سمعت أحمد یقول: سمعت أبا بکر یقول: سمعت الخلدی یقول:کَانَ فِیَّ جَرَبٌ عَظِیمٌ کَثِیرٌ، قَالَ: فَمَسَحْتُ بِتُرَابِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ، قَالَ: فَغَفَوْتُ فَانْتَبَهْتُ، وَلَیْسَ عَلَیَّ مِنْهُ شَیْءٌ.
ابو محمد خلدی ( از شیوخ و ائمه ی اهل سنت ) می گوید که بیماری پوستی شدیدی داشتم پس تربت قبر حسین را به پوستم کشیدم و بعد از آن خوابیدم.وقتی بیدار شدم اثری از بیماری نیافتم.
الطیوریات،ج3،ص912،ح847 ط اضواء السلف
ممنونم از جواب دادن به سوالات ولی جواب دوتا از سوالات را نگرفتم
اولا منظور از منکرات خلدی که در پاورقی امده است چیست؟ ایا این باعث تضعیف این داستان نیست؟
ثانیا خطیب بغدادی گفته ان عجائب بغداد:نکت المرتعش اشارات الشبلی حکایات الخلدی منظورش از مطلب چیست؟
پاسخ:
جعفر بن محمد بن نصیر بن القاسم : ابو محمد الخواص المعروف بالخلدی سمع الکثیر ، وحدث کثیرا ، وحج ستین حجه وکان ثقه صدوقا دینا .
جعفر بن محمد بن نصیر بن قاسم ابو محمد الخواص معروف به خالدی ، ایشان زیاد حدیث شنیده و زیاد هم نقل کرده . شصت بار به زیارت خانه خدا رفته و هم انسانی مورد اطمینان ، راستگو و متدین بود.
ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، چاپ دار ابن کثیر دمشق و بیروت ، ج ۱۲ ، با تحقیق عبد القادر الارنؤوط و دکتر بشار عواد معروف ، ص ۲۰۳
همین شخص متدین و راستگو ، بیماری خود را با تبرک به خاک امام حسین علیه السلام برطرف کرده و شفاء گرفته ؛ هر چند که وهابی ها از این کار ، ناراحت و عصبانی باشند و آن را از منکرات جعفر الخلدی بدانند
باید بگوییم چون این سه نفر یعنی شبلی، مرتعش و خلدی از بزرگانو از مشایخ و زهاد بغداد بودند لذا هر کدام دارای صفات ویژه ای بود مثلا شبلي به جهت اشارات لطيفي كه دارد، در ميان برخی مورد توجه است، از جمله كلمات او آن است كه: الحرّية هي حرّية القلب، لاغير؛ «آزادي فقط آزادي دل است و بس».
مرتعش نیز بخاطر نکته هایش و خلدی نیز بخاطر حکایاتی که دارد لذا مردم می گفتند عجایب بغداد سه تا می باشد: اشارات شبلی، نکته مرتعش و حکایت جعفر خلدی
و این مطالب نیز دلیل بر تضعیف نمی شود