بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هشتم 1395/07/06
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
تفاوت «سب» و «لعن» در نزد اهل سنت!
در گذشته، «سب» به معنای دشنام دادن و بد و بیراه گفتن بوده است، اما «لعن»، طلب دوری از رحمت الهی است. این دو واژه از نظر لغت تفاوت دارند، اما امروزه در عرف اهل سنت اگر کسی لعنت کند یا فحش بدهد و سب بکند، هردو به یک معناست و هر دو اهانت تلقی میشود.
چه بسا این آقایان اهل سنت امروزی، در «لعن» بیشتر از «سب» منزجر و متأثر میشوند! وقتی کسی سب می کند، می گویند که انسانهای بیمنطق سب میکنند که از روی کینه قلبی و به منظور ابراز عداوت انجام میگیرد؛ اما لعن با اعتقاد دینی انجام میگیرد.
در قرآن کریم حدود 42 آیه در مورد جواز «لعن» وارد شده است و حتی یک مورد هم در مورد رد لعن نداریم؛ انشاءالله این مباحث را در آینده مطرح خواهیم کرد. ولی در مورد «سب» تنها یک آیه در سوره مبارکه انعام نازل شده است. آیه 108 این سوره است.
بحث امروز ما بحثی است که سال گذشته قسمتهایی از آن را به صورت پراکنده مطرح کردیم، اما اخیراً کارهای زیادی روی این مباحث انجام شده است و بعضی از دوستان بیش از 600 ساعت از وقت خود را صرف این مباحث کردهاند و برای آن تصویر گرفتند.
ما جزوه این مبحث را در اختیار آقایان قرار میدهیم و امتحان اولین ماه ما هم از همین مبحث خواهد بود.
اساسی ترین موضوعات و مباحث لازم برای طلاب عصر حاضر
ما در اینجا در مورد چند موضوع و مسئله باید بحث کنیم.
مسئله اول؛ یکی از اساسیترین شبههای که امروزه وهابیت برای قتل شیعه مطرح میکند، موضوع سب و لعن صحابه و در رأس آن سب و لعن خلفا است. این موضوع خیلی حائز اهمیت است.
مسئله دوم؛ مبحث دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که این افراد به عدالت جمیع صحابه، عصمت صحابه یا فوق عصمت آنان معتقدند. اهل سنت معتقد که خداوند متعال گناه صحابه را در نامه اعمال آنان نمینویسند و در این زمینه این تعبیر را به کار میبرند:
«اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَکمْ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1095، ح 2845
همچنین معتقدند که صحابه قطعاً اهل بهشت هستند. تقاضا میکنم دوستان این دو قضیه را از هم تفکیک کنند.
مسئله سوم؛ مخالفت صحابه با رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) است. این سه موضوع اساسیترین مباحثی است که طلاب ما باید امروزه در جهان معاصر در حد فرایض واجب، آنها را فرا بگیرند.
بر طلاب امروز واجب است که در هرکدام از این مباحث حداقل چندین صفحه مطلب آماده در ذهن داشته باشند. ما در هر حوزهای وارد بحث با اهل سنت و یا وهابیت شویم، یکی از بزنگاههایی که ما را با آن مباحث غافلگیر میکنند همین مباحث سه گانه است.
این افراد در هر مبحثی که خود را در بن بست ببینند، بلافاصله به این سه مبحث - سب و لعن صحابه، عدالت جمیع صحابه و همچنین عدم توانایی رسول گرامی اسلام در تربیت صحابه البته به زعم شما شیعیان؛ - متمسک میشوند.
اهل سنت ادعا میکنند که شیعیان معتقدند رسول گرامی اسلام در طول 23 سال توانایی تربیت صحابه را نداشتند و جز چند نفر بیشتر تربیت نشدهاند.
امسال تلاش میکنیم روزهای دوشنبه و سه شنبه در خدمت دوستان باشیم، در مورد این سه موضوع بحث خواهیم کرد و این موضوع را در کنار مباحث فقهی خودمان که بحث شبهات است، قرار میدهیم. امروزه بحث فقهی از مستحبات حوزه است، اما این مباحث از واجبات و بلکه از اوجب واجبات است.
بحثی که الآن میخواهیم مطرح کنیم این است که ببینیم آیا این قداستی که برای صحابه قائل شدیم که:
«الصحابة کلّهم من أهل الجنة قطعاً» و یا: «الصّحابة کلهم عدول» و یا: «الصحابة، من تلامیذ رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)»
الإصابة فی تمییز الصحابة، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 هـ)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی - 1415 هـ، ج 1، ص 163 و ج 1، ص 22
و تهمتهایی که در این زمینه به شیعه میزنند، آیا این صحابه برای خودشان هم چنین قداستی قائل بودند یا نه؟! شما میگویید: "امام جماعت ما، هرشب با ملائکه نوشابه میخورد"، "هرشب می رود بالای کوه دماوند با خداوند عالم مناجات میکند"؛ اما امام جماعت این مطالب را تکذیب میکند!!
امام جماعت شما میگوید: من هر روز چندین دروغ میگویم و غیبت میکنم و خود را عادل نمیدانم. ما حرف شما را بپذیریم یا حرف امام جماعتتان را بپذیریم؟! امام جماعت شما میگوید: من خودم را عادل نمیدانم! زمانی که شخصی دیر به مسجد میآید به او فحش ناموسی میدهد، اگر شخصی به مسجد کمک نکند جلوی دیگران حرفهای رکیک به او میزند، دیگران را تحقیر میکند، با خانواده رفتار درستی ندارد. ما چکار کنیم؟!
گاهی مواقع امام جماعت اعتراف میکند که من عادل نیستم. زمانی خدمت حاج آقای مکارم بودیم و ایشان میگفتند: هردو خانم من پشت سر من نماز میخوانند و هردو من را عادل میدانند. من به ایشان گفتم: این مسئله از معجزات است که شخصی دو همسر داشته باشد که هر دوی آنان هم پشت سر او نماز بخوانند، این بالاترین مرتبه عدالت یک مردی است که بتواند با دو هوو اینطور برخورد کند.
الحق و الانصاف من ندیدم در میان آقایانی که تعدد زوجات دارند، شخصی همانند ایشان رعایت کنند. گاهی مواقع هدایایی از داخل و خارج برای آقای مکارم میآورند که ایشان به عدالت میان دو همسر خود آن را تقسیم میکنند.
گاهی مواقع که ما از قزوین شیرینی میآوریم، برای آقای مکارم دو بسته میآوریم زیرا میدانیم باید به دو منزل ببرند. اشخاصی که آقای مکارم را میشناسند، زمانی که میخواهند هدیهای برای ایشان بیاورند جفت میآورند.
ولی افرادی که در جریان نیستند و یک هدیه برای ایشان میآورند ایشان می فرستند بازار همانند آن را میخرند تا به هردو منزل ببرند؛ اگر نتوانند از بازار همانند آن هدیه را پیدا کنند همین هدیه را به یکی از اعضای دفترشان اهدا میکنند و به هیچ کدام از منازل خود نمیبرند!
ایشان در این مسائل، عدالت را به خوبی رعایت میکنند؛ طبق فرموده قرآن کریم رعایت عدالت بین زنان به حق سخت است و می فرماید که شما هرگز نمیتوانید بین زنانتان به عدالت رفتار کنید.
بنابراین تقاضا دارم عزیزان مباحثی که در مورد شبهات حول محور صحابه مطرح شد را به صورت جدی در ذهن داشته باشید؛ زیرا تا زمانی که در تنگنا قرار نگیرید قدر این مباحث را نخواهید دانست مخصوصاً امروزه که فضای مجازی به راه است و این افراد با پررویی به میدان آمدند.
ما بحثی در خصوص «تکفیر صحابه نسبت به یکدیگر» داریم، بحث دیگری تحت عنوان «تکذیب صحابه نسبت به یکدیگر» داریم، همچنین بحث دیگری تحت عنوان «کشت و کشتار صحابه نسبت به یکدیگر» داریم.
تعصب عجیب برخی از علمای اهل سنت!
«ذهبی» کتابی دارد تحت عنوان «الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم» نویسنده در این کتاب بیان میکند راویان ثقهای وجود دارد که بعضی افراد آنان را تضعیف کردند، اما انصاف نیست که آنان را تضعیف کنند.
یکی از مصیبتهای رجال اهل سنت این است. این افراد به ما میگویند: " شما رجال ندارید!!" اگر ما در زمان آقای «ذهبی» بودیم جواب میدادیم و میگفتیم: آقای «ذهبی»! این راویان ثقهای که تکذیب و تضعیف کردند، با مبنای شما سازگار است. اگر این آقایان روایتی در فضیلت خلفا علیه شیعه نقل کنند، ثقه و فوق الوثاقت هستند؛ اما اگر روایتی در فضایل اهلبیت و امامت ائمه نقل کنند، در آنجا ضعیف هستند. نمونه این موارد به وفور یافت میشود.
خود «ذهبی» در یک صفحه از کتاب خود در رابطه با «شریک بن عبدالله» تقریباً سطر دهم یا دوازدهم حدیث «انا مدینة العلم وعلی بابها» نقل میکند و بلافاصله حاشیه میزند و آن را رد میکند.
او پس از رد روایت میگوید: این مسئله اصلاً با مبنای «شریک بن عبدالله» همخوانی ندارد و از اینگونه حرفها. دو سطر بعد روایتی از همین شخص درباره فضیلت ابوبکر نقل میکند و آن را تصدیق میکند و میگوید: خیلی حرف زیبایی زده است.
علمای اهل سنت همچنین شخصی به نام «حریز بن عبدالله سجستانی» که هر روز 140 بار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را لعنت میکرد را چنان توثیق میکنند که انسان گمان میکند او یکی از ملائکه مقرب خداوند عالم است.
همچنین «ذهبی» و دیگران «عمر بن سعد» قاتل امام حسین (علیه السلام) را توثیق کردهاند! ما نواصبی که از یک طرف میگوید:
«من طعن فی الصحابة فهو زندیق و یرد روایته و لا یقبل منه شیء»
اگر کسی به صحابه طعنه بزند روایت او قبول نیست و ملحد است.
از طرف دیگر تعداد زیادی روایت داریم و 60 الی 70 راوی از آنان را خودم بررسی کردم که این افراد از نواصب بودند، اما علمای اهل سنت آنان را توثیق کردند و در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هم از آنان روایت نقل شده است.
امروزه اهل سنت در رسانههایشان این حربه را به کار گرفتهاند که بگویند: "صحابه معصوم نیستند و امکان دارد اشتباه کنند!!" اگر بگوییم «ابن تیمیه» در فلان روایت این حرف را زده است که برخلاف قرآن است، میگویند: "ابن تیمیه که معصوم نیست!"
ما هم به افرادی که روی خط اهل سنت میروند، یاد دادیم که بگویند: "شما که میگویید «ابن تیمیه» معصوم نیست، آیا خودتان معصوم هستید؟!"
«ابن تیمیه» معصوم نیست، «ذهبی» معصوم نیست، «أنس بن مالک» معصوم نیست، «عایشه» معصوم نیست و شما هم که معصوم نیست؛ آیا این شبکهها را برای چه به راه انداختید و این بحثها به چه دردی میخورد؟!
من به دوستان توصیه میکنم که انشاءالله حتماً کامپیوتر و لب تاب تهیه کنند و اصلاً پاورپوینت ساختن و تصویر گرفتن را یاد بگیرند. همین دیشب یکی از دوستان از من سؤالی در مورد آیه:
(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُون)
جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آوردهاند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات میکنند در حالی که در رکوع نمازند.
سوره مائده (5): آیه 55
پرسید که من تصویر آن را نداشتم. او گفت: در اینجا صیغه جمع به کار برده شده است و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مفرد است، چرا در اینجا به این صورت مطرح شده است؟!
بنده بلافاصله پاورپوینت مربوط به شبهات وهابیت را آوردم که در آن مسئله اراده فرد از صیغه جمع امکانپذیر نیست را آوردم که از طرفی روایتی از «زمخشری» و از طرف دیگر روایتی از «آلوسی» نقل کردم؛ اما تصویر کتاب را نداشتم.
ما امروزه به چنین آخوندی نیاز داریم
روش ما طوری است که هر مطلبی نقل میکنیم، از کتابهای آنها تصویر بگیریم. بنده همانجا سر برنامه کتاب «تفسیر روح المعانی» جلد 6 صفحه 168 را آوردم و عین همان عبارتی را که در آنجا آورده بودم تصویر گرفتم و تمام مردم هم مشاهده میکردند.
بنده بلافاصله تصویری از کتاب «روح المعانی» جلد ششم صفحه 168 را به مردم نشان دادم و همانجا جلوی مردم قسمت مورد نظر را رنگ زرد کردم و قسمتی از آن را رنگ سبز کردم تا مقداری روشنتر باشد.
بنده به وسیله نرم افزارهایی که در اختیار داشتم، جلوی مردم در عرض کمتر از یک دقیقه کتاب را آوردم، تصویر جلد کتاب را نشان دادم، تصویر صفحه مورد نظر را هم نشان دادم و همانجا قسمت مورد نظر را رنگی کردم و به مردم نشان دادم.
مخاطب لذت میبرد از اینکه مشاهده میکند روحانیت ما نه تنها در مباحث علمی، حتی در مباحث فنی روز هم مهارت دارد. این اقدامات کارهایی فنی است و کارهای یک شخص آخوند نیست. بنده باید این کار را به شخصی فنی بسپارم، اما به اندازهای که در کارهای فنی نیاز داریم از متخصصین فنی هم چند قدم جلوتر هستیم؛ حتی گاهی مواقع که متخصصین فنی به مشکل برخورد میکنند از ما سؤال میکنند.
بنابراین از دوستان تقاضا دارم که هم با کامپیوتر آشنایی داشته باشند و هم تلاش کنند با استفاده از فوت و فن کامپیوتر در جا مطلب را آماده کنند و جلوی یک وهابی و معاند و مخالف بگذارند.
ما امروزه به چنین آخوندی نیاز داریم! اگر آخوندی که مطلب را بنویسد و در کتابخانه ببرد و پیدا کردن دفترش شش ماه طول بکشد، زمانی هم که دفتر خود را پیدا کرد چندین روز طول بکشد تا مطلب را پیدا کند؛ دیگر آن زمان کار از کار گذشته است.
ممکن است از آخوندی سؤالی بپرسند که او نتواند جواب بدهد و این عدم پاسخگویی او به تعبیر آقا امام عسکری، سبب شود تا هم جوانان مخالف در اعتقاداتشان قوی شوند و هم اعتقاد جوانان شیعه سست و متزلزل شود!
آن زمان، جوانان مخالف میگویند: شبههای مطرح کردند و روحانی شیعه نتوانست پاسخ بدهد، پس معلوم میشود مذهب ما مذهب حق است!!
زمانی که از جوان شیعه سؤالی میپرسند، او میگوید: "من بلد نیستم، اما علمای ما به این مسئله آگاه هستند"؛ اما زمانی که عالمی نتوانست جواب بدهد، جوان شیعه میگوید: "مذهب من اشکال دارد!"
عزیزان و بزرگواران! امروز کوچکترین قوت و ضعف ما روحانیون به حساب مذهب ما نوشته میشود. منتظر نباشید که حوزه برای شما برنامهریزی کند و این مطالب را در مباحث تخصصی به شما یاد بدهند.
همین دیروز که با جناب آقای اعرافی و دیگران جلسه داشتیم، به ایشان گفتم: شما الآن 70 هزار طلبه دارید و نزدیک 50 یا 60 مرکز تخصصی دارید. به من چند طلبه متخصص بدهید تا من روی آنتن بیاورم تا پاسخ شبهات مطرح شده را بدهند!!
آقای رفعتی که مشاور عالی است و قبلاً هم در شبکه بوده است، گفت: ما یک مورد هم چنین متخصصی نداریم! شما خودتان یک تخصصی ویژه و کاربردی تأسیس کنید!
طلبههای ما فقط درس میخوانند که سر امتحان نمره بیاورند، زمانی که نمره کسب کردند دیگر مسئله برای آنان تمام شده است. بنابراین عزیزان بزرگواری کنند و تمام این مسائل را فرابگیرند.
بنده حدود 400 یا 500 گیگ از کتب ضروری را روی هارد کامپیوتر ریختم تا اگر جایی به مشکل برخورد کردم، بلافاصله تصویر کتاب را نشان بدهم.
ما جلسه روزهای چهارشنبه را تعطیل کردیم و آن را به کارگاه کاربردی تبدیل کردیم. برادر بزرگوارمان جناب آقای روستایی از محققین توانمند ما است؛ اما نمیدانیم چرا دوستان ما حوصله ندارند در کارگاه ایشان شرکت کنند.
ایشان سال گذشته عمدتاً، هم نرم افزارها و هم کیفیت استفاده از نرمافزارها را آموزش میدادند. بنده میخواهم امسال به ایشان بگویم به کسی که لب تاب همراه ندارد اجازه ورود به کارگاه ندهند؛ زیرا فایده ندارد.
واقعاً کسی که با لب تاب وارد جلسه نشود، شرکت در کارگاه سودی به حال او ندارد. چندین سال است که آقای اعرافی حدود 300 طلبه خارج از کشور را به ما معرفی میکنند و همه در مقطع ارشد و دکترا هستند تا ما برای آنان دوره کاربردی بگذاریم.
ما با این افراد مصاحبه میکنیم و یکی از شرایط ما این است که این افراد حتماً کامپیوتر بلد باشند و لب تاب هم همراه داشته باشند. اگر لب تاب نداشتند از آقای اعرافی تقاضا میکنیم به صورت اقساطی یا از آقای ربانی لب تاب بگیرید.
ما طلبهای بدون لب تاب به کلاس راه نمیدهیم. ما حدود 3 الی 4 ماه با این طلاب کار میکنیم و آنها میگویند: "در این مدت، ده برابر دوازده سالی که در حوزه بودیم، استفاده کردیم!"
چون ما داریم درس میخوانیم تا استفاده کاربردی از آن ببریم. اگر نتوانیم از مباحثی که میخوانیم بهرهبرداری کنیم، درس خواندن ما چه فایدهای دارد؟! اگر من به علامه دهر تبدیل شوم، اما اگر نتوانم در برابر چند سنی حرفی برای زدن داشته باشم، علم من به چه دردی میخورد؟!
در هر صورت...
«ذهبی» در اولین صفحه از کتاب «الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم» مطرح کرده است که:
«فبعض الصَّحَابَة کفر بَعضهم بِتَأْوِیل مَا»
بعضی از صحابه یکدیگر را تکفیر میکردند.
حکم صحابهای که همدیگر را تکفیر میکردند، چیست؟! آیا این افراد واجب القتل یا مهدور الدم بودند؟! «ذهبی» بلافاصله میگوید:
«وَالله یرضی عَن الْکل وَیغْفر لَهُم»
خداوند از همه راضی است و همه را می بخشد.
چطور شد خداوند عالم آسمان را ترکانده است و این صحابه از آن افتادهاند پایین؟! خداوند متعال به پیغمبر اکرم میفرماید:
(قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذابَ یوْمٍ عَظِیم)
بگو من از این میترسم که اگر در این مأموریت عصیان بورزم به عذاب روزی بزرگ مبتلا شوم.
سوره انعام (6): آیه 15
یا می فرماید:
(وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمين ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِين)
هر گاه او سخنى دروغ بر ما مىبست ما او را با قدرت مىگرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مىكرديم
سوره الحاقة(69): آیه 44 و 45 و 46
اما صحابه همدیگر را تکفیر کردند!! تکفیر کار کوچکی نیست. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
(وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیکمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا)
و به کسی که سلام به شما میکند نگوئید مؤمن نیستی.
سوره نساء (4): آیه 94
تکفیر ضد قرآن است! صحابهای که قرآن بلد نیستند یا به فرمودههای قرآن کریم رعایت نمیکنند و صحابه پیغمبر اکرم را تفکیر میکند، چطور انتظار دارد خداوند عالم از او راضی شود؟!
اگر «وَالله یرضی عَن الْکل» قاعدهای اسلامی است، بگذارید شامل شیعه هم بشود. اگر چند شیعه از روی جهل و نادانی لعن و تکفیر میکنند، بگویید: «وَالله یرضی عَن الْکل»!
چرا بلافاصله فتوا میدهید که شیعیان واجب القتل و مهدور الدم هستند، اموالشان باید گرفته شود و زنانشان باید به اسارت برده شود، حتی فرزندان کوچک این افراد هم تابع پدرانشان هستند!!
اگر فتوای «نو افندی» را در جنگ ایران و ترکیه مطالعه کنید همه چیز معلوم می شود. که کتاب آن را هم بارها به آقایان نشان دادیم.
«ذهبی» سپس میگوید:
«فَمَا هم بمعصومین»
این افراد معصوم نیستند.
الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن قَایماز الذهبی (المتوفی: 748 هـ)، المحقق: محمد إبراهیم الموصلی، الناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1412 هـ - 1992 م، ج 1، ص 23
آیا شیعیان معصوم هستند؟! شیعه هم معصوم نیست. این یک مورد از بحثهایی است که در این مورد مطرح شده است.
آقای «تفتازانی» هم که از علمای بزرگ اهل سنت است، در کتاب «شرح مقاصد» جلد دوم میگوید:
«ما وقع بین الصحابة من المحاربات والمشاجرات علی الوجه المسطور فی کتب التواریخ والمذکور علی ألسنة الثقاة یدل بظاهره علی أن بعضهم قد حاد عن طریق الحق و بلغ حد الظلم والفسق وکان الباعث له الحقد والعناد والحسد واللداد وطلب الملک والریاسة والمیل إلی اللذات والشهوات»
تمام اینها را اعتراف می کند سپس میگوید:
«لیس کل صحابی معصوما»
شرح المقاصد فی علم الکلام، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازانی، سنة الولادة / سنة الوفاة 791 هـ، الناشر دار المعارف النعمانیة، سنة النشر 1401 هـ - 1981 م، مکان النشر باکستان، ج 2، ص 306
درد بزرگی است، انسان واقعاً میسوزد. از طرفی میگویند: این افراد فوق عصمت هستند و خداوند عالم به این افراد گفته است که شما را میبخشم و از طرف دیگر اینطور میگویند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بعد اگر شما رجال بلد باشید پس میدانید که عقلا ادعای مدعی در مورد مدعایش قابل قبول نیست و این را ابن حجر هم نقل کرده بنابراین اینکه ذهبی شریک را تضعیف کند مشکلی نیست اما چون عوام از این مسایل باخبر نیستند به اصطلاح هوچی گری میکنید و با طرح اینها میخواهید مثلا صدق بودن خود را نشان دهید.
مورد بعد که از ایشان بعید بود اشکال کردن که عایشه معصوم نیست انس نیست فلانی معصوم نیست ؟ پس این بحث ها و شبکه ها برای چیست؟!!!
مگر شما و صدوق و کلینی و مفید معصوم هستید که شبکه راه انداخته اید. اصلا مگر باید معصوم بود تا تحقیق و بحث کرد؟؟ به نظر کفگیر ته دیگ خورده!!! که چنین اشکال. شده است!!
بله کسی هم نگفته طرف و سمتش و اعتقادش و عالمانش به کل معصوم و به دون اشتباه است. حالا یکی گفته خدا از صحابه به رغم تکفیر هم راضی باد.
هر چند جای بحث دارد اما بر فرض قبول کنیم این را خب اشکال قضیه کجا است؟ این تکفیر شاید تکفیر واقعی نبوده یعنی هر سمت بنابر دیدگاه خود طرف دیگر را تکفیر کرده اما امکان دارد خود دیدگاه طرف اشکال داشته یا هزار جور توضیح دیگر.
پاسخ:
تاريخ بغداد ج 8 ص 267
تاريخ مدينة دمشق ج 12 ص 350
وحريز بن عثمان: هو الرَّحبي الحمصي، وهو ثقة من رجال البخاري؛ ولكنه
كان يُبْغضُ علياً أبغَضَه الله
سلسلة الأحاديث الصحيحة - للألبــاني (13 / 30)
بنابراین این مطالب درباره ناصبی بودن حریز، از کتب خودتان است نه شیعه!!!