فوكوياما كيست ؟!
فرانسيس فوكوياما( متولد 1952 در شيكاگو) فيلسوف پرآوازه آمريكايي و استاد در رشته اقتصاد سياسي بين الملل است كه هم اكنون در دانشگاه جان هاپكينز واشينگتن به تدريس اشتغال دارد .
وي همچنين داراي سابقه كار در اداره امنيت امريكا و نيز تحليلگر نظامي در شركت (رند) از شركتهاي وابسته به پنتاگون مي باشد .
وي پس از نگارش مقاله پايان تاريخ و واپسين انسان (the End of History and the last man) در 1368/1989 كه در 1370 / 1991 با تفصيل بيشتر و به همين نام ، به صورت كتاب در آمد ، به شهرت جهاني رسيد .
در اين دو نوشته ، فوكوياما به دفاع تاريخي از ارزشهاي سياسي غربي برخاست و استدلال كرد كه رويدادهاي اواخر قرن بيستم نشان مي دهد كه اجماعي جهاني به نفع دموكراسي ليبرال به وجود آمده است . اين اجماع ، مساوي است با پايان تاريخ به معناي اين كه در شكل گرفتن اصول و نهادهاي بنيادي دموكراسي ، پيشرفت بيشتري به وجود نخواهد آمد . البته ، باز هم رويدادهايي خواهد بود ، ولي تاريخ ، به معناي داستان جهاني رشد و شكوفايي آدمي ، خاتمه يافته است .
نظريه هاي فوكوياما درباره پايان تاريخ و نيز نظريه هاي جنگ تمدن ها و نظريه جنگ مذاهب از هانتينگتون از پايه هاي فكري تحولات بين المللي در چند سال گذشته بوده است و اتفاقاتي كه در سال هاي گذشته پيش آمده و شكست نماينده فكري غرب (آمريكا ) و شكست اسرائيل و پيروزي هاي چشمگير كشورها و گروه هاي اسلامي شيعي نظريه هاي اين متفكر غربي را زير سوال برده است .
فوكوياما نظريه هاي معروف و نيز اعترافات معروفي دارد كه در سال هاي اخير بسيار مورد توجه قرار گرفته است كه شما در اين جا بخشي از اعترفات او را از گفته ها و نوشته هايش مي خوانيد .
شيعه به روايت فوكوياما
در سال 1986 يعني در اوج پيروزي هاي رزمندگان اسلام در جبهه مقاومت عليه استكبار جهاني ، فرانسيس فوكوياما در كنفرانسي در اورشليم تحت عنوان " بازنشناسي هويت شيعه " كه توسط صهيونيستها برگزار شد ، گفت شيعه پرنده ايست كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست ، پرنده اي كه دو بال دارد ، يك بال سبز و يك بال سرخ ، بال سبز اين پرنده همان مهدويت و عدالتخواهي اوست ، چون شيعه در انتظار عدالت به سر ميبرد، اميدوار است و انسان اميدوار هم شكست ناپذير است .
او همچنين گفت : نمي توانيد انساني را تسخير كنيد كه مدعي است كسي خواهد آمد كه در اوج ظلم و جور ، دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد . شيعه با اين دو بال ، افق پروازش خيلي بالاست و تيرهاي زهر آگين سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، اخلاقي و .... به آن نمي رسد.
از نظر فوكوياما شيعه بعد سوم هم دارد كه بسيار مهم است . اين پرنده ، زرهي به نام ولايت پذيري بر تن دارد . در بين كليه مذاهب اسلامي ، شيعه تنها مذهبي است كه نگاهش به ولايت فقهي است . يعني فقيه مي تواند ولايت داشته باشد . اين نگاه ، برتر از نظريه نخبگان افلاطون است .
شايد اين استدلال هاي قوي را از نظريه پردازان شيعه هم كم شنيده باشيم كه فوكوياما به عنوان يكي از معماران نظريه هاي دنياي نو به زبان مي آورد . از نظر فوكوياما شيعه بعد سوم هم دارد كه بسيار مهم است . اين پرنده ، زرهي به نام ولايت پذيري بر تن دارد . در بين كليه مذاهب اسلامي ، شيعه تنها مذهبي است كه نگاهش به ولايت فقهي است . يعني فقيه مي تواند ولايت داشته باشد . اين نگاه ، برتر از نظريه نخبگان افلاطون است .
سلام عليکم
باور بفرماييد دليل اين سلام کردن بنده به شما جز اين عبارت شما نيست:
«امام حسن و امام حسين نيز به خلافت مي رسند،اما عملهء جور مانع خلافت آنها مي شوند»
خيلي دلم ميخواهد با نهايت خشونت با شما سخن برانم. ولي مدام اين جمله شما به يادم ميآيد.
بنده يقين 100 درصد ندارم که شما از ايران باشيد. ولي دليلي نميبينم که شما را هم وطن خود ندانم.
بنده شما را نميشناسم ولي کسي چه ميداند، شايد بارها نان و نمک شما را خورده باشم. هر دو روي يک مملکت هستيم و در بلاها و خوشيهاي اين مملکت با يکديگر شريک هستيم. وقتي که دشمن چه از نوعي آمريکايي و چه از نوع روسي به ما حمله ور شود همه ما در مقابل آن ميايستيم.
مشخص است که شما از قماش اين وهابي هاي ملعون و بيمار نيستيد. مشخص است که در قلب خود علاقهاي به آن معاويه هندمادري که بلاد اسلامي را به خاک و خون کشاند و اسلام را به کل دگرگون کرد نداريد.
ولي بنده از شما خواهش ميکنم کمي انديشه کنيد. مساله ميليونها و ميليونها سال و قرني است که بر ما و شما خواهد آمد.
آخر جناب محمد
به بنده بفرماييد عقيده امامت و خلافت حضرات امام حسن و امام حسين (عليه السلام) عقيده شيعه است و يا اهل عمر؟؟
شما که آن دو را دوست داريد. شما که ميدانيد که بنياميه جنايت و خيانت کرد در حق همه مسلمين. پس چرا به مذهبي نميآييد که حداقل از آن دو بزرگوار احاديث بسياري نقل کردهاند؟؟
شما ايشان را خليفه ميدانيد؟؟ پس چرا سخنان ايشان را نشنيده بگيريم؟؟ اين مذهب تشيع است که سخنان ايشان را ثبت کرده است و يا مذهب اهل عمر؟؟
************
اکنون کمي به سخنان خود نگاه کنيد: چند مورد تناقض در آن مييابيد؟؟
«و در نزد ما ولي فقط خداوند يگانه است» «البته در نزد ما حضرت علي و اولادهء وي از اين ادعاها منزه هستند»
و بعد ميفرماييد که «مقتدا و ولي معصوم غير از پيغمبر وجود ندارد،»
آيا اين سخنان تناقض نيست؟؟ آيا اين سخنان برگرفته از تضاد نيست؟؟
*********
همان آيهاي که ولايت حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) را تصريح ميکند ولايت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را نيز تصريح ميکند.
اگر اعتقاد به ولايت غير از ذات مقدس خداوند شرک است و صنم بازي پس نعوذبالله ولايت حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) نيز شرک است و صنم بازي.
******
بعد شروع ميفرماييد طبق روال هميشه خود به دروغ به تشيع اتهام بزنيد و توهين کنيد:
«. يک بهايي مومن، همان اعتقادي را نسبت به بهاءالله که يک بشر عادي است دارد، که يک شيعه نسبت به ائمه و فقهاي خاندان پيغمبر.»
آخر جناب محمد
خدا را خوش ميآيد؟؟ اتهام زدن هنر است؟؟ مردم به خوبي ميدانند که فرقه منحوس بهاييت بهاءالله را پيامبر ميداند.
آيا ما چنين ادعايي براي امامان خود کرديم؟؟
بنده از شما ميپرسم: آيا غلوي هم بالاتر از اين ديدهايد که بعضي از اهل سنت يک سگ باز را اميرالمومنين بدانند؟
http://islamicweb.com/arabic/shia/yazid.htm
در هر صورت خود دانيد و خداي خود. اين هم دفعه آخري است که بنده حقير با اندکي نرمش با شما سخن ميرانم. هر چند که معيار براي شما نبايد بنده باشد. ولي اين را ميگويم تا بدانيد که معيار ما در دوستي با ديگران، حب و ولايت حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) است.
شما مختار هستيد بين راهي که به وهابيت ختم ميشود و راهي که به پذيرش ولايت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) منجر ميشود يکي را انتخاب کنيد.
آيا مايل هستيد که بنده حقير دها حديث از معتبرين کتب خود که در آن به ولايت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) تصريح شده است را خدمت شما بازگو کنم؟
يا علي