(جلسه هفدهم 18/ 08/ 1400)
موضوع: وجوب اطاعت مطلق از حاکم کافر در صحیح بخاری و صحیح مسلم
اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد.
پرسش:
استاد! اهل حقی که قائل به تناسخ ارواح هستند از نظر فقهی چه حکمی دارند؟ پاک هستند یا نجس؟ البته علاقمند به قرآن و اهل بیت هستند در مجلس قرائت قرآن و مجالس اهل بیت عاشقانه شرکت میکنند؛ ولی نماز نمی خوانند اما منکر نماز همنیستند.
پاسخ:
ببینید تناسخ به ارواح در حقیقت یک بحث انحرافی است اگر منکر یکی از ضرورریات دین باشند مثلا معاد را قبول نداشته باشند، اینها اصلا خارج از محدوده ی اسلام هستند. از این باب اینها حکم انکار ضروریات دین را پیدا میکنند، حالا آمدنشان به جلسات عزاداری و اینها ملاک نیست. یک کسی حج هم میرود و نماز هم میخواند منکر زکات، منکر خمس است. یا روزه هم میگیرد ولی در طول عمرش نماز نمیخواند منکر نماز هم است، عزاداری هم میکند
یا الان بعضی از صوفیها شاید خیلی از مسائل را رعایت کنند، غیبت نکنند دروغ هم نگویند تمام موارد را رعایت کنند ولی میگوید حضرت علی به جای ما نماز خوانده! واقعا این چه حرفی است که اینها میزنند خود فرزندان حضرت امیر این را متوجه نشدند، امام سجاد (سلام الله علیه) متوجه نشده، امام باقر (سلام الله علیه) متوجه نشده این آقایان کشف کردند که حضرت امیر (سلام الله علیه) به جای اینها نماز خوانده، روزه هم گرفته!! همین که سال سه روز در اول زمستان روزه میگیرند همین بسشان است!!
اینها دکان هایی است که بعضیها باز میکنند در زمان ائمه هم از اینها بودند الان هم در این زمان هستند و ما تکلیفمان در عصر حاضر خیلی تکلیف سنگینی است با توجه به این رسانههای بین المللی و فضای مجازی و تبلیغات شدید و زیادی که علیه شیعه است ما باید در فضای مجازی حضور فعال داشته باشیم این بحثها را کاملا به گوش مردم برسانیم.
پرسش:
استاد! آیا این جواب های منطقی و عالمانه حضرتعالی به گوش علما و جوانان اهل سنت هم میرسد؟
پاسخ:
من که نمیتوانم بگویم خود آقایان این مطالب را به صورت کلیپ درست کنند و مطالب را برایشان در فضای مجازی و در مکانهای مربوط به اهلسنت یا وهابیت مطرح کنند و ببینند که آنها چه جوابی دارند جواب آنها را بگیرند اینجا بیاورند ما جواب آنها را ببینیم و ببینیم اگر جوابشان جواب عاقلانه است ما حرفی نداریم.
(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ)
اگر راست ميگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد!
سوره بقره (2): آیه111
جواب عاقلانه اگر بود ما از حرفمان برمیگردیم اگر جواب عاقلانه نبود یک مقداری هم ما میخندیم و هم شما میخندید! این در حقیقت چیز مهمی نیست.
پرسش:
با سلام و احترام! امروز وهابیت روی سه مسئله: خمس، صیغه، گنبد و بارگاه سازی و امام زاده سازی بسیار متمرکز هستند، لطف کنید برای اقناع عمومی جامعه جواب مختصر و به تعبیر خودتان جواب کپسولی عنایت بفرمایید.
پاسخ:
ببینید در رابطه با خمس اینها میگویند ما اصلا خمس نداریم، اینها منکر کل خمس هستند. بهترین راه همین است مطالبی که خود اینها در صحیح بخاری و صحیح مسلم دارند اینها را مطرح کنیم مثلا ابن تیمیه میگوید:
«سقوط الخمس بموت النبي»
خمس در مکاسب نیست ولی آیهی شریفه سوره 41 انفال دارد:
(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ) قَدِيرٌ)
بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
سوره اننفال (8): آیه41
آیا غنمتم مسئلهاش چیست؟ آیا غنمتم فقط غنائم جنگی است؟ یا مراد از غنائم غنیمت است. این را کتاب لغت میگوید ما از خودمان که نمیگوییم.
«الفوز بالشيء في غير مشقة»
كتاب العين؛ اسم المؤلف: الخليل بن أحمد الفراهيدي الوفاة: 175هـ، دار النشر: دار ومكتبة الهلال، تحقيق: د مهدي المخزومي / د إبراهيم السامرائي، ج4، ص426
«والغنم في اللغة الربح»
غريب الحديث؛ اسم المؤلف: عبد الله بن مسلم بن قتيبة الدينوري أبو محمد الوفاة: 276، دار النشر: مطبعة العاني - بغداد - 1397، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. عبد الله الجبوري، ج1، ص229
فخر الدین طریحی میگوید:
«الْغَنِيمَةُ في الأصل هي الفائدة المكتسبة»
نام كتاب: مجمع البحرين؛ نويسنده: طريحي، فخر الدين بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 1085 ق)، محقق / مصحح: حسينى اشكورى، احمد، ناشر: مرتضوى، تهران: 1375 ش، ج6، ص129
فقهایشان همین تعبیر را دارند. یا در «صحیح بخاری» دارد:
«في الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُ»
اين در صحیح بخاری است و عزیزان دقت کنند. میگویند ما خمس نداریم
«وقال الْحَسَنُ في الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُ فَإِنَّمَا جَعَلَ النبي صلى الله عليه وسلم في الرِّكَازِ الْخُمُسَ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص544، ح1426
اینها چیست؟ شما که میگویید ما خمس نداریم. طبری میگوید:
«عند الله مغانم كثيرة من رزقه وفواضل نعمه»
جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج5، ص221
اینها چیست؟ باز در صحیح بخاری داریم:
«الْعَجْمَاءُ جُبَارٌ وَالْبِئْرُ جُبَارٌ وَالْمَعْدِنُ جُبَارٌ وفي الرِّكَازِ الْخُمُسُ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص545، ح1428
این در صحیح بخاری است و مال ما نيست! در بخاری است که افرادی نزد پیغمبر اکرم میآمدند مسلمان میشدند اینها گفتند راه ما دور است هر روز نمیتوانیم خدمت شما برسیم چه کار کنیم؟ حضرت دستور میدهد شما شهادت به توحید و رسالت من بدهید، نماز بخوانید، زکات بدهید، در ماه رمضان روزه بگیرید
«وَأَنْ تُعْطُوا من الْمَغْنَمِ الْخُمُسَ»
مغنم دیگر در اینجا جنگ نیست، اینجا خودشان میگویند:
«وَبَيْنَنَا وَبَيْنَكَ هذا الْحَيُّ من كُفَّارِ مُضَرَ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص29، بَاب أَدَاءُ الْخُمُسِ من الْإِيمَانِ، ح53
اصلا توان آمدن به مدینه را از ترس دشمن ندارند «وَأَنْ تُعْطُوا من الْمَغْنَمِ الْخُمُسَ»؛ مشخص است که از سود و ارباح مکاسب است.
همچنین عمرو ابن حزم میگوید:
«ويعلم الناس القرآن، ويفقههم فيه.... وأمره أن يأخذ من المغانم خمس الله تعالى»
تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى ، تحقيق:، ج 2، ص 693
اين در رابطه با خمس .
در رابطه با صیغه این هم جواب کپسولی خیلی خوبی دارد. سیره صحابه از جمله در صحیح مسلم است:
«...قال سمعت جَابِرَ بن عبد اللَّهِ يقول كنا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ»
جابر میگوید در برابر یک مشت خرما یا در برابر یک مشت آرد متعه میکردیم در زمان رسول الله، در زمان ابوبکر و عمر آمد در شأن عمرو ابن حریث ما را نهی کرد.
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص1023، ح1405
پس معلوم میشود در زمان پیغمبر هم بوده صحابه هم متعه میکردند. بعد از اینها باز میبینیم افرادی مانند:
«جَمَاعَةٌ من السَّلَفِ منهم من الصَّحَابَةِ أَسْمَاءُ بِنْتُ أبي بَكْرٍ وَجَابِرُ بن عبد اللَّهِ وابن مَسْعُودٍ وابن عَبَّاسٍ وَمُعَاوِيَةُ وَعَمْرُو بن حُرَيْثٍ وأبو سَعِيدٍ وَسَلَمَةُ وَمَعْبَدُ ابنا أُمَيَّةَ...»
جماعتی از سلف اسماء بنت ابی بکر، جابر ابن عبدالله، عبدالله ابن مسعود، ابن عباس، معاویه، عمرو ابن حریث، ابوسعید، سلمه، معبد و...
تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الوفاة: 852، دار النشر: - المدينة المنورة - 1384 - 1964، تحقيق: السيد عبدالله هاشم اليماني المدني، ج 3، ص 159
بعد از رحلت پیامبر همه اینها معتقد به متعه بودند و از تابعین هم معتقد به متعه بودند. همچنین بعد از نهی عمر! دیگر از این بهتر شما میخواهید. آیه قرآن را هم شما ببینید:
( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً...)
و زناني را که متعه [= ازدواج موقت] ميکنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.
سوره نساء (4): آیه 24
تمام مفسرین و جمهور گفته اند مراد نکاح متعه است که در صدر اسلام بوده است. حالا عمر نهی کرده است. (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ) تمام اینها میگویند متعه بوده است.
در رابطه با امام زادهها آیه 21 سوره کهف:
(إِذْ يتَنَازَعُونَ بَينَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِمْ مَسْجِدًا)
آن گاه در باره ی آنها با يكديگر به گفت و گو پرداختند و گفتند : بر روى آنها بنايى برآوريد - پروردگارشان به كارشان آگاهتر است - و آنان كه بر حالشان آگاهتر شده بودند ، گفتند : نه ، بر (مقبره) آنها مسجدى بنا می کنیم .
سوره کهف (18): آیه21
این کاملا واضح است. خدای عالم نگفته اینها کافر بودند چنین بودند کفار هم که مسجد نمیسازند. کفار میگفتند ما اینجا بنای یاد بود بسازیم. (قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِمْ مَسْجِدًا)؛ دیگر بهترینش الان بر روی قبر رسول اکرم ساخته شده که ابوبکر و عمر هم در آنجا هستند. الان آنجا مسجد است و گنبد خضراء هم دارد.
پرسش:
سلام استاد خسته نباشید !فرقی بین دختر و پسر نیست؛ اما چرا امام سجاد (علیه السلام) در صحیفه فرزند پسر را طلب میکند و می فرماید: «وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ أَوْلَاداً ذُكُورا»
پاسخ:
شاید کلمه معهم معنای دیگری داشته باشد. و شاید اولاد ذکور به خاطر این باشد که در آن زمان نیاز به دفاع در جامعه داشتند از این جهت حضرت اولاد ذکور خواسته است؛
پرسش:
استاد! کسی که میخواهد امامت را تخصصی کار کند چه روشی را باید طی کند؟
پاسخ:
باید تصمیم بگیرد، هیچ چیز نمیخواهد فقط تصمیم قاطع بگیرد که کار کند. از همین کتاب المراجعات شروع کند و مطالبی که مرحوم شرف الدین در آنجا آورده است اینها را ببیند. معالم المدرستین را ببیند و بحث هایی که ما در شبکه ولی عصر داریم که الان تقریبا پانزدهمین جلسه بحث امامت و ولایت است اینها را نگاه کند، نت برداری کند و در کامپیوترش دسته بندی کند بعد وارد کار بشود.
آغاز بحث...
بحث ما در رابطه با کتاب «الاسلام واصول الحکم» آقای علی عبدالرزاق بود، ایشان آمد مسائل سیاسی اسلام را منکر شد، گفت در اسلام مسائل سیاسی نداریم، اسلام فقط برای ابلاغ حکم به مردم است؛ ولی حکومت دست مردم است، انبیاء وظیفه تشکیل حکومت نداشتند و بعد از آن هم مردم انتخاب کردند، دیانت از سیاست جدا است.
ما حرف آقای شیخ محمد عبده که از مفاخر اهلسنت است و از او تعبیر به امام میکنند را نقل و نقد کردیم. او میگوید امت یا نائب امت است که خلیفه را معین میکند و اینها هم هر وقت صلاح دیدند میتوانند خلیفه را عزل کنند.
در نقد قسمت اول این سخن که امت باید خلیفه را نصب کند گفتیم اگر اهل سنت چنین حرفی بزنند باید از خیلی از اصول خودشان دست بردارند. این منطق با انتخاب خلیفه اول و دوم و سوم هیچ همخوانی ندارد، باید بگویند اینها خلافتشان خلافت نامشروعی بوده است؛ چون انتخاب امت در آنجا نقش نداشته است.
بحث دوم ایشان که میخواهیم امروز شروع کنیم:
«هي التي تخلعه متی رات ذلک من مصلحتها»
خود مردم هستند که هر وقت صلاح دیدند حاکم اسلامی را عزل میکنند و کنار میگذارند.
این هم باز با مبانی اهلسنت نمیسازد دوستان اینجا را هم خوب دقت کنند
اینها در صحاحشان مفصل آورده اند، از جمله صحیح بخاری جلد 6 صفحه 2588 شماره حدیث 6645 از پیغمبر اکرم نقل کردهاند:
«من كَرِهَ من أَمِيرِهِ شيئا فَلْيَصْبِرْ فإنه من خَرَجَ من السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
هركس از حاکم اسلامی چیزی که دلش نمیخواهد دید مکروه و چیز ناراحت کننده ای دید وظیفهاش این است که صبر و تحمل کند و هرکس بخواهد در برابر سلطان قیام کند و او را خلع کند مرگش، مرگ جاهلی است.
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج6، ص2588، ح6645
أقای محمد عبده ! این روایت بخاری شما است. یا دارد:
«من فَارَقَ الْجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ إلا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج6، ص2588، ح6646
اینها نشان میدهد که شما در صحیح بخاری و صحیح مسلم و در دیگر صحاح و سنن روایاتی دارید که هرگونه قیام در برابر حاکم ظالم حتی حاکم کافر را نهی می کند. آن وقت میگویید ملت، هر وقت دلش خواست میتواند حاکم اسلامی را خلع بکند ! این یک بام و دو هواست.
این کتابی که ملاحظه میکنید صحیح مسلم است. _ این بحث، بحث اساسی است دوستان دقت کنند و یادداشت کنند این بحثها ریشه ای و اساسی است که همیشه نیاز داریم _
رسول اکرم میفرماید:
«يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ»
بعد از من در جامعه خلفاء و امامانی هستند که از هدایت من بهره ای نبردهاند.
«ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي»
اینها به سنت من هم عمل نمیکنند.
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847
شما ببینید در صحیح بخاری چقدر روایت در رابطه با تضییع سنت پیغمبر داریم. اینهم نه فقط بعد 100سال 200 سال بلکه همین اوائل از قول بزرگانشان در صحاحشان آمده است.
اینها را کنار هم بگذارید ببینید چه از آب در میآید. ابودرداء متوفای سال 33 هجری است خانم ابو درداء میگوید ابو درداء وارد بر من شد دیدم خیلی غضبناک است گفتم چرا غضبناک هستی؟ گفت:
«والله ما أَعْرِفُ من أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وسلم) شيئا إلا أَنَّهُمْ يُصَلُّونَ جميعا»
غیر از اینکه نماز جماعت میخوانند هیچ آثاری از سنت پیغمبر نیست.
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص232، ح 620 (نرم افزار جامع کبیر)
باز در صحیح بخاری از قول انس که غلام پیغمبر است:
«ما أَعْرِفُ شيئا مِمَّا كان على عَهْدِ النبي صلى الله عليه وسلم قِيلَ الصَّلَاةُ»
نماز که دارند میخوانند.
«قال أَلَيْسَ ضَيَّعْتُمْ ما ضَيَّعْتُمْ فيها»
آیا آن نماز پیغمبر را دارند میخوانند یا همین نماز پیغمبر را هم تضییع کردند؟
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص197، ح506
این نمازی که اهلبیت نقل میکنند با نمازی که عزیزان اهلسنت ما میخوانند چقدر تفاوت دارد؟ از اول تا آخرش، از بسم الله گفتنشان به جای سوره یک آیه قرآن خواندنشان، تشهد را متأخر است، اول سلام میدهند بعد تشهد میخوانند آمین میگویند، دست بسته نماز میخوانند، همه اینها با نماز پیغمبر تفاوت دارد. یا زُهری میگوید:
«دَخَلْتُ على أَنَسِ بن مَالِكٍ بِدِمَشْقَ وهو يَبْكِي فقلت ما يُبْكِيكَ فقال »
در دمشق من بر انس وارد شدم دیدم گریه میکند گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت:
«لَا أَعْرِفُ شيئا مِمَّا أَدْرَكْتُ إلا هذه الصَّلَاةَ وَهَذِهِ الصَّلَاةُ قد ضُيِّعَتْ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص198، ح507
یا در کتاب امّ آقای شافعی است:
«ثُمَّ قال كُلُّ سُنَنِ رسول اللَّهِ (صلى اللَّهُ عليه وسلم) قد غُيِّرَتْ حتى الصَّلَاةِ»
تمام سنتهای پیغمبر تغییر کرده حتی نماز!
الأم؛ اسم المؤلف: محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204، دار النشر: دار المعرفة - بيروت - 1393، الطبعة: الثانية، ج1، ص235
دیگر از این بهتر! حسن بصری میگوید:
«لو خرج عليكم أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم ما عرفوا منكم إلا قبلتكم»
اگر صحابه از قبر بیرون بیایند میگویند فقط از زمان پیغمبر قبله مانده مابقی ضایع شده!
جامع بيان العلم وفضله؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد البر النمري الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت – 1398، ج2، ص200
در اینجا هم میبینیم خیلی واضح است ما به عنوان شیعه این حرفها را نمی زنیم، در کتابهای شیعه هم ما مانور نمیدهیم کتابهای صحیح بخاری و صحیح مسلم است
«يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي»
اینها به سنت من هم عمل نمیکنند.
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847
یک موردش را هم امروز گفتیم در زمان رسول اکرم متعه بوده در زمان ابوبکر هم بوده میآیند این سنت پیغمبر را حرام میکنند.
«مُتْعَتَانِ كَانَتَا على عَهْدِ رسول اللَّهِ وأنا أنهى عنهما وَأُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا مُتْعَةُ النِّسَاء وَمُتْعَةُ الْحَجِّ»
دو چیز در زمان پیغمبر حلال بود منِ عمر حرام میکنم و مجازات هم میکنم هر کس مرتکب بشود متعه نساء و متعه حج!
المحلى، اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي؛ ج 7، ص 107
چه کار کنیم، از این روشنتر! یعنی مسئله حقانیت مذهب اهلبیت به قدری واضح و روشن است که مثل آفتاب در روز میماند اصلا قابل تفکر نیست.
«ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي»
بعد میگوید:
«وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ»
یک سری افراد هستند مسئولیت قبول میکنند در مسند قرار میگیرند قلبشان، قلب شیطانی است ولی جسمشان جسم انسانی است.
حذیفه راویاش است میگوید:
«كَيْفَ أَصْنَعُ يا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك»
اگر من اینها درک کردم وظیفهام چیست چه کار کنم؟
حذیفه زمان ابوبکر را درک کرده، زمان عمر را هم درک کرده و زمان عثمان را درک کرده، اوائل حکومت امیر المؤمنین از دنیا رفته حضرت فرمود:
« تسمع وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ»
وظیفهات این است که در برابر امیر و حاکم مطیع باشی!
وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
اگر اینها بر پشت تو به ناحق شلاقت زدند اموالت را هم مصادره کردند وظیفه تو این است «فَاسْمَعْ وَأَطِعْ!» حرف شنوی داشته باشی و از اینها اطاعت کنی.
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847
شما عبارت آقای محمد عبده را ببیند که ایشان چه افاضه ای میفرمایند! میگوید:
«وهي التي تخلعه متی رات ذلک من مصلحتها»
اگر امت اسلامی مصلحت دیدند حاکم اسلامی را خلع میکنند!
شما که میگویید پیغمبر اکرم فرمود اگر حاکم اسلامی دستور داد تو را شلاق زدند، مالت را هم گرفتند وظیفهات این است که حرف شنوی داشته باشی از او پیروی کنی. آقای عبده حرف شما درست است یا حرف پیغمبر درست است، شما به کدامش عمل میکنید؟
مهمتر از این، داعشی هایی که داعیه اسلامی دارند لا اله الا الله محمد رسول الله (صلّی الله علی وآل وسلم) در پرچمشان است این ها که در سوریه علیه حاکم اسلامی قیام کردند، اینها که در ایران این همه انفجار انجام دادند این ها که در پاکستان علیه حاکم قیام کردند و حکومت را از کار انداختند، اینها با این روایت چه کار میخواهند بکنند؟
همان مثلی که من میزنم به شتر گفتند گردنت کج است گفت کجای من راست است؟! این روایتها درست است یا درست نیست؟ اگر درست است آقای محمد عبده! چرا اینطور بر خلاف دستور پیغمبر و بر خلاف صحیح مسلم حرف میزنی؟
آقای طالبان اینها درست است یا درست نیست؟ اگر درست است چرا شما در برابر حاکم افغانستان ولو اینکه ظالم هم بوده قیام کردید؟ آقایان داعشیها چرا در سوریه در عراق علیه حکومت اسلامی این همه سر و صدا ایجاد کردید و این همه کشت و کشتار داشتید؟
یا در روایت دیگر آمده:
«اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا فَإِنَّمَا عليهم ما حُمِّلُوا وَعَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1474، ح 1846
وظیفه شما این است که از حاکم تبعیت کنید، اگر گناه هم میکنند خودشان جواب میدهند به شما چه مربوط است، نه شما را در قبر آنها میگذارند نه آنها را در قبر شما میگذارند. «عليهم ما حُمِّلُوا وَعَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ»؛ مطلب در صحیح مسلم، جلد 3، صفحه 1474، دار احیاء التراث العربی، حدیث 1846 است.
روایت دیگر:
«تَمَسَّكُوا بِطَاعَةِ أَئِمَّتِكُمْ وَلا تُخَالِفُوهُمْ فإن طَاعَتَهُمْ طَاعَةَ اللَّهِ وَإِنَّ مَعْصِيتَهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ»
پیروی از حاکم اسلامی، پیروی از خدا است اطاعت از آنها، اطاعت از خدا است معصیت آنها، معصیت خدا است.
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج22، ص373
از این دسته روایتها در مصادرشان الی ماشاء الله دارند، یک مورد، دو مورد، نیست. حتی ابو نعیم اصفهانی در فضیلة العادلین، جلد 1، صفحه 156 میگوید:
«ولا تسب السلطان»
مبادا حاکم اسلامی، رئیس جمهور یا پادشاه مملکتتان را سب بکنید
«فإنه ظل الله في الارض»
این سلطان، سایه خدا در زمین است!
ابونعیم الأصبهاني، أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، فضيلة العادلین من الولاة، ص156، تحقيق: مشهور حسن محمود سلمان، الناشر: دار الوطن - الرياض، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م
اینها را میخواهید چه کار بکنید؟ الی ماشاء الله روایت در این زمینه زیاد دارند. بعد جالب این است که اینها یک سری مباحثی دارند که خیلی درد آور است آدم نمیداند این مسائل را کجا ببرد!
این روایت نیز در صحیح مسلم است -عزیزان خوب دقت کنند- عبدالله عمر نقل میکند در زمان یزید ابن معاویه، ایشان پیش حاکم مدینه عبدالله ابن مطیع رفت در قضیه حرّه مردم برای خلع یزید قیام کرده بودند، دیگر خیلی واضح و روشن است. عبدالله ابن مطیع فرماندار مدینه گفت:
«اطْرَحُوا لِأَبِي عبد الرحمن وِسَادَةً»
برای آقازاده خلیفه دوم پشتی بگذارید تکیه بدهد
«إني لم آتِكَ لِأَجْلِسَ»
نیامدم پیش تو بنشینم گعده کنیم
«أَتَيْتُكَ لِأُحَدِّثَكَ حَدِيثًا سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه»
وسلم يَقُولُهُ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول »
آمدم یک حدیثی که از پیغمبر شنیدم برای تو بیان کنم.
آن حدیث چه است؟ حدیث این است:
«من خَلَعَ يَدًا من طَاعَةٍ لَقِيَ اللَّهَ يوم الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ له»
هر کس از دستور حاکم اسلامی سرپیچی کند فردای قیامت هیچ حجتی ندارد، بدون محاکمه وارد بهشت میشود.
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
هر کس از دنیا برود و در گردنش بیعت امامی نباشد مرگش، مرگ جاهلی است.
صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة : الطبعة الثانية،ج3، ص1478، ح1851
یعنی این صحابه ای که در مدینه قیام کرده بودند حدود 700 تا از صحابه مهاجرین و انصار را مسلم ابن عقبه کشت تمام اینها به جهنم میروند. چرا؟ چون با دستور حاکم اسلامی مخالفت کردند.
ابن تیمیه در منهاج السنه می گوید:
«إنما الحديث المعروف مثل ما روى مسلم في صحيحه عن نافع قال جاء عبد الله ابن عمر إلى عبد الله بن مطيع حين كان من أمر الحرة ما كان زمن يزيد ابن معاوية فقال اطرحوا لأبي عبد الرحمن وسادة...»
روایت را میآورد بعد از اینکه روایت را آورد میگوید:
«وهذا حدث به عبد الله بن عمر لعبد الله بن مطيع بن الأسود لما خلعوا طاعة أمير وقتهم يزيد»
اینها از اطاعت امیرشان و حاکم وقتشان یزید سرپیچی کرده بودند.
«مع أنه كان فيه من الظلم ما كان»
با اینکه ظلمهای زیادی از یزید سر زده بود
«ثم إنه اقتتل هو وهم وفعل بأهل الحرة أمورا منكرة»
چه کشت و کشتار و چه مسائلی انجام شد.
بعد فتوای خودش را میآورد:
«فعلم أن هذا الحديث دل على ما دل عليه سائر الأحاديث الآتية من أنه لا يخرج على ولاة أمور المسلمين بالسيف»
کسی حق ندارد در برابر ولات مسلمین قیام کند و او را خلع بکند
«وأن من لم يكن مطيعا لولاة الأمور مات ميتة جاهلية»
هر کس مطیع ولات امر نباشد حاکم اسلامی، رئیس جمهور، پادشاه وقت نباشد مرگش، مرگ جاهلی است.
یعنی تمام این 700 تا صحابه ای که در حرّه کشته شدند مرگشان، مرگ جاهلی است. نسبت به سید الشهداء هم وقیحترین جسارت کرده من دیگر نمیخواهم بگویم ذهن شما را آشفته کنم آنجا میگوید یزید امیر المؤمنین بوده و امام حسین اشتباه کرد در برابر او قیام کرد. جالب این است:
«وهذا ضد قول الرافضة»
این روایت ضد گفتار شیعهها است
«فإنهم أعظم الناس مخالفة لولاة الأمور»
برای آنکه اینها بزرگترین مردم در مخالفت با ولات امر، پادشاهان و مخالفان هستند.
«وأبعد الناس عن طاعتهم إلا كرها»
اینها به هیچ وجه از پادشاه و رئیس جمهورشان اطاعت نمیکنند مگر اینکه مجبور باشند.
منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 110 و 111
چه میخواستید و چه شد؟!! ما که نداریم این مال ابن تیمیه شما است. همچنین بحثهای زیادی ابن تیمیه در رابطه با اینکه ما نباید با حاکم اسلامی مخالفت کنیم دارد.
جالب اینجا است این روایتها چه میسازد و نتیجه این روایتها چه است؟ آقای محمد عبده! یک مقداری دقت کن در میزان الإعتدال آقای ذهبی متوفای 748 در جلد 2، شرح حال شمر ابن ذی الجوشن است. از ابو اسحاق سبیعی نقل میکند میگوید:
«كان شمر يصلي معنا»
با هم نماز جماعت میخواندیم
میگفت:
«اللهم إنك تعلم أني شريف فاغفر لي»
خدایا تو میدانی منِ شمر آدم خیلی شریف و بزرگواری هستم! من را ببخش!
ابو اسحاق سبیعی میگوید:
«قلت كيف يغفر الله لك وقد أعنت على قتل ابن بنت رسول الله - صلى الله عليه وسلم -»
چطور خدای عالم تو را ببخشد که تو به قتل و شهادت فرزند پیغمبر خدا اقدام کردی!
«قال ويحك فكيف نصنع»
گفت وای بر تو بدبخت چه کار میکردیم؟
«إن أمراءنا هؤلاء أمرونا بأمر فلم نخالفهم»
این امراء و حاکمان ما به ما دستور دادند و ما هم وظیفهمان بود طبق این روایات از اینها اطاعت کنیم.
«ولو خالفناهم لكنا شرا من هذه الحُمر السقاة»
اگر ما مخالفت میکردیم از این الاغ هایی که آب میبرند هم بدتر بودیم.
چه شد؟! این روایتها نتیجهاش هم این میشود البته ذهبی بر خلاف این مبنای استادش میگوید:
«إن هذا لعذر قبيح»
این عذر قبیح است!
«فإنما الطاعة بالمعروف»
اطاعت از حاکمان اسلامی باید در کارهای معروف باشد نه در کارهای بد.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 3، ص 385
اما روایت صحیح مسلم گفت:
وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
وظیفهات این است که از اینها تبعیت کنی!
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847
یکی از مفتیان وهابی به نام مقبل ابن هادی در کتاب «تحفة المجیب علی اسئلة الحاضر والغریب» می گوید: خروج در برابر حاکم فتنه ای است که با این فتنه خونها ریخته میشود مسلمانها ضعیف میشوند و ما نباید در برابر حاکم خروج کنیم
«حتی لوکان الحاکم کافرا»
اگر حاکم، کافر هم باشد ما در برابرش نباید قیام بکنیم.
جناب آقای محمد عبده! آقای علی عبدالرزاق! آقای حسین هیکل! آقای رشید رضا! شما چه کار کردید؟ این آقا که میگوید: «حتی لوکان الحاکم کافرا»؛ اگر حاکم کافر هم باشد.
بعد میگوید:
« فتاریخ اهل السنة من زمن قدیم لا یجیزون الخروج علی الحاکم المسلم»
تاریخ اهلسنت از زمان قدیم ثابت کرده که جایز نیست در برابر حاکم مسلم قیام کنیم.
«وفي هذا الزمن الخروج علی الحاکم الکافر لا بد أن یکون بشروط فإذا کان جاهلاً لا بد أن یعلم وألا یؤدي المنکر إلی ما هو أنکر منه ولا تسفک دماء المسلمین»
و در این زمان نمیتوانیم بر حاکم کافر هم خروج کنیم! مگر با شروطی....
تحفة المجیب علی اسئلة الحاضر والغریب؛ ابو عبدالرحمان مقبل ابن هادی، ص228
این دیگر خیلی صریح و واضح بیان میکند که ما نباید در برابر حاکم قیام بکنیم، ولو اینکه حاکم کافر هم باشد وظیفه ما اطاعت و تبعیت از حاکم است. و این همانی است که صحیح بخاری و صحیح مسلم بیان میکند و ابن تیمیه میگوید و این آقایان مطرح میکنند و حرف آقای محمد عبده خلاف همه اینها است.
ان شاء الله خدا بر توفیقاتتان بیافزاید.