2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
جعل روایت «بعثت بالسیف ...» برای توجیه جنایات حاکمان اهل سنت
کد مطلب: ١٥٦٧٦ تاریخ انتشار: ١٠ دي ١٤٠٢ - ١٨:٠٩ تعداد بازدید: 908
خارج فقه الحکومه » فقه
جعل روایت «بعثت بالسیف ...» برای توجیه جنایات حاکمان اهل سنت

(جلسه بیست و هفتم – 23 08 1402)

 
 
 


لينک دانلود

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه بیست و هفتم – 23 08 1402)

موضوع:  جعل روایت «بعثت بالسیف ...» برای توجیه جنایات حاکمان اهل سنت

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

ما دیروز یک عبارتی را از آیت الله العظمی بهجت نقل کردیم، می فرمایند صبح که بلند می شوید برای این که از شر شیطان حفظ باشید رو به قبله بایستید، دست به سینه بگذارید و به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) سلام بدهید و از حضرت بخواهید که یا صاحب الزمان! ما را از لغزش ها حفظ بفرمایید. حال امروز کدام یک از عزیزان این کار را انجام دادند؟ ...

آن یک سالی که خدمت آیت الله بهجت بودیم به اندازه سال های سال در حوزه از ایشان استفاده کردیم. یکی از توصیه های مهم ایشان همین بود که  صبح وقتی از خواب بیدار می شوید رو به قبله دست به سینه خدمت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف سلام بدهید و عرض کنید آقا جان دست من به دامان شما، ما همیشه در حال لغزش هستیم، ما را از لغزش ها حفظ بفرمایید!

بعد می نشینید بگویید یا صاحب الزمان، برمی خیزید بگویید یا صاحب الزمان. اگر این کار را کردید دیگر شیطان به هیچ وجه اطراف شما نمی چرخد.

پرسش:

باید از خدا بخواهیم مقداری رابطه مان را با اولیاء الهی برقرار کند. اگر یکی از اولیاء الهی در مسیر زندگی ما قرار بگیرد زندگی ما را تغییر می دهد.

این ها مثل کف دست به اذن الله تبارک وتعالی تمام اعمال ما را می بینند. باز هم توصیه می کنم دوستان کتاب «در محضر لاهوتیان» را نه یک بار بلکه تلاش کنند هر ماه یک دفعه این کتاب را از اول تا آخر مطالعه کنند این کتاب نکات خیلی ظریفی دارد.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

بحث ما در رابطه با آیاتی بود که می گویند رسول اکرم حق تشکیل حکومت سیاسی نداشت حدود 64 آیه شمردند. به دار الإفتاء مصر رسیدیم در حقیقت فتاوی دار الإفتاء می شود گفت در میان اهل سنت بالاترین جایگاه فقهی را دارد.  غیر از وهابیت عموم اهل سنت چه مالکی، چه حنفی، چه شافعی، چه حنبلی و ... نسبت به الأزهر یک عنایت خاصی دارند، نظرات و فتاوای الأزهر را یک فتاوای جامع و مورد قبول فِرق اسلامی می دانند.

در این جا ابتدا نسبت به حدیث نبی مکرم که:

«حديث (بعثت بالسيف بين يدى الساعة)»

با شمشیر تا قیام قیامت مبعوث شدم.

 می گوید این روایت صحیح است

«ولكنه جاء مبيّنا لوسيلة حماية الدعوة عند التعدى عليها أو التصدى للمسلمين»

می خواهد بگوید «بُعثت بالسیف» نه ابتداً بلکه اگر کسی جلوی دعوت اسلامی را گرفت ما با شمشیر با او برخورد می کنیم. یا اگر به مسلمان ها تعدی شد با شمشیر با او برخورد می کنیم. توجیهی  است که این آقایان می کنند روایاتی که نقل کردند از زاد المعاد ابن قیم ، از عبد الله بن عمر است:

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم بعثت بالسيف بين يدي الساعة حتى يعبد الله وحده لا شريك له وجعل رزقي تحت ظل رمحي»

...روزی من در سایه شمشیر و نیزه من است!

«وجعل الذلة والصغار على من خالف أمري»

ذلت و تحقیر نسبت به کسانی که مخالف امر من هستند!

زاد المعاد في هدي خير العباد؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751، دار النشر: مؤسسة الرسالة - مكتبة المنار الإسلامية - بيروت - الكويت - 1407 - 1986، الطبعة: الرابعة عشر، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - عبد القادر الأرناؤوط، ج1، ص35

این جا «بُعثت بالسیف» دارد و همچنین ذهبی در سیر اعلام النبلاء و سرخسی _از فقهای مشهور احناف است و کتاب مبسوط مفصل ترین کتاب فقهی احناف است مثل جواهر ما است _ به صورت مطلق آورده اند.

پرسش:

«بین یدی ساعة» یعنی چه؟

پاسخ:

«بین یدی ساعة» یعنی تا قیامت. بعد از من هم امت و حاکمان به تبع من با شمشیر با مخالفین برخورد خواهند کرد تا قیامت.

پرسش:

13 سال مکه چه می شود؟

پاسخ:

آن جا امکان شمشیر زدن نبود، آن هم که نشود این با آیات شریفه

(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ)

ما تو را جز برای رحمت جهانيان نفرستاديم.

سوره انبیاء (21): آیه 107

(وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ)

و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می ‌شدند.

سوره آل عمران (3): آیه 159

این که حتی برای مشرکین از حضرت می خواهند نفرین کند حضرت حاضر نیست برای مشرکین بعد از قضیه جنگ احد نفرین کند می گوید خدایا این ها را هدایت کن

«فإنَّهم یفعلونَ ما لا یعلمون»

امثال وحشی قاتل حمزه که حضرت مورد عفو قرار می دهد. عبد الله بن سعد ابی السرح کاتب وحی بود مرتد شد پیغمبر را مسخره کرد مورد عفو قرار می دهد. این روایت (بعثت بالسیف) نه با سیره پیغمبر، نه با سنت پیغمبر و نه با قرآن می سازد.

اصلا لحن روایت که «من مبعوث شدم تا دین را با شمشیر پیش ببرم» یا «روزی من در زیر سایه شمشیر و نیزه ها است»  غیر از این نیست که آقایان می خواهند خطاها و جنایات خلفا را توجیه کنند.

مشکل علماء اهل سنت این است که یک سری مطالبی را در ذهن شان دارند و احادیث را با توجه به آن بافته های ذهنی خودشان توجیه می کنند. نمی خواهند بدون تعصب، روایت را با مباحث عقلی و تاریخی و قرآنی توجیه کنند.

البته در مورد روایاتی که وارد شده است مبنی بر عرضه حدیث به قرآن ان شاء الله یک وقت صحبت می کنیم.  در روایات ما (شیعه) فرمودند:

«فَاعْرِضُوهُ عَلَى الْقُرْآن‏»

الإفصاح في الإمامة؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: كنگره شيخ مفيد، ناشر: كنگره ي شيخ مفيد، قم: 1413ق، ص60

اما حدیث «فَاعْرِضُوهُ عَلَى الْقُرْآن‏» را آقایان اهل سنت عموماً قبول ندارند در حقیقت می توانم بگویم بیش از سه چهارم اهل سنت زیر بار «فَاعْرِضُوهُ عَلَى الْقُرْآن‏» نمی روند، می گویند سنت، ناسخ قرآن است نمی توانیم سنتی که ناسخ قرآن است به قرآن عرضه بداریم. این هم یکی از مصیبت هایی است که علمای اهل سنت به آن گرفتار هستند.

در  منابع شیعه ، روایات متعدد و صحیح از ائمه (علیهم السلام) و نبی مکرم داریم اگر چیزی از ما شنیدید مخالف قرآن بود «فاضربوه علی الجدار» ما چیزی بر خلاف قرآن نخواهیم گفت تمام احادیث ما مبین قرآن و در راستای قرآن است.

ما هم معتقد نیستیم سنت، ناسخ قرآن باشد اگر سنتی  نسخی را معین می کند اشاره به این آیه ای است که ناسخ برخی آیات است.

حتی در نسخ آیه به آیه از آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) نقل کردیم که می گویند با خبر واحد و یکی دو روایت نمی توانیم بگوییم این آیه ناسخ آن آیه است.

 قرآن که دارد:

(مَا نَنْسَخْ مِنْ آيةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)

هر حکمی را نسخ کنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را می ‌آوريم. آيا نمی ‌دانستی که خداوند بر هر چيز توانا است؟!

سوره بقره (2): آیه 106

آن جا هم ما باید روایات کاملا مستفیض یا متواتر داشته باشیم که این آیه، آیات دیگر را دارد نسخ کند در غیر این صورت سنگی روی سنگ بند نمی آید.

در قرآن نیز نداریم که یک آیه بگوید من فلان آیه را نسخ کردم بلکه کلی است (مَا نَنْسَخْ مِنْ آيةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا) ولی این که یک جا بگوید این آیه، فلان آیه را نسخ کرده است در قرآن نداریم بلکه به سنت واگذار شده است. (وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ)

(بِالْبَينَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ)

(از آنها بپرسيد که) از دلايل روشن و کتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شايد انديشه کنند!

سوره نحل (16): آیه 44

(لِتُبَينَ لِلنَّاسِ) اگر با حدیث متواتر ثابت شد که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و امام صادق (سلام الله علیه) فرموده باشند این آیه ناسخ فلان آیه است می پذیریم. اگر روایت متواتر نداشته باشیم با یک یا دو روایت نمی توانیم بگوییم این آیه فلان آیه را نسخ کرده است.

با تاریخ هم که این آقایان سراغ تاریخ طبری، کامل ابن اثیر، تاریخ واقدی، سیره ابن اسحاق و ... رفتند به درد نمی خورد. بلکه روایات متعدد از ائمه (علیهم السلام) داریم هر چیزی را که غیر از طریق ما بگیرید، باطل است (به صراحت دارند.)

 چند شب قبل اساتید تاریخ منزل ما بودند خدمت شان عرض کردم مرحوم مطهری می گوید کل علوم اسلامی ما سه تا بیشتر نیست یک: مربوط به احکام است علم فقه متصدی آن است. دو: علم اخلاق که اخلاق متصدی آن است و سه: عقاید است کلام متصدی آن است. تاریخ را شما از کجا آوردید؟

 گفتم شما چطور از واقدی که یک مطلبی را نقل می کند، می پذیرید اما از امام صادق علیه السلام قبول نمی کنید؟ نه به عنوان امام به عنوان یک راوی و مورّخ مطلبی نقل می کند چرا زیر بار نمی روید؟ برچسب می زنید این حدیث است، این کلام است با کلام یا حدیث نمی توانیم تاریخ را اثبات کنیم. به ما جواب بدهید! اما نتوانستند هیچ کدام شان جواب بدهند.

گفتم چطور روایاتی که از ائمه (علیهم السلام) در کافی و بحار در مسائل تاریخی نقل شده است را قبول نمی کنید می گویید باید تحلیل تاریخی باشد.

یا جناب آقای صفری می گوید با روایات نمی توانیم ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف را اثبات کنیم! بلکه باید با تاریخ تحلیلی اثبات بکنیم!

تاریخ تحلیلی هم ایشان بیان می کند خیلی جالب است می گوید مثلاً‌ نواب چهار گانه ای که بودند این ها مشخص است که تواطی بر کذب نداشتند. حال آنکه اگر این نواب می گویند ما نایب حضرت هستیم به استناد روایت می گویند ما نایب حضرت هستیم شما اگر روایت را حذف کنید از کجا می خواهید بگویید جناب حسین ابن روح نایب بوده است؟ جناب عَمری نایب بوده است؟ از کجا می خواهید ثابت کنید؟ درحالی که تاریخ تحلیلی شما همه برخواسته از روایات است.

شما اصل را کنار گذاشتید فروعات را گرفتید و می گویید با تحلیل تاریخی ثابت می کنیم. شما یک تحلیل می کنید من هم یک تحلیل دیگری می کنم آقای دیگر هم تحلیل دیگر می کند آن مستشرق هم یک تحلیل دیگری می کند وهابی هم یک تحلیل دیگر!

یا ایشان می گوید معتقد هستم که تاریخ، سکولار است. ما این را در یکی از جلسات نقد کردیم ایشان هفته بعد جلسه داشت گفت: من قبلاً معتقد بودم تاریخ، سکولار است امروز از حرف خودم برگشتم! «أنا فی کل یومٍ رجل!»

اگر این شکلی باشد که سنگ روی سنگ بند نمی آید! اگر بنا بر این باشد همه اعتقادات ما بر باد می رود.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ نویسنده: شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر و محقق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏27، ص75

روایت صحیح:

«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ و الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ: (شَرِّقَا و غَرِّبَا، فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ)»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص328،  101- بَابُ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَقِّ فِي يَدِ النَّاسِ إِلَّا مَا خَرَجَ مِنْ عِنْدِ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام و أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ عِنْدِهِمْ فَهُوَ بَاطِل‏

پرسش:

همان طور که قرآن هدایت برای مردم است ائمه (علیهم السلام) علمی که دارند برای هدایت مردم است و الّا علوم مادی و این ها وضعیت شان جدا است.

پاسخ:

همه چیز از ناحیه این ها است همان فرمایش آقای خویی را فراموش نکنیم

«في ولايتهم ( عليهم السلام ) التكوينية أما الجهة الأولى، فالظاهر أنه لا شبهة في ولايتهم على المخلوق بأجمعهم، كما يظهر من الأخبار، لكونهم واسطة في الايجاد، وبهم الوجود، وهم السبب في الخلق، إذ لولاهم لما خلق الناس كلهم، وإنما خلقوا لأجلهم، وبهم وجودهم، وهم الواسطة في الإفاضة، بل لهم الولاية التكوينية لما دون الخالق. فهذه الولاية نحو ولاية الله تعالى على الخلق ولاية ايجادية، وإن كانت هي ضعيفة بالنسبة إلى ولاية الله تعالى على الخلق، وهذه الجهة من الولاية خارجة عن حدود بحثنا وموكولة إلى محله.»

مصباح الفقاهة؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات : 1413)، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، چاپخانه: العلمية – قم، ناشر: مكتبة الداوري – قم، ج3، ص279

واسطه در اصل خلق هستند. بعضی از مسائل را ما می بینیم بعضی از مسائل را نمی بینیم. آیا علوم هسته ای بالاتر است یا اینکه جوانی که تمام اعضای بدنش شل شده است و تمام دکترها او را جواب کردند و در حال جان دادن است با یک «یا علی» گفتن تمام اعضای بدنش سالم می شود.

یا از بعضی اولیاء الله داشتیم که مرده زنده کردند آن بالاتر است یا این ها بالاتر است؟

در هر صورت...

 دقت کنیم اهل بیت (علیهم السلام)

«فَوَ اللَّهِ لَيْسَ الْأَمْرُ إِلَّا مِنْ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَيْتِهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص 399

در مؤسسه اشراق که زیر نظر آقای اعرافی است ایشان ده - دوازده جلسه بحث داشتند که آیا ما می توانیم علوم را از غیر اهل بیت علیهم السلام بگیریم یا نه؟

این که در روایات داریم اگر روایات متعارضی دیدید بر احادیث اهل سنت عرضه بدارید و اگر مخالف با احادیث اهل سنت بود بپذیرید موافق اهل سنت بود نپذیرید.

مهم تر اینکه کسی خدمت امام صادق علیه السلام می آید می گوید من در منطقه ای هستم دسترسی به شما ندارم هر چه تلاش می کنم حکم به دست نمی آید. می فرماید پیش فقیه منطقه خود برو و از او سوال کن. هر فتوایی داد خلاف آن را عمل کن.

مرحوم شیخ انصاری در رسائل دارد و مرحوم حبیب الله رشتی در بدایع الأفکار دارد، علت این که حضرت فرمود یکی از ادله تشخیص صحت روایت عرضه روایت بر احادیث اهل سنت است این است که هر چه از امیر المؤمنین علیه السلام می شنیدند خلاف آن را جعل می کردند.

بعد شیخ انصاری می گوید از ابو حنیفه سوال کردند به سجده می رویم چشم مان را ببندیم یا باز کنیم؟ دستور داد بروید ببینید امام صادق علیه السلام چه فرموده تا من خلاف آن را بگویم .

درهرصورت...

بند نهم حدیث رسول الله:

«حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم (لقد جئتم بالذبح)»

کار شما مسلمان ها سر بریدن است، امت اسلامی برای ذبح کردن مبعوث شدند.

بعد می گوید:

«ليس المراد به المعنى الحقيقى للذبح وإنما المقصود به معنى مجازى هو التهديد.»

توجیهاتی که: «بما لا یرضی به صاحبه»؛ این که دار الإفتاء مصر چنین چیزی بیاورد و شما بیایید این مطالب را به آیات قرآن، سنت و سیره پیغمبر عرضه کنید. این عبارت «لقد جِئتُم بالذبح» و امثال آن به دست مستشرقین می افتد لذا کتاب آیات شیطانی و امثال ان را می نویسند. مرد و مردانه بگویید همه این ها از اسرائیلیات و دشمنان اهل بیت علیهم السلام بوده یا کار بنی امیه و ... کشت و کشتار بود نمونه اش را هم آوردیم.

برای این که کشت و کشتار و جنایت شان را توجیه کنند چهار تا روایت از پیغمبر نقل می کنند. این جنایات را در یک کفه بگذارید در کفه دیگر هم این روایات را بگذارید «بعثت بالسیف» روزی من تحت ظل السیوف و الرماح است!

 بحث دهم که بالاتر از مصیبت است باید بگوییم «رزیّة لیس فوقها رزیّة» ! می گوید:

«تكفير الحاكم لمجرد تركه لبعض أحكام الله وحدوده دون تطبيق لا سند له من القرآن أو السنة ولكنه يكون بذلك آثما.»

اگر یک حاکمی بیاید بعضی از احکام و حدود الهی را بدون هیچ مدرکی از قرآن و سنت ترک کند. یک دفعه هم یک حکمی را با استناد قرآن و سنت ترک می کند. در ادامه می آورد

«الإسلام لا يبيح الخروج على الحاكم المسلم وقتله»

اسلام خروج بر حاکم اسلامی و کشتن او را جایز نمی داند که مسلمان است

«ما دام مقيما على الإسلام يعمل به حتى ولو بإقامة الصلاة فقط.»

اگر یک حاکم اسلامی فقط نماز می خواند و غیر از نماز به هیچ یک از احکام دینی عمل نمی کند، آیا می توانیم بر چنین حاکمی خروج کنیم یا نه؟ نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش این می شود که آقای عثیمین در شرح عقیده تَدمریه ابن تیمیه می گوید اگر حاکم اسلامی شراب بخورد، زنا کند، لواط بدهد،‌ انسانی را به غیر حق بکشد

«ویقتل النفس بغیر الحق فإنه یجب طاعته حتی لو ضربک ضربا فیجب علیک أن تطیعه»

یا:

این آقای سلفی سعودی چه می گوید؟ می گوید اگر حاکم اسلامی

«لو قام الحاکم بالزنا لمدة نصف ساعة»

 زنا کند نیم ساعت هم طول بکشد

«وشرب الخمر علی التلفزیون الرسمي»

جلوی مردم زنا کند و شراب بخورد

«فإنه لا یصح الخروج علیه او انتقاد علی العلن»

نه تنها نمی شود خروج کرد، بلکه حتی نمی شود از او انتقاد کرد! ببینید نتیجه این طور مسائل این می شود! اصلا اهل سنت می گویند سلف ما و خلفای ما مجتهد بودند!

«المجتهد إذا اجتهد فله اجر واحد»

حساب شان جدا است ! حساب ویژه جاری پیش خدا دارند! خدا برای آن ها حساب جاری باز کرده است!

حتی عبد الرحمن ابن ملجم هم که امیر المؤمنین علیه السلام را شهید کرد:

«اجتهد وأخطأ فله اجر واحد»

اما آنهایی که عثمان را کشتند تمام این ها ارذال و اوباش بودند «علیهم لعائن الله» در یک دهه هم عثمان کشته می شود و هم امیر المؤمنین علیه السلام به شهادت می رسد. از نظر اهل سنت قاتلین عثمان ارذال و اوباش می شوند «لعنهم الله»! ... ولی قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام می شود «اجتهد وأخطأ فله اجر واحد»!

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها