امام جواد علیه السلام مگر چقدر اموال داشته است که اینقدر بخشندگی کند؟
سوال:
یکی از شبکه های وهابی میگفت امام جواد در سنین کم پدرشان را از دست دادند و در جوانی هم از دنیا رفتند پس چطور میشود ایشان به قدری به دیگران بخشش داشته باشند که طبق عقیده شیعیان، لقب جواد (بخشنده) به ایشان داده شود؟
پاسخ:
اولا در خصوص لقب جواد به معنی بسیار بخشنده بودن باید دانست چنین چیزی صرفا بر اساس روایات و کلام شیعه نیست. افراد متعددی از بزرگان مخالفین شیعه لقب جواد را برای فرزند امام رضا علیه السلام به کار برده اند.
ذهبی که از استوانه های علمی اهل سنت محسوب میشود میگوید:
كان يلقب بالجواد ، وبالقانع ، وبالمرتضى . كان من سروات آل بيت النبي صلى الله عليه وسلم... وكان أحد الموصوفين بالسخاء ، ولذلك لقب بالجواد
لقب ایشان جواد (بسیار بخشنده بود) و قانع و مرتضی بود. ایشان از بزرگان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه (وآله) بود...او از کسانی بود که به بخشندگی معروف بود و بخاطر همین لقب جواد به او داده شد
تاريخ الإسلام - الذهبي - ج 15 ص 385
و حتی ابن تیمیه حرانی، تئوریسین وهابیت در خصوص امام نهم شیعیان میگوید:
محمد بن علي الجواد كان من أعيان هاشم وهو معروف بالسخاء والسودد ولهذا سمي الجواد
محمّد بن علىِ جواد از بزرگان بنى هاشم بود. او معروف به سخاوت و بزرگوارى بود، و لذا او را جواد نامیده اند
منهاج السنة لإبن تيمية، ج 4، ص 68، تحقيق محمد رشاد سالم
این سخنان و عبارات صریح علمای متعدد اهل سنت اثبات میکند ملقب بودن امام نهم شیعیان به جواد، صرفا ادعای شیعیان نیست و شهرت ایشان به بسیار بخشنده بودن نشان دهنده واقعیتی در خصوص ایشان بوده که غیر قابل انکار است.
ثانیا در خصوص بخشندگی امام جواد علیه السلام ابتدا باید دانست جدا از تلاشی که هریک از اهل بیت علیهم السلام برای امرار معاش خود و رفع نیاز افراد نیازمند داشته اند، گاهی مسئولیت توزیع اموالی که افراد متمکن در اختیار ایشان قرار میدادند نیز با ائمه علیهم السلام بوده است. جدای از این روند کلی، روایاتی از شیعه و اهل سنت در خصوص امام جواد علیه السلام وجود دارد که ایشان با استفاده از ولایت تکوینی خود به نیازمندان و افراد پیرامون شان به صورت های مختلف کمک میکردند و حتی اهل سنت این اتفاق را از کرامات ایشان محسوب کرده اند.
ابن صباغ مالکی نمونه ای از این کرامات را نقل میکند که بر اساس آن حتی آب وضوی امام جواد علیه السلام برای مردم منفعت ظاهریِ سبز شدن درخت خشک و میوه دادن آن را به همراه داشت:
حكي أنه لمّا توجّه أبو جعفر منصرفاً من بغداد إلى المدينة الشريفة خرج معه الناس يشيّعونه للوداع فصار إلى أن وصل إلى باب الكوفة عند دار المسيّب فنزل هناك مع غروب الشمس ، ودخل إلى مسجد قديم مؤسّس بذلك الموضع ليصلّي فيه المغرب ، وكان في صحن المسجد شجرة نبق لم تحمل قطّ ، فدعا بكوز فيه ماء فتوضّأ في أصل الشجرة (النبقة) وقام يصلّي فصلّى معه الناس المغرب ، فقرأ في الاُولى الحمد وإذا جاء نصر اللَّه والفتح ، وقرأ في الثانية بالحمد وقل هو اللَّه أحد (وقنت قبل ركوعه فيها وصلّى الثالثه وتشهّد وسلّم) ثمّ بعد فراغه جلس هُنيئةً يذكر اللَّه تعالى وقام فتنفّل بأربع ركعات وسجد بعدهنّ سجدتي الشكر ، ثمّ قام فوادع الناس وانصرف فأصبحت النبقة وقد حملت من ليلتها حملاً حسناً ، فرآها الناس وقد تعجّبوا في ذلك غاية العجب ثمّ ما كان هو أغرب وأعجب من ذلك أنّ نبقة هذه الشجرة لم يكن لها عَجَمٌ فزاد تعجّبهم من ذلك أكثر وأكثر .
للوداع فصار إلى أن وصل إلى باب الكوفة عند دار المسيّب فنزل هناك مع غروب الشمس ، ودخل إلى مسجد قديم مؤسّس بذلك الموضع ليصلّي فيه المغرب ، وكان في صحن المسجد شجرة نبق لم تحمل قطّ ، فدعا بكوز فيه ماء فتوضّأ في أصل الشجرة (النبقة) وقام يصلّي فصلّى معه الناس المغرب ، فقرأ في الاُولى الحمد وإذا جاء نصر اللَّه والفتح ، وقرأ في الثانية بالحمد وقل هو اللَّه أحد (وقنت قبل ركوعه فيها وصلّى الثالثه وتشهّد وسلّم) ثمّ بعد فراغه جلس هُنيئةً يذكر اللَّه تعالى وقام فتنفّل بأربع ركعات وسجد بعدهنّ سجدتي الشكر ، ثمّ قام فوادع الناس وانصرف فأصبحت النبقة وقد حملت من ليلتها حملاً حسناً ، فرآها الناس وقد تعجّبوا في ذلك غاية العجب ثمّ ما كان هو أغرب وأعجب من ذلك أنّ نبقة هذه الشجرة لم يكن لها عَجَمٌ فزاد تعجّبهم من ذلك أكثر وأكثر .
نقل شده است وقتي که امام جواد (عليه السلام) از بغداد به سوي مدينه مي رفت، عده ای براي وداع با حضرت ايشان را بدرقه ميکردند تا اينکه امام هنگام غروب در راه کوفه به منزلگاه مسيب رسيد و در آنجا داخل مسجد قديمي شد تا نماز مغرب را بخواند. در صحن مسجد درخت سدري بود که همواره خشک و بي ثمر بود. امام مقداري آب خواست و کنار آن درخت وضو گرفت [امام عليه السلام پاي درخت وضو گرفتند و آب وضوي آن حضرت به ريشه درخت رسيد] و نماز مغرب را در آن مسجد به جماعت برگزار نمود. حضرت در رکعت اول پس از سوره حمد، سوره «نصر» را قرائت کرد، در رکعت دوم پس از سوره حمد، سوره توحيد را خواند و قبل از رکوع، قنوت گرفته و رکعت سوم را نيز خوانده و تشهد و سلام گفت. حضرت پس از نماز اندکي نشستند و به ذکر خدا مشغول شدند ، پس از آن چهار رکعت نماز مستحبي [دو نماز دو ركعتي] به جا آورد، بعد از نماز، دو سجده شکر به جا آوردند و برخاسته با مردم خداحافظي کردند و رفتند. صبح هنگام درخت صدر ثمر داده بود و در طول شب ميوههاي نيكو وقابل توجهي به بار نشسته بود. مردم با شگفتي تمام آن را مشاهده ميکردند عجيبتر اينکه درخت آن ميوه بي دانه بود لذا تعجبشان از اين بيشتر و بيشتر شد.
ابن صباغ،علي بن محمد بن احمد ( متوفاي 855) ، الفصول المهمة في معرفة الأئمة، ج 2، صص 1048، تحقيق : سامي الغريري، چاپ : الأولى، ناشر : دار الحديث للطباعة والنشر، سال چاپ : 1422؛ ؛ شبلنجى شافعي، مؤمن بن حسن، نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله و سلم، ص 330، قم ، ناشر: رضى، چاپ: دوم، سال 1422ق و چاپ عثمانيه مصر، الطبعة الحديثة ص 330 آمده است
ابن صباغ در ادامه گويد:
وهذا من بعض كراماته الجليلة ومناقبه الجميلة
اين برخي از کرامات جليله و مناقب زيباي ايشان است
ابن صباغ،علي بن محمد بن احمد ( متوفاي 855) ، الفصول المهمة في معرفة أحوال الأئمة، ص 258، بيروت، دارالاضواء، الطبعة الثانية
ایشان بر اساس تصریحی که دارد از کرامات متعدد امام جواد علیه السلام با خبر بوده است و این ماجرا را تنها به عنوان یک نمونه نقل کرده است.
هرچند گزارش های کرامات امام جواد علیه السلام فراوان است اما در اینجا به نمونه ای دیگر از این روایات که در منابع شیعه نقل شده است اشاره میکنیم. طبری شیعه در کتاب دلائل الامامه به نقل از ابراهیم بن سعید مینویسد:
رأيت محمد بن علي (عليه السلام) يضرب بيده إلى ورق الزيتون فيصير في كفه ورقا فأخذت منه كثيرا و أنفقته في الأسواق فلم يتغير
محمد بن علی (حضرت امام جواد عليه السلام) را ديدم که بر برگ درخت زيتون دست مي زد و آن برگها به نقره ( يا درهم هاي نقش دار) تبديل ميشد . من مقدار زيادي از آنها را از حضرت گرفتم و با آنها در بازار معامله نمودم. آن برگهاي نقره هرگز تغييري نکردند (واقعا برگ درخت تغییر کرده بود و مانند چشم بندی نبود)
طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة (ط – الحديثة) ص398، بعثت، ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق
پس در نتیجه امام نهم شیعیان که معروف به جواد و بخشندگی بودند هم از راه های متداولی که اهل بیت علیهم السلام به مردم کمک میکردند استفاده کرده بودند و هم با استفاده از ولایت تکوینی خود برای دیگران دست به بخشندگی میزدند.