نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
فهرست نظرات

از تاريخ: تا تاریخ: عبارت موردنظر: محل جستجو:

« شماره صفحه از 2831  »
41
کد مطلب: 4984 - عنوان: حضرت مهدي (عج) چه شباهت هاي با ذوالقرنين دارد ؟
نام و نام خانوادگی: سعید سرودلیر - تاریخ انتشار: ٢٢:٤٣ - ١٤ فروردين ١٣٩٨
با سلام، در طول تاریخ بین اولیای خدا ازدواج خواهر و برادر مجاز نبوده اما این کار در خانواده سلطنتی هخامنشی از جمله فرزندان کوروش بر طبق سنت اکثر شاهان قدیم انجام شده، و این که چون ذوالقرنین در قرآن کریم به عنوان اولیای خدا یاد شده نشان دهنده عدم تطابق کوروش با ذوالقرنین می باشد.
42
کد مطلب: 5249 - عنوان: آيا روايت : « قد حلي أبوبكر الصديق سيفه » از قول امام باقر عليه السلام صحت دارد ؟
نام و نام خانوادگی: احمد - تاریخ انتشار: ١٩:٠٩ - ٠٩ فروردين ١٣٩٨
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صل علي محمد وآله الطاهرين
باسلام وعرض خسته نباشيد خدمت اساتيد محترم

در خصوص روايت وارده در كتاب سير اعلام النبلاء ووجود شخصي در سند روايت بنام محمد بن علي بن حبيش خدمت اساتيد محترم عرض كنم كه بنده در برنامه ي جوامع الكلم نام این راوی رو سرچ زدم و مشخص شد که این راوی توثیق داره وچهار نفر از علمای اهل سنت اون رو توثیق کردن .
نام کاملش هم محمد بن علی بن حبیش بن احمد بن عیسی بن خاقان هست که البته برای اطمینان بیشتر در قسمت شیوخ هم چک کردم و دیدم که ابراهیم بن شریک در قسمت شیوخش هست .
هرچند که این روایت سنی هست وبرای ما پشیزی ارزش نداره .
با تشکر
پاسخ:
با سلام
نرم افزار جوامع الکلم برای رجال اهل سنت است و این روایتی که در این مقاله مورد بررسی واقع شده است از کتاب شیعی نقل شده است؛ لذا باید در رجال شیعه مورد بحث واقع شود که در رجال شیعه همان طوری که در مقاله آمده است شخصیتی مجهول است.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

43
کد مطلب: 6330 - عنوان: استغاثه عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) بعد از وفات آن حضرت
نام و نام خانوادگی: ریکا - تاریخ انتشار: ١١:٢١ - ٠٩ فروردين ١٣٩٨
سلام من چند روز پیش یه سوالی رو زیر همین مقاله پرسیده بودم اما جواب ندادین....برای همین دوباره مطرح می کنم.
1- با توجه به اینکه برخی از علمای اهل سنت برای این روایت گفتند که ما جواز استغاثه رو نتیجه نمی گیریم مثل نووی و....(هر چند از متن روایت خود استغاثه هست) می خوام بدونم ایا علمایی از اهل سنت هستند که جواز استغاثه رو نتیجه بگیرند؟؟؟

2- تو اواخر مقاله گفته شده که بعضی از این روایت نتیجه گرفتند :وأيضا دل الأثر علي تخصيص الخدر فأين دليلك علي إطلاقه و ... می خواستم سند این موارد رو بدونم ...آیا تو کتابی اومده؟؟
پاسخ:
با سلام
آقاي سبکي در کتاب شفاء السقام في زياره خير الانام ، تأليف تقي الدين علي بن عبد الکافي بن علي سبکي شافعي ، متوفاي 756 هـ ، صفحه 357 :
اعلم انه يجوز ويحسن التوسل والاستغاثة والتشفع بالنبي (ص) الي ربه سبحانه و تعالي ، جواز ذلك وحسنه من الامور المعلومة لكل ذي دين ، المعروفة من فعل الانبياء والمرسلين وسير السلف الصالحين والعلماء والعوام من المسلمين ولم ينكر احد ذلك من اهل الاديان ولاسمع به في زمن من الازمان حتي جاء ابن تيمية فتكلم في ذلك بكلام يلبس فيه علي الضعفاء الاغمار ، وابتدع ما لم يسبق اليه في سائر الاعصار ...
بدان که جايز و خوب است توسل (پيامبر را واسطه قرار دادن ) و استغاثه ( مستقيما از حضرت کمک خواستن ، يا رسول الله اغثني ) و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را شفيع قرار دادن .
جايز بودن و خوب بودن توسل و استغاثه ، از امور قطعي است براي هر کسي که دين دارد . توسل و استغاثه از کارهايي بوده که انبيا و پيامبران انجام مي دادند .
سيره سلف صالح ، علماء و عوام مسلمانان همين بوده . هيچ کدام از اهل اديان آن را انکار نکرده و در هيچ وقت انکاري در اين رابطه به گوش کسي نرسيده تا اين که ابن تيميه آمد و بر عده انسان هاي ضعيف و بي عقل تلبيس کرده و بدعت هايي را به جاي گذاشته که در ديگر زمان ها سابقه نداشت .
اين که ابن تيميه توسل و استغاثه را انکار مي کند ، گفتاري است که هيچ عالمي قبل از ابن تيميه نگفته و اين سخن ابن تيميه ، اختلافي بين مسلمانان و شکافي در اسلام ايجاد کرد .
سبکي شافعي ، تقي الدين علي بن عبد الکافي بن علي ، شفاء السقام في زياره خير الانام ، متوفاي 756 هـ ، ص 357

آقاي سمهودي در کتاب وفاء الوفاء باخبار دار المصطفي ، جلد 5 ، با تحقيق دکتر قاسم سامرايي ، چاپ مؤسسه الفرقان مکه مکرمه و مدينه منوره :
اعلم ان الاستغاثة والتشفع بالنبي (ص) وبجاهه وبركته الي ربه تعالي من فعل الانبياء والمرسلين وسير السلف الصالحين ، واقع في كل حال قبل خلقه (ص) وبعد خلقه في حيات النبوية ومدة البرزخ وعرصات القيامة .
بدان استغاثه (مستقيم کمک خواستن از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) اي رسول خدا به فريادم برس ) و طلب شفاعت از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)‌ و مقام و برکت آن حضرت ، از کارهاي انبياء و پيامبران و سيره سلف صالح ، در هر حالي چه قبل از خلقت ، چه بعد از خلقت ، در حيات در برزخ و در قيامت بوده است
سمهودي ، وفاء الوفاء باخبار المصطفي ، با تحقيق دکتر قاسم سامرايي ، چاپ مؤ سسه الفرقان ، ج 5

در کتاب المواهب اللدنيه من منح المحمديه ، تأليف آقاي احمد بن محمد قسطلاني ( از علماي بزرگ اهل سنت و از شارحين صحيح بخاري ) جلد 4 ، با تحقيق صالح احمد الشامي ، صفحه 593 :
وينبغي للزائر ان يكثر من الدعاء والتضرع والاستغاثة والتشفع والتوسل به (ص) ...
وقد يتوسل بصاحب الجاه الي من هو اعلي منه ثم ان كلا من الاستغاثة والتوسل والتشفع والتوجه بالنبي (ص) ... واقع في كل حال ، قبل خلقه وبعد خلقه ، في مدة حياته في الدنيا وبعد موته في مدة البرزخ وبعد البعث في عرصات القيامة .
سزاوار است که زائر دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) داشته باشند ...
استغاثه و توسل و تشفع و توجه به رسول خدا (صلي الله عليه و آله)‌ همان طور که در کتاب تحقيق النصره و مصباح الظلام نقل شده ، در هر حالي بوده چه قبل از خلقت و چه بعد از خلقت آن حضرت . در زمان حيات دنيوي و بعد از مگر در زمان برزخ و در قيامت .

آقاي ابن الحاج از علماي مالکي ، متوفاي 737 هـ نقل مي کند :
... فمن توسل به أو استغاث به أو طلب حوائجه منه فلا يرد ولا يخيب لما شهدت به المعاينة والآثار ...
هر کس به پيامبر (صلي الله عليه و آله) توسل کند يا به آن حضرت استغاثه کند يا اين که حوائج خود را از پيامبر (صلي الله عليه و آله) بخواهد ، حاجت او رد شدني نيست و نااميد نمي شود . من خودم شاهد بودم مواردي را که از حضرت حاجت خواستند و حاجت خود را هم گرفتند .
الفاسي العبدري (ابن الحاج ) ، ابو عبد الله محمد بن محمد ، المدخل ، ج 1 ، چاپ مکتبه دار التراث قاهره ، ص 285

در کتاب تاريخ دمشق آمده محمد بن منکدر از علماي بزرگ اهل سنت هميشه کنار مسجد النبي (صلي الله عليه و آله) مي آمد :
قال : ويأت في المسجد متلوذا بقبر رسول الله (ص) مرة ، وبمنبره مرة ، حتى كاد يصبح ، فإذا شخص في السواد يقول له : دونكها يا محمد قال : فمد يده ، فإذا صرة فيها ثمانون دينارا قال : وغدا عليه الرجل ، فدفعها إليه ...
مشکلي داشت و به قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پناهنده مي شد و به ايشان توسل مي کرد و مي گفت : يا محمد! . دستش را سمت ضريح مطهر دراز کرد و کيسه اي گرفت که در آن 80 دينار بود .
ابي القاسم علي بن الحسن ابن هبه الله بن عبد الله شافعي ، تاريخ مدينه دمشق ، ج 56 . ص 61

آقای «نبهانی» در کتاب «شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق» که کتابی در مورد استغاثه است می‌گوید:
«الاستغاثة به صلی الله علیه وسلم من الأمور المعلومة من الدین بالضرورة عند جمیع العلماء والعوام من أهل الإسلام»
استغاثه به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مباحث ضروری دینی نزد جمیع علماء و عوام از اهل اسلام است.
او سپس می‌نویسد:
«وابن حجر فی [الجوهر المنظم] بکفر المانعین لذلک»
ابن حجر در کتاب الجوهر المنظم فتوا به کفر کسانی صادر کرده که مانع استغاثه پیغمبر اکرم شوند.
شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق، المؤلف یوسف بن إسماعیل النبهانی، ص143

آقای «ابن صلاح» در کتاب «فتاوی و مسائل ابن صلاح» می‌گوید:
«وإجابات المتوسلین بِهِ فِی حوائجهم ومغوثاتهم عقیب توسلهم بِهِ فِی شدائدهم براهین لَهُ صلی الله عَلَیهِ وَسلم قواطع ومعجزات لَهُ سواطع وَلَا یعدها عد وَلَا یحصرها حد أعاذنا الله من الزیغ عَن مِلَّته»
برای اینکه نبی گرامی اسلام حاجت کسانی که به ایشان متوسل می‌شود و کسانی که در گرفتاری‌ها استغاثه می‌کنند را می‌دهد برهان و ادله قاطع داریم. مردم به قدری از این استغاثه‌ها و از این توسلات حاجت گرفته‌اند که همه از معجزات روشن نبی مکرم اسلام است. هیچ کسی نمی‌تواند این معجزات پیغمبر در توسلات و استغاثه‌ها را بشمارد و کسی هم نمی‌تواند عددش را معین کند. خدا ما را پناه بدهد از این که از ملت پیغمبر گمراه شویم.
فتاوی ابن الصلاح، المؤلف: عثمان بن عبد الرحمن، أبو عمرو، تقی الدین المعروف بابن الصلاح (المتوفی: 643 هـ)، المحقق: د. موفق عبد الله عبد القادر، الناشر: مکتبة العلوم والحکم, عالم الکتب – بیروت، الطبعة: الأولی، 1407، ج 1، ص 210، باب القسم الثالث
برای دیدن موارد بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=11545
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

44
کد مطلب: 12391 - عنوان: آیه مباهله
نام و نام خانوادگی: حسین - تاریخ انتشار: ١٤:١٤ - ٠٧ فروردين ١٣٩٨
سلام
ابن تیمیه و دهلوی شبهه ی مهمی در رابطه با معنای نفس در آیه ی مباهله مطرح کرده اند که متأسفانه پاسخ مناسبی برایش نیافتم.
پاسخ شما چیست؟


شبهه ی ابن تیمیه:
مى گوييم: قبول نداريم كه براى معناى نفس وجهى جز مساوات وجود نداشته باشد، بلكه دليلى بر اين ادعا وجود ندارد و حمل آن بر اين معنا ممتنع است، زيرا احدى با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مساوى نيست، نه على ]عليه السلام[ و نه غير او.
علاوه بر موارد بالا، اين لفظ در لغت عرب نيز اقتضاى مساوات ندارد. خداى تعالى در داستان اِفك مى فرمايد: (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقالُوا هذا إِفْكٌ مُبينٌ); چرا هنگامى كه آن ]تهمت بزرگ[ را شنيديد، مردان و زنان مؤمن درباره خود گمان نيك نبردند و نگفتند اين تهمتى آشكار ]از سوى منافقان[ است؟ در داستان بنواسرائيل نيز مى فرمايد: (فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ); به سوى آفريننده خويش باز گرديد و خودتان را بكشيد و اين در پيشگاه آفريدگارتان براى شما بهتر است. به عبارت ديگر برخى از شما بعضى ديگر را مى كشند و نفس در اين آيه مساوات را ثابت نمى كند و در واقع اين گونه نيست عبادت كننده گوساله، با كسى كه آن را عبادت نكرده مساوى باشد.
هم چنين آنجا كه خداوند مى فرمايد: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ»; يعنى بعضى از شما برخى ديگر را نكشيد، هر چند با يكديگر مساوى نيستند.
و خداى تعالى مى فرمايد: (وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ); يعنى برخى از شما از بعض ديگر بدگويى نكند و بر او طعن نزده و عيب جويى نكند كه اين نهى شامل همه مؤمنان مى شود كه برخى از ايشان به برخى ديگر طعن نزنند، با اين كه آن ها در احكام و فضيلت مساوى نيستند و ظالم هم چون مظلوم و إمام هم چون مأموم نيست.
و از همين باب است آيه شريفه (ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ); يعنى بعضى از شما برخى ديگر را مى كشد.
و اگر واژه نفس در آيه (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)، مانند اين واژه در آيه «وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ...» و آيه (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا) و آياتى از اين قبيل باشد، در اين آيات تساوى ثابت نمى شود، بلكه بر خلاف آن تساوى ممتنع است. از همين قبيل است (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ) در اين آيه، عدم تساوى بيشتر دلالت دارد بر تساوى.
بلكه اين لفظ دلالت مى كند بر مجانست و مشابهت با اشتراك در برخى امور تحقق مى يابد; مانند اشتراك در ايمان، چرا كه مؤمنان در ايمان باهم برابرند و مراد از نفس در آيه (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا) و آيه (وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ) همين است.
و مشابهت با اشتراك در دين نيز تحقق مى يابد، هر چند كه در بين آنان منافق نيز وجود دارد; مانند اشتراك مسلمانان در اسلام ظاهرى و چنان چه افزون بر اينها اشتراك در نسب هم باشد، تأكيد در مشابهت بيشتر مى شود و قوم حضرت موسى به همين اعتبار (أَنْفُسَنا) هستند.
اما در آيه (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا)، (أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ); يا منظور مردانى كه در دين و نسب از جنس ما هستند و مردانى كه از جنس شما هستند، و يا مقصود تنها تجانس در قرابت است، چرا كه مى فرمايد: «أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ»; از آن پس اولاد، زنان و مردانى را ذكر مى كند كه از اين مطلب استنباط مى شود كه نزديكان به ما، مردان، زنان، اولاد و بستگان را اراده كرده است و بر همين اساس حسن و حسين عليهما السلام را از فرزندان، فاطمه سلام الله عليها را از زنان و على عليه السلام را از مردان فرا خواند و نزد پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در نسبت احدى نزديكتر از اين افراد نبود و آنان كسانى هستند كه پيامبر كساء را بر سر آنان قرار داد.


شبهه ی دهلوی:
و نيز نفس به معنا قريب و هم نسب و هم دين و هم ملت آمده است قوله تعالى (يخرجون أنفسهم من ديارهم)1، أى اهل دينهم (وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ)2، (فلَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا).3
پس حضرت امير را چون اتصال نسبت و قرابت و مصاهرت و اتحاد دين وملّت و كثرت معاشرة و الفت بحدى بود كه «علىّ منّي وأنا من علي» در حق او ارشاد شد، اگر به نفس تعبير فرمايند چه بعيد است «فلا يلزم المساواة كما لا يلزم في الآيات المذكورة»

پاسخ:
با سلام
اوّلاً: در برخی از آیات بین کلمه انفس و اقرباء مقابله افتاده است، و لذا نمی توان در همه جا ادّعا کرد که انفس به معنای اقرباء است. خداوند متعال می فرماید:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ ناراً» (تحریم: 6)
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتش حفظ کنید.
و نیز می فرماید: «الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ»؛ «کسانی که به خویشتن و خانواده شان زیان رسانده اند». (زمر: 15)
در مورد آیه مباهله نیز این چنین است؛ یعنی در مقابل معنای اقرباء استعمال شده جز آنکه در این دو آیه، انفس در نفس انسان به معنای حقیقی آن استعمال شده است ولی در آیه مباهله مجازاً در معنای تنزیلی به کار رفته است؛ یعنی امام علی (علیه السلام) به منزله پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در جمیع فضایل است، نه اینکه نفس پیامبر باشد.
ثانیاً: مستفاد از آیه مباهله آن است که خداوند پیامبرش را خطاب کرده می فرماید: ای محمّد! خود را برای مباهله بیاور. و پیامبر در آن موقف علی (علیه السلام) را برای مباهله آورد. و اینکه شخصی نفس شخص دیگر باشد سه احتمال دارد:
الف) عینیت و اتحاد حقیقی حتی در جسمیت: این معنا قطعاً باطل است؛ زیرا ما معتقد به حلول نیستیم و نیز پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و امام علی (علیه السلام) را به لحاظ جسمی یکی نمی دانیم.
ب) اتحاد در شؤونات و فضایل به جز آنچه که استثناء شده است.
ج) تنها مجانست در قرابت و نزدیکی.
معنای دوم و سوم از معانی مجازی برای کلمه نفس است، ولی ما باید به دو جهت کلمه انفس را بر معنای دوم حمل کنیم نه سوم:
جهت اوّل اینکه: معنای دوم اقرب به معنای حقیقی که همان وحدت از جمیع جهات است می باشد و مطابق آنچه در علم بلاغت گفته شده، لفظ باید بر قریب ترین معانی به معنای حقیقی حمل شود.
جهت دیگر اینکه: قرائن بسیاری وجود دارد که مؤید معنای دوم است نه سوم، که از آن جمله عبارت است از:
یک ـ پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) خطاب به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: أنت منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ أنّه لا نبی بعدی؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی می باشی جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
دو ـ بخاری از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نقل کرده که خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: «أنت منّی وأنا منک»؛ «تو از من و من از توام».
سو ـ ابن مسعود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نقل کرده که فرمود: «علی بن ابی طالب همانند روح من است که در جسدم می باشد».
چهار ـ و نیز خطاب به امام علی (علیه السلام) فرمود: ما سألت الله لی شیئاً الاّ سألت لک مثله... از خدا برای خود چیزی نخواستم جز آنکه مثل آن را برای تو تقاضا نمودم.

روایات اهل سنت هم به صراحت امیرالمؤمنین را نفس پیامبر معرفی می کند:
در روایتی که سیوطی نقل می کند که: « لَمَّا قَدِمْتُ مِنْ غَزْوَةِ ذَاتِ السَّلاَسِلِ وَكُنْتُ أَظُنُّ أَنْ لَيْسَ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلى رسولِ اللّهِ مِني ، فَقُلْتُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَيْكَ ؟ قَالَ: عَائِشَةُ، قَالَ: إِني لَسْتُ أَسْأَلُكَ عَنِ النسَاءِ ، قَالَ: أَبُوهَا إِذَنْ، قُلْتُ: فَأَيُّ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَيْكَ بَعْدَ أَبِي بَكْرٍ رضيَ اللَّهُ عنهُ؟ قَالَ: حَفْصَةُ، قُلْتُ: لَسْتُ أَسْأَلُكَ عَنِ النسَاءِ، قَالَ: فَأَبُوهَا إِذَنْ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللّهِ فَأَيْنَ عَلِيٌّ رضيَ اللَّهُ عنهُ؟ فَالْتَفَتَ إِلى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: إِنَّ هَذَا يَسْأَلُنِي عَنْ النَّفْسِ » عمرو عاص می گوید: وقتی من از غزوه ذات السلاسل برگشتم، با خودم می گفتم که الآن محبوب تر از من در پیش پیغمبر کسی نیست. به پیغمبر گفتم: محبوب ترین افراد در نزد شما کیست؟ گفت: عایشه. گفتم: من از زنان نپرسیدم. گفت: پدر عایشه! در این هنگام گفتم: بعد از ابوبکر چه کسی محبوب تر است؟ گفت: حفصه. گفتم: من از زنان نپرسیدم. گفت: پدر حفصه. در این هنگام گفتم: ای رسول خدا! پس علی چه شد؟ حضرت نگاهی به اصحاب کرد و گفت: این مرد از نفس سؤال می کند.جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي (متوفای 911)، ج21، ص87، مسند عمرو بن العاص، ح18462

اللآلىء المصنوعة في الأحاديث الموضوعة، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي (متوفای911)، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417 هـ - 1996م ، الطبعة : الأولى، تحقيق : أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عويضة، ج1، ص348

كنز العمال، ج 13، ص 62، ح 36446؛ دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي

در «شواهد التنزیل» جناب حسکانی می گوید:
«ما ظننت أن أحدا يسأل عن نفسه»
من گمان نمی کردم کسی بیاید از یک فردی از نفس و جانش سوال بکند.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، الحاكم الحسكاني، تحقيق: الشيخ محمد باقر المحمودي، چاپ: الأولى، 1411، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، طهران، ج2، ص272

جناب «بیهقی»، می گوید:
«يا أبا عبد الرحمن من أفضل أصحاب رسول الله، صلى الله عليه وسلم؟ فقال: أبو بكر وعمر وعثمان و... فقال له: فأين علي بن أبي طالب، رضي الله عنه؟ قال: يا هذا تستفتي عن أصحابه أم عن نفسه؟ قال: بل عن أصحابه. قال: إن الله تبارك وتعالى يقول: «قل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم ونساءنا ونساءكم وأنفسنا وأنفسكم»، فكيف يكون أصحابه مثل نفسه؟»
ای ابا عبدالرحمن! افضل اصحاب پیامبر کیست؟ گفت: ابوبکر و عمر و عثمان و... به او گفت: پس علی چه؟ او را نگفتی؟ گفت: ای مرد! تو از اصحاب پیغمبر پرسیدی یا از نفس پیغمبر؟ گفت: من از اصحاب او پرسیدم. گفت خداوند فرموده است: به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. چگونه اصحاب پیامبر مثل نفس پیغمبر هستند؟
المحاسن والمساوئ، إبراهيم بن محمد البيهقي (متوفای 320)، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت/ لبنان - 1420هـ - 1999م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق: عدنان علي، ج1، ص38

در روایت دیگری پیامبر می فرماید:
«لَيَنْتَهِيَنَّ بَنُو وَلِيعَةَ، أَوْ لأَبْعَثَنَّ إِلَيْهِمْ رَجُلا كَنَفْسِي،
یا قبیله بنوولیعه قضیه را تمام می کند، یا اینکه فردی را که نفس من است را به سوی آنها خواهم فرستاد.
السنن الكبري، النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، ج تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري، سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1411 - 1991؛ 5 ص 127، ح8457،

در تفسیر بغوی (متوفای 516) می نویسد:
«﴿أبناءنا وأبناءكم ونساءنا ونساءكم وأنفسنا و أنفسكم﴾ قيل أبناءنا الحسن والحسين و نساءنا فاطمة وأنفسنا عنى نفسه و عليا»
گفته شده که مراد از «ابناءنا» حسن و حسین است. «نساءنا» فاطمه است. و از «انفسنا» نبی مکرم، نفس خودش و علی را قصد کرده است.
تفسير البغوي، البغوي (متوفای 516)، دار النشر: دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : خالد عبد الرحمن العك، ج1، ص310
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

45
کد مطلب: 5003 - عنوان: چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟
نام و نام خانوادگی: من - تاریخ انتشار: ١٩:٣٣ - ٠٦ فروردين ١٣٩٨
شرم بر شما که به غاصب حضرت گفته یی!!!
پاسخ:
با سلام
عبارت حضرت برای ابوبکر در ابتدای مقاله مطرح شده است مربوط به کسی است که شبهه کرده است و ما در پاسخ هیچگاه از این لفظ برای ابوبکر استفاده نکرده ایم
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

46
کد مطلب: 5148 - عنوان: اگر ابوبكر و عمر، غاصب خلافت بودند ، چرا امام علي (ع) با خلفا همكاري مي كرد؟
نام و نام خانوادگی: رضا - تاریخ انتشار: ١٥:١١ - ٠٦ فروردين ١٣٩٨
پاسخ به نظر شماره 34437
به نام خدا
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
اگر کسی خدا و پیامبرش صلی الله علیه و اله رو قبول داشته باشه باید حرفاشون هم بپذیره، خدا تو قران گفته روز قیامت هر قومی رو با امامشون محشور میکنه، شیعه و سنی متفق القو ل میگن که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود هرکس بمیرد و امام زمان خودش رو نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده

حال امام زمان حضرت زهرا سلام الله علیها میتونه ابوبکر باشه؟؟؟؟؟

اگه کسی دنبال حق باشه پاسخ سوال بال مشخص کننده مسیرشه و گرنه همین جور دنبال شبهه میکرده، که البته همشون جواب دارن
47
کد مطلب: 5148 - عنوان: اگر ابوبكر و عمر، غاصب خلافت بودند ، چرا امام علي (ع) با خلفا همكاري مي كرد؟
نام و نام خانوادگی: رضا - تاریخ انتشار: ١٥:٠٩ - ٠٦ فروردين ١٣٩٨
به نام خدا
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
اگر کسی خدا و پیامبرش صلی الله علیه و اله رو قبول داشته باشه باید حرفاشون هم بپذیره، خدا تو قران گفته روز قیامت هر قومی رو با امامشون محشور میکنه، شیعه و سنی متفق القو ل میگن که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود هرکس بمیرد و امام زمان خودش رو نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده

حال امام زمان حضرت زهرا سلام الله علیها میتونه ابوبکر باشه؟؟؟؟؟

اگه کسی دنبال حق باشه پاسخ سوال بال مشخص کننده مسیرشه و گرنه همین جور دنبال شبهه میکرده، که البته همشون جواب دارن
48
کد مطلب: 5038 - عنوان: آيا آيه «ومن عنده علم الكتاب» در باره امام علي (ع) نازل شده ؟
نام و نام خانوادگی: ناصر پاشایی الوندی - تاریخ انتشار: ١١:٥٨ - ٠٦ فروردين ١٣٩٨
سلام. خیلی ممنون از مطالب مفیدتان.اجرکم عندالله
49
کد مطلب: 5108 - عنوان: مراد از «ام المؤمنين» در آيه: « وازواجه أمهاتهم» چيست؟(ويرايش جديد)
نام و نام خانوادگی: مهران - تاریخ انتشار: ١٥:٢٥ - ٠٤ فروردين ١٣٩٨
مومنایی که بعد از فوت عایشه بدنیا میان با جنازه عایشه ازدواج میکنن که شما میگی موضوع حرمت ازدواجه؟
پاسخ:
با سلام
اگر مراد حرمت ازدواج نیست چرا عایشه در جواب زنی که به او گفت مادر گفت: من مادر شما نیستم فقط مادر مردان شما هستم؟
محمد بن سعد در الطبقات الكبري، از مسروق نقل كرده است كه:
زني به عائشه گفت: اي مادر. عائشه جواب داد: من مادر تو نيستم، من مادر مردان شما هستم.
عن عامر عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمة فقالت لست بأمك أنا أم رجالكم.
الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبري، ج8، ص65 و 68، ناشر: دار صادر - بيروت.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

50
کد مطلب: 6330 - عنوان: استغاثه عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) بعد از وفات آن حضرت
نام و نام خانوادگی: ریکا - تاریخ انتشار: ٠١:٣٢ - ٠٤ فروردين ١٣٩٨
سلام...من 2 تا سوال دارم !!!
1- در اواخر مقاله گفته شد :گروهي از وهابيون نيز چنين گفته اند:
وأيضا دل الأثر علي تخصيص الخدر فأين دليلك علي إطلاقه.
اين روايت تنها دلالت بر جواز اين كار تنها در گرفتگي پا مي كند و شامل موارد ديگر نمي شود! و مواردی مثل این میشه منبع رو بگید.

2- بعضی از علما اهل سنت مثل نوی و ابن جوزی و.... از این روایت جواز استغاثه رو نفهمیدند یا بهتر بگم نخواستند بفهمند آیا از علمای اهل سنت کسی برای این روایت جواز توسل رو برداشت کرده؟؟؟
51
کد مطلب: 5001 - عنوان: چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟
نام و نام خانوادگی: كمال - تاریخ انتشار: ١٦:٠٤ - ٢٨ اسفند ١٣٩٧
سلام علیکم. به کتاب آلوسی ج 3 ص 124 مراجعه کردم آلوسی این مطالب را از کافی نقل می کند و جلوتر می گوید که این احدیث به دروغ به امام علی ننسبت دادند؟
پاسخ:
با سلام
مطلبی که از کلینی نقل می کند در مورد روایت قبلی است و این روایت را چنین نقل می کند:

وفى كتاب أبان بن عياش أن أبا بكر رضى الله تعالى عنه بعث إلى على قنفذا حين بايعه الناس ولم يبايعه على وقال : انطلق إلى على وقل له أجب خليفة رسول الله صلى الله تعالى عليه وسلم فانطلق فبلغه فقال له : ما أسرع ما كذبتم على رسول الله صلى الله تعالى عليه وسلم وارتددتم والله ما استخلف رسول الله صلى الله تعالى عليه وسلم غيري وفيه أيضا أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرقع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته
روح المعاني ج 3 ص 124
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

52
کد مطلب: 5977 - عنوان: دانلود چند کتاب مفيد در باره اميرمؤمنان و حضرت مهدي عليهما السلام
نام و نام خانوادگی: اسدالله - تاریخ انتشار: ٠٨:٠٩ - ٢٦ اسفند ١٣٩٧
اجرتان با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله
53
کد مطلب: 12430 - عنوان: گذری بر دانش امام هادي سلام الله عليه در منابع مکتوب حدیثی
نام و نام خانوادگی: محسن - تاریخ انتشار: ١٠:٠١ - ١٩ اسفند ١٣٩٧
سلام بسیار زیبا و قابل استفاده بود خداوند به شما خیر دهد بابت نشر معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
54
کد مطلب: 9408 - عنوان: کتابخانه ثامن الائمه
نام و نام خانوادگی: روستا - تاریخ انتشار: ٠٨:٠٥ - ١٠ اسفند ١٣٩٧
خدا خیر دنیاا اخرت بهتون بده....ایا موسوعه هشت جلدی هم در این نرم افزار هست؟اگر نیست من نیاز به این موسوعه ترجیحا به صورت نرم افزار دارم چطور تهیه کنم؟

پاسخ:
سلام علیکم
کتاب موسوعه امام رضا علیه السلام در نرم افزار کتابخانه امام رضا (هم ویندوز و هم اندروید) موجود است.

55
کد مطلب: 5137 - عنوان: چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟
نام و نام خانوادگی: باهوز - تاریخ انتشار: ١٢:٢٣ - ٠٩ اسفند ١٣٩٧
پاسخ به نظر شماره 75080
داداش اهل سنت با هیچ کدام از صحابه و اهل بیت مشکلی نداشته .این که ما اسم فرزندانمون رو علی حسن و حسین و فاطمه و محمد و عمر و ...میگذاریم خود گواه این موضوع است. این شمایید با همه مشکل دارید مثل الان که با نصف بیشتر دنیا مشکل دارید
پاسخ:
با سلام
مشکل داشتن با برخی افراد همیشه چیز بدی نیست که شما به خاطر آن ما را شماتت می کنید؛ همان طوری که پیامبر هم با یهود خیبر مشکل داشت، تمام انبیاء با شیطان مشکل داشتند و ما هم امروزه با منحرف کنندگان دین چه کسانی که در زمان پیامبر بودند و چه کسانی که امروز هستند مثل داعش مشکل داریم.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

56
کد مطلب: 12404 - عنوان: پیش بینی حضرت امیرالمؤمنین (ع) درباره خروج دجال از بصره
نام و نام خانوادگی: محسن - تاریخ انتشار: ٢١:٠٥ - ٠٨ اسفند ١٣٩٧
یک روش ساده برای رد کردن فرقه یمانی:

تمام مراجع تقلید شیعه این فرقه را رد کرده اند.
هیچ کدام از مراجع تقلید شیعه این فرقه را تائید نکرده اند.

این که همه ی مراجع تقلید شیعه، فرقه یمانی را رد کرده اند؛ برای من بهترین دلیل بر رد کردن فرقه یمانی کذاب هست.
57
کد مطلب: 11840 - عنوان: چرا شیعه به روایات بخاری و مسلم عمل نمی‌کند؟
نام و نام خانوادگی: حجت - تاریخ انتشار: ١٧:٥٢ - ٠٦ اسفند ١٣٩٧
سلام. جناب ملحمه کبری آیا رفتید و گشتید و نبود و یا اینکه تعصب جاهلیت اجازه نداد مطالعه کنی و یا اینکه اصلا سوادش را نداری ؟ اگر گشتید و نبود مدرک ارائه بدهید و در غیر این صورت رجوع جاهل به عالم یکه تکلیف است.
58
کد مطلب: 5085 - عنوان: آيا اميرمؤمنان و حسنين عليهم السلام از عثمان طرفداري كرده اند؟
نام و نام خانوادگی: سید مرتضی - تاریخ انتشار: ١٦:٣٦ - ٠٢ اسفند ١٣٩٧
قاتل عثمان چه کسی بود؟
پاسخ:

با سلام

آقای طبری می‌گوید:
لما رأى الناس ما صنع عثمان كتب من بالمدينة من أصحاب النبي إلى من بالآفاق منهم وكانوا قد تفرقوا في الثغور إنكم إنما خرجتم أن تجاهدوا في سبيل الله عز وجل تطلبون دين محمد فإن دين محمد قد أفسد من خلفكم وترك فهلموا فأقيموا دين محمد فأقبلوا من كل أفق حتى قتلوه
بعد از این که دیدند عثمان کار هایی نادرست و خلاف انجام می دهد و بدعت هایی را به وجود آورده ، صحابه ای که در مدینه حضور داشتند ، به تمام اصحابی که در شهر های مختلف بودند ، نامه نگاری کردند. گفتند : شما (صحابه) از مدینه بیرون رفتید ؛ برای این که در راه خدا جهاد کنید و به دنبال دین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستید. در صورتی که این خلیفه شما دین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را رها کرده و آن را فاسد نموده است. به مدینه بیایید و دین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را احیاء کنید و نجات دهید. صحابه از تمام اطراف و اکناف مدینه آمدند تا این که عثمان را کشتند.
تاریخ طبری ، ج 3 ، چاپ مؤسسه اعلمی بیروت ، ص 401

آقای ابن اثیر در کامل فی التاریخ می‌گوید :
إن أردتم الجهاد فهلموا إليه فإن دين محمد قد أفسده خليفتكم فأقيموه
اگر دنبال جهاد هستید ، به مدینه بیایید. چون خلیفه شما عثمان ، دین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از بین برده و نابود کرده است.
ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج 3 ، ص 168
ایشان در جلد 3 از همین کتاب می گوید :
تكاتب نفر من أصحاب رسول الله وغيرهم بعضهم إلي بعض أن أقدموا فإن الجهاد عندنا وعظم الناس علي عثمان ونالوا منه أقبح ما نيل من أحد وليس أحد من الصحابة ينهي ولا يذب إلا نفر منهم زيد بن ثابت وأبو أسيد الساعدي وكعب بن مالك وحسان بن ثابت
تعدادی از اصحابی که در مدینه بودند ، نامه نگاری کردند و صحابه ای را که در خارج از مدینه بودند را به مدینه دعوت کردند تا جایی که کار به قتل عثمان کشیده شد.
ابن اثیر می گوید :
هیچ کدام از صحابه از قتل عثمان نهی نکردند و از عثمان هم دفاع نکردند ، مگر تعداد کمی از جمله زید بن ثابت و ابوسید ساعدی و کعب بن مالک و حسان بن ثابت نهی کرد و مانع شد.
ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج 3 ، ص 150

آقای طبری در تاریخ خود می گوید : یکی از مردان شام در جنگ صفین به هاشم مرقال طعنه زد و گفت : شما چگونه عثمان را کشتید؟
فقال له هاشم وما أنت وابن عفان إنما قتله أصحاب محمد وأبناء أصحابه وقراء الناس حين أحدث الأحداث وخالف حكم الكتاب واصحاب محمد أهل الدين وأولى بالنظر في أمور المسلمين منك ومن أصحابك
هاشم مرقال ، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، به او گفت : تو در حدی نیستی که در مورد عثمان صحبت کنی. عثمان را صحابه و فرزندان صحابه و قاریان قرآن کشتند. چون عثمان بدعت گذاری کرد و با احکام قرآن مخالفت کرد. اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) از تو و از اصحاب تو بهتر بودند.
تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 30

ابن قتیبه دینوری ، در کتاب الامامه و السیاسه ، نقل می کند :
فی ذكر كتاب طلحة الي اهل مصر لاجتماعهم لقتل عثمان : بسم الله الرحمن الرحيم من المهاجرين الأولين وبقية الشورى إلى من بمصر من الصحابة والتابعين أما بعد أن تعالوا إلينا وتداركوا خلافة رسول الله قبل أن يسلبها أهلها فإن كتاب الله قد بدل وسنة رسوله قد غيرت وأحكام الخليفتين قد بدلت.
آقای طلحه به مردم مصر ، نامه نوشت و اصرار کرد : مردم مصر ، به مدینه بیایید. کتاب خدا ، قرآن ، تغییر یافته و به هم ریخته. سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، توسط خلیفه ، تغییر کرده. احکام خلیفه اول و خلیفه دوم زیر پا رفته. برای نجات قرآن و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سیره شیخین به مدینه بیایید.
ابن قتیبه دینوری ، الامامه و السیاسه ، ج 1 ، ص 37

در اسد الغابه ابن اثیر و الاستیعاب ابن عبد البر می گوید :
روى عبد الرحمن بن مهدي ، عن حماد بن زيد ، عن يحيى بن سعيد ، قال : قال طلحة يوم الجمل...
اللهم خذ لعثمان مني حتى ترضى. وإنما قال ذلك لأنه كان شديداً على عثمان رضي الله عنه.
طلحه در جنگ جمل گفت : خدایا من در حق عثمان جفا کردم ، انتقام عثمان را از من بگیر. (چرا چنین سخنی را گفت) به خاطر این که در قضیه قتل عثمان و تحریک مردم بر علیه عثمان ، بسیار سختگیری کرد.
ابن اثیر جزری ، اسد الغابه ، ج 3 ، ص 85
ابن عبد البر ، الاستیعاب ، ج 4 ، ص 766

ذهبی در تاریخ الاسلام ، جلد 3 ، صفحه 4 می گوید :
وقال : اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى ، إنا داهنا في أمر عثمان ، كنا أمس يداً على من سوانا ، وأصبحنا اليوم جبلين من حديد ، يزحف أحدنا إلى صاحبه ، ولكنه كان مني في أمر عثمان مالا أرى كفارته ، إلا بسفك دمي ، وبطلب دمه.
طلحه در روز جمل گفت : خدایا امروز انتقام عثمان را از من بگیر. برای این که ما در امر عثمان خیانت کردیم. دیروز با هم ، در برابر هم بودیم ، امروز هم آهن هایی پوشیده ایم و در برابر هم هستیم. من در حق عثمان خیانت کردم و کفاره این خیانت (تحریک مردم بر علیه عثمان) جز با قتل من صورت نمی گیرد. خدایا قتل مرا در این جنگ جمل فراهم کن تا کفاره شرکت من در قتل عثمان باشد.
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، ج 3 ، ص 4

آقای ذهبی می گوید :
وروى أحمد في مسنده من حديث مطرف قال : قلت للزبير : يا أبا عبد الله ما شأنكم ضيعتم عثمان حتى قتل ، ثم جئتم تطلبون بدمه فقال الزبير : إنا قرأناها على عهد رسول الله (ص) ، وأبي بكر ، وعمر ، وعثمان : واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة ، لم نكن نحسب أنا أهلها ، حتى وقعت منا حيث وقعت.
احمد بن حنبل در مسندش از حدیث مطرف نقل می کند که گفت : ای زبیر ! چرا شما حق عثمان را ضایع کردید و در قتل او مشارکت داشتید؟ از یک طرف در قتل عثمان ، شرکت داشتید و از طرف دیگر جنگ جمل را برای خوانخواهی عثمان ، به راه انداخته اید. زبیر گفت : ما این آیه را در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) می خواندیم. باور نمی کردیم که این آیه در حق ما است ؛ولی امروز به این نتیجه رسیدیم که این آیه در حق ما نازل شده است.
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، ج 3 ، ص 504
ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ج 13 ، ص 2
مسند احمد ، ج 1 ، ص 165
یعقوبی هم این تعبیر را دارد :
وحصر ابن عديس البلوي عثمان في داره فناشدهم الله ثم نشد مفاتيح الخزائن فأتوا بها إلى طلحة بن عبيد الله وعثمان محصور في داره وكان أكثر من يؤلب عليه طلحة والزبير وعائشة...
بیش از همه طلحه و زبیر و عایشه ، مردم را برای کشتن ، تحریک می کردند.
تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 175
آقای ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح خود صراحت دارد :
كانت عائشة تحرض علي قتل عثمان جهدها وطاقتها. وتقول : ايه الناس ! هذا قميص رسول الله (ص) لم يبل ويليت سنته ، اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا.
عایشه با تمام توان خود ، مردم را برای کشتن عثمان تحریک می کرد و می گفت : این پیراهن پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و هنوز نپوسیده است. اما سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط عثمان پوسید و از بین رفت. این نعثل را بکشید ، خدا او را بکشد.
ابن اعثم کوفی ، الفتوح ، ج 2 ، ص 421
ابن اثیر در کتاب النهاثه فی غریب الحدیث می گوید :
وقيل : النعثل : الشيخ الاحمق...
وفي حديث عائشة : اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا تعني عثمان ، وكان هذا منها لما غاضبته وذهبت إلى مكة...
نعثل یعنی پیرمرد احمق. (بعضی از جاها دارد که یک پیرمرد یهودی در مدینه بود که قد بلندی داشت و به او احمق می گفتند. به هر کس که می خواستند طعنه بزنند و مذمت کنند ، به او نعثل می گفتند) در روایتی از عایشه آمده که گفت : این پیرمرد احمق را بکشید یعنی عثمان را بکشید.
ابن اثیر ، غریب الحدیث ، ج 5 ، ص 80
زبیدی ، تاج العروس ، ج 15 ، ص 745
ابن منظور ، لسان العرب ، ج 11 ، ص 669
در کتاب المختصر فی اخبار البشر ، صراحت دارد بر این که :
عایشه جزء کسانی بود که به کار های عثمان ، خرده می گرفت و پیراهن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بیرون می آورد و می گفت : ای مردم ! پیراهن پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنوز نپوسیده ؛ اما دین پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط عثمان ، در حال از بین رفتن است.
ابوالفداء ، المختصر فی اخبار البشر ، ج 1 ، ص 172
آقای عبد الرزاق می‌گوید:
أقيمت الصلاة فتقدم عثمان فصلى فلما كبر قامت امرأة من حجرتها فقالت أيها الناس اسمعوا قال ثم تكلمت فذكرت رسول الله (ص) وما بعثه الله به ثم قالت تركتم أمر الله وخالفتم رسوله أو نحو هذا ثم صمتت فتكلمت أخرى مثل ذلك فإذا هي عائشة وحفصة قال فلما سلم عثمان أقبل على الناس فقال إن هاتان الفتانتان (1) فتنتا الناس في صلاتهم وإلا تنتهيان (2) أو لاسبنكما ما حل لي السباب وإني لأصلكما لعالم قال فقال له سعد بن أبي وقاص أتقول هذا لحبائب رسول الله (ص) قال وفيما أنت وما ها هنا قال ثم أقبل على سعد عامدا إليه قال وانسل سعد...
نماز جماعت به امامت عثمان در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود که دو نفر از زن ها ، شروع به صحبت بر علیه عثمان کردند. وقتی نماز تمام شد ، عثمان به مردم گفت : این دو زن فتنه گر (عایشه و حفصه) نماز مردم را به هم زدند. اگر این ها از این کار دست برندارند ، تا حدی که امکان دارد و صحیح است ، به این ها فحش خواهم داد و آن ها را می کشم.
سعد بن ابی وقاص گفت : عثمان ! عایشه و حفصه ، جزء حبیبه های پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند. این تعبیر را درباره آن ها به کار می بری؟ عثمان گفت : تو کجایی؟ این جا چه خبر است؟ از نسل سعد چه چیز هایی را باید تحمل کرد.
المصنف عبد الرزاق ، ج 11 ، ص 355 ، ح 20732
آقای ابن عبد ربه می گوید :
فقالت يا أبا عبد الله لو رأيتني يوم الجمل قد نفذت النصال هودجي حتى وصل بعضها إلى جلدي قال لها المغيرة وددت والله أن بعضها كان قتلك قالت يرحمك الله ولم تقول هذا قال لعلها تكون كفارة في سعيك على عثمان...
مغیره بن شعبه وارد خانه عایشه شد. عایشه گفت : ندیدی که در روز جمل ، وقتی که سپاه علی بن ابیطالب (علیه السلام) به کجاوه هجوم آوردند ، تخته های کجاوه بدنم را آزار می داد. مغیره گفت : ای کاش تخته های کجاوه تو را کشته بود. مغیره خدا تو را رحمت کند ، این چه سخنی است که می گویی؟
مغیره گفت : اگر کشته می شدی ، کفاره شرکت در قتل عثمان بوده.
ابن عبد ربه ، العقد الفرید ، ج 3 ، ص 300
آقای طبری هم در این باره می گوید :
أن عائشة رضي الله عنها لما انتهت إلى سرف راجعة في طريقها إلى مكة لقيها عبد بن أم كلاب وهو عبد بن أبي سلمة ينسب إلى أمه فقالت له مهيم قال قتلوا عثمان رضي الله عنه فمكثوا ثمانيا قالت ثم صنعوا ماذا قال أخذها أهل المدينة بالاجتماع فجازت بهم الأمور إلى خير مجاز اجتمعوا على علي بن أبي طالب فقالت والله ليت أن هذه انطبقت على هذه إن تم الأمر لصاحبك ردوني ردوني فانصرفت إل مكة وهي تقول قتل والله عثمان مظلوما والله لأطلبن بدمه فقال لها ابن أم كلاب ولم فوالله...
... ولقد كنت تقولين اقتلوا نعثلا فقد كفر قالت إنهم استتابوه ثم قتلوه وقد قلت وقالوا وقولي الأخير خير من قولي الأول.
فانصرفت إلى مكة فنزلت على باب المسجد فقصدت للحجر فسترت واجتمع إليها الناس فقالت يا أيها الناس إن عثمان قتل مظلوما ووالله لأطلبن بدمه
عایشه همان زمان که عثمان در محاصره بود ، به مکه رفته بود. یکی از افراد به نام عبد بن ام کلاب ، با عایشه ملاقات کرد. ایشان از مدینه آمده بود ، عایشه از او پرسید : از مدینه چه خبر؟ گفت : عثمان را کشتند. عایشه پرسید : بعد از عثمان چه شد؟ گفت : علی بن ابیطالب (علیه السلام) خلیفه شد. عایشه ناراحت شد و گفت : ای کاش آسمان بر سر من ویران می شد. من را بر گردانید ، مرا بر گردانید. سپس گفت : به خدا قسم عثمان را ، مظلومانه كشتند. به خدا سوگند ، خونخواهی عثمان را خواهم کرد.
عبد بن ام کلاب گفت : این چه سخنی است که می گویید. به خدا سوگند ، تو همین دیروز می گفتی : عثمان را بکشید ، این شخص کافر شده ، در صورتی که امروز می خواهی خونخواهی عثمان را بکنی. عایشه گفت : بله ، عثمان کافر شده بود ، من هم دستور قتل او را دادم ؛ اما وقتی صحابه به خانه عثمان هجوم بردند ، اول عثمان را توبه دادند ، سپس او را کشتند.
به طرف مکه برگشت. در کنار خانه خدا ایستاد ، جمعیت را در اطراف خود جمع کرد و گفت : ای مردم ! عثمان مظلومانه کشته شد. به خدا قسم ، برای خونخواهی عثمان قیام خواهم کرد.
تاریخ طبری ، ج 3 ، ص 477
ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج 3 ، ص 206
ابن اعثم ، الفتوح ، ج 2 ، ص 421
امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطاب به عایشه می‌فرماید:
ولعمري ان الذي عرضك وحملك علي المعصية فاعظم اليك ذنبا من قتلة عثمان
عایشه ! کسانی که تو را برای خونخواهی عثمان ، تحریک کردند ، همان ها در قتل عثمان نقش داشتند و شریک بودند
ابن اعثم ، الفتوح ، ج 2 ، ص 465
خوارزمی ، المناقب ، ص 184
ابن جوزی ، تذکره الخواص ،ص 69
جمهره الرسائل العرب ، ج 1 ، ص 379
آقای حلبی نامه را نقل می کند :
كتب لعائشة رضي الله عنها أما بعد فإنك قد خرجت من بيتك تزعمين أنك تريدين الإصلاح بين المسلمين وطلبت بزعمك دم عثمان وأنت بالأمس تؤلبين عليه فتقولين في ملا من أصحاب رسول الله (ص) اقتلوا نعثلا فقد كفر قتله الله
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) گفت : عایشه ! تو امروز برای خونخواهی عثمان آمدی ، در صورتی که دیروز مردم را تحریک می کردی و در میان اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شعار می دادی و فریاد می زدی : این پیرمرد احمق را بکشید که کافر شده. به خانه ات برگرد.
علی بن برهان الدین حلبی ، سیره الحلبیه ، ج 3 ، ص 357
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

59
کد مطلب: 12384 - عنوان: ولیعهد عربستان در اقدامی بی‌سابقه پا بر بام کعبه گذاشت + فیلم
نام و نام خانوادگی: مرشدی - تاریخ انتشار: ١١:٠٦ - ٠٢ اسفند ١٣٩٧
اینهمه محافظ آوردی برای چی نکنه اون حاجی میخواد بخورتت
بعد برای مشاهده توسعه حرم وخدمات باید بری بالای کعبه یااینکه اینم جزوی از برنامه اصلاحاتته برای تحقیر دین
60
کد مطلب: 12364 - عنوان: آیا اعتقاد به شهادت و مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها دارای سابقه تاریخی می باشد؟
نام و نام خانوادگی: میرزایی - تاریخ انتشار: ١٥:٣٩ - ٠١ اسفند ١٣٩٧
بسیار مطالب جالب و جدیدی بود و جایی دیده نشده بود خدا خیرتون بده با این مطالب خوب و جالب . اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها