2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
شجاعت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و فرار ابوبکر و عمر در جنگها
کد مطلب: ١٤٠٣٥ تاریخ انتشار: ٠٨ خرداد ١٤٠٠ - ١٧:٣٧ تعداد بازدید: 4956
خارج فقه مقارن » اجتهاد و تقلید از دیدگاه فریقین
شجاعت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و فرار ابوبکر و عمر در جنگها

جلسه هفتاد و چهارم 99/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و چهارم 99/12/18



موضوع: شجاعت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و فرار ابوبکر و عمر در جنگها

اللهم صلی علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏

به مناسبت سالروز جنگ خیبر، این جلسه مقداری حول این مسئله صحبت می­کنیم.

رسول گرامی، ابتدا پرچم را به دست ابوبکر دادند که برای فتح «قلعه خیبر» اقدام کند. شکست خورد و برگشت.

«فإن رسول الله صلى الله عليه وسلم بعث أبا بكر إلى خيبر فسار بالناس وانهزم حتى رجع»

«هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه» « ذهبی: صحیح »

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دارالنشر:دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ -الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص 39، ح 4338

در روایت دیگر دارد که پرچم به دست عمر داده شد،شکست خورد و برگشت

«فجاؤوا يجبنونه ويجبنهم»

(بعد از شکست) برگشتند در حالیکه لشکریان عمر را متهم به ترس میکردند و عمر لشکریان را

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دارالنشر:دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ -الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص 40، ح 4340

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ناراحت شدند و فرمودند فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که کرّار است و غیر فرّار ؛ فردا همه منتظر بودند که ببینند پرچم به دست چه کسی داده می‌شود؟

فَبَاتَ النَّاسُ يَدُوكُونَ لَيْلَتَهُمْ أَيُّهُمْ يُعْطَاهَا، فَلَمَّا أَصْبَحَ النَّاسُ غَدَوْا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُلُّهُمْ يَرْجُو أَنْ يُعْطَاهَا

لشکریان شب را به صبح رساندند در حالیکه طول شب، بحث و اختلاط می­کردند که صبح پرچم به چه کسی داده خواهد شد، و صبح کردند در حالیکه هر یک آرزو داشت پرچم فردا به او داده شود

روز بعد،پیامبر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را صدا کردند و پرچم را به دست حضرت امیر (سلام الله علیه) دادند. حضرت رفتند و «خیبر» را فتح کردند و این به نام حضرت امیر ثبت شد.

«صحیح بخاری » دارد:

«لَأُعْطِيَنَّ هَذِهِ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ، يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»

و فرمود علی را صدا کنید حضرت آمد در حالی که چشم‌شان درد می‌کرد

«فَبَصَقَ رسول اللَّهِ­صلى­الله­عليه­وسلم في عَيْنَيْه وَدَعَا له فَبَرَأَ حتى كَأَنْ لم يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ فَأَعْطَاهُ الرَّايَةَ»

رسول اکرم آب دهان بر چشمان مبارک حضرت امیر مالیدند، خوب شد و پرچم را به حضرت دادند.

الكتاب: صحيح البخاري- المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري الجعفي- المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر

الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي). ج54 ، ص134

مسلم هم با کمی تفاوت دارد

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1872، ح2406

جالب این است که «مسلم»‌ در صحیح‌اش حدیث 2405 از قول عمر بن الخطاب نقل می‌کند که:

«قال عُمَرُ بن الْخَطَّابِ ما أَحْبَبْتُ الْإِمَارَةَ إلا يَوْمَئِذٍ»

ریاست و فرماندهی را دوست نداشتم مگر امروز!

«قال فَتَسَاوَرْتُ لها رَجَاءَ أَنْ أُدْعَى لها»

من خیلی گردنم را کشیده بودم(خود را نمایانده بودم) به امید اینکه( پیغمبر من را ببیند )و فرا بخواند برای اعطا پرچم.

«قال فَدَعَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَلِيَّ بن أبي طَالِبٍ فَأَعْطَاهُ إِيَّاهَا»

ولی پرچم به دست امیر المؤمنین (سلام الله علیه) داده شد .

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1871، ح2404

این یکی از برزگ‌ترین فضائل حضرت امیر (سلام الله علیه) است که هم پرچم به دست ایشان داده شد و فتح به نام او رقم خورد و هم عبارت:

«يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ»

این فضیلت نیز برای حضرت امیر در تاریخ ثبت گردید، اینها یکی از نکات خیلی لازم و ضروری است(که در ذهن دوستان باشد) البته فرار صحابه از جنگ‌های مختلف کاملاً مشخص و مستند است و برای‌شان خیلی مهم نیست. جالب این است که «عضد الدین ایجی» که از استوانه‌های کلامی اهل‌سنت است می‌گوید:

«بعث أبا بكر أولا فرجع منهزما وبعث عمر فرجع كذلك فغضب النبي صلى الله عليه وسلم لذلك فلما أصبح لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ»

كتاب المواقف؛ اسم المؤلف: عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الإيجي الوفاة: 756هـ، دار النشر: دار الجيل - لبنان - بيروت - 1417هـ ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ج 3، ص 634

(البته مثل اکثر علماء عامة و مثل برخورد با بسیاری از فضائل حضرت امیر ( سلام الله علیه)، سعی می­کند «ان قلتی» بیاورد)

در هر صورت ...

یکی از شرایطی که برای امام و خلیفه معین می‌کنند، وصف شجاعت است. می‌گویند شجاعت یکی از شرائط اصلی حاکم اسلامی است که اگر شجاعت نداشته باشد صلاحیت برای خلافت ندارد.

چون یکی از وظائف امام و خلیفه این است که از کیان نظام دفاع کند، در حمله دشمن مقاومت کند، اگر خودش ترسو باشد، دستور حمله نمی‌دهد و خودش هم در حمله شرکت نمی‌کند و موجب می‌شود که دشمن وارد کشور اسلامی شود، قتل و غارت و جنایاتی انجام بدهند و چه بسا کشور اسلامی به دست کفار بیافتد و دین را هم نابود کنند، این از مباحث ضروری است که باید در بحث‌های‌مان داشته باشیم.

فقط قضیه فرار در «جنگ خیبر» نیست(که اینها برایشان مهم نیست) بلکه مثلا در «مستدرک» از قول ابوبکر دارد:

«يوم أحد كنت أول من فاء...»

در جنگ احد، اول کسی که به سوی رسول خدا بازگشت(بعد از فرار) من بودم ....

المستدرك على الصحيحين؛المؤلف: محمد بن عبدالله الحاكم النيسابوري (م 405 هـ)، دارالنشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ -، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص 29، ح 4315

همچنین از قول عمر بن الخطاب در «کنز العمال» و تفاسیر «طبری» «الدرّ المنثور»، و «المحرر الوجیز-ابن عطیة» این قضیه مفصلا نقل شده، عمر در روز جمعه خطبه‌­ای خواند و به آیه 155 سوره آل‌عمران رسید:

(إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ)

کساني که در روز روبرو شدن دو جمعيت با يکديگر (در جنگ احد)، فرار کردند،

سوره آل‌عمران (3): آیه 155

گفت:

« لَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ، فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَيْتُنِي أَنْزُو كَأَنَّنِي أَرْوَى »

... من فرار کردم تا بالای کوه رسیدم،(هنگام فرار) گویا بز کوهی بودم که (از کوه) بالا می­رفتم.

جامع البيان عن تأويل آي القرآن-(تفسیر الطبری)؛ المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد الطبري-الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج 4، ص 144

«تفسیر المحرر الوجیز» هم در جلد 1، صفحه 529. آورده.

«فخر رازی» در تفسیرش جلد 9، صفحه 50 ذیل همین آیه می‌گوید:

«ومن المنهزمين عمر الا أنه لم يكن في أوائل المنهزمين بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبي صلى الله عليه وسلم ، ومنهم أيضا عثمان»

از جمله فراریان عمر بود...عثمان نیز از آن جمله بود...

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ -الطبعة: الأولى، ج 9، ص 42

اینها راهی برای توجیه ندارند، می‌گویند اولین کسی نبود که فرار کرد بلکه جزء نفرات بعدی بود؛ پس فرار کرد! بعد می‌گوید رفت بالای کوه، آنجا مستقر شد تا پیغمبر هم بالا رفتند، و حال آنکه رسول اکرم تا آخرین لحظه در میدان بودند و دشمن می‌خواست رسول اکرم را بکشد، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و یک زن به نام «نسیبة بنت کعب الانصاریة-ام عمارة) » کنار پیغمبر ایستادگی کردند، امیرالمؤمنین نزدیک 70 زخم برداشتند و پیشانی مبارک‌شان شکست، خون سر و صورت حضرت را فرا گرفت و اینها بالای کوه رفتند و مستقر شدند.

«ابن عبد البر» هم نسبت به فرار عثمان می‌گوید:

« و فرّ عُثْمَان بْن عَفَّان، وعقبة بن عثمان، وسعد بْن عُثْمَان- أخوان من الأنصار- حَتَّى بلغوا الجبل مما يلي الأعوص، فأقاموا بِهِ ثلاثا، ثُمَّ رجعوا إِلَى رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ »

اینها از (منطقه­ی)«کوه احد» فراتر رفتند تا به منطقه اعواص(موضعی نزدیک مدینه) رسیدند، بعد از 3 روز خدمت رسول اکرم برگشتند.

الاستيعاب في معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج 3، ص 1074

«فخر رازی» هم در تفسیرش جلد 9، می‌گوید:

«ومنهم أيضا عثمان انهزم مع رجلين من الانصار يقال لهما سعد وعقبة ، انهزموا حتى بلغوا موضعا بعيدا ثم رجعوا بعد ثلاثة أيام»

از فراری‌های «جنگ احد» عثمان بود، با دو نفر از «انصار» فرار کردند تا به جای خیلی دورتری از احد رسیدند،(از ترس‌شان ماندند) تا بعد از 3 روز به «مدینه» خدمت رسول اکرم برگشتند.

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - ، الطبعة: الأولى، ج 9، ص 42

ولذا قضیه شجاعت حضرت امیر (سلام الله علیه) کاملاً واضح و روشن است. در طول این 23 سال شجاعتی از خلفاء ثبت نشده ،در 84 جنگ و غزوه نیاورده­اند که حتی یک تیر اینها به طرف دشمن پرت کرده باشند. «ابن ابی­الحدید» در شرح نهج البلاغة، پاسخ استادش «ابوجعفر اسکافی»، به توجیهاتِ جاحظ (ابوعثمان عمرو بن بحر -م 255 -، رئيس فرقه جاحظية از فرق معتزلة-) می­آورد:

«لم يرم قط بسهم ولا سل سيفاً ولا أراق دماً»

ابوبکر در طول عمرش نه حتی یک تیر انداخت، نه شمشیری از غلاف بیرون آورد و نه خونی بر زمین ریخت(از کفار و مشرکین)

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج13، ص170

جالب این است که «ابن تیمیه» وقتی می‌بیند که از ابوبکر و عمر و عثمان هیچ شجاعتی در مقاتلات ثبت نشده، چنین (می­بافد) و می‌گوید:

وَإِذَا كَانَتِ الشَّجَاعَةُ الْمَطْلُوبَةُ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَجَاعَةَ الْقَلْبِ، فَلَا رَيْبَ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَانَ أَشْجَعَ مِنْ عُمَرَ، وَعُمَرَ أَشْجَعَ مِنْ عُثْمَانَ وَعَلِيٍّ وَطَلْحَةَ وَالزُّبَيْرِ، وَهَذَا يَعْرِفُهُ مَنْ يَعْرِفُ سِيَرَهُمْ وَأَخْبَارَهُمْ ; فَإِنَّ أَبَا بَكْرٍ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَاشَرَ الْأَهْوَالَ الَّتِي كَانَ يُبَاشِرُهَا النَّبِيُّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - مِنْ أَوَّلِ الْإِسْلَامِ إِلَى آخِرِهِ، وَلَمْ يَجْبُنْ وَلَمْ يَحْرَجْ وَلَمْ يَفْشَلْ، وَكَانَ يُقْدِمُ عَلَى الْمَخَاوِفِ: يَقِي النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِنَفْسِهِ، يُجَاهِدُ الْمُشْرِكِينَ تَارَةً بِيَدِهِ وَتَارَةً بِلِسَانِهِ وَتَارَةً بِمَالِهِ، وَهُوَ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ مُقْدِمٌ.

الكتاب: منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية- المؤلف: تقي الدين أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (م 728هـ)- المحقق: محمد رشاد سالم- الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية-ج 8، ص 79

فَالشُّجَاعَةُ الْمَطْلُوبَةُ مِنِ الْإِمَامِ لَمْ تَكُنْ فِي أَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - أَكْمَلَ مِنْهَا فِي أَبِي بَكْرٍ، ثُمَّ عُمَرَ.... وَكَانَ لِأَبِي بَكْرٍ مَعَ الشَّجَاعَةِ الطَّبِيعِيَّةِ شَجَاعَةٌ دِينِيَّةٌ، وَهِيَ قُوَّةٌ يَقِينِيَّةٌ بِاللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَثِقَةٌ بِأَنَّ اللَّهَ يَنْصُرُهُ وَالْمُؤْمِنِينَ.

الكتاب: منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية- المؤلف: تقي الدين أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (م 728هـ)- المحقق: محمد رشاد سالم- الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلاميةج 8، ص 84

می­گوید اگر شجاعت مطلوبة ، شجاعت قلبی باشد، ابوبکر و عمر شجاعت‌شان بیش‌تر از عثمان و علی و طلحه بوده، اینکه شجاعت قلبی چیست ما نمی‌دانیم!

اینها یک سری حرف‌های بی‌اساس و هجویست است که این حضرات مطرح می‌کنند، واقعا آدم نمی‌داند به اینها چه بگوید و چطور می­توانند این مباحث را مطرح کنند!!

خدا بر توفیقات همه بیافزاید.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»



مطالب مرتبط:
اجرای حکم لعان توسط پیامبر اجرای احکام زندان و حدود از سوی پیامبرروایاتی در باب قضاوتها و احکام صادره از رسول اکرم در حق افراد سرکوب فتنه‌گران و عهد شکنان
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب