرح نهج البلاغة ، ج2 ، ص267 از مسند احمد ؛ اما اين روايت را دستان امانت دار اهل سنت حذف كرده اند . و المناقب ، ابن المغازلي شافعي ، ص56 ، ح 79.
مراد حضرت علي عليه السلام است .
و از أبي هريره در بارهء قصهء حضرت آدم نقل شده است :
فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1.
و سيوطي نقل مي كند كه حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه مي كرد :
الدر المنثور ، ج1 ، ص 60.
توسل صحابه به پيامبر اكرم بعد از وفات ايشان
أصاب الناس قحط في زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلي قبر النبي صلي الله عليه وسلم فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتك فإنهم قد هلكوا . فأتاه رسول الله صلي الله عليه وسلم في المنام فقال : إيت عمر فأقره مني السلام وأخبرهم أنهم مسقون ، وقل له عليك بالكيس الكيس . فأتي الرجل فأخبر عمر فقال : يا رب ما آلوا إلا ما عجزت عنه . وهذا إسناد صحيح . [20]در زمان عمر بن الخطاب قحطي آمد ، بلال بن حارث آمد كنار قبر پيامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خداي عالم باران رحمت طلب كن .بعد پيامبر به خوابش آمد و گفت برو پيش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده كه باران رحمت نازل خواهد و به او بگو كه نسبت به مردم بذل و بخششت بيشتر باشد . اين شخص آمد خدمت عمر . عمر خيلي گريه كرد كه ما قابل اين سلام نبوديم . و گفت : هيچ خدمتي را نسبت به مسلمانان كه از دستم بر بيايد كوتاهي نخواهم كرد .
فتح الباري ، ج2 ، ص412
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 .
در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري مي كند كه آن ها بعد از پيشيماني از كردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او كه پيامبر خدا بود درخواست كردند كه از خداوند براي آن ها طلب بخشش كند . حضرت يعقوب هم نگفت كه چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نمي رويد و به من متوسل شده ايد ؛ بلكه به آن ها وعده داد كه از خداوند براي آن ها طلب بخشش خواهد كرد :
گفت : « به زودي از پروردگارم براي شما آمرزش مي خواهم ، كه او همانا آمرزنده مهربان است » .
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .
اين آيه نشان مي دهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيلهء آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .
گروه پاسخ به شبهات