2024 November 7 - پنج شنبه 17 آبان 1403
استحکام عجیب حدیث ثقلین، در منابع روایی مکتب تشیع
کد مطلب: ١٥٤٤١ تاریخ انتشار: ٢٣ بهمن ١٤٠١ - ١٤:١٦ تعداد بازدید: 1917
حبل المتین » عمومی
استحکام عجیب حدیث ثقلین، در منابع روایی مکتب تشیع

برنامه حبل المتین1401/11/23

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم

23/11/1401

موضوع: استحکام عجیب حدیث ثقلین، در منابع روایی مکتب تشیع

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

سه آزمایش بسیار سخت و جدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

آخرین اتمام حجت با «مولوی عبدالحمید»!

خلاصه ای از مباحث جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین

استحکام عجیب حدیث ثقلین، در منابع روایی مکتب تشیع

ادعای عجیب یک روشنفکرنما، نسبت به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

بحث داغ بیننده جوان اهل سنت با استاد حسینی قزوینی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتم که علی، گفت: بگو سرّ الله * گفتم که علی، گفت: بگو عین الله

گفتم که به وصفش چه بگویم؟ گفتا * لا حول و لا قوة إلا بالله

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان عزیز و گرانقدر و نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برنامه زنده «حبل المتین» سلام علیکم و رحمة الله.

ان شاءالله که خوب و خوش و سرحال و سرزنده باشید هرکجای ایران عزیز هستید و هرکجای این عالم و چشمان پرمحبتتان و دل‌های سراسر نور و نورانیتتان را با این شبکه همراه کردید. ان شاءالله که این دقایق برای همه ما پر از خیر و برکت باشد.

الحمدلله از امروز صبح رحمت الهی در حال نزول هست در شهر مقدس قم و برخی از نقاط ایران عزیزمان هم باران می‌بارد و هم برف می‌بارد و باعث شادمانی مردم شده است.

ان شاءالله خداوند متعال به برکت این شب‌ها و روزهای ماه رجب المرجب رحمت و نعماتش را بر همه ما نازل کند.

البته این روزها هم که سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند مردم عزیز ایران اسلامی هست، خدمت همه آزادگان عالم تبریک عرض می‌کنم.

خیلی خیلی خوشحال هستم که امشب هم خداوند به من نفس و توفیق داد که خدمت شما رسیدیم تا این برنامه را تقدیم حضور شما کنیم. اجازه بدهید که من سلامی به محضر مولایمان امام زمان (أروحنا له الفداء) تقدیم کنم و عرضه بدارم:

السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علیک یا بقیة الله

همانطور که می دانید در برنامه زنده «حبل المتین» یکشنبه شب‌ها توفیق داریم در محضر سرور عزیز و گرانقدر و استاد فرزانه حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم.

چقدر شیرین است دقایقی که حقیر توفیق دارم در محضر ایشان باشم و شاگردی کنم. ما هم مطالب خوب و ارزشمند یاد می‌گیریم.

چون این لحظات برای دفاع از امیرالمؤمنین و دفاع از اهلبیت است، ان شاءالله برای همه ما عبادت ثبت می‌کنند. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت همه را از خداوند منّان خواهانم.

ما برنامه را با یادی از حضرت صدیقه طاهره آغاز می‌کنیم، باشد که گوشه چشمی به همه ما و شما گرامیان کنند. قطعاً در این صورت هم دین و دنیای ما و هم آخرت ما آباد خواهد شد.

سه آزمایش بسیار سخت و جدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

در عبارتی که «مرحوم ابن قولویه» در کتاب «کامل الزیارات» صفحه 332 حدیث 11 در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آورده است، روایتی از امام صادق در رابطه با معراج آمده است که حضرت می‌فرمایند:

«لَمَّا أُسْرِی بِالنَّبِی إِلَی السَّمَاءِ قِیلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی یخْتَبِرُک فِی ثَلَاثٍ لِینْظُرَ کیفَ صَبْرُک»

شبی که پیامبر را به آسمان بردند، به حضرت گفته شد: خداوند تبارک و تعالی تو را در سه چیز می‌آزماید تا شکیبایی‌ات را ببیند.

«قَالَ أُسَلِّمُ لِأَمْرِک یا رَبِّ وَ لَا قُوَّةَ لِی عَلَی الصَّبْرِ إِلَّا بِک فَمَا هُنَّ»

پیغمبر اکرم فرمود: خدایا من در برابر امرت تسلیم هستم و جز به نیروی تو مرا صبری نیست. آن‌ها چیستند؟!

«قِیلَ لَهُ أَوَّلُهُنَّ الْجُوعُ وَ الْأَثَرَةُ عَلَی نَفْسِک وَ عَلَی أَهْلِک لِأَهْلِ الْحَاجَة»

به رسول خدا وحی شد: نخستین آنها گرسنگی و مقدم داشتن نیازمندان بر خود و خانواده‌ات است.

«قَالَ قَبِلْتُ یا رَبِّ وَ رَضِیتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْک التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ»

پیغمبر فرمود: ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر از آن توست.

«وَ أَمَّا الثَّانِیةُ فَالتَّکذِیبُ وَ الْخَوْفُ الشَّدِیدُ وَ بَذْلُک مُهْجَتَک فِی مُحَارَبَةِ أَهْلِ الْکفْرِ بِمَالِک وَ نَفْسِک وَ الصَّبْرُ عَلَی مَا یصِیبُک مِنْهُمْ مِنَ الْأَذَی وَ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ الْأَلَمِ فِی الْحَرْبِ وَ الْجِرَاحِ»

دومین چیز که باید بر آن صبر کنی تکذیب شدن و هراس شدید و جانبازی‌ات در جنگ با مال و جان در برابر کافران است و نیز صبر بر آزاری است که از کافران و منافقان به تو می‌رسد و نیز درد و زخم جنگ.

«قَالَ قَبِلْتُ یا رَبِّ وَ رَضِیتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْک التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْر»

پیغمبر فرمود: ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر از توست.

«وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا یلْقَی أَهْلُ بَیتِک مِنْ بَعْدِک مِنَ الْقَتْلِ أَمَّا أَخُوک عَلِی فَیلْقَی مِنْ أُمَّتِک الشَّتْمَ وَ التَّعْنِیفَ وَ التَّوْبِیخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَحْدَ [وَ الْجُهْدَ] وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِک الْقَتْلُ»

سومین چیز صبر بر کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن روبرو می‌شوند. برادرت علی از امتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم می‌بیند و در پایان هم کشته می‌شود.

«فَقَالَ یا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ مِنْک التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ»

پیغمبر فرمود: ای خدای من! پذیرفتم و خوشنود شدم و توفیق و صبر از توست.

«وَ أَمَّا ابْنَتُک فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یؤْخَذُ حقّ‌ها غَصْباً الَّذِی تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِی حَامِلٌ وَ یدْخَلُ عَلَیهَا وَ عَلَی حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیرِ إِذْنٍ ثُمَّ یمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً»

و اما به دخترت ستم می‌شود و محروم می‌گردد از حقی که تو برایش قرار داده‌ای. حق او را غاصبانه می‌گیرند و او را در حال بارداری می‌زنند و بر او و حریم و خانه‌اش بدون اجازه درمی آیند و سستی و تحقیر و خواری به او می‌رسد و مدافعی نمی‌یابد.

«وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِک الضَّرْبِ»

و بر اثر کتک خوردن جنینش سقط می‌شود و از همان زدن نیز از دنیا می‌رود.

«قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ- قَبِلْتُ یا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْک التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ [لِلصَّبْرِ]»

رسول گرامی اسلام فرمود: ما از خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. ای خدای من پذیرفتم و تسلیم شدن و توفیق و صبر از توست.

کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 332، ح 11

یعنی تمام این قضایا قبل از آنکه حضرت صدیقه طاهره به دنیا بیایند از طرف خداوند عالم مقدر شده است. این در حقیقت یک امتحان خوب و عریض و طویلی برای امت اسلامی است.

اگر خداوند عالم می‌خواست تمام این مصائب را از بین ببرد، برای خدا کاری نداشت. همانطور که قرآن کریم می‌فرماید:

(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون)

فرمان او تنها این است که هر گاه چیزی را اراده کند به او می‌گوید:" موجود باش" آن نیز بلافاصله موجود می‌شود!

سوره یس (36): آیه 82

همچنین خداوند متعال در آیه دیگری می‌فرماید:

(وَ لَوْ شاءَ رَبُّک لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعاً)

و اگر پروردگار می‌خواست تمام آنها که در روی زمین هستند همگی (از روی اجبار) ایمان می‌آوردند.

سوره یونس (10): آیه 99

قرار نیست چنین باشد. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس)

به طور مسلم گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم.

سوره اعراف (7): آیه 179

قرار نیست جهنم رفتن بی دلیل باشد و بهشت رفتن هم با بهانه باشد. بهشت رفتن بها می‌خواهد، زحمت می‌خواهد، تلاش می‌خواهد، تفکر می‌خواهد، عقل می‌خواهد. خداوند عالم به ما بصیرت داده تا میان حق و باطل تشخیص بدهیم.

من گمان می‌کنم با این وضع رسانه‌های بین المللی و فضای مجازی دیگر مستضعفی در دنیا نداشته باشیم یا اگر هم باشد خیلی اندک در گوشه و کنار روستاها باشند که اصلاً رسانه‌ها به آنجا نمی‌رسند.

این مسائل برای همه روشن است. خداوند عالم فردای قیامت احتجاج خواهد کرد و خواهد فرمود: آیا حق به گوش شما رسید؟! آیا حقانیت اهلبیت ما به شما رسید؟! آیا حقانیت رسول اکرم به شما رسید؟! چرا قبول نکردید؟!

تقاضا دارم دوستان واژه (یا لَیت) را در قرآن کریم جستجو کنند. ببینید چقدر این واژه در قرآن کریم استعمال شده است.

(یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکونَ مِنَ الْمُؤْمِنِین)

ای کاش (بار دیگر به دنیا) باز می‌گشتیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌شدیم.

سوره انعام (6): آیه 27

این واژه در قرآن کریم الی ماشاءالله آمده است. از اولین لحظه‌ای که انسان ملک الموت را می‌بیند، عرضه می‌دارد:

(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکت)

پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.

سوره مؤمنون (23): آیه 99

از همان لحظه پشیمانی شروع می‌شود و انسان می‌گوید: خدایا ای کاش مرا به دنیا برگردانی. هرچه انسان‌ها در جهنم (یالَیت) می گویند، می‌بینند که خداوند جواب نمی‌دهد. خیلی این تعبیر جالب است.

جهنمیان از مالک جهنم می‌خواهند که از خداوند عالم بخواه تا یک لحظه این عذاب را از ما بردارد. مالک جهنم می‌گوید: مگر خداوند عالم در قرآن کریم برای شما ابلاغ نکرد؟! حتی مالک جهنم هم دلش به حال جهنمیان نمی‌سوزد!

دوستان عزیز! تلاش کنیم تا حداکثر استفاده بهینه از سرمایه عمری که خداوند عالم به ما داده است، ببریم. جزء کسانی نباشیم که اولین لحظه مرگ، اولین لحظه ندامت و پشیمانی آنها باشد.

جزء کسانی نباشیم که اولین لحظه مرگ، اولین لحظه ناراحتی آنها هست و افسوس می‌خورند که چرا عمرشان را تنها در مسائل دنیوی و ذخیره کردن مال و جمع کردن مقام گذرانده‌اند.

همانطور که عزیزمان هم اشاره کردند، روز گذشته سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود. من احساس می‌کنم در طول این چهل و چهار سال هیچ سالی مثل بیست و دو بهمن امسال مردم به میدان نیامده بودند.

بسیاری از افراد حتی زنان بدحجاب آمده بودند و می‌گفتند: اولین سال است که ما برای راهپیمایی آمدیم و تا به حال بیست و دو بهمن نیامده بودیم تا مشت محکمی بزنیم بر دهان کسانی که اغتشاش و توطئه می‌کنند.

کودکان خردسال در راهپیمایی دیروز به میدان آمده بودند و مطالبی می‌گفتند که واقعاً جالب و جذاب بود.

من می‌خواهم به هنرمندان و سلبریتی ها که ادعا می‌کنند ما پشت سر مردم هستیم، سئوال بپرسم که آیا فتنه گران و اغتشاش گران و کسانی که لاستیک آتش می‌زدند و نیروی انتظامی را می‌کشتند و آمبولانس‌ها را تخریب می‌کردند مردم بودند یا توده میلیونی که در روز بیست و دو بهمن حتی در شهرهایی زاهدان و سنندج به میدان آمدند مردم بودند؟!

مجری:

حتی در روستاها هم مردم برای راهپیمایی آمده بودند!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. وقتی می گویید: "ما پشت سر مردم هستیم" مراد کدام مردم است؟! کمی عقل خودتا را قاضی کنید. همانطور که رسول گرامی اسلام در مکه فرمودند:

«الیوم یوم المرحمة»

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 8، ص 9، ح 4030

مقام معظم رهبری تمام کسانی که به ایشان جسارت کرده بودند و اموال عمومی را آتش زده بودند را بخشیدند. جالب این است که شنیدم مقام معظم رهبری دستور دادند برای این افراد هیچ سابقه‌ای هم درست نشود.

اگر این افراد بخواهند در آینده در جایی استخدام شوند یا به جایی بروند، سابقه‌ای برای آنها نیست که ثابت شود این شخص یکی دو ماه به جرم اغتشاش در زندان بوده است. شما در کجا چنین رأفتی سراغ دارید؟!

ملاحظه کنید در فرانسه و آمریکا کسانی که نسبت به رئیس جمهور کوچکترین جسارتی کنند، با شدیدترین مجازات‌ها روبرو می‌شوند.

آقایانی که از پول مردم شهرت کسب کردید، الآن دارید علیه مردم به نام مردم توطئه می‌کنید! تا زمانی که وقت نگذشته است، فکر کنید و اراذل و اوباش را به جای مردم تصور نکنید.

مردم همین کسانی بودند که دیروز به صورت جمعیت میلیونی به خیابان‌ها آمدند. برای آمدن مردم به راهپیمایی هیچ اجباری هم در کار نبود و کیک و ساندیسی هم نبود. آقای «هاشمی» می‌گفت: 22 بهمن تابستان بود!!

آخرین اتمام حجت با «مولوی عبدالحمید»!

نکته دوم خطاب به روحانیونی است که اشتباه فکر می‌کنند و اشتباه تشخیص می‌دهند. قدری دقت کنند و ببینند پیام مردمی که روز 22 بهمن فریاد برآوردند و "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" گفتند چه بوده است.

بعضی از آقایان اهل سنت یک روز بحث رفراندوم را مطرح می‌کنند و روز دیگر بحث نظارت سازمان‌های بین المللی را مطرح می‌کنند. یک روز از اسرائیل و فلسطین اشغالی دفاع می‌کنند و روز دیگر اقدام دیگری می‌کنند.

عزیزان من قدری فکر کنید. تصور نکنید که نظام در برابر این هتاکی‌ها ساکت خواهد شد. مسئولین تحمل می‌کنند تا پرونده شما سنگین شود.

من قصد توهین به کسی ندارم. بنده چند سال قبل با «مولوی عبدالحمید» تلفنی صحبت کردم. ایشان می‌گفت: آقای قزوینی! من تا به حال نشنیدم که شما به اهل سنت کوچکترین توهینی کرده باشید.

من قصد توهین ندارم، اما می گویم که عزیزم قدری دقت کنید با تحریک بعضی از دوستان از خارج یا بعضی از دوستان نادان که اطراف شما را گرفتند و آدرس اشتباهی به شما می‌دهند به دام نیفتید!

این روش‌ها، روش‌های درستی نیست. حرف‌های شما را در فضای مجازی نقل می‌کنند. روزی می گویید اسرائیل غاصب است و روز دیگر هم می گویید که باید حکومت اسرائیل به رسمیت شناخته شود.

روزی می گویید که ما از نظام راضی هستیم زیرا به ما خدماتی کرده است، اما روز دیگر می گویید که ما از نظام ناراضی هستیم. دشمنان شما این مطالب را کنار هم می‌گذارند. یقین بدانید اهل سنت ایران بیدار و روشن هستند.

بعضی افراد هم جرئت نمی‌کنند مطلبی در این زمینه بیان کنند. یکی از مولوی‌هایی که امام جماعت مسجد خاش بود، یک جمله گفت و همان سبب شد که این شخص را دزدیدند و او را ترور کردند.

ایجاد رعب و وحشت موقت است. اهل سنت ایران حتی سیستان و بلوچستان به ویژه عزیزان اهل سنت ما در کردستان همگی بیدار هستند و فریب این حرف‌ها را نمی‌خورند.

اهل سنت ایران می‌دانند که قبل از انقلاب در چه وضعی بودند و بعد از انقلاب چه شدند. اهل سنت این قضایا را تشخیص می‌دهند. من و شما هرچه بخواهیم بگوییم، این مردم کاملاً قدرت تشخیص دارند.

برادرم تلاش کنیم آبرو و حیثیت خودمان را به حراج نگذاریم. تا زمانی که وقت نگذشته است، با مردم همصدا شوید. تا فرصت از دست نرفته است، استغفار کنید و همگام با مردم و توده مردم باشید و ببینید خواسته مردم چه بود.

این جوش و خروشی که در بیست و دو بهمن در سراسر ایران حتی روستاها بوده است، چه پیامی داشت. تا زمانی که وقت نگذشته است این پیام را درک کنید. اگر وقت گذشت، پشیمانی هیچ فایده‌ای ندارد.

من دارم دوستانه به عنوان یک برادر شما را نصیحت می‌کنم. من قصد اهانت و جسارت ندارم. بعضی افراد عباراتی به کار می‌برند، خودشان مسئول هستند.

یک روز ما همین صحبت‌هایی که مطرح کردیم را اینجا پخش خواهیم کرد و خواهیم گفت که ما آن روز گفتیم، اما شما گوش ندادید و نتیجه همین شد. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

حضرت استاد خیلی از شما ممنون و متشکرم. همیشه روش حاج آقا قزوینی بر این هست که به عنوان پدر در خصوص موضوعات مختلف اعم از مباحث و مناسبت‌های دینی و مباحثی که به اصل نظام و انقلاب اسلامی ایران برمی گردد، مطالبی را می‌فرمایند.

ان شاءالله عزیزانی که بیننده هستند بعداً ممکن است که این ویدئو و کلیپ منتشر شود و گوش بدهند برایشان مفید است. مطمئن باشند که برای دنیا و آخرتشان مفید است.

اگر در خاطر شریفتان باشد ما در برنامه زنده «حبل المتین» بحث درس‌هایی از امامت و ولایت را داشتیم و رسیدیم به حدیث پرمفهوم و پرمعنا و ثقه ثقلین. حضرت استاد هم در این خصوص مباحث ارزشمندی را فرمودند.

حاج آقا به جهت اینکه هفته گذشته مناسبت داشتیم و فاصله‌ای هم افتاد، اگر صلاح بدانید خلاصه‌ ای از مباحث گذشته در خصوص حدیث ثقلین را بفرمایید تا به سراغ مباحث جدید برویم.

خلاصه ای از مباحث جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

ما عرض کردیم یکی از احادیثی که موجب بیداری و تنبه و درنگ است، حدیث ثقلین است. در کتاب صحاح اهل سنت نظیر «صحیح مسلم» و دیگر صحاح غیر از «صحیح بخاری» آمده است.

در این کتب با عبارت‌های مختلفی آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: من دو چیز گرانبها و سنگین و باعظمت در میان شما می‌گذارم و می‌روم. یکی از آنها کتاب خدا و دیگری عترت من است.

«ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»

اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص ص 663، ح 3788

و یا:

«لن تضلوا إن اتبعتموهما وهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی»

و اگر از آنها تبعیت کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

المستدرک على الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 118، ح 4577

اگر از قرآن و اهلبیت تبعیت و فرمانبرداری کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. از قرآن کریم جلو نیفتید و از آنها عقب نمانید. هم جلو افتادن مایه هلاکت است و هم عقب ماندن مایه هلاکت است.

این دو با همدیگر هستند و تا قیام قیامت کنار حوض کوثر به من خواهند رسید. آنجا تکلیف مردم نسبت به قرآن و اهلبیت روشن خواهد شد.

نبی گرامی اسلام هم در آخرین سفرشان به حج که به حجة الوداع معروف است، بازهم حدیث ثقلین را مطرح کردند و فرمودند: اگر به کتاب و اهلبیت مراجعه نکنید و از آنها جدا شوید؛

«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض »

بعد از من به دوران کفر برنگردید. بعضی از شما گردن بعضی دیگر را نزنید.

«فإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی»

عقد الفرید، اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت /لبنان - 1420 هـ - 1999 م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 55، باب خطبة رسول الله فی حجة الوداع

اگر از اهلبیت جدا شدید اختلاف میان شما خواهد افتاد و کشت و کشتار و برادرکشی و مسلمان کشی آغاز خواهد شد. اگر با قرآن و اهلبیت بودید، هم از اختلاف و گمراهی در امان هستید و هم نعمت‌های الهی از زمین بر سر شما باریدن خواهد گرفت.

این عصاره بحثی بود که ما در گذشته داشتیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. یکی از نکاتی که گاهی بینندگان هم درخواست دارند، این است که می گویند معمولاً حضرت استاد از منابع اهل سنت مطالبی را بیان می‌کنند.

ما در برنامه‌های گذشته از زبان حضرتعالی در خصوص منابعی که از اهل سنت آمده است پیرامون حدیث ثقلین مطالبی را شنیدیم.

حضرت استاد دوست داریم که بفرمایید آیا در کتب شیعه با سند صحیح تعابیری از زبان معصومین شبیه همین حدیث ثقلین آمده است یا خیر؟!

استحکام عجیب حدیث ثقلین، در منابع روایی مکتب تشیع

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

طبق آنچه ما در کتب شیعه بررسی سندی کردیم، حدود هفتاد روایت از رسول اکرم و امیرالمؤمنین تا امام صادق و امام حسن عسکری در رابطه با حدیث ثقلین داریم.

اگر این هفتاد روایت اصلاً سند هم نداشته باشند و همگی ضعیف باشند، طبق مبنای «ابن تیمیه» که می گوید:

«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعض‌ها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»

اگر یک روایت با چند سند آمد این سندها همدیگر را تقویت می‌کنند و برای انسان یقین حاصل می‌شود، حتی اگر راویانش همه فساق و فجار باشند.

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26، (فصل وأما قسمة الحدیث إلی صحیح وحسن وضعیف)

نسبت به این روایت، برای انسان یقین حاصل خواهد شد.

من چند نمونه از روایاتی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) در رابطه با ثقلین آمده است با ذکر بررسی سندی می‌آوریم.

بعضی از شبکه‌های وهابی می گویند: اگر کتاب‌های ما نبود، شما حقانیت مذهب خود را می‌خواستید از کجا اثبات کنید!؟ ما نیازی به کتاب‌های شما نداریم. ما به اندازه کافی روایت داریم، اما از باب الزام خصم و اتمام حجت علاوه بر کتب خودمان از کتب شما هم روایت می‌آوریم. این هم منطق قرآن کریم است.

وقتی هم کتاب‌های ما و هم کتاب‌های شما حقانیت مذهب ما را ثابت می‌کند، در حقیقت اجماع فریقین است. علاوه بر این، این منطق قرآن کریم است. رسول اکرم به یهود می‌فرماید:

(قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ کنْتُمْ صادِقِین)

بگو اگر راست می‌گوئید تورات را بیاورید و بخوانید (این نسبتهایی که به پیامبران پیشین می‌دهید حتی در تورات تحریف شده شما نیست).

سوره آل عمران (3): آیه 93

رسول گرامی اسلام به صراحت می‌فرماید: اگر در حقانیت من شک دارید، کتاب تورات را بیاورید و بخوانید. ببینید حقانیت من غیر از قرآن کریم در کتاب‌های شما هم هست یا خیر.

این منطق قرآن کریم است. ما نستجیر بالله نمی‌خواهیم شما را به یهود تشبیه کنیم. قرآن کریم به ما یاد داده است که حقانیت مذهب خود را از کتب طرف مقابل اثبات کنیم.

بنابراین ما به اندازه کافی برای حقانیت مذهبمان و حقانیت امامت و عصمت اهلبیت (علیهم السلام) و وجود مقدس حضرت ولی عصر روایات متعدد با سندهای صحیح داریم.

همین امشب که به پرونده علمی دانشنامه امامت و ولایت که آن را می‌نویسیم نگاه می‌کردم، گمان می‌کنم دو جلد هشتصد صفحه‌ای خواهد شد. این دو جلد تنها به حدیث ثقلین از کتب شیعه و اهل سنت اختصاص دارد.

مجری:

یعنی هزار و چهارصد صفحه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. بنده عرض کردم هفتاد روایت از شیعه و روایات متعدد از اهل سنت. همچنین تمام شبهاتی که وهابیت در مورد حدیث ثقلین آورده‌اند را جواب دادیم که نزدیک به هجده شبهه است.

شبهاتی که «قاضی عبدالجبار معتزلی» متوفای 413 هجری در کتاب «المغنی فی الإمامة» آورده است و بعد از او «ابن تیمیه» و «دهلوی» و دیگران مطرح کرده‌اند را آوردیم.

حتی شبهاتی که بعضی از کارشناسان در شبکه‌های وهابی مطرح کرده‌اند را آوردیم و جواب دادیم. ما به حول قوه الهی و به اذن الهی و با کمک حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) جواب‌های محکم و دندان شکن به این شبهات دادیم.

اگر ما بخواهیم در همین خصوص بحث کنیم دو سه سال طول خواهد کشید، اما می‌خواهیم قدری سریع‌تر جلو برویم زیرا خیلی طول کشیده است.

امروز شصت و هفتمین جلسه است که ما در خصوص درس‌هایی از امامت و ولایت بحث می‌کنیم. گمان می‌کنم از این میان شاید حدود پانزده جلسه به حدیث ثقلین اختصاص یافته است. یکی دو جلسه بعد این بحث را جمع می‌کنم و وارد حدیث دیگری می‌شوم.

روایت اول:

اولین روایت از کتاب «عیون أخبار الرضا» اثر «مرحوم شیخ صدوق» متوفای 381 هجری است. آن بزرگوار صاحب کتاب «من لا یحضره الفقیه» هستند که یکی از کتب اربعه شیعه است. «شیخ صدوق» در جلد اول صفحه 57 حدیث 25 در روایت صحیح می‌نویسد:

«سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنْ مَعْنَی قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»

شخصی از امیرالمؤممنین سؤال کرد معنای گفتار رسول الله که فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها به امانت می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم؛ چیست؟

عزیزان دقت کنند کلمه «مُخَلِّفٌ» یا «مخلِف» هیچ فرقی با همدیگر ندارد. در بعضی از منابع آمده است:

«یا أیها الناس! إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا»

ای مردم! من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر به دستورات آنها عمل کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید.

سلسلة الأحادیث الصحیحة، المؤلف: محمد ناصر الدین، بن الحاج، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 4، ص 355، ح 1761

اما در بعضی دیگر از منابع آمده است:

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 160، ح 4711

در بعضی دیگر از منابع هم آمده است:

«إنی قد تَرَکتُ فِیکمْ خَلِیفَتَینِ کتَابَ اللَّهِ وَأَهْلَ بَیتِی وَإِنَّهُمَا لم یفْتَرِقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»

من در میان شما دو خلیفه گذاشتم، یکی کتاب خدا و دیگری اهلبیت من است. این دو از همدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض کوثر با من ملاقات کنند.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 153، ح 4921

در اینجا هم آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: من در میان شما به عنوان جانشین و قائم مقام خودم کتاب خدا و عترت را گذاشتم. راوی می‌گوید:

«مَنِ الْعِتْرَةُ»

عترت چه کسانی هستند؟!

جو طوری بود که بعد از رسول اکرم که مسائل جامعه اسلامی دچار انحراف شد، تشخیص عترت برای بعضی افراد مشکل بوده است و نمی‌دانستند عترت کیست.

«فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِیهُمْ وَ قَائِمُهُمْ»

حضرت فرمود: مقصود از عترت من و حسن و حسین و نُه تن از فرزندان فرزندم حسین. نفر نهمی مهدی و قائم عترت است.

جالب اینجاست که حضرت در ادامه می‌فرماید:

«لَا یفَارِقُونَ کتَابَ اللَّهِ وَ لَا یفَارِقُهُمْ حَتَّی یرِدُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَوْضَهُ»

اینان لحظه‌ای از قرآن جدا نخواهند شد و قرآن هم از آنها جدا نمی‌شود تا آنگاه که در کنار حوض خدمت پیغمبر اکرم برسند.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 57، ح 25

اهلبیت (علیهم السلام) با قرآن کریم لازم و ملزوم یکدیگر هستند. همانطور که در روایت اهل سنت هم خواندیم:

«لم یفْتَرِقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»

کتاب و عترت از همدیگر مفارقت نمی‌کنند تا در نزد حوض به من وارد شوند. ان شاءالله بحث خواهیم کرد که در روایات شیعه و سنی، «کتاب» و «عترت» عدل همدیگر قرار می‌گیرند. این بحث حاوی چه پیام‌ها و نکاتی است که بنده تنها به یکی از آنها اشاره می‌کنم.

همانگونه که «کتاب» معصوم است و خطا و اشتباه و نسیان در آن نیست و دعوت به حق مطلق است، اهلبیت هم نه نسیان دارند و نه خطا دارند و نه اشتباه دارند و هادی الی الحق هستند.

بررسی سند روایت:

از نظر سند عزیزان دقت کنند که من تک تک راویان این روایت را بررسی می‌کنم. راوی اول روایت «احمد بن زیاد جعفر همدانی» است. «شیخ صدوق» در مورد ایشان می‌نویسد:

«و کان رجلا ثقة دینا فاضلا رحمة الله علیه و رضوانه»

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 369، ح 6

راوی دوم «علی بن ابراهیم» است که «نجاشی» در مورد ایشان می‌نویسد:

«ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب»

فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 260، ح 680

راوی سوم «ابراهیم بن هاشم» است. مرحوم آیت الله العظمی خوئی بعد از اینکه تمام اشکالات را جواب می‌دهد، می‌فرماید:

«لا ینبغی الشک فی وثاقة إبراهیم بن هاشم»

معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 1، ص 291، ح 332

ایشان در ادامه ادله‌ای هم اقامه می‌کنند. راوی بعد «ابن ابی عمیر» است که شخصیت شناخته شده‌ای است. در کتاب «رجال نجاشی» نسبت به ایشان آمده است:

«جلیل القدر عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین»

فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 326، ح 887

«ابن ابی عمیر» نه تنها مقبول شیعه بوده است، بلکه مقبول اهل سنت هم بوده است. ایشان هم جزء اصحاب اجماع است و هم جزء مشایخ الثقات است.

«شیخ طوسی» در کتاب «العدة فی الأصول» می‌گوید: اگر روایت به «ابن ابی عمیر»، «صفوان» و «بزنطی» رسید دیگر لازم نیست راویان بعد را توثیق کنیم. آن‌ها هیچ روایت مسند و مرسلی نقل نمی‌کنند، مگر از ثقه.

اهل سنت هم همین قاعده را دارند. عده‌ای از بزرگان اهل سنت هم معتقدند که آنها هیچ روایت مسند و مرسلی را نقل نمی‌کنند، مگر از ثقه.

راوی بعد «غیاث بن ابراهیم» است. بازهم در کتاب «رجال نجاشی» صفحه 305 در شرح حال ایشان می‌نویسد:

«ثقة، روی عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام»

فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 305، ح 833

بنابراین تمام راویان این روایت صحیح هستند و شبهه‌ای در وثاقت روایت نیست. حال بعضی از روشنفکران ما که حرف‌های چرند و بی اساس غربی‌ها را مطرح می‌کنند، اگر واقعاً سواد رجالی دارند به ما پاسخ دهند.

همین جمعه یکی از آقایان، مقاله‌ای در رابطه با حضرت محسن (علیه السلام) نوشته بود که هنوز هم که هنوز است اعصابم از خواندن این مقاله خرد است و سرگیجه گرفتم.

ایشان در چند عبارت در مورد حضرت محسن آورده است: «قتل شهیدا» یا «مات شهیدا»، اما در این مقاله در مورد حضرت محسن (سلام الله علیه) چند مورد کلمه "مرگ" آورده است!!

چقدر این افراد بی انصاف هستند! ایشان اقوال علمای شیعه را آورده است و می‌گوید: اجماع علمای شیعه هست که حضرت محسن بعد از رسول الله در اثر حمله از دنیا رفته است.

او در ادامه می‌گوید که این برای ما یقین آور نیست! حال اگر «طبری» چنین حرفی را زده بود، یقین آور است. اگر «واقدی کذاب» چنین حرفی را زده بود، برای ما یقین آور است. اگر «سیف بن عمر زندیق» چنین حرفی را زده بود، برای ما یقین آور است.

من نمی‌دانم که این افراد اصلاً به این فکر می‌رسند که شاگردان این افراد دروغ‌های آنها را باور می‌کنند یا خیر! من اتفاقاً سر درس فقه این قضیه را مطرح کردم و برای دوستان نشان دادم.

ایشان می‌گوید که آیت الله خوئی گفته است: روایات کتاب «کامل الزیارات» موثق نیست.

من نمی‌دانم ایشان این حرف را از کجا درآورده است! آیت الله خوئی در اوایل معتقد بودند که تمام راویان تفسیر «علی بن ابراهیم» و «کامل الزیارات» همگی ثقه هستند. بعداً نسبت به «کامل الزیارات» فرمودند: وثاقت مخصوص راویان بلاواسطه است.

ایشان نسبت به روات مع الواسطه اظهارنظری نکردند. خیلی جالب است که ایشان می‌گوید آیت الله خوئی گفته است: «محمد بن خالد برقی» ضعیف است.

باور بفرمایید من اصلاً مبهوت ماندم و به قول معروف از این حرف‌ها شاخ درآوردم! من گفتم: شاید من اشتباه کرده باشم. من همیشه از آیت الله خوئی نقل کردم که «محمد بن خالد برقی» ثقه است.

بنده ابتدا شک کردم، سپس دیدم که آیت الله خوئی اول اقوال مختلف را نقل می‌کند و می‌گوید: «شیخ طوسی» هم «محمد بن خالد» را توثیق کرده است. تضعیفات دیگران همه بی ارزش است و من معتقدم «محمد بن خالد» ثقه است به اعتماد توثیق «شیخ طوسی».

من نمی‌دانم این افراد با این دروغ پردازی‌ها به دنبال چه هستند!! آیا تمام مشکلات جهان اسلام حل شده است و تنها مانده بود که ما بیاییم در رابطه با حضرت محسن (سلام الله علیه) مقاله‌ای بنویسیم.

بنده شنیدم بسیاری از طلبه‌ها از جمله طلبه‌های هند سروصدا کرده بودند. عزیزمان «دکتر جباری» هم جوابی بسیار محکم و دندان شکن به این مقاله دادند.

من در حوزه تخصصی خودم این قضیه را بیان می‌کنم. ما می‌بینیم آقایانی که الفبای علم رجال را بلد نیستند و انصاف هم ندارند، نسبت به بزرگانی همانند آیت الله خوئی به راحتی افترا می‌بندند.

بنده یادم نمی‌رود به حضرت آیت الله خوئی افترائی بسته بودند. اطرافیان به ایشان گفتند: درباره شما این حرف را گفتند. آیت الله خوئی تنها در دو کلمه فرمودند: با این افراد نزد حضرت فاطمه زهرا دیدار خواهیم کرد!!

پاسخ ایشان به قدری برایم جذاب بود که خیلی اوقات این عبارت را خرج کردم. وقتی شما به شخصی همانند آیت الله خوئی که کتابشان در دسترس همه هست افترا می‌بندید، دروغتان رو می‌شود.

طلبه‌ای که پایه شش و هفت حوزه علمیه هست، راحت می‌تواند به کتب آیت الله خوئی مراجعه کند و ببیند که نظر آن بزرگوار نسبت به کتاب «کامل الزیارات» یا «محمد بن خالد برقی» چیست!

آیا فردا که شما سر درس بروید، از شاگردانتان خجالت نمی‌کشید؟! آیا از شاگردانتان حیا می‌کنید؟!

بنابراین اگر کسی به دنبال سند است، این هم سند روایت!

روایت دوم:

روایت بعد از «شیخ صدوق» (رضوان الله تعالی علیه) نقل شده است که روایت بسیار مفصلی است. در کتاب «الخصال» آمده است:

«السؤال عن الثقلین یوم القیامة»

در روایت آمده است که وقتی پیغمبر اکرم از حجة الوداع آمدند، در منطقه غدیر خم توقف کردند. حضرت خطبه غدیر را خواندند و خلافت امیرالمؤمنین را مطرح کردند. حضرت فرمودند:

«مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِیاً مَوْلَاه»

هرکسی من مولای او هستم، علی مولای اوست.

«أَلَا وَ إِنِّی سَائِلُکمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِیمَا»

من فردای قیامت از شما بازخواست خواهم کرد و در خصوص ثقلین از شما سؤال می‌کنم.

«وَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَینِ مِنْ بَعْدِی»

با ثقلین بعد از من چه برخوردی داشتید.

«فَانْظُرُوا کیفَ تَکونُونَ خَلَفْتُمُونِی فِیهِمَا حِینَ تَلْقَوْنِی»

زمانی که با من ملاقات می‌کنید، ببینید برخورد شما با کتاب و عترت چطور است.

«قَالُوا وَ مَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ یا رَسُولَ اللَّهِ»

مردم پرسیدند: یا رسول الله! این دو ثقل و یادگار شما چیست؟!

«قَالَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَکبَرُ فَکتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی فِی أَیدِیکمْ طَرَفُهُ بِیدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَیدِیکمْ فِیهِ عِلْمُ مَا مَضَی وَ مَا بَقِی إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»

حضرت در ادامه می‌فرماید:

«وَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِیفُ الْقُرْآنِ وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ و عِتْرَتُهُ ع»

اما ثقل دوم که هم پیمان و عِدل قرآن است، علی بن أبی طالب و عترت او (علیهم السلام) هستند.

«وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض»

الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 66، ح 98

کلمه «لَنْ» در ادبیات عرب دلالت بر نفی ابد دارد. یعنی الآن که قرآن هست، اگر ما نستجیر بالله معتقد باشیم که عترت نیست، یا باید حدیث پیغمبر اکرم را انکار کنیم یا بگوییم نستجیر بالله حضرت در اینجا دچار سهو و اشتباه شده است.

مجری:

در واقع ما اثبات وجود حضرت ولی عصر را هم با همین روایت اثبات می‌کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. ما خواهیم گفت که «ابن حجر هیتمی» و دیگران از همین روایت بر وجود حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) استفاده می‌کنند.

بررسی سند روایت:

قرار شد ما این روایات را مفصل از نظر سندی بررسی کنیم تا وهابی‌ها نگویند که آقای قزوینی روایات ضعیف را کنار هم گذاشته است.

اولین راوی «محمد بن حسن بن ولید» است که یکی از شخصیت‌های برجسته است. ایشان خود رجالی و متخصص علم رجال است. ایشان اگر در کتاب «نوادر الحکمة» کسی را استثناء کرد، می گویند: استثناء «ابن ولید» است و ثقه نیست. اگر استثناء نکردند، شخص ثقه است. «نجاشی» در مورد ایشان می‌نویسد:

«أبو جعفر شیخ القمیین، وفقیههم، ومتقدمهم، ووجههم»

ایشان استاد علمای قم، فقیه، پیش قدم علمای قم و شخصیت برجسته قم بود.

«ویقال: إنه نزیل قم، وما کان أصله منها. ثقة ثقة، عین»

رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 383، ح 1042

«شیخ طوسی» همین نظر را در مورد «ابن ولید» دارد. راوی دوم «محمد بن حسن فروخ صفار» صاحب کتاب «بصائر الدرجات» است. کاملاً مشخص است که ایشان ثقه است. «نجاشی» در مورد ایشان می‌نویسد:

«کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر»

فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 354، ح 948

راوی سوم «محمد بن حسن ابی الخطاب» یکی از شخصیت‌های برجسته است. «نجاشی» در مورد ایشان می‌نویسد:

«جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته»

فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 334، ح 897

«مسکون إلی روایته» به این معناست که روایتی که نقل می‌کند آرامبخش است ما دیگر با طیب خاطر روایت او را قبول می‌کنیم.

راویان بعد «یعقوب بن یزید» و «محمد بن ابی عمیر» هستند که مورد وثوق هستند. راوی دیگر «عبدالله بن سنان» است که «نجاشی» و «شیخ طوسی» او را ثقه می‌دانند. آیت الله خوئی می‌نویسد:

«کوفی، ثقة، من أصحابنا، جلیل لا یطعن علیه فی شئ»

معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 11، ص 224، ح 6919

«عبدالله بن سنان» غیر از «محمد بن سنان» است، گرچه ما «محمد بن سنان» را هم ثقه می دانیم. این دو برادر نیستند، تنها پدرانشان شباهت اسمی دارند. کوچک‌ترین مذمتی در رابطه با «عبدالله بن سنان» وارد نشده است. از این بهتر؟!

راوی بعد «معروف بن خربوذ» جزو شخصیت‌های برجسته است. آیت الله خوئی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید:

«إجماع العصابة علی تصدیق جماعة من أصحاب أبی جعفر، وأصحاب أبی عبد الله علیهما السلام، وانقیادهم لهم بالفقه، وعد منهم معروف بن خربوذ»

اجماع شیعه است بر تصدیق معروف بن خربوذ و اینکه ایشان انسان فقیهی بوده است و غیر از ثقه هم مطلبی نقل نمی‌کند.

معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 19، ص 250، ح 12508

ایشان هم خود ثقه هستند و هم مشایخش ثقه هستند. «ابوطفیل عامر بن واثله» هم اگر آقایان قبول کنند صحابی هست. «ابوطفیل» جزو اصحاب امیرالمؤمنین بوده است و ظاهراً آخرین صحابی است که از دنیا رفته است.

«ابن حجر»، «ابن اثیر» و دیگران آورده‌اند که ایشان جزو اصحاب پیغمبر اکرم بوده است. «حذیفه» هم که از اصحاب پیغمبر اکرم است و در آن شک و شبهه‌ای نیست.

بنابراین این روایت هم صددرصد صحیح است بلکه صحیحه اعلایی است، زیرا وثاقت تمام روات آن در مرتبه بسیار بالایی است. صحیحه اعلایی در حقیقت هم صحیح است و هم یک سر و گردن از روایات صحیح بالاتر است.

روایت سوم:

روایات متعددی در این زمینه آمده است. در کتاب «کافی» از امام باقر (علیه السلام) روایتی نقل شده است. آن بزرگوار روزی در مدینه خطبه نماز جمعه خواند.

در درگیری که میان بنی امیه و بنی عباس صورت گرفته بود، فرصتی شد که حضرت خطبه نماز جمعه خواندند. یکی از مطالبی که امام باقر در آن خطبه مطرح فرمودند، این بود:

«ِفَالْزَمُوا وَصِیتَهُ»

ای مردم! وصیت پیغمبر اکرم را رعایت کنید.

«وَ مَا تَرَک فِیکمْ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الثَّقَلَینِ- کتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیتِهِ»

کتاب خدا و اهلبیت را که پیغمبر آنها را جانشین خود قرار داده است رعایت کنید.

«اللَّذَینِ لَا یضِلُّ مَنْ تَمَسَّک بِهِمَا وَ لَا یهْتَدِی مَنْ تَرَکهُمَا»

هرکسی به این دو تمسک کند هرگز گمراه نمی‌شود و هرکسی این دو را ترک کند هرگز روی هدایت را نخواهد دید.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 423، ح 6

حضرت در ادامه نام ائمه اطهار را تا آخر آوردند. من تنها به فرمایش «مرحوم مجلسی» اکتفا می‌کنم. ایشان در کتاب «مرآة العقول» جلد پانزدهم صفحه 356 می‌نویسد:

«الحدیث السادس: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 15، ص 356، ح 6

البته من این روایت را بررسی سندی کردم، اما وقتی «مرحوم مجلسی» روایت را صحیح می‌داند نیازی به بررسی سندی نیست.

ادعای عجیب یک روشنفکرنما، نسبت به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

نکته جالب و مهم این است که بعضی از آقایان روشنفکران مقاله‌ای نوشته‌اند و در این مقاله آورده‌اند:

"امیرالمؤمنین بعد از پیغمبر اکرم اسمی از غدیر خم نیاورده است و هیچ جا به غدیر خم استدلال نکرده است. وقتی علی بن أبی طالب به خلافت رسید، بحث غدیر را مطرح کرد."

من به یکی از این آقایان گفتم: شما با چه دل و جرئتی این حرف را می‌زنید؟! چطور می گویید که امیرالمؤمنین در دوران خلیفه اول و دوم و سوم به غدیر خم استدلال نکردند و زمانی که به خلافت رسیدند به غدیر خم احتجاج کردند؟!

من گفتم روایت صحیح در کتاب «کافی» داریم که امیرالمؤمنین مشغول غسل دادن پیغمبر اکرم بودند که «سلمان» آمد و گفت: در سقیفه دارند خلیفه را معین می‌کنند. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند:

«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ إِیای لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»

این افراد همگی شاهد بودند که پیغمبر به امر الهی مرا در غدیر خم برای امامت نصب کرد.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 343، ح 541

روز سوم یا چهارم رحلت رسول گرامی اسلام، امیرالمؤمنین را به مسجد می‌آورند. حضرت همانجا خطاب به صحابه و مهاجرین و انصار می‌فرماید: آیا فراموش کردید که پیغمبر اکرم در غدیر خم درباره من چه گفت؟!!

روز هفتم رحلت پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین در جمع صحابه احتجاج می‌کنند و صحابه را قسم می‌دهند و می‌فرمایند:

«أنشدکم بالله أمنکم مَن نصبه رسول الله یوم غدیر خمّ للولایة غیری؟»

شما را به خدا سوگند آیا در میان شما غیر از من کسی هست که پیغمبر اکرم او را در غدیر خم برای ولایت نصب کرده باشد؟

«قالوا: اللّهمّ لا»

گفتند: به خدا خیر.

مناقب علی بن أبی طالب نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: عبد الرزاق محمد سین حرز الدین، چاپ: الثانیة، سال چاپ: 1424 ق ناشر: دار الحدیث، ص 130 - 133، ح 162

یکی از مواردی که حضرت آنجا به خلافت خود احتجاج کردند، در قضیه شورای شش نفره بود. این قضیه را هم شیعه و هم اهل سنت نقل کرده‌اند.

«ابن مردویه» در کتاب «مناقب» نزدیک به هفتاد مورد از فضائل و مناقب و ادله خلافت امیرالمؤمنین را مطرح کرده است که یکی از آنها حدیث غدیر است.

حال درست است که ما بگوییم امیرالمؤمنین قبل از خلافتشان قضیه غدیرخم را مطرح نکردند؟! ما باید بگوییم که این افراد تاریک فکر هستند!! چرا دارند این حرف را می‌زنند؟!! این افراد با این حرف‌هایشان بی سوادی خود را به نمایش می‌گذارند.

یکی از مواردی که امیرالمؤمنین قضیه غدیرخم را به صورت محکم مطرح کرده است، در زمان عثمان در مسجد در جمع بیش از دویست تن از صحابه است.

در این قضیه هم که بسیار مفصل است، امیرالمؤمنین نزدیک به چهل مورد فضائل و مناقب خود را مطرح کرده است. یکی از این موارد هم حدیث غدیر است. سند این روایت هم صددرصد صحیح است.

روایت چهارم:

«مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» صفحه 260 نقل می‌کند که راوی می‌گوید: من دیدم امیرالمؤمنین در مسجد پیغمبر اکرم در زمان خلافت عثمان دارند حرف می‌زنند. قریش از یک جا حرف می زند. انصار از فضائلشان می گویند.

«وَ فِی الْحَلْقَةِ أَکثَرُ مِنْ مِائَتَی رَجُل»

در مسجد بیش از دویست نفر مرد بودند.

بعضی افراد گفتند: یا علی بن أبی طالب! چرا شما حرف نمی‌زنید؟! حضرت فرمود: من حرفی خواهم زد، اما همه را سوگند می‌دهم.

«فَنَصَبَنِی لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُم»

پیغمبر اکرم در غدیر خم مرا برای امامت نصب کردند.

در ادامه آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أَنْصِبَ لَکمْ إِمَامَکمْ وَ الْقَائِمَ فِیکمْ بَعْدِی»

خداوند به من امر فرموده تا امام شما و کسی که بعد از من قوام جامعه با اوست را نصب کنم.

«وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی وَ الَّذِی فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ فِی کتَابِه»

وصی من و خلیفه من و کسی که خداوند عالم طاعتش را بر همگان واجب کرده است.

یکی از اینها قضیه ثقلین است. حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا می دانید پیغمبر اکرم در غدیر خم خطبه خواند و در آن خطبه فرمود:

«أَیهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی فَتَمَسَّکوا بِهِمَا لِئَلَّا تَضِلُّوا»

ای مردم! من در میان شما دو چیز به یادگار می‌گذارم: کتاب خدا و اهلبیت من. به قرآن و اهلبیت من تمسک کنید تا هرگز گمراه نشوید.

«فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ أَ کلُّ أَهْلِ بَیتِک»

عمر بن خطاب بلند شد و با حالتی شبیه غضب گفت: یا رسول الله! همه اهلبیت تو این جایگاه را دارند؟

«فَقَالَ لَا وَ لَکنْ أَوْصِیائِی مِنْهُمْ»

حضرت فرمود: خیر، تنها اوصیاء من این جایگاه را دارند.

«أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی فِی أُمَّتِی وَ وَلِی کلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی هُوَ أَوَّلُهُمْ ثُمَّ ابْنِی الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِی الْحُسَینُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ»

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 274 - 279، ح 25

از این واضح‌تر و روشن‌تر؟!

بنابراین ما در منابع شیعه حدود هفتاد روایت داریم که من از این تعداد حدود چهار روایت را با بررسی سندی خواندم. سند این روایات هیچ اشکالی ندارد، بلکه بعضی از این روایات صحیحه اعلایی هم هست تا آقایان نگویند اگر کتاب‌های ما نبود شما چکار می‌کردید!!

بنابراین حدیث ثقلین مجمعٌ علیه عند الشیعه و سنی است. کسانی که این حرف‌ها به گوششان می‌رسد، فردای قیامت بنده سر پل صراط می‌ایستم و می گویم: خدایا من اعلام کردم!

ان شاءالله تمام کسانی که حرف‌های مرا شنیدند را خواهند آورد. من کاری با هیچکسی ندارم، بنده خودم شاکی خواهم شد. روز قیامت خواهم گفت که من گفتم، اما آنها توجه نکردند.

مجری:

خیلی عالی، ممنون و متشکرم. اتفاقاً در این ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران من داشتم نگاهی به وصیتنامه حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) می‌کردم.

استاد وصیتنامه امام خمینی با حدیث ثقلین شروع می‌شود. اتفاقاً خیلی جالب بود و نکاتی که امام خمینی (رحمة الله علیه) در آن وصیتنامه الهی سیاسی خود آوردند، کاملاً با هدف بود. امام خمینی این حدیث را با هدف آوردند و اشاره کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در ابتدای متن وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) آمده است:

«قال رسول الله إن تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی وإنهما لم یفترقا حتی یردا علی الحوض»

فرمایشات امام خمینی در رابطه با حدیث ثقلین خیلی جذاب است. من به دوستان توصیه می‌کنم وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی را از سایت دفتر امام خمینی بگیرند و مقدمه آن را مطالعه کنند.

مجری:

ممنون و متشکرم. این‌ها کمک می‌کند تا ما راه را به راحتی پیدا کنیم. الحمدلله امروز چراغ‌های پرنوری هست و نورافکن‌هایی هست برای آنکه ما راه و مسیر را پیدا کنیم و حجت بر همه ما و مسلمانان تمام است.

اجازه بدهید این دقایق و لحظات را منور کنیم به نام نامی مولا و آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دل و جانمان نورانی و مصفا شود. ماه رجب و ماه امیرالمؤمنین هست. ان شاءالله برمی گردیم و در خدمت بینندگان هستیم.

هر عزیزی که می‌خواهد تماس بگیرد اعم از شیعه و سنی و وهابی در خدمتشان خواهیم بود. یا علی

خیلی عالی؛ لذت بردیم و حال دلمان خوب شد. در این سرمای زمستان و در این شب برفی جگرمان خنک شد با شنیدن نام و یاد و منقبت و منزلت مولای متقیان امیر مؤمنان یعسوب الدین أسد الله الغالب علی بن أبی طالب (سلام الله علیه).

درود و سلام می‌فرستیم بر ارواح پاک و مطهر و نورانی معصومین (علیهم السلام). ان شاءالله که خداوند به ما توفیق شناخت و معرفت همه معصومین را عنایت کند.

تماس‌های بینندگان برنامه:

همانطور که خدمتتان وعده داده بودیم، در خدمت بینندگان اعم از عزیزان شیعه و عزیزان اهل سنت حتی وهابی‌ها هم هستیم. بینندگان برنامه این فرصت برایشان مهیاست تا ارتباط تلفنی‌شان با «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» را داشته باشند.

اگر بینندگان سؤال و شبهه‌ای دارند یا احیاناً به دنبال حقیقت و راه صحیح هستند، ما با افتخار در خدمتشان هستیم. اولین بیننده ما آقای امین از تهران خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای امین از تهران – اهل سنت):

سلام، خسته نباشید. حال شما خوب است؟

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، بفرمایید.

بیننده:

خدمت حضرت آیت الله قزوینی عرض سلام و ادب و احترام دارم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله. ما از شما تشکر می‌کنیم، خیلی وقت است صدای شما را نمی‌شنویم و دلمان برایتان تنگ شده است.

بیننده:

ما هم دلمان برایتان تنگ شده است و گفتیم امشب با همدیگر به دنبال واقعیت بگردیم. شما که می گویید هدفتان حقیقت و روشنی است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما شما را دوست داریم و در خدمت شما هستیم.

بحث داغ بیننده جوان اهل سنت با استاد حسینی قزوینی

بیننده:

همچنین. حاج آقا قزوینی با همدیگر قدم به قدم پیش برویم، آقای اسماعیلی هم نیاید کارشناسی کند. من و شما تنها با همدیگر چند دقیقه حرف بزنیم.

مجری:

امین آقا من به وظیفه خودم عمل می‌کنم، زیرا مجری برنامه هستم و مدیریت برنامه با من است. سؤالتان را بفرمایید.

بیننده:

آقای قزوینی آیه 39 سوره حج و آیه 75 سوره نساء را بخوانید و برای من توضیح بدهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آیه 39 سوره حج چنین است:

(أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیر)

به آنها که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته‌اند و خدا قادر بر نصرت آنها است.

سوره حج (22): آیه 39

شما ترجمه بفرمایید.

بیننده:

شما ترجمه کنید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ترجمه آقای «آیتی» چنین است: به کسانی که به جنگ بر سرشان تاخت آورده‌اند و مورد ستم قرار گرفته‌اند، رخصت داده شد و خدا بر پیروز گردانیدنشان تواناست.

ترجمه آقای «فولادوند» چنین است: به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده است رخصت جهاد داده شده است، زیرا که مورد ظلم قرار گرفتند. البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست.

ترجمه آقای «معزی» چنین است: رخصت داده شد و اعلام شد به آنان که پیکار می‌شوند که ستم شدند.

بهترین عبارت، عبارت آقای «فولادوند» بود. حال شما بفرمایید که سؤالتان چیست.

بیننده:

من تصویر شما را ندارم و نمی‌دانم بینندگان دیگر می‌شنوند یا خیر.

مجری:

آقای امین من به شما توضیح دادم که یک لحظه نوسان برق داشتیم. احتمالاً ارتباط ما مشکل پیدا کرده در پخشی که شما می‌بینید. سؤالتان را بفرمایید.

بیننده:

اگر اشکال ندارد زمانی که تصویر داشتیم بیایم.

مجری:

اجازه بدهید ما ارتباطمان را با دوستان دیگر برقرار کنیم. شما هرموقع تلویزیونتان وصل شد در خدمت شما هستیم. آقای محمدی از اصفهان خدمت شما سلام عرض می‌کنم:

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

آقای اسماعیلی خدمت شما و حضرت استاد سلام عرض می‌کنم.

سؤال من این است که استدلالی که حضرت استاد فرمودند در ارتباط با اینکه چون قرآن کریم جاودانه هست، اهلبیت مکرم یعنی همان ائمه اثنی عشر هم تا قیامت هستند. این مطلب را آقای «سمهودی» هم اقرار کرده است.

اگر شما در مورد سند این روایت حضور ذهن داشته باشید یا روی صفحه نشان بدهید هم سپاسگذارم و هم اینکه سؤالی در اینجا مطرح می‌شود.

سؤال این است در حالی که این برهان بسیار قوی را یکی از عناصر اهل سنت پذیرفته است، چطور ممکن است بعضی از مولوی‌های این زمان از کسانی دفاع می‌کنند که منکر امامت امام دوازدهم هستند.

این مشکل کجاست؟! آیا چه شده است که بعضی افرادی که پدر و مادرشان در نظام ما وجود داشتند و و فعال بودند یا مولوی‌ها مدافع نظام بودند، اما حالا از این فرقه ضاله‌ای حمایت می‌کنند که هم دشمن کشور ما هستند و هم دشمن مذهب ما هستند.

سپاسگذارم از برنامه بسیار عالی و مستدل و متین شما. خداوند شما را حفظ بفرماید. خدانگهدار

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

موفق و مؤید باشید. ما ان شاءالله در جلسه بعد نظر علمای اهل سنت نظیر «تفتازانی» و «سمهودی» و «ابن حجر هیتمی» و دیگران را خواهم آورد که در رابطه با دلالت حدیث ثقلین که بیان می‌کند یکی از اهلبیت همواره در کنار قرآن هست، را نشان خواهم داد.

مجری:

آقای امین از تهران مجدد روی خط آمدند. آقای امین سلام، تصویر را دارید؟!

بیننده (آقای امین از تهران – اهل سنت):

بله، الآن تصویر را دارم. حاج آقا ممکن است این آیات را دومرتبه روی صفحه بیاورید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله.

مجری:

آقا امین استاد دو سه ترجمه از این آیه را خواندند. حال شما سؤالتان را بگویید.

بیننده:

بگذارید بینندگان هم ببینند. ما می‌خواهیم با همدیگر شفاف صحبت کنیم، دعوا که نداریم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

همه دیدند دیگر.

مجری:

استاد این آیه را فرمودند و سه ترجمه هم از آن خواندند.

بیننده:

ممکن است من الآن چیزی بگویم، بینندگان که نمی‌بینند. بینندگان ترجمه را ببینند، بعد من دو سؤال از حاج آقا دارم.

مجری:

الآن بینندگان دارند روی صفحه ترجمه‌ها را می‌بینند. اگر سؤالتان را مطرح نمی‌کنید با شما خداحافظی کنیم.

بیننده:

در این آیه آمده است به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده است، رخصت جهاد داده شده است زیرا که مورد ظلم قرار گرفتند. این آیه به مسلمانان دستور داده است که از خودتان دفاع کنید. درست است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله.

بیننده:

سؤال اینجاست که وقتی به خانه امام علی حمله شد چرا حضرت به قرآن عمل نکردند و از خود و اهل و عیالش دفاع نکردند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا امین عزیز! (أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) به این معناست کسانی که در حق آنها ظلم شده است باید از خودشان دفاع کنند. شرط دفاع، داشتن قدرت است.

به عنوان مثال ده نفر نیمه شب در کوچه به شما حمله کردند و اگر شما بخواهید از خودتان دفاع کنید این ده نفر بر سر شما می‌ریزند و شما را نابود می‌کنند. شما ناگزیر هستید با نرمی با آنها صحبت کنید تا جان سالم به در ببرید.

آیا شما در اینجا در برابر این ده نفر که قدرت ندارید چکار می‌کنید؟! آیا درگیر می‌شوید و خودتان را به کشتن می‌دهید یا با آنها مدارا می‌کنید و خودتان را نجات می‌دهید؟!

بیننده:

حضرت علی که شخص کمی نبودند، شیر خدا بودند. علی بن أبی طالب در سیزده سالگی «عمر بن عبدود» را شکست دادند.

مجری:

مگر شما قبول دارید که حضرت علی شجاع بوده و شیر خدا بوده است؟!

بیننده:

این را که همه قبول دارند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امیرالمؤمنین شجاع بود یا پیغمبر اکرم شجاع بود؟!

بیننده:

هردو شجاع بودند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کدام شجاع‌تر بودند؟!

بیننده:

از بحث خارج نشویم.

مجری:

آقا امین شما سؤال پرسیدید و استاد جواب دادند، حال شما پاسخ بدهید.

بیننده:

شما گفتید که قبول دارید امام علی شجاع بوده است و من گفتم شجاع بوده است.

مجری:

پس شما قبول ندارید که پیغمبر اکرم شجاع‌تر بودند؟!

بیننده:

من دارم می گویم که پیغمبر اکرم در آن زمان نبودند. آن لحظه امام علی بودند و ما داریم در مورد امام علی سؤال می‌کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

پیغمبر اکرم سیزده سال در مکه بودند و چقدر در حقشان ظلم شد. چرا از خودشان دفاع نکردند؟! چرا به این آیه عمل نکردند؟!

بیننده:

شما جواب من را نمی‌دهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عزیز من پیغمبر اکرم برای امیرالمؤمنین الگو هستند. پیغمبر اکرم سیزده سال در مدینه بودند و قدرت نداشتند در حالی که انواع ظلم‌ها در حق حضرت صورت گرفت.

بیننده:

آیا به منزل پیغمبر اکرم حمله کردند و خانه حضرت را آتش زدند و همسرش را کتک زدند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

فرقی نمی‌کند.

مجری:

چرا عثمان از خود دفاع نکرد، در حالی که به همسرش توهین کردند؟!

بیننده:

آقای اسماعیلی چرا شما دارید بحث را قاطی می‌کنید؟ من دارم از علی بن أبی طالب صحبت می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا امین آیا ناموس مسلمانان ناموس پیغمبر اکرم هست یا نیست؟!

بیننده:

آیا به خانه پیغمبر اکرم حمله کردند و همسرش را کتک زدند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

وقتی پیغمبر اکرم دارد می‌بیند «سمیه» و «عمار» و پدرش مسلمان شده است، در حالی که او را به اشد عذاب شکنجه می‌کنند، رسول اکرم از کنارشان رد می‌شود و می‌فرماید:

«صبرا یا آل یاسر موعدکم الجنة»

آل یاسر صبر کنید، وعده شما بهشت است.

الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 7، ص 712، ح 11336

کنار بیت الله الحرام شکمبه حیوان بر سر پیغمبر اکرم خالی می‌کنند، اما چرا پیغمبر اکرم از خود دفاع نکرد؟! پیغمبر اکرم را در طائف کتک زدند و پیشانی مبارک حضرت را شکستند. چرا رسول اکرم از خود دفاع نکرد؟! زیرا نصرت نداشت!!

اگر کسی با دست خالی بخواهد دفاع کند، یک نوع خودکشی است. پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمود: اگر نیرو داشتی با آنها مقاتله کن و اگر نیرو نداشتی در خانه‌ات ساکت بمان تا امر به مسیر خود ادامه دهد.

پیغمبر اکرم از علی بن أبی طالب شجاع‌تر است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: وقتی در جنگ‌ها در تنگنا قرار می‌گرفتیم به پیغمبر اکرم پناه می‌بردیم.

سیزده سال در مکه انواع ظلم‌ها به پیغمبر اکرم صورت گرفت. آیا آمدن جلوی در خانه کسی سخت‌تر است یا خالی کردن شکمبه حیوان بر سر او خالی کردن سخت‌تر است؟! چرا پیغمبر اکرم از خود دفاع نکردند؟!

مجری:

دوستان ارتباط قطع شد؟! صدای بوق را پخش می‌کردید تا مخاطب بدانند که ایشان خودشان قطع کردند.

استاد وقتی ایشان به آیات قرآن کریم اشاره کرد تصور من این بود که ایشان می‌خواهند نکته بسیار دقیقی در مورد آیات قرآن کریم بگویند، اما بحث را به این سمت بردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا امین شما یک آیه را می‌گیرید. خداوند متعال در سوره انفال آیه 60 می‌فرمایند:

(وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکمْ )

در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایی دارید از" نیرو" آماده سازید (و همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.

سوره انفال (8): آیه 60

آیه شریفه نمی‌فرماید که با دست خالی به جنگ دشمن بروید! جالب اینجاست که در سوره مبارکه هود آیه 80 آمده است که حضرت هود با کفار درگیر شد. آن‌ها به نوامیس مردم خیانت می‌کردند، یعنی با مردان عمل شنیع لواط انجام می‌دادند.

حضرت هود مهمان داشت و آن‌ها می‌خواستند به مهمان او تجاوز کنند. از این بدتر؟! حضرت هود فرمود:

(لَوْ أَنَّ لِی بِکمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلی رُکنٍ شَدِید)

ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود (آن گاه می‌دانستم با شما ددمنشان چه کنم؟!).

سوره هود (11): آیه 80

نمی‌شود که؛

(أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکتابِ وَ تَکفُرُونَ بِبَعْض)

آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید و به بعضی کافر می‌شوید؟!

سوره بقره (2): آیه 85

باشد!! حضرت لوط می‌فرماید:

(لَوْ أَنَّ لِی بِکمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلی رُکنٍ شَدِید)

بحث آتش زدن خانه نیست. بحث کتک زدن همسر نیست، بلکه بحث تجاوز به مهمان حضرت لوط است!! این بدترین و وقیح‌ترین ظلم در حق پیامبر خداست. حضرت لوط می‌فرماید: اگر من نیرو داشتم با شما می‌جنگیدم!!

برادر بزرگوارم! این‌ها همه دلیل بر این است که اگر ما نیرو نداشته باشیم، نمی‌توانیم با دشمن مقابله کنیم.

من مثال زدم و گفتم: فرض می‌کنیم ده نفر در کوچه به شما حمله کردند. اگر شما نیرو نداشته باشید، مجبورید ملاحظه کنید و با نرمی برخورد کنید و جان خود را نجات دهید.

امیرالمؤمنین می‌خواستند از خود و همسر مبارکشان در مقابل دشمن دفاع کنند، اما دست خالی بودند. درست است که امیرالمؤمنین شجاع بودند، اما قرار نیست که به تنهایی با هفتصد یا هشتصد نفر مقابله کند.

اگر جنگ صورت می‌گرفت، حضرت فاطمه زهرا زیر دست و پا از بین می‌رفت. امام حسین و امام حسین زیر دست و پا از بین می‌رفتند. حضرت زینب و حضرت أم کلثوم زیر دست و پا از بین می‌رفتند.

در این صورت یا فردا می‌گفتند که علی بن أبی طالب قاتل حضرت فاطمه زهرا هم بوده است یا اینکه حضرت خودشان هم شهید می‌شدند.

تقدیر الهی این بود که امیرالمؤمنین بمانند تا در آینده اسلام را برای مردم معرفی کنند. پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند:

«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»

تو بیانگر آن چیزی هستی که مورد اختلاف مردم هست.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 132، ح 4620

خلیفه دوم هفتاد بار گفت:

«لولا على لهلک عمر»

الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج3، ص 1103

اگر امیرالمؤمنین در ماجرای آتش زدن خانه شهید می‌شدند، عمر بن خطاب می‌خواست چکار کند!! ابوبکر هم بارها گفت: اگر علی نبود من هلاک می‌شدم!

برادر بزرگوارم وقتی یک آیه را می‌خوانید، آیات دیگر را هم کنار آن بخوانید. ما شما را دوست داریم.

مجری:

استاد خیلی متشکرم، خداوند به شما سلامتی و عاقبت بخیری عنایت کند. خوب است آقا امین عزیز که اینقدر نسبت به شجاعت و دلیری امیرالمؤمنین تعصب دارند، دقت کنند که قضیه آتش زدن خانه امیرالمؤمنین اتفاق افتاده است و به خانه حضرت حمله کردند.

بنابراین یک عده آمدند خانه حضرت فاطمه زهرا را آتش زدند و جسارت کردند. حداقل آنطرف قضیه را هم ببینید. تنها به امیرالمؤمنین اعتراض نکنید که چرا سکوت کردند. بنابراین یک اتفاقی افتاده است.

حداقل خدا را شکر که خودتان دارید قبول می‌کنید و می‌پذیرید که این حمله به خانه وحی صورت گرفته است و جسارت شده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در جلسه بعد اگر شما سؤال کنید که چرا امیرالمؤمنین از خود دفاع نکرد، من ده دقیقه مفصل صحبت می‌کنم تا هم برای آقا امین و هم برای دیگران درسی باشد.

مجری:

چشم ان شاءالله. دوستان عزیز بیننده از شما هم ممنون و سپاسگذارم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را ملاحظه فرمودید. ان شاءالله که مورد عنایتتان قرار گرفته باشد. در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید.

خدانگهدارتان

 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها