2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
جنایات سپاهیان عرب در ایران در زمان خلافت ابوبکر و عمر
کد مطلب: ١٥٦٧٤ تاریخ انتشار: ١٠ دي ١٤٠٢ - ١٧:٥٩ تعداد بازدید: 979
خارج فقه الحکومه » فقه
جنایات سپاهیان عرب در ایران در زمان خلافت ابوبکر و عمر

(جلسه بیست و پنحم – 21 08 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه بیست و پنحم – 21 08 1402)

موضوع:  جنایات سپاهیان عرب در ایران در زمان خلافت ابوبکر و عمر

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

پرسش:

استاد! در روایت داریم ناصبی را نباید کمک کرد.

پاسخ:

در رابطه با کمک، روایتی که در کافی شریف است

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّ النَّبِيَّ (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص164، بَابُ الِاهْتِمَامِ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّصِيحَةِ لَهُمْ وَ نَفْعِهِم‏، ح5

کلمه «رَجُلاً» در روایت آمده است نشان می دهد در اسلام در دفاع از مظلوم، بحث اسلام و ایمان شرط نیست. کافی، جلد 2، صفحه 164؛ وسائل، جلد 16، صفحه 333 «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.» روایت امیر المؤمنین علیه السلام که می فرماید:

«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421

اطلاق دارد.

الان در جامعة المصطفی قم از فلسطین (غزه) طلبه شیعه داریم. به تعبیر مقام معظم رهبری در غزه مسجدی به نام مسجد امیر المؤمنین علیه السلام هست.

کلیپ هایی هست که اخیراً بعضی از شیعیانی که تحت فشار هستند در آنجا به اهل بیت علیهم السلام توسل می کنند.

نکته دیگر اینکه کلیپی از من در فضای مجازی مفصل پخش شده است. گفته ام شاید کمتر کسی مثل من با وهابی ها سر و کار داشته باشد در عربستان این همه با اساتید، دانشجوها، مفتیان و مفتی اعظم آن ها بحث داشتم یک مورد برخورد نکردم که این ها نسبت به اهل بیت علیهم السلام جسارت کنند.

 با این که با این ها خیلی درگیر می شدیم نزاع علمی می کردیم اما این ها نسبت به اهل بیت مقیّد هستند حتی دانشجویان شان همین طور. شاید ده - بیست تا نخاله در میان وهابی ها پیدا بشود که نسبت به اهل بیت علیهم السلام جسارتی بکنند این ها را به حساب اهل سنت یا وهابیت نباید گذاشت.

همین شخصی که در سوریه کشته شد بنا بود رهبر داعش باشد گفته بود اگر در کربلا هم بودیم در سپاه یزید قرار می گرفتیم! شما حساب کنید از میان بیش از یک میلیارد اهل سنت تعداد کمی این طوری پیدا می شوند.

کسی در یکی از گروه هایی که مربوط به غزه است تشیع خود را اعلام کرده و گفته است من تابع مذهب اهل بیت علیهم السلام و شیعه هستم با توجه به این مسائل تغییر مذهب دادم.

در هر صورت...

بله اگر کسی نسبت به ائمه علیهم السلام ناسزا بگوید فحاشی کند و این فحاشی به پیامبر بر گردد حکمش مشخص است در آن هیچ شکی نیست. آن یک بحث دیگری است.

اگر امام صادق علیه السلام را به عنوان حجت الهی و امام منصوب بخواهد جسارت کند دیگر این جسارت به خود پیغمبر برمی گردد ولذا آقایان در رساله ها گفته اند سبّ معصومین اگر به سب النبی برگردد حکمش ارتداد است در غیر این صورت نه. آن هم مشروط بر این که با عصبانیت و حالت غیر عادی همراه نشود .

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

بحث ما در رابطه با سخنان آقای محمد رشید رضا بود ایشان در برابر کسانی که معتقد هستند آیه سیف هفتاد یا صد و بیست آیه از آیات قرآن را نسخ کرده موضع گرفته است.

رسیدیم به بحث:

«ولقد كانت حروب الصحابة في الصدر الأول لأجل حماية الدعوة ومنع المسلمين من تغلب الظالمين لا لأجل العدوان»

این را هم با توجه به آنچه که در صدر اسلام بوده بویژه قضیه یمن و شبهه جیش یمن مفصل صحبت کردیم عمدتاً وهابی ها هر سال ایام غدیر روی این مانور می دهند. می گویند علت حدیث غدیر:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص70- 74

موضوع شکایت سپاه یمن از امیر المؤمنین علیه السلام بوده عرض کردیم این ها دروغی بیش نیست. قضیه شکایت جیش یمن در مکه قبل از حرکت به عرفات، بوده و مسئله تمام شد و هیچ اثری هم در غدیر از مسئله یمن و شکایت جیش یمن نیست.

در احادیثی که آقایان چه به اجمال و چه به تفصیل نقل کردند در هیچ جا بحث شُکات جیش یمن مطرح نیست.

بعد ایشان تعبیری دارد:

«وكان الفرس أشد إيذاء للمؤمنين فقد مزّقوا كتاب النبي - صلى الله عليه وسلم - ورفضوا دعوته وهدّدوا رسوله وکذلک کانوا یفعلون»

در رابطه با ایرانی ها که این ها «أشد إیذاء للمؤمنین» هستند نامه رسول اکرم را پادشاه ایران پاره کرد و دعوت پیامبر را رد کرد و پیامبر را تهدید کرد بعد می گوید:

«وکذلک کانوا یفعلون»

«وکذلک کانوا یفعلون» یک دفعه به زمان پیامبر و خلفا برمی گردد یک دفعه هم بحث سر این است که می خواهد بعد از پیامبر تا به حال را هم بگوید یعنی الان هم ایرانی ها «ورفضوا دعوته وهددوا رسوله» وهابی ها علیه عجم یک بحث (و تعصّب) دیگری دارند.

ولی ظاهر قضیه این است که می خواهند زمینه ورود سپاه اسلام به ایران را فراهم کند. یعنی می گوید بعد از پیامبر هم به ایران حمله کردند به هیچ وجه جهادشان، جهاد ابتدایی نبود، جهاد دفاعی بوده است.

این که چه اندازه صحیح است یا صحیح نیست امروز بیشتر توضیح خواهم داد ایشان یک جمله خیلی جالبی دارد

«وما كان بعد ذلك من الفتوحات الإسلامية»

بعد از دوران رسول اکرم فتوحات اسلامی که بعد از خلفا بوده است.

«اقتضته طبيعة الملك ولم يكن كله موافقاً لأحكام الدين»

همه فتوحاتی که انجام شد طبیعت کشورگشایی بود و مطابق احکام دین نبوده است.

«فإن من طبيعة الكون أن يبسط القوي يده على جاره الضعيف، ولم تعرف أمة قوية أرحم في فتوحاتها بالضعفاء من الأمة العربية»

این را عزیزان خوب دقت کنند این جا حرف زیاد داریم. می گوید در میان جنگ هایی که اتفاق افتاد سراغ نداریم هیچ قومی مثل قوم عرب در فتوحات نسبت به ضعفاء ترحم کرده باشند!

«ولم تعرف أمة قوية أرحم في فتوحاتها بالضعفاء من الأمة العربية شهد لها علماء الإفرنج بذلك.»

علمای اروپا هم به این شهادت می دهند. حال این سخن رشید رضا چقدر صحیح است یا اصلا صحیح نیست از بحث های ضروری است که باید مطرح شود.

پرسش:

فتوحات منظورش فتوحات دوره خلفا است؟

پاسخ:

بله دوره خلفا را می خواهد بگوید. فتوحاتی که در زمان خلفا صورت گرفت سال دوازده هجری زمان ابوبکر. تاریخ طبری، جلد 3، صفحه 374. در رابطه با حمله سپاه خالد به طرف ایران که آن زمان عراق، الانبار و ... جزء ایران بود نقل می کند که نیروهای ایرانی اطراف شهر را خندق کنده بودند وقتی خالد رسید به او گفتند:

«فارموا عيونهم ولا توخوا غيرها»

بهترین راه این است که چشمان این مردم را در بیاورید تا عبرتی بگیرند.

«فرموا رشقا واحدا ثم تابعوا ففقىء ألف عين يومئذ»

چشمان هزار نفر را سپاه خالد از حدقه بیرون آوردند.

«فسميت تلك الوقعة ذات العيون وتصايح القوم ذهبت عيون أهل الأنبار»

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج 2، ص 323

سپاه عرب صیحه کشیدند که چشم های اهل أنبار رفت. آیا آقای رشید رضا به این روایت تاریخ طبری توجه داشته یا خیر؟! این زمان ابوبکر سال دوازده هجری است. آیا «ولم تعرف أمة قوية أرحم في فتوحاتها بالضعفاء من الأمة العربية» یعنی همین؟!

 آیا قوم هیلتر و امثال این ها چنین کاری کردند که مخالفین را به صف بکشند و چشمان شان را در آورند؟! آیا رسول اکرم چنین کاری انجام داده بود؟! آیا (رحم و مهربانی قوم عرب و سپاه ابوبکر) همین است؟!

البته این قضیه را ابن اثیر در کامل، جلد 2، صفحه 245 ؛ نَویری در نهایة الارب، جلد 19، صفحه 70 و ابن کثیر در البدایة، جلد 6، صفحه 349 دارد.

گزارش دیگر که باز هم مربوط به زمان خلیفه اول است در تاریخ طبری، جلد 2 نقل می کند که خالد قسم خورد اگر به سپاه ایران مسلط بشود جوی خون راه خواهد انداخت.

این ها وقتی مسلط شدند اسرا را به صف کردند و شروع به سر بریدن کردند هر چه سر می بریدند می دیدند خون به زمین فرو می رود نهر خون جاری نمی شود! خالد گفت قسم خوردم باید جوی خون جاری بشود .... آب ریختند تا با خون مخلوط شود خون جاری شود و قسم خالد عمل شود !!

«فجرى دما عبيطا»

دیدند خون غلیظی از سرهایی که بریدند خون لخته ای راه افتاد

فسمي نهر الدم لذلك الشأن إلى اليوم»

از آن زمان هم به عنوان جوی خون مشهور شد!

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج 2، ص 314

آیا این آن چیزی است که رشید رضا (از مهربانی قوم عرب و سپاه خلفا) گفت؟! این مطلب را طبری، در جلد 2، صفحه 314؛ کامل ابن اثیر، در جلد 2، صفحه 242؛ نهایة الارب، در جلد 19، صفحه 68؛ البدایة والنهایة، در جلد 6، صفحه 346؛ ابن خلدون در جلد 2، صفحه 509 نقل می کند با این که ابن خلدون خیلی تلاش می کند فتوحات دوران خلفا را به عنوان یک فتوحات نرم نشان بدهد.

در کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 240؛ نهایة الارب، جلد 19، صفحه 68 آمده است که در زمان ابوبکر، سپاهیان  او در سال دوازه وقتی به مدائن رسیدند

«وقتل من الفرس مقتلة عظيمة يبلغون ثلاثين ألفا سوى من غرق ومنعت المياه المسلمين من طلبهم»

غیر از آن های که غرق شدند و از تشنگی از بین رفتند در یک روز سی هزار نفر را فقط سر بریدند.

الكامل في التاريخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ، الطبعة: ط2، تحقيق: عبد الله القاضي، ج 2، ص 240

ابن اثیر در رابطه با رفتار سپاه خلیفه دوم با ایرانیان می گوید:

«فما كانت بين المسلمين والفرس وقعة أبقى رمة منها بقيت عظام القتلى دهرا طويلا وكانوا يحزرون القتلى مائة ألف وسمي ذلك اليوم الأعشار ...»

الكامل في التاريخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ، الطبعة: ط2، تحقيق: عبد الله القاضي، ج 2، ص 290

صفة جزيرة الأندلس منتخبة من كتاب الروض المعطار في خبر الأقطار؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن عبد المنعم الحميري الوفاة: بعد 866 هـ، دار النشر: دار الجيل  - بيروت / لبنان - 1408 ه ـ - 1988 م، الطبعة: الثانية، تحقيق: إ . لافي بروفنصال، ج 1، ص 117

یکصد هزار کشته در حمله به ایران انجام شد و هیچ جنگی مثل این، کشته نداشت این را ابن اثیر، جلد 2، صفحه 290 و روض المعطار، جلد 1، صفحه 117 دارد.

گزارش دیگر این است که زمان عمر چهل هزار کشته در یک روز ! طبری، جلد 2، صفحه 242. کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 330 و نهایة الارب، جلد 19، صفحه 138.

جالب این است مجمع الزوائد هیثمی نقل می کند و می گوید رجال آن هم رجال صحیح است طبرانی هم آورده است. می گوید در سال چهارده زمان خلیفه دوم  این ها وقتی وارد ایران شدند دیدند در ایران نان مخصوصی می پزند اول پرسیدند این چه نانی است؟ عرب، نان لواش ندیده بودند همه اش نان های گِرده جو بود گفتند این ها نان است مقداری شروع به خوردن کردند ایرانی ها به آنها طعنه زدند شاید برای به دست آوردن نان شما به ما حمله کردید. این ها گفتند بله ما آمدیم چون در جزیرة العرب نان کافی پیدا نمی کردیم !

«مَا نَجْدُ مِنَ الطَّعَامِ ما نَشْبَعُ مَنْه وَرُبَّمَا لم نَجِدْ رِيًّا مِنَ الْمَاءِ أَحْيَانًا»

به اندازه ای که شکم مان را سیر کنیم غذا پیدا نمی کردیم حتی بعضی وقت ها آب پیدا نمی کردیم سیراب بشویم

«فَجِئْنَا إلى أَرْضِكُمْ هذه فَوَجَدْنَا فيها طَعَامًا كَثِيرًا فَلا وَاللَّهِ لا نَبْرَحُهَا حتى تَكُونَ لنا أو لَكُمْ»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج6، ص215

(چاره ای ندارید) باید همه این هایی که شما دارید در اختیار ما باشد! مجمع الزوائد، جلد 6، صفحه 215 یعنی مایه ننگ است برای سپاهی که می گوید ما در کشور خودمان نان برای خوردن نداشتیم آمدیم این جا را فتح کنیم تا شکم مان را سیر کنیم و آب خوردن داشته باشیم!

جالب این است که همین را ذهبی در سیر اعلام النبلاء، جلد 3، صفحه 32 آورده، مستدرک حاکم، جلد 3، صفحه 452 آورده اند. در زمان عثمان در فتح همدان دارد که به قدری مردم همدان را کشتند قابل شمارش نبود. طبری، جلد 2، صفحه 536

در زمان عثمان در قسمت آفریقا می گفت وقتی کشور را فتح کردند، گفتند اگر به ما پول بدهید از فتح شهرتان و کشورتان صرف نظر می کنیم. در قضیه جنگ جرجان (گرگان) اولاً مصالحه کردند هر نفری دویست هزار دینار بدهد بعد گفتند:

«فسألوا الأمان»

مردم گرگان امان خواستند

«فأعطاهم على ألا يقتل منهم رجلا واحدا»

امان دادند مشروط بر این که یک نفر را هم نکشند

«ففتحوا الحصن»

اطراف شهر دیوار بود آن را که فتح کردند

«فقتلهم جميعا إلا رجلا واحدا»

 تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص607

گفتند ما قول دادیم یک نفر را نکشیم ؛ الان به قولمان عمل کردیم و همه را کشتیم و فقط یک نفر را نکشتیم ! طبری، جلد 2، صفحه 607

از این طور قضایا زیاد است در جنگ طالقان در ایران می گوید این ها آمدند مردم را به صف کشیدند طول صف چهار فرسخ شد به تدریج شروع کردند همه را سر بریدن حساب کنید چهار فرسخ مردم صف بکشند چقدر جمعیت می شود!

پرسش:

علت افزایش خشونت هایشان چه بود؟

پاسخ:

به خاطر کشور گشایی، رسیدن به غنایم و امثال این بود. اینها تأدب به آداب اسلامی را یاد نگرفته بودند اخلاق اسلامی را فرا نگرفتند فقط یاد گرفته بودند که باید کشور گشایی کنند. خلفا هم برای آن ها احترام قائل بودند خالد جنایتی کرد گمان نمی کنم مغول و چنگیز همچنین جنایتی کرده باشند که خالد ابن ولید کرد. ولی تمام این ها را آقایان اهل سنت سرپوش می گذارند.

پرسش:

استاد! در زمان پیامبر اکرم هم خالد جنایت کرده بود پیامبر هیچ چیزی نفرمود!

پاسخ:

پیامبر عکس العمل نشان دادند فرمودتذ:

«اللهم إنى أبرأ اليك مما فعل خالد»

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج28، ص255

امیرالمؤمنین علیه السلام را فرستادند همه دیه ها را دادند همه اموال شان که از بین رفته بود را برگردانیدند حتی ظرفی که سگ هایشان غذا می خورد شکسته بود تاوان آن ها را هم دادند.

این را طبری در جلد 3 دارد مردم طالقان را به طول چهار فرسخ به صف کردند همه را اعدام کردند ابن اثیر جزری در کامل، جلد 4، صفحه 256 دارد همچنین نهایه الارب فی فنون الادب، جلد 21، صفحه 126؛ ابن خلدون در تاریخش، جلد 3، صفحه 78

در هر صورت...

این ها نمونه هایی از کارهای این ها است که به نام فتوحات انجام دادند.

 متأسفانه بعضی از آقایانی که می خواهند وحدت تخریبی راه بیاندازند نه وحدتی که نظر حضرت امام، مقام معظم رهبری و مراجع بوده است یک سری از حرف ها را می زنند که مورد قبول نیست. جناب آقای واعظ زاده خراسانی مصاحبه ای در رابطه با فتوحات بنی امیه با مجله حوزه دفتر تبلیغات کرده بود، تجلیل خیلی عجیبی کرده بود.

 آدرس مقاله مجله حوزه، شماره 141، صفحه 24 که در آن می گوید: بنی امیه از آخر صده اول و صده دوم رفتند آن جا (اندلس) را فتح کردند بالاترین تمدن اسلامی را در آن جا به وجود آوردند. و با یک چنین عقیده های محکم و استواری فتوحات چنین و چنان کردند ! ...

حاج آقای بوشهری شب به من زنگ زدند گفتند فلانی همچنین مصاحبه ای آقای واعظ زده کرده است فقط از شما ساخته است که جواب بنویسید، گفتم حاج آقا الحمد لله بقیه هستند گفتند نه! ما هم تقریباً سه مقاله نوشتیم در افق حوزه چاپ شد.

مجله حوزه در سال 1386 بود و مجله افق حوزه سال 87، شماره 188 و 189 و آن یکی 190 می شود سه شماره نوشتیم و آقایان هم منتشر کردند. البته نظر من این بود کار را ادامه بدهیم اما آقایان صلاح ندیدند به همان سه شماره اکتفا شد.

 آقای واعظ زاده خراسانی فرزند حوزه و شاگرد آیت الله العظمی بروجردی بوده و زحمات زیادی کشید ایشان خدمات زیادی برای نظام و انقلاب داشت. در مجمع التقریب منصوب حضرت امام بود. اما «لِکُلّ جوادٍ کَبوه» یک چنین لغزش ها و شذوذاتی وقتی می آید این شذوذات تمام کارهای خوب را تحت الشعاع قرار می دهد. وقتی مردم این ها را می بینند بقیه زحمات ایشان را نادیده می گیرند می گویند ببینید این آقا از بنی امیه این طوری تجلیل کرده است.

یا مجله نهج البلاغه، شماره 4 و 5 قبلاً هم عرض کردم ایشان مصاحبه ای کرد گفت اگر ما بخواهیم تقریب واقعی برقرار بشود باید دو کار انجام بدهیم:

یک: از منصوص الخلافه امیر المؤمنین علیه السلام دست برداریم چون با تکیه بر منصوص الخلافه امیرالمومنین علیه السلام، اهل سنت از ما رنجیده خاطر خواهند شد که شما خلافت ابوبکر و عمر را قبول ندارید!

 دوم: ما به فکر ادله مشروعیت خلافت شیخین باشیم! از طلاب حوزه های علمیه و دانشجویان دانشگاه می خواهم که ادله مشروعیت خلافت شیخین را پیدا کنند!

آخر این حرف یعنی چه؟! یعنی کلاً درِ تشیع را ببندید همه را سنی کنید! دیگر بحث، بحث وحدت نیست در حقیقت تبدیل تشیع به تسنن است!

ما هم در مجله شماره 6 جواب مفصلی دادیم داستان خیلی مفصلی هم دارد. بعد از آن آیت الله العظمی شبیری زنجانی گفتند در حرم حضرت رضا علیه السلام آقای واعظ زاده را دیدم گفتم هر دفعه مصاحبه ای می کنی از این شذوذات بیان می کنی گفت آقای زنجانی! تصمیم گرفتم بعد از این دیگر از این مصاحبه ها نکنم.

رئیس پژوهشگاه آستان قدس رضوی آقای دکتر الهی به من گفت آقای واعظ زاده از شما خیلی ناراحت است. من گفتم: دو مرتبه در حرم حضرت رضا علیه السلام عید غدیر آن جا بودیم به حضرت عرض کردیم اگر می خواهید به ما عیدی بدهید شهادت در راه دفاع از اهل بیت علیهم السلام به ما بدهید، فرقی نمی کند به دست یک وهابی کشته بشویم یا یک شخص دیگر!

در هر صورت ...

یک سری مسائلی است که برای انسان قابل تحمل نیست . یک شیعه، یک عمری در خانه اهل بیت علیهم السلام زحمت بکشد مانند آقای واعظ زاده زحمات زیادی برای تشیع و نظام کشیده اند غیر قابل اغماض است نمی توانیم این ها را نا دیده بگیریم. حالا یک دفعه کسی از اول، مسیر انحراف را رفته است آن یک بحث دیگری است ولی یک دفعه خدمات ارزنده ای می کند آخر عمر این شکلی می شود.

یا مثلا سید ابوالفضل برقعی بیش از سی کتاب در دفاع از اهل بیت علیهم السلام نوشت. بعد مسیر را عوض کرد و بیش از سی کتاب در رد خلافت امیر المؤمنین علیه السلام، در رد عصمت اهل بیت (علیهم السلام) و شیعه نوشت.

دوستان! این ها اعلام خطری برای همه ما است باید حواس مان باشد سرنوشتی که این آقایان گرفتار شدند خدای ناخواسته گرفتار نشویم. معلوم نیست که یک روزی هم ما به این سرنوشت گرفتار بشویم.

نداند بجز ذات پروردگار * که فردا چه بازی کند روزگار

برقعی به هیچ وجه تصور نمی کرد به خیالش هم نمی آمد یک روزی بیش از 30 کتاب علیه اهل بیت علیهم السلام، ولایت و امامت بنویسد.

 لذا آن تعبیری که از عایشه یا ام السلمه است (اختلاف است) می گوید یک شب نوبت من بود رسول اکرم پیش من باشد از خواب بلند شدم دیدم رسول اکرم نیست گفتم حتماً رسول اکرم با آن یکی خانم هایش قرار گذاشته! می گوید رفتم تمام حجره ها را گشتم دیدم رسول اکرم نزد دیگر خانم هایش هم نیست.

گفت دیدم صدای گریه از پشت بام می آید. رفتم دیدم رسول اکرم به سجده افتاده گریه می کند اشک چشم های مبارکش مانند آب جاری است و دو جمله می گوید و گریه می کند:

«رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا * فَلا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیهِ»

وقتی که دعای حضرت تمام شد گفتم یا رسول الله

«أمثلک تدعوا بمثل هذا»

شما دارید می گویید «رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا»؟ حضرت فرمود: خدای عالم یک چشم به هم زدن حضرت یونس علیه السلام را به خود وا گذاشت سر از شکم نهنگ در آورد.

 لذا یکی از دعاهایمان این باشد که وقتی که گریه مان می آید روضه می خوانیم در روضه شرکت می کنیم اشک چشم مان جاری می شود روایات متعدد داریم وقتی دل تان می شکند و اشک از چشمان تان جاری می شود فرصت را غنیمت بشمارید آن جا وقت اجابت دعا است بهترین دعای تان را آن جا داشته باشید. در آن جا از خدا بخواهیم

«اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى‏ * رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا»

یا تعبیری که آیت الله العظمی بهجت داشتند و خیلی هم روی این تکیه داشتند صبح بیدار می شوید رو به قبله بایستید دست به سینه خدمت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف سلام بدهید بگویید آقا جان دست من به دامن شما! امروز من را از لغزش ها حفظ کنید، بعد ایشان می گوید: می نشینید یا صاحب الزمان بگویید برمی خیزید یا صاحب الزمان بگویید حرکت می کنید یا صاحب الزمان بگویید. اگر این کار را کردید یقیناً‌ شیطان جرأت نمی کند اطراف شما بگردد.

 کلیپی از آقای آیت الله مصباح یزدی است یکی از شاگردانش سوال می کند چه کار کنیم خطورات از ذهن ما برود نماز می خوانیم تنها چیزی که فکر نمی کنیم نماز است. یا دعا می خوانیم فکرمان جای دیگر است این خطورات را چه کار کنیم از ذهن مان برود؟

 ایشان می گوید من جز یا صاحب الزمان هیچ چیزی بلد نیستم فقط یا صاحب الزمان بگویید.

ولذا توسل به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) که واسطه کل فیوضات است بسیار خوب است .

 یک مقدار دقت کنیم مرحوم علامه طباطبایی تعبیری دارد می گوید بعضی از معارف روزی حوزه علمیه ما نشده است من جمله «معرفةُ الإمام» است .

آقای خویی کسی نیست که برچسب این طرفی یا آن طرفی به ایشان بخورد. بیش از پانصد فقیه و مجتهد مسلم تربیت کرده است. ایشان در مصباح الفقاهة، می گوید:

«في ولايتهم ( عليهم السلام ) التكوينية أما الجهة الأولى، فالظاهر أنه لا شبهة في ولايتهم على المخلوق بأجمعهم، كما يظهر من الأخبار، لكونهم واسطة في الايجاد، وبهم الوجود، وهم السبب في الخلق، إذ لولاهم لما خلق الناس كلهم، وإنما خلقوا لأجلهم، وبهم وجودهم، وهم الواسطة في الإفاضة، بل لهم الولاية التكوينية لما دون الخالق. فهذه الولاية نحو ولاية الله تعالى على الخلق ولاية ايجادية، وإن كانت هي ضعيفة بالنسبة إلى ولاية الله تعالى على الخلق، وهذه الجهة من الولاية خارجة عن حدود بحثنا وموكولة إلى محله.»

مصباح الفقاهة؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات : 1413)، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، چاپخانه: العلمية – قم، ناشر: مكتبة الداوري – قم، ج3، ص279

ائمه (علیهم السلام) در اصل وجود واسطه بین خالق و مخلوق هستند. بحث رازقیت و امثال این نیست آقای خویی دارد می گوید.

 امام در مصباح الهدایه شاید بیش از سی مورد این را دارد که ائمه (علیهم السلام) واسطه اصل وجود هستند.

«هذه الفقرة بيان وساطتهم بحسب أصل الوجود»

مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص141

ائمه بر ما سِوی الله ولایت تکوینی دارند . یا مرحوم کمپانی (رضوان الله تعالی علیه) در حاشیه ای که بر مکاسب دارد صفحه 212 چاپ قدیمی می گوید:

«والأئمة ( عليهم السلام ) لهم الولاية المعنوية والسلطنة الباطنية على جميع الأمور التكوينية والتشريعية»

حاشية كتاب المكاسب؛ تأليف : الشيخ محمد حسين الأصفهاني، تحقيق : الشيخ عباس محمد آل سباع، الطبعة : الأولى / 1418 ه‍ ق، الناشر : أنوار الهدى، المطبعة : علمية، ج 2، ص 379

از این بهتر و از این واضح تر؟! مرحوم امام از محمد رضا قمشه ای در مصباح الهدایة، صفحه 122 نقل می کند

«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها»

مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص57

تمام عالم هستی را شما دارید می بینید همه تجلی آن تجلی اعظم است که در زیارت رجبیه است

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالتَّجَلِّي الْأَعْظَمِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا مَا أَنْتَ بِهِ مِنَّا أَعْلَمُ يَا مَنْ يَعْلَمُ وَ لَا نَعْلَم‏»

المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية و جنة الإيمان الباقية)؛ كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، محقق/ مصحح: ندارد: ناشر: دار الرضي (زاهدي) ص535

یعنی اولین تجلی از ذات حق، وجود مقدس این چهارده نور پاک است به واسطه این ها دیگر خلایق آفریده شدند. ابن ابی الحدید می گوید اگر هیچ فلسفه ای برای خلقت معاویه نبود همین که باعث شد امیر المؤمنین علیه السلام پرده را بالا بزند یک حقیقتی را برای ما کشف کند بس است.

حضرت در نامه ای که به معاویه می نویسد می فرماید:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

این تعابیر چه است؟‌ آیا این ها گفتنی نیست؟ ده شب یک جا منبر برویم علیه چهار تا منبری که همچنین حرفی زده اند صحبت کنیم؟!!

 یکی از آقایان می گفت رفتم نزد یکی از مراجع برای خداحافظی که بعد به تبلیغ ماه رمضان بروم به من گفت خدا را به شما سپردیم! اول تصور کردم که ایشان اشتباه کرد باید می گفت شما را به خدا سپردیم دیدم نه می گوید خدا را به شما سپردیم مراقب خدا (و دین خدا) باشید!

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها