2024 December 6 - جمعه 16 آذر 1403
فضائل حضرت خديجه سلام الله عليها
کد مطلب: ٥٣٧٨ تاریخ انتشار: ٠٨ مرداد ١٣٩١ - ١٠:٠٠ تعداد بازدید: 10007
حبل المتین » عمومی
فضائل حضرت خديجه سلام الله عليها

جایگاه حضرت خدیجه و نقش ایشان در نشر و گسترش اسلام
حبل المتين 91/05/08

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 08 / 05 / 98

مجري

رحلت جانسوز ام المؤمنين و ام الائمة حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را به پيشگاه امام زمان عليه السلام و همه دلسوختگان و پيروان اهل بيت عليهم السلام تسليت عرض مي‌نماييم.

جايگاه حضرت خديجه در مکتب وحي چگونه بوده است؟

استاد قزويني

من هم به نوبه خودم رحلت جانسوز ام المؤمنين حضرت خديجه کبري را به پيشگاه مقدس فرزند بزرگوارش بقية الله الاعظم ارواحنا فداه و همه مسلمانان تسليت عرض مي‌کنم.

خدا را به آبروي اين بانوي بزرگ و اولين ام المؤمنين حضرت خديجه کبري سوگند مي‌دهم که پاداش ما را فرج مولايمان بقية الله الاعظم قرار بدهد.

با اين‌که خديجه کبري اولين ام المؤمنين ، بزرگ حامي رسالت و اولين زني است که به رسول اکرم ايمان آورد و تمام آنچه که در توان داشت در طبق اخلاص گذاشت و تقديم نبي مکرم کرد و با حمايت مالي و جاني خودش از اسلام حمايت‌هاي بي‌دريغ کردند؛ ولي متأسفانه قدر اين بانو در ميان ما نا شناخته است و مظلوم است و به جاي آن ديگران به عنوان ام المؤمنين مطرح شده‌اند.

با اين‌که نبي گرامي در طول 25 سالي که با خديجه کبري زندگي مي‌کرد، همسر ديگري انتخاب نکرد و چشمش به کمک‌ها و محبت‌ها و ملاطفت‌هاي اين بانوي دو جهان دوخته بود.

در ميان اهل سنت (بايد اجازه بدهند عزيزان که ما اين گلايه را داشته باشيم) به آن گونه‌اي که زيبنده اين بانو است درباره ايشان سخن نمي‌گويند.

از وهابي‌ها که ما نتظاري نداريم.

در ميان ما شيعيان (بايد شديداً گلايه کنيم) حق اين بانو به آن گونه‌اي که زيبنده و شايسته است، ادا نشده است.

ما هم بدون تعارف و با عذر تقصير به پيشگاه مقدسه‌اش فقط هر سالي يک بار به مناسبت رحلت آن بزرگوار از او سخن مي‌گوييم، ولي آب دريا را اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد.

ما لا يدرک کله لا يترک کله.

در منابع اهل سنت رواياتي داريم که واقعاً جايگاه اين بزرگوار را در مکتب وحي نشان مي‌دهد.

جناب مسلم در کتاب صحيح خود روايات متعددي در رابطه با حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مطرح کرده است. در يكي از اين‌ها از ابو هريره نقل شده است که جبرئيل خدمت نبي مکرم در غار حراء نازل شد، فرمود:

يا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِيجَةُ قد أَتَتْكَ مَعَهَا إِنَاءٌ فيه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عليها السَّلَامَ من رَبِّهَا عز وجل ومنى وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فيه ولا نَصَبَ.

صحيح مسلم، ج4، ص1887

حضرت خديجه نزد تو مي‌آيد و ظرفي که در آن غذا و آب و خورشتي است براي تو مي‌آورد، وقتي خديجه کبري نزد تو آمد، يا رسول الله از طرف خدا به او سلام برسان و از طرف من جبرئيل هم به او سلام برسان و به او بشارت بده که خداي عالم در بهشت قصري براي او در نظر گرفته است که از تارهاي طلا ساخته شده است و هيچ گونه لرزش و سر و صدايي و مشقتي در آنجا نيست.

اين روايت نشان مي‌دهد که جايگاه حضرت خديجه در چه مرحله است.

آقايان مي‌گويند: برائت عائشه از طرف خداي عالم نازل شد، (ما نمي‌خواهيم در اين زمينه وارد شويم) ولي يک اتهامي به عائشه زده بودند، اگر قبول کنيم که اين آيه افک در رابطه با عائشه است؛ چون بعضي از بزرگان بر اين عقيده هستند که در رابطه با ماريه قبطيه مادر ابراهيم است.

خداي عالم به احترام نبي مکرم اين افتراء را بر طرف کرد؛ ولي درباره حضرت خديجه تفاوت از زمين تا آسمان است.

مي‌گويد: خداي عالم به تو سلام مي‌رساند و جبرئيل مي‌گويد: از قول من هم به او سلام برسان و بشارت يک قصري از بهشت را به او بده.

ما يک سؤالي داريم از آقايان، که با اين همه سر و صدا در باره عشره مبشره، چرا حضرت خديجه حضور ندارد؟

با اين‌که ما معتقد هستيم اين روايت جعلي است و سندي ندارد و در عصر بني اميه، شجره ملعونه در قرآن روي بعضي از اغراض، ساخته شده است و خود اين روايت توهين به صحابه است که ما بياييم بگوييم از اين 120 هزار صحابه فقط ده نفرشان به بهشت بشارت داده شده‌اند پس ما بقي چه مي‌شود آيا بشارت داده شده‌اند يا نه؟

اگر ما بقي هم بشارت داده شده‌اند؛ همان طوري که آقايان معتقد هستند، همه صحابه در بهشت هستند؛ پس اين عشره مبشره چه فضيلتي دارد؟

اگر غير از اين ده نفر به ديگران بشارت بهشت داده نشده است، اين توهين به صحابه است.

در اينجا اين عبارت صحيح مسلم است و سندي هم نمي‌خواهد و با تمام صراحت در اين روايت بشارت بهشت به حضرت خديجه سلام الله عليها داده مي‌شود و اين روايت را جناب بخاري در صحيح خود جلد 3 صفحه 1389 حديث 3609 بر مبناي الجامع الکبير آورده است.

روايتي را آقاي ابن حجر عسقلاني در کتاب الاصابة نقل مي‌کند و مي‌گويد: حضرت خديجه سلام الله عليها از خانه بيرون آمد و پيغمبر بيرون مکه بود و از ترس قريش بعضي از روزها مي‌رفتند در کوه‌ها آنجا مخفي مي‌شدند.

خديجه کبري بلند شد:

ومعها غذاؤه فلقيها جبريل في صورة رجل فسألها عن النبي صلى الله عليه وسلم فهابته وخشيت أن يكون بعض من يريد أن يغتاله.

الإصابة في تمييز الصحابة، ج7، ص604

غذايي براي حضرت رسول اکرم پخته بود داشت مي‌رفت، جبرئيل را ديد به صورت يک مرد، اين مرد از خديجه سؤال کرد پيغمبر کجاست؟ خديجه را ترس فرا گرفت و ترسيد که اين مرد جزء همان‌هايي است که مي‌خواهد پيغمبر را ترور کند و پيغمبر را نابود کند، چيزي نگفت و آن مرد رفت.

حضرت خديجه سلام الله عليها که در بعضي از جاها غذايي براي خودش و براي رسول اکرم تهيه مي‌کرد و مشک و کوزه آبي از سنگلاخ‌ها و کوه‌هاي پر از سنگ مي‌رفت و صدا مي‌زد حبيبي محمد، بعد از مدت‌ها گشتن نبي مکرم را پيدا کرد و قضيه را گفت که من مردي را ديدم ترسيدم.

حضرت فرمود: خديجه آن مردي که ديدي جبرئيل بود و فرمود:

وقد أمرني أن أقرأ عليك السلام وبشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخب فيه ولا نصب.

الإصابة في تمييز الصحابة، ج7، ص604

به من گفت که به تو سلام برسانم و به من گفت که به تو بشارت بدهم بر قصر و خانه در بهشت براي شما.

جناب احمد بن حنبل در مسند خود از ابن عباس نقل مي‌کند که يک روزي رسول اکرم صلي اله عليه وآله با صحابه نشسته بودند، با دست مبارکشان چهار خط کشيدند و فرمودند:

أَتَدْرُونَ ما هذا قال الله وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ رضي الله عنهن أجمعين.

مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص316

مي‌دانيد اين چهار خطي که کشيدم چيست؟ گفتند: خدا و پيامبرش بهتر مي‌دانند.

پيغمبر اکرم فرمود: با فضيلت‌‌ترين زنان بهشت چهار تا هستند: حضرت خديجه و حضرت زهرا و حضرت آسيه و حضرت مريم سلام الله عليهن اجمعين.

حاکم نيشابوري هم در کتاب مستدرک در جلد 3 صفحه 174 نقل مي‌کند که اين روايت صحيح الاسناد است؛ ولي بخاري و مسلم اين را نقل نکرده‌اند.

آقاي هيثمي که از استوانه‌هاي علمي و رجالي اهل سنت است، در کتاب مجمع الزوائد اين روايت را نقل مي‌کند و مي‌گويد: طبراني و ديگران نقل مي‌کرده‌اند:

ورجال الكبير رجال الصحيح غير محمد بن مروان الذهلي وثقه ابن حبان.

مجمع الزوائد، ج9، ص201

راويان معجم کبير طبراني راوياني صحيح هستند غير از محمد بن مروان ذهلي که ابن حبان او را توثيق کرده است.

جناب ابن عبد البر در الاستيعاب و جناب ذهبي متوفاي 748 در سير اعلام النبلاء اين روايت را نقل مي‌کند و محقق سير اعلام النبلاء در پاورقي مي‌گويد:

رجاله ثقات.

روايت باز از ابو هريره است كه مي‌گويد: پيغمبر اکرم فرمود:

خير نساء العالمين أربع مريم بنت عمران وابنة مزاحم امرأة فرعون وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد صلى الله عليه وسلم.

الاستيعاب، ج4، ص1821

بهترين زنان جهانيان چهار نفر هستند: حضرت مريم و خديجه و حضرت زهرا سلام الله عليها و همسر فرعون.

باز از انس بن مالک خادم پيغمبر او هم نقل مي‌کند که پيغمبر فرمود:

خير نساء العالمين مريم وآسية وخديجة بنت خويلد وفاطمة.

سير أعلام النبلاء، ج2، ص117

روايت خيلي زياد است؛ ولي من خواستم به اين دو سه مورد اشاره کنم تا اين‌که شما جايگاه اين بزرگ بانو را کاملاً بشناسيد که از ميان همسران پيغمبر فقط نام خديجه کبري در اين روايات مي‌درخشد نه غير خديجه.

مجري

در برخي از روايات آمده است که از ميان زنان، فقط چهار زن به کمال رسيدند.

آيا حضرت خديجه از همان چهارتايي هستند که شما مي‌فرماييد؟

استاد قزويني

با اين سؤال، دست روي درد دل ما ‌گذاشتيد.

امشب شب رحلت بانوي گرامي خديجه کبري سلام الله عليها است. من هر وقت يادم مي‌آيد مظلوميت اين بانو و فداکاري‌هاي اين بانو و دوران غربت اسلام و دوران غربت نبي مکرم و دوران مظلوميت نبي گرامي در طول 10 سال در خدمت پيغمبر و اسلام بوده است به ويژه در آن سه سال در شعب ابي‌طالب، اين‌ها چه کشيدند.

در آن زمان اين آقايان و اين افرادي که امروز حضرات بزرگشان مي‌کنند کجا بودند که حتي در همين سريال‌ها آدم وقتي نگاه مي‌کند، دروغ‌ها و تحريف‌هايي تحويل مردم مي‌دهند.

خود ابن کثير به صراحت مي‌گويد: خليفه دوم سال دهم اسلام آورد.

در اين سريال‌ها يک سري جعليات و دروغ‌ها و تحريف‌ها که در سال شش ايمان آورده است و براي افراد در شعب غذا مي‌آورده است.

مي‌خواهند قهرمان دروغين بسازند.

حقايق را مطرح کنيد.

چرا دروغ پردازي مي‌کنيد؟

چرا تاريخ را تحريف مي‌کنيد؟

اين جوان‌ها و دانشجوها تاريخ را خوانده‌اند و مي‌دانند و از اين کتاب‌ها خبر دارند.

حتي در خود سريال مختار هم ما در بعضي از قسمت‌هايش اشکال داشتيم که چه بسا بعضي از مسائل در تاريخ ثبت شده است و خلاف آن آمده است.

ما به هيچ وجه رو در بايسي از کسي نداريم؛ ولي وقتي که تاريخ صحيح در دست است و اين تاريخ در اختيار همه است و زمان سابق نيست که فقط مردم به دهان من و ديگر کارشناس و ديگر آخوند و مولوي و مفتي که چه مي‌گوييم، نگاه کنند.

اين مردم عقل و شعور دارند و کتاب‌ها در اختيارشان است و با اين سايت‌ها و ماهواره‌ها کاملاً مرتبط هستند.

اگر فرصت شود ما اين سريال‌هاي دروغين را نقد کنيم، تاريخ را حسابي و مستدل و مستند بيان مي‌کنيم تا که رسوا شود آن‌ که در او غش باشد.

يکي از چيزهايي که واقعاً درد آور است، روايات مفصلي بزرگان نقل کردند و خود جناب شوکاني در فتح القدير مي‌گويد: در صحيحين (صحيح بخاري و مسلم) آمده است که پيغمبر اکرم فرمود:

كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا آسية امرأة فرعون ومريم بنت عمران وخديجة بنت خويلد وإن فضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام.

فتح القدير، ج5، ص257

از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زن‌ها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زن‌ها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.

من نمي‌خواهم در اينجا هيچ تعريضي يا تقريضي يا حاشيه‌اي داشته باشم که نبي گرامي عائشه را به آبگوشت تشبيه مي‌کند، آيا اين فضيلت است يا فضيلت نيست؟

همچنين خود آلوسي سلفي مي‌گويد:

وفي الصحيح كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا أربع : آسية بنت مزاحم امرأة فرعون ومريم ابنه عمران وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد صلى الله تعالى عليه وسلم وفضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام وخص الثريد وهو خبز يجعل في مرق وعليه لحم.

روح المعاني، ج28، ص165

و در صحيح آمده است که از مردها تعداد کثيري کامل شدند و از زن‌ها جز چهار نفر کسي کامل نشد که آسيه و مريم و خديجه و فاطمه است.

شايد در آن زمان آبگوشت بهترين غذا بوده است.

همان طوري که خود آلوسي مي‌گويد همان آبگوشتي است که در آن تريد مي‌کنند.

آقاي دکتر وهبه زهيلي يکي از شخصيت‌هاي برجسته مصري است و از او بعضي‌ها به امام تعبير مي‌کنند و کتابي دارد به نام تفسير وسيط که در آن اين روايت را نقل مي‌کند.

من يک سؤالي دارم از اين کارشناسان شبکه‌هاي وهابي براي ما بگويند: در صحيح بخاري و مسلم چرا اين روايت تحريف شده است و وارونه نشان داده شده است و چه عداوتي با حضرت خديجه و حضرت زهرا داشته‌اند؟

اين صحيح بخاري و تحريف آن که مي‌گويد:

رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كَمَلَ من الرِّجَالِ كَثِيرٌ ولم يَكْمُلْ من النِّسَاءِ إلا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ على النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ على سَائِرِ الطَّعَامِ.

صحيح البخاري، ج3، ص1252 و صحيح البخاري، ج3، ص1374 و صحيح البخاري، ج5، ص2067

چرا خديجه و فاطمه نيامده است؟

در صحيح مسلم در کتاب فضائل الصحابه باب فضائل خديجه هم به همين صورت آمده است و ببينيد آيا در روايت اسمي از خديجه آمده است يا نيامده است؟

در اين باب که اسم آن فضائل خديجه است، اسمي از خديجه در اين روايت نيامده است.

چه پدر کشته‌گي با خديجه داشته‌اند؟

خديجه کبري چه ظلمي به اين‌ها کرده بود و چه حقي از اين‌ها ضايع کرده بود؟

اين آقايان به جاي اين‌که ششصد يا هفتصد تا سؤال طرح کردند بيايد اين‌ها را جواب دهد.

در صحيح مسلم مي‌گويد:

عن أبي مُوسَى قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كَمَلَ من الرِّجَالِ كَثِيرٌ ولم يَكْمُلْ من النِّسَاءِ غَيْرُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِيَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ على النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ على سَائِرِ الطَّعَامِ.

صحيح مسلم، ج4، ص1886

تمام اين‌ها در باب فضائل حضرت خديجه سلام الله عليها آمده است.

آقاي شوکاني مي‌گويد: در صحيحين آمده است.

وفي الصحيحين وغيرهما من حديث أبي موسى الأشعري عن النبي صلى الله عليه وإله وسلم قال كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا آسية امرأة فرعون ومريم بنت عمران وخديجة بنت خويلد.

فتح القدير، ج5، ص257

از زنان تکميل نشد مگر آسيه و مريم و خديجه.

ولي ديديم که در صحيح بخاري و در صحيح مسلم خديجه بنت خويلد حذف شده است.

با اميرالمؤمنين شما عداوت داشتيد؛ چون اميرالمؤمنين سران قريش و فاميل‌ها و دوستان و ارباب‌هاي شما را به هلاکت انداخته بود، باخديجه چه عداوتي داشتيد؟

متقي هندي در کتاب کنز العمال که کتاب معتبري نزد آقايان است که مي‌گويد:

خير نساء العالمين أربع : مريم بنت عمران ؛ وخديجة بنت خويلد ، وفاطمة بنت محمد ، وآسية امرأة فرعون حم ، ق عن أنس.

كنز العمال، ج12، ص65

حم يعني: مسند احمد، ق يعني: در صحيح بخاري و صحيح مسلم.

در اول کتاب علامت اختصاري کنز العمال مي‌گويد:

رموزه ( خ ) للبخاري ( م ) لمسلم ( ق ) لهما

كنز العمال، ج1، ص15

اگر يک روايت در بخاري بود رمز (خ) دارد و اگر در مسلم باشد رمز (م) دارد و اگر در هر دو باشد رمز (ق) دارد.

ابن کثير دمشقي سلفي مي‌گويد: در صحيح بخاري آمده است که: از ميان زن‌ها به کمال نرسيد مگر مريم و خديجه و آسيه.

و مي‌گويد:

وفى صحيح البخارى أيضا عن أبى موسى قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا مريم بنت عمران وخديجة بنت خويلد وآسية امرأة فرعون.

البداية والنهاية، ج8، ص92

اين آقايان به ما بگويند اين چيزي که ابن کثير دمشقي و دکتر وهبه زهيلي و افراد ديگر آورده‌اند که حضرت خديجه جزء زناني است که به کمال رسيده است و ده‌ها نفر از صحيح بخاري نقل کردند، روي چه قضيه‌اي جناب بخاري و مسلم نام حضرت خديجه را حذف کرده است؟

چه عداوتي با خديجه کبري داشته‌اند؟

آيا مي‌ترسيدند که اگر اسم خديجه بيايد به عنوان ام المؤمنين جائي براي ام المؤمنين ديگران نمي‌ماند يا هدف ديگري بوده است؟

اين آقايان کارشناسان مي‌گويند: از ما سؤال کنيد ما جواب مي‌دهيم و اگر نتوانيم جواب دهيم ما برنامه خود را حذف مي‌کنيم و اين برنامه را در اين شبکه وهابي نمي‌گذاريم.

به اين سؤال ساده جواب بدهيد.

اين همه کتاب‌ها نقل کردند، يا بايد بگوييد اين‌ها اشتباه کردند يا بايد بگوييد اين‌ها را در صحيح بخاري و مسلم حذف کردند.

آيا عداوتي بوده يا نبوده است ما نمي‌دانيم.

مجري

آيا از علماء اهل سنت کسي اعتراف به افضليت حضرت خديجه کبري سلام الله عليها نسبت به عائشه کرده است يا خير؟

استاد قزويني

اين‌که حضرت خديجه افضل زن‌هاي پيغمبر بوده است و رواياتي که در صحيح بخاري و مسلم آمده است در حق هيچ يک از زنان، حتي عائشه ما نديده‌ايم که همچنين تعبيري کرده باشد.

جناب آقاي مناوي که از استوانه‌هاي علمي اهل سنت است و کتابي به نام فيض القدير دارد (که شرح جامع صغير جناب سيوطي است) مي‌گويد:

سيدات نساء أهل الجنة أربع مريم وفاطمة وخديجة وآسية امرأة فرعون هذا نص صريح في تفضيل خديجة على عائشة وغيرها من زوجاته لا يحتمل التأويل.

فيض القدير، ج4، ص124

سروران زنان بهشتي چهار تا هستند: مريم، فاطمه، خديجه و آسيه. اين نص صريحي است بر فضيلت حضرت خديجه بر عائشه و غير عائشه از همسران پيامبر (مثل حفصه و ام سلمه و ام حبيبه) و قابل توجيه هم نيست.

يعني هيچ کس نمي‌تواند اين قضيه را توجيه کند.

پيغمبر مي‌فرمايد: سروران زنان بهشتي اين چهار تا هستند: حضرت مريم، حضرت فاطمه، حضرت خديجه و حضرت آسيه.

بعد مي‌گويد:

قال القرطبي : لم يثبت في حق واحدة من الأربع أنها نبية إلا مريم.

فيض القدير، ج4، ص124

امام قرطبي گفته است: از ميان اين چهار تا فقط تنها کسي که احتمال نبوتش مي‌رود حضرت مريم است؛ چون بعضي از اين آقايان معتقد هستند که حضرت مريم پيغمبر بوده است. ما نمي‌خواهيم در اين زمينه وارد شويم.

آقاي عسقلاني در فتح الباري جلد 7 صفحه 136 و آقاي شوکاني در فتح القدير جلد 3 صفحه 327 جريان نبوت مريم را نقل مي‌کند.

البته خود قرطبي در تفسير خودشان جلد 4 صفحه 83 به صراحت نسبت به قضيه نبوت حضرت مريم صحبت مي‌کند.

مجري

در کتب اهل سنت آمده است که پيامبر وقتي ياد حضرت خديجه مي‌افتادند خيلي متأثر مي‌شدند و اشک در چشمانشان جمع مي‌شد و ناراحت مي‌شدند و اين باعث ناراحتي عائشه مي‌شد و حسادت مي‌ورزيدند و حتي تعابير خيلي بدي مي‌آوردند که ايشان يک عجوزه و پير زني بيشتر نبوده است که شما اين مقدار برايش اشک مي‌ريزيد؟

استاد قزويني

در صحيح بخاري خود عائشه نقل مي‌کند و مي‌گويد: هاله بنت خويلد خواهر خديجه کبري يک روزي در مدينة اجازه گرفت خدمت پيغمبر بيايد:

فَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِيجَةَ فَارْتَاعَ لِذَلِكَ فقال اللهم هَالَةَ قالت فَغِرْتُ فقلت ما تَذْكُرُ من عَجُوزٍ من عَجَائِزِ قُرَيْشٍ حَمْرَاءِ الشِّدْقَيْنِ هَلَكَتْ في الدَّهْرِ قد أَبْدَلَكَ الله خَيْرًا منها

صحيح البخاري، ج3، ص1389

وقتي که صداي هاله خواهر خديجه به گوش پيغمبر رسيد در ذهن نبي مکرم دوران حضرت خديجه تداعي شد، پيغمبر حالش خيلي منقلب شد و ياد حضرت خديجه حضرت را منقلب کرد، پيغمبر فرمود: عجب هاله آمده است و خيلي اظهار خوشحالي کرد.

عائشه مي‌گويد: خيلي غيرتم به جوش آمد (من واقعاً خجالت مي‌کشم اين تعبير را بگويم نمي‌دانم که صلاح است يا صلاح نيست، حضرت ولي عصر ما را مي‌بخشد يا نمي‌بخشد) خديجه يک پير زني بود از پير زن‌ها و دندان هم نداشت و جاي دندان‌هايش و قرمزي آن مشخص بود و از بين رفت خداي عالم من را که بهتر از او هستم به تو داد.

البته اين آقايان دنباله روايت را نياورده‌اند.

در صحيح مسلم هم همين تعبير آمده است.

در بعضي از منابع آقايان اهل سنت مثل استيعاب ابن عبدالبر مفصل اين قضيه مطرح شده است که حضرت رسول اکرم صلي الله عليه وآله از اين برخورد عائشه غضبناک و ناراحت شد و فرمود: به خدا سوگند هرگز خداي عالم بهتر از خديجه همسري به من نداده است.

عائشه مي‌گويد:

كان رسول الله صلى الله عليه وسلم لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها فذكرها يوما من الأيام فأدركتني الغيرة هل كانت إلا عجوزا فقد أبدلك الله خيرا منها فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال لا والله ما أبدلني الله خيرا منها آمنت بي إذ كفر الناس وصدقتني إذ كذبني الناس وواستني في مالها إذ حرمني الناس ورزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء قالت عائشة فقلت في نفسي لا أذكرها بسيئة أبدا.

الاستيعاب، ج4، ص1823

هر وقت پيغمبر مي‌خواست از خانه بيرون برود، خديجه را ياد مي‌کرد و از او تعريف و تمجيد مي‌کرد. يک روزي مثل عادت هميشگي پيغمبر يادي از حضرت خديجه کرد و من حسادتم به جوش آمده بود و گفتم: آيا خديجه جز پير زن چيز ديگري هم بود؟ خدا به جاي او يک زن خوبي به تو داده است. پيغمبر غضبناک شد به حدي که موهاي جلوي سر حضرت از شدت غضب سيخ شد و فرمود: به خدا سوگند بهتر از خديجه خدا همسري به من نداده است، او روزي به من ايمان آورد که تمام مردم به من کفر مي‌ورزيدند و روزي مرا تصديق کرد که مردم مرا تکذيب مي‌کردند و آن روز تمام ثروتش را در اختيار من گذاشت که مردم از هرگونه معامله و مساعدت با من دريغ مي‌کردند خداي عالم تنها فقط از حضرت خديجه به من اولاد داد و از ديگر زنان خدا مرا محروم کرد.

عائشه گفت: من پيش خودم گفتم ديگر از حضرت خديجه به بدي ياد نخواهم کرد.

البته روايات در اين زمينه خيلي زياد است؛ ولي اين‌که باز در اينجا مي‌بينيم ذيل حديث را آقاي بخاري و مسلم براي محافظت از عائشه نمي‌آورند، اين هم باز يک درد ديگري است.

مجري

در روايت آمده است که حضرت آدم علي نبينا وآله وعليه السلام به حضرت خديجه غبطه مي‌خوردند؟

استاد قزويني

اين را بعضي از منابع اهل سنت آورده‌اند که حضرت آدم علي نبينا وآله وعليه السلام يك روزي به ياد نبي مکرم صلي اله عليه وآله بود و فرمود: فرزندم رسول اکرم از من چند قدم جلوتر است.

اين روايت در کتاب عمدة القاري است که مي‌گويد:

قال آدم عليه السلام مما فضل الله به ابني علي أن زوجته خديجة كانت عونا له على تبليغ أمر الله عز وجل وأن زوجتي كانت عونا لي على المعصية.

عمدة القاري، ج1، ص63

حضرت آدم فرمود: يکي از نکاتي که فرزندم پيغمبر اکرم بر من برتري دارد اين است که همسر فرزندم رسول اکرم خديجه همواره کمک کار پيغمبر در تبلغ دين خدا بود؛ ولي همسر من در معصيت خدا کمک کار من بود.

من کاري به صحت و سقم و تحليل آن ندارم و اين را جناب علامه بدر الدين عيني آورده است و دوستان هم ديدند، البته حقيقت هم جز اين چيز ديگري نيست؛ ولي اين به صورت يک روايت آمده است.

مجري

در بعضي از مصادر نکاتي نسبت به وصيت حضرت خديجه کبري سلام الله عليها در هنگام مرگشان آمده است. اگر لطف کنيد فرازهايي از اين وصيت نامه را براي ما بيان بفرماييد.

استاد قزويني

در بعضي از منابع ديدم مثل: شجره طوبي نکاتي آمده است که من خيلي فهرست وار عرض مي‌کنم.

ابو طالب سلام الله عليه و حضرت خديجه سلام الله عليها و ديگر بني هاشم (در صورتي که ديگر آقايان مثل ابوبکر و عمر کنار زن و بچه‌شان راحت استراحت کرده بودند و به تعبير يکي از بزرگان اهل سنت) سه سال تمام در گرما و سرما در شعب ابي‌طالب نهايت اذيت‌ها را کشيدند.

حالا در آن سه سال چه گذشت که هم ابو طالب فرسوده شد و سال دهم از دنيا رفت و بلا فاصله بعد از او حضرت خديجه از دنيا رفت و تمام مصيبت‌هايي که بر پيغمبر اکرم روا داشتند بعد از رحلت حضرت ابو طالب بوده است.

اين آقايان که مي‌گويند: بزرگ حامي پيغمبر جناب خليفه دوم بوده است، من نمي‌دانم آن وقتي که پيامبر را اذيت مي‌کردند و به او اهانت مي‌کردند و کثافت‌هاي شکمبه شتر بر سرش مي‌ريختند، اين آقايان کجا بودند.

يک روايت ضعيف براي ما بياورند که پيغمبر اگر واقعاً حاميان اين طوري داشت و يک قهرماني به نام جناب خليفه دوم داشت، چرا از مکه فرار کرد رفت در غار ثور و از مکه به مدينة رفت؟

آنچه که مطرح است اين است که وقتي حضرت خديجه بيماري‌شان شدت يافت به نبي گرامي عرضه داشت: يا رسول الله من چند وصيت و تقاضايي دارم که اولين آن اين است که من در حق تو کوتاهي کردم، مرا مشمول عفو و کرم خود قرار بده.

نبي مکرم فرمود: خديجه من از تو تقصيري نديده‌ام، نهايت تلاش خود را به کار بردي و در خانه من خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف کردي.

عرضه داشت: يا رسول الله وصيت دوم من اين است که مواظب اين دخترم فاطمه زهرا باشي، دخترم بعد از من يتيم و غريب است مبادا کسي از زنان قريش به او آزار برساند و مبادا کسي به صورتش سيلي بزند و مبادا کسي بر سر او فرياد برآورد و برخورد تندي با او داشته باشد.

(خيلي سخت است که يک مادري که از دنيا مي‌رود و دختر کوچک شش يا هفت ساله دارد.)

اما وصيت سوم را يا رسول الله خجالت مي‌کشم به شما بگويم؛ چون در عمرم چيزي از تو طلب نکردم به دخترم فاطمه مي‌گويم که او به تو بيان کند.

رسول اکرم از اتاق بيرون رفت و حضرت خديجه به حضرت زهرا فرمود: نور چشم من به بابات پيغمبر بگو مادر مي‌گويد من از قبر خيلي وحشت دارم، من دوست دارم رسول گرامي پدرت در آن لباسي که وحي بر آن نازل شد همان لباس را به عنوان کفن براي من انتخاب کند و مرا در آن دفن کند تا از فشار و عذاب قبر در امان باشم.

فاطمه زهرا از اتاق بيرون آمد و به پدر گراميش پيام مادر را رساند.

پيغمبر اکرم آن لباسي که در آن وحي شده بود به حضرت زهرا داد که به مادرش بدهد و حضرت خديجه خيلي خوشحال شد.

وقتي که حضرت خديجه از دنيا رفت، پيغمبر اکرم او را غسل داد و مشغول کفن کردن بود، ناگهان ديد جبرئيل امين نازل شد يک کفني از بهشت همراه دارد.

عرضه داشت: يا رسول الله خداوند به تو سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: اين خديجه تمام اموالش را در راه ما مصرف کرد، سزاوار است که کفن او را ما به عهده بگيريم.

با کفني که جبرئيل از بهشت آورده بود، رسول اکرم خديجه کبري را با‌ آن کفن کرد.

من يک نکته‌اي را عرض کنم.

در آن دوران غريبي رسول اکرم بهترين ياورش را نبي مکرم که ابو طالب بود از دست داد، خديجه را از دست داد.

مرحوم شيخ الطائفه شيخ طوسي در کتاب امالي خود نقل مي‌کند و مرحوم مجلسي هم در بحار الانوار و مرحوم حائري در شجره طوبي نقل مي‌کند و مي‌گويد: وقتي که آقا رسول اکرم حضرت خديجه را دفن کرد و به منزل برگشت.

در تشيع جنازه دختر کوچک شش ساله نيست وقتي آمد مي‌گويد:

جعلت فاطمة ( صلوت الله عليها ) تلوذ برسول الله ( صلى الله عليه وآله ) وتدور حوله ، وتقول : يا أبه ، أين أمي ؟ فنزل جبرئيل ( عليه السلام ) فقال له : ربك يأمرك أن تقرئ فاطمة السلام ، وتقول لها : إن أمك في بيت من قصب ، كعابه ( 1 ) من ذهب ، وعمده ياقوت أحمر ، بين آسية ومريم بنت عمران ، فقالت فاطمة ( عليها السلام ) : إن الله هو السلام ، ومنه السلام ، وإليه السلام.

الأمالي - الشيخ الطوسي - ص 175 و بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 16 ص 1 و شجرة طوبى - الشيخ محمد مهدي الحائري - ج 2 ص 235

فاطمه زهرا اطراف پيغمبر مي‌چرخيد و خودش را به پدر مي‌چسباند و از دست و دامن بابا مي‌گرفت و مي‌گفت: اي پدر مادر من کجاست؟

پيغمبر اکرم پاسخي براي گفتن نداشت.

جبرئيل نازل شد و فرمود: يا رسول الله خداي عالم دستور داد به زهرا از طرف من سلام برساني بگو زهرا جان، سراغ مادرت را از پدرت مي‌گيري، مادرت داخل بهشت است و در کنار حضرت مريم و حضرت آسيه است. وقتي که سخن جبرئيل را نبي مکرم به زهراي مرضيه رساند، قلب زهراي مرضيه آرام گرفت و بهانه مادر نکرد.

اين تصويري که در پشت سر ما وجود دارد در حقيقت اين قبرستان ابو طالب است که قبر حضرت خديجه قبل از تسلط وهابي‌ها بر عربستان سعودي و مکه مکرمه است.

در اين قبرستان قبر ابو طالب و قبر حضرت خديجه ام المؤمنين و قبر عبدالمطلب و قبر طاهر و قبر قاسم دو فرزند رسول اکرم است که بعد از تسلط وهابي‌ها، کل آثار اسلامي را در مکه ويران کردند و آنجا را با خاک يکسان کردند و به صورت يک خاکستان درست کردند که قلب هر بيننده‌اي به درد مي‌آورد.

مجري

حضرت خديجه سلام الله عليها در چه سالي رحلت کردند؟

آن سالي که گويا سال حزن معروف شده است، اين را توضيح بدهيد.

استاد قزويني

آقايان مخصوصا جناب ذهبي در کتاب سير اعلام النبلاء مي‌گويد:

خرجوا من شعب بني هاشم قبل الهجرة بثلاث سنين فتوفي أبو طالب وقبله خديجة بشهر وخمسة أيام وقال الحاكم ماتت بعد أبي طالب بثلاثة أيام.

سير أعلام النبلاء، ج2، ص112

اين‌ها سه سال قبل از بعثت از شعب ابي طالب بيرون آمدند و پس از اين‌که از شعب ابو طالب بيرون آمدند، ابو طالب از دنيا رفت و يک ماه و پنج روز قبل از او هم حضرت خديجه از دنيا رفت و بعد ايشان مي‌گويد: حضرت خديجه سه ماه بعد از حضرت ابو طالب از دنيا رفت.

يعني دو سه ماه بعد از خروج از شعب ابي طالب که واقعاً دوران جانگدازي بود که واقعا حقش است که درباره‌ قضيه شعب ابي طالب چندين جلسه سخن گفته شود و حق مطلب اداء شود.

فداکاري‌هايي که در آنجا ابو طالب سلام الله عليه داشتند که آقايان فضيلت خديجه را حذف کردند و حضرت ابو طالب هم که کافر شد و در جهنم مغزش به جوش آمده است و پدر پيغمبر هم که اهل آتش جهنم است و مادرش هم به همين صورت و اين آقايان چيزي باقي نگذاشتند و مخصوصاً اين‌که شب‌ها ابو طالب سلام الله عليه دستور مي‌داد جاي پيغمبر را يک گوشه‌اي مي‌انداختند بعد از اين‌که يک مقداري هوا تاريکي‌اش بيشتر مي‌شد و پاسي از شب مي‌گذشت، ابو طالب پيغمبر را مي‌آورد وسط جمعيت مي‌خواباند و علي عليه السلام را جاي پيغمبر مي‌خواباند که اگر قريش اول شب از دور جاي پيغمبر را نشان رفتند که يک دفعه نيمه شب شبيخون بزنند و تصميم بگيرند پيغمبر را بکشند به جاي پيغمبر علي کشته شود.

واقعاً خيلي درد آور است و آخرين لحظاتي هم که از دنيا مي‌رفت سفارش نبي مکرم را به آقا علي بن ابي طالب مي‌کند و مي‌فرمايد: علي جان، جعفر نيست؛ ولي از قول من به جعفر بگو جان تو و جان پيغمبر، مبادا از پيغمبر دست برداريد.

من اگر اشتباه نکنم سال 85 بود يا 86 بود که مکه بوديم و نيمه رمضان بود و جناب آقاي بن علوي مالکي که از مخالفين وهابي‌ها و از مجتهدين مالکي مذهب و صوفي مسلک است که ايشان هفته دو روز در مکه درس خارج داشتند و سه روز در مدينه.

نيمه رمضان بود که ايشان از دنيا رفت (اتفاقا شبي که ايشان رحلت کرد ما منزلشان بوديم و با تعدادي از علما به منزلشان رفته بوديم) براي تشيع جنازه اعلام کردند و رفقاي اهل علم همه آمده بودند و ما هم رفته بوديم، خود جناب بن علوي مالکي را نزديک قبر حضرت خديجه که در قسمت شرقي با تقريبا 25 قدم فاصله دفن کردند و شايد جمعيت به قدري ريخته بود که بالاي 30 هزار جمعيت بود که مي‌گفتند: شايد در طول 200 سال گذشته همچين تشييع جنازه در عربستان صورت نگرفته است.

مأمور هم تا دلتان بخواهد ريخته بود؛ ولي خوب قبرستان باز بود و آن‌هايي که مکه مشرف شده‌اند به کسي اجازه نمي‌دهند که وارد قبرستان ابو طالب شود.

حدود 400 متر جلوتر آهن کشيدند که مردم از پشت آن‌ها مي بينند؛ ولي ما آن شب رفتيم داخل قبرستان ابو طالب و من که وارد شدم فقط سعي داشتم ببينم که قبر حضرت خديجه کجا است.

ما سريع از ديوار که حدود 120 سانتي متر بود پريديم و من حدود 20 دقيقه روي قبر حضرت خديجه مشغول زيارت بودم.

يکي از بهترين و با لذت‌ترين و با صفاترين لحظات عمرم آن لحظه بود که روي قبر حضرت خديجه انگشتانمان را داخل خاک کرده بوديم و خاک خيلي نرمي هم بود.

احساس مي‌کردم بوي حضرت بوي حضرت فاطمه زهرا از اين قبر به مشام مي‌رسد.

واقعاً شيعه و سني خودشان را از گريه هلاک مي‌کردند و بحث شيعه و سني هم نبوده است و جمعيتي که در آنجا بودند و آن‌هايي که اطراف قبر بودند و آن‌هايي که روي قبر نشسته بودند از شدت گريه انسان احساس مي‌کرد که روز عاشورا است و اين قدر ضجه مي‌زدند.

من ديدم اين آقايان اهل سنت از اين خاک قبر به عنوان تبرک بر مي‌دارند و من هم مقداري کمي را در دستمالي ريختم و اين را به عنوان تبرک نگه داشتم.

بيننده علي آقا از آلمان

ما در آلمان از برنامه‌هاي خوبتان بسيار استفاده مي‌بريم.

جديدا از طريق اينترنت نمي‌شود برنامه‌‌ها را دانلود کرد و از ديروز تا به حال اين مشکل حل شده است؛ ولي برنامه‌هاي جديد روي اينترنت گذاشته نشده است.

چون ما هر روز برنامه‌ها را دانلود مي‌کنيم چون سر کار هستيم و نمي‌توانيم از طريق ماهواره ببينيم.

استاد قزويني

از کدام شهر آلمان زنگ مي‌زنيد؟

بيننده

ما فرانکفورت هستيم.

استاد قزويني

يک مقداري مشکل در خود اينترنت ايران بود و يک مقداري از مشکلات هم مربوط به سايت ما بود.

ما اين مشکلات را حل کرديم.

وقتي www.velaiattv.com به مشکل برخورد از سايت www.velaiattv.info استفاده کنند.

الان ما تقريبا دو سه تا پايگاه درست کرديم و مشکلاتي است که آقايان مي‌دانند که وضع اينترنت در دنيا چگونه است مخصوصا در ايران که ما اين همه مشکل داريم.

بيننده

اگر علاوه بر برنامه حبل المتين اين برنامه‌هاي جديد مثل کلمه طيبه و سراب و هابيت را که نشان مي‌دهيد روي اينترنت بگذاريد خيلي ممنون مي‌شويم.

بيننده آقاي رضائي از اصفهان (اهل سنت)

وقتي که پيامبر گفت: قلم و دوات بياوريد که چيزي بنويسم که هرگز بعد از من گمراه نشويد وقتي حاضرين که حضرت علي هم از جمله از آن‌ها بود، به حرف پيامبر گوش نکردند، چرا پيامبر چيزي را که مي‌خواست بنويسد به صورت شفاهي به آن جمع نگفت؟

ثروت حضرت خديجه در آن زمان چقدر بوده است و از آن ثروت هم به حضرت فاطمه چيزي رسيده است يا نه؟

آقاي قزويني قول داده بودند که مستند با حضور خودشان درباره مختار نامه در شبکه ولايت پخش کنند که تا امروز اين کار را نکردند.

لطفا اگر مقدور است اين مستند را پخش کنيد.

بيننده آقاي اکبري از بم

ارتحال ام المؤمنين حضرت خديجه سلام الله عليها به حضرت عالي و جناب آقاي قزويني تسليت عرض مي‌کنم.

من صد هزار تومان هزينه کردم در اين شبکه حرمله متأسفانه بارها پشت خط مانده‌ايم و هر کاري که کرديم اين شيادها اجازه ندادند روي خط بياييم.

يکي دو سؤال من قبلاً داشتم و گفتم: اگر جواب من را بدهيد من وهابي مي‌شوم ولي اين‌ها جواب من را ندادند.

سؤالم درباره اجتهاد ابن ملجم بود.

فرض کنيد من سني هستم (خيلي عذر مي‌خواهم من قصد جسارت ندارم) به عنوان يک سني حضرت علي را بلا تشبيه مي‌گوييم خليفه نبوده است و در حد يک صحابي ما قبولش داريم.

شما را به خدا قسم مي‌دهم که فکر کنيد و خدا را شاهد مي‌گيرم مرگ از رگ گردن به شما نزديک‌تر است.

به حرف من که از بم تماس مي‌گيرم فکر کنيد من که پدر و مادر و خواهر و برادرم را از دست داده‌ام فکر کنيد.

در حد يک صحابي و کسي که سخنان نهج البلاغه را فرموده است که همه از اين کتاب و از اين سخنان تجليل کرده‌اند و از اين کتاب استدلال مي‌کنند، آيا ظلم نيست که 200 حديث در کتب شما وجود ندارد؟

در صورتي که از ابو هريره بالغ بر 5 هزار حديث وجود دارد.

ابو هريره کي اسلام آورد؟

من خواهش مي‌کنم از شما حاج آقا که ترجمه کتاب صحيح مسلم و بخاري را در اختيار اين جوان‌ها قرار بدهيد.

مگر ام کلثوم به عائشه نزديک نيست، چند روايت از ام کلثوم بياوريد که درباره پدرش يا برادرش گفته باشد.

کار اين‌ها به جايي رسيده است که دکتر حسين کرد که اخيراً داخل شبکه اين‌ها آمده است آورده‌اند در برنامه خودشان که اين شخص با داماد خودم در چريک‌هاي فدائي خلق بوده است و کمونيست بوده است.

داماد در سال 68 توبه کرد.

شما سؤال کنيد که اين شخص آيا کمونيست بوده است يا نه؟

کار شما به جايي رسيده است که از کمونيست‌ها استفاده مي‌کنيد.

آقاي سجودي هميشه فرياد مي‌زند که من گيلکي هستم.

خيلي از برادران افغاني ما در اين استان‌ها ساکن شدند.

پنج شنبه قبل از ماه مبارک رمضان اين آقا گفت: شما بدون اين‌‌‌‌‌که بدانيد من ولد کي هستم، اين کلمه ولد را افغاني‌ها استفاده مي‌کنند و اگر کليپش را هم خواستيد من تقديم مي‌کنم.

اين ملک عبد الله ملعون اگر بخواهد از آمريکا که فلان کار را انجام بده همان طوري که عبد الله اوجلان را 4 ساعته تو گوني کردند و تحويل ترکيه دادند آيا شيطان ياري را نمي‌توانند بدهند؟

من اين شبکه‌ها را رصد مي‌کنم، چرا به اندازه که از حاج آقا قزويني آن اتهامات و آن حرف‌ها که نثار من باشد نه حاج آقاي قزويني به اين شيطان ياري يک اشاره نمي‌کنيد؟

خدا شاهد است که خط شما يکي است.

استاد قزويني

آن آقايي که نام برده است از قزوين خودش اعتراف مي‌کند: که من خودم خر بودم و از همه خرتر من بودم.

آقاي اکبري اين خيلي براي‌تان کوچک است و بايد برود هم وزن خودش را پيدا کند و با او مناظره کند و عددي نيستند که شما خودتان را کوچک کنيد و بگوئيد که مناظره مي‌کنم.

از کوزه همان تراود که در اوست و خلائق هرچه لائق.

اين آقايان فقط بلد هستند فحش بدهند و اهانت کنند و به يکديگر بَه بَه و چَه چَه بگويند.

اگر واقعا راست مي‌گويند: اين همه از عزيزان ما که (اين‌ها را ما از اين شبکه شناختيم مثل آقاي زارعي و آقاي شريفي و خانم صفائي و ديگر دوستان) تماس مي‌گيريند جواب اين‌ها را بدهند.

حتي اين‌ها توانايي اين را ندارند که 2 دقيقه اين بيايند و در آنجا حرف بزنند و وحشت دارند و هيچ دليلي بر بطلان اين‌ها نباشد اين بهترين دليل است.

ما که بچه طلبه هستيم؛ ولي از امثال آقاي شريفي که حوزه نديده‌اند و دانشگاه نديده است، فرار مي‌کنند و وحشت مي‌کنند و تحمل و توانايي‌ پاسخگويي ندارند.

آن آقا مي‌گويد: علماي اهل سنت چرا از مناظره فرار مي‌کنيد.

جک قرن 21 را هم اين آقا دارد مي‌گويد.

مجري

ما بايد خدا را شاکر باشيم که همچنين شبکه‌هايي در اين عصر به وجود آمده‌اند.

استاد قزويني

اين‌ها واقعاً از الطاف خفيه الهي است.

چند روز قبل که سايت ما به مشکل برخورد، هزاران نفر از داخل و خارج تلفن زدند و ايميل فرستادند حتي بعضي‌ها دسترسي به ما نداشتند مثل خانمي که از استراليا زنگ زده بود به دفتر آيت الله العظمي مکارم شيرازي و آن‌ها تلفن بنده را داده بودند.

من ديدم يک خانمي پشت خط خيلي اظهار لطف و محبت مي‌کند (در استراليا ما آنتن نداريم و دوستان از طريق اينترنت برنامه‌ها را پيگيري مي‌کنند) مي‌گفت: اين شبکه کلمه را ما چند بار ديديم خيلي در ذهن ما اثر منفي گذاشت و شبکه شما را ديديم که آن ذهنيت‌هاي غلط و فاسدي که آن‌ها درست کرده بودند و آن القائات شيطاني برطرف شد.

عشق ما به اهل بيت عليهم السلام مخصوصاً اين دعاي توسل زياد شد و اين شبکه انقلابي در ما ايجاد کرده است.

الان دو سه روزي است که اينترنت نداريم ما احساس مي‌کنيم چيزي گم کرده‌ايم.

من همان جا گفتم که شما پشت کامپيوتر هستيد؟

گفت: بله.

گفتم بنويسيد: www.velaiattv.info

نوشت و گفت درست شد حاج آقا.

به قدري اين بنده خدا خوشحال بود و نگران خودشان و بچه‌هايشان هستند که اين خواهرمان خيلي اصرار داشتند که براي آقا زاده‌شان دعا کنيم.

مي‌گفت: بعضاً اين‌ها با بعضي از دختراني که دين ندارند يا مخالف اسلام هستند، مي‌خواهند با آن‌ها تشکيل زندگي بدهند.

ما خيلي نگران هستيم.

خدا را قسم مي‌دهيم به آبروي خديجه کبري سلام الله عليها همه عزيزان ما چه در داخل و چه در خارج کشور جمهوري اسلامي و بچه شيعه‌ها در هر کجا که هستند بر ايمان و تقواي اين‌ها بيفزايد و بين اين‌ها و بين محمد وآل محمد جدايي ميندازد و زندگي با صفا و اگر دختر هستند شوهر متدين و مسلمان و اگر پسر هستند همسر متدين و با صفا و مسلمان و شيعه به اين‌ها عنايت بفرمايد و زندگي اين‌ها را هر روز خوش‌تر از روز قبل و با صفاتر از گذشته قرار بدهد، ان شاء الله.

دوستان مثل آقاي رضائي را ما بارها جواب داديم اينجا و ايشان به آرشيو نگاه کنند.

در رابطه با قضيه مختار هم بنده عرض کردم: ما اين حريت را داريم و برايمان فرقي نمي‌کند که نقاط ضعف سريال مختار را هم ما داريم و نقاط قوتش را هم داريم؛ ولي همين اندازه که اين‌ها سال گذشته خواستند در مقابله با سريال مختار سريال معاويه حسن و حسين يا سبطين را که شايد تمام اين سريال را جمع مي‌کردند و در يک کفه مي‌گذاشتند و 10 دقيقه سريال مختار را در يک کفه مي‌گذاشتند، اين 10 دقيقه سريال مختار از تمام اين سريال جذاب‌تر بود.

امسال هم اين آقايان که خودشان اعلام کردند که ما 20 ميليون دلار هزينه کرديم براي سريال عمر بن الخطاب البته بعضي از جاها دارد که 100 ميليون دلار هزينه کردند؛ ولي اين‌که ما داريم مي‌بينيم اصلا آنچنان هم بازيگرانش بازيگران حرفه‌اي متناسب با مسائل مذهبي نيستند.

منظره‌هايش يک سري منظره‌هاي دل گير که وقتي نگاه مي‌کنيم گويا تمام غصه سراسر وجود آدم را مي‌گيرد.

يک ربع سريال مختار به تمام اين سريال‌هايشان مي‌ارزد.

اين‌ها معمولا تلاش مي‌کنند که اين بازيگران فقط حرف بزنند و بقدري با يکديگر حرف مي‌زنند که حقيقت در وسط گم مي‌شود.

به نظر من در اين سريال که خواستند خليفه دوم را به عنوان يک قهرمان و يک الگو نشان بدهند (من خيلي بي‌پرده بگويم و از آقايان اهل سنت عذر مي‌خواهم) تا الان که هرچه نشان داده‌اند از سيماي عمر بن الخطاب غالباً توهين بوده و اهانت کردند.

شب گذشته در رابطه با اسلام آوردنش که وقتي ما مي‌گفتيم مردم مي‌گفتند: اين‌ها با قصد و غرض قضايا را نقل مي‌کنند؛ ولي در اين سريال که جناب عمر عصباني مي‌شود و شمشير مي‌گيرد به دستش و مي‌گويد: من بايد پيغمبر را بکشم و استخوان و گوشتش را به هم قاطي کنم.

مي‌رود خانه خواهرش و شوهر خواهرش را مي‌زند داغون مي‌کند و به دهن خواهرش مي‌زند و خون مالي مي‌کند.

نمي‌دانم اين‌ها دنبال چي هستند؟

آقايان اهل سنت اين وهابي‌ها از يک طرف دنبال اين هستند که مردم را از پيغمبر و اهل بيت جدا کنند و با اين سريال‌ها (من دوستانه مي‌گويم) مي‌خواهند جامعه را به خليفه دوم بد بين کنند و تا الان اين طوري بوده است.

البته يک شايعه وجود دارد که اختلافي که ميان عربستان و قطر ايجاد شده است، قطر با اين کارش دنبال ايجاد اختلاف در ميان علماي عربستان سعودي است؛ چون بسياري از عربستان سعودي پخش اين سريال را حرام دانسته‌اند حتي خود مفتي اعظم آل شيخ فتوا بر حرمتش داده است و الازهر فتوا بر حرمت پخش داده است و حدود 60 نفر از علما و شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت و وهابي‌ها فتوا بر حرمت پخشش داده‌اند.

ببينيم از اين قهرماني که درست کرده‌اند قهرمان واقعي مي‌خواهند تحويل دهند يا قهرمان پنبه‌اي مي‌خواهند تحويل دهند.

به اهل بيت مردم را بد بين کردند و به پيغمبر و قرآن و اسلام بد بين کردند.

اين عبارت ابن تيميه را ما بارها گفته‌ايم که مي‌گويد: اکثر صحابه و همه تابعين اين‌ها بغض علي بن ابي طالب را دل داشتند و سب علي را شعار خودشان قرار داده بودند.

اين‌ها دنبال چه قضايايي هستند ما متوجه نشده‌ايم.

من از آقايان اهل سنت مي‌خواهم يک مقداري آگاه و بيدار باشند و فريب وهابيت را نخورند؛ چون اين‌ها دنبال اين هستند که بين شيعه و سني اختلاف بيندازند و بين خود سني‌ها و ميان اشعري و معتزلي اختلاف بيندازند و بين معتزلي و ماتريديه اختلاف بيندازند و بين مالکي و حنفي و حنبلي و شافعي اختلاف بيندازند.

دشمنان از دور شاد هستند.

الان همان طوري که در نامه سرگشاده حضرت آيت الله مکارم شيرازي که امروز خودشان در درس تفسيرشان در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها قرائت کردند، سابقه نداشت در هيچ عصري مسلمان کشي به دست مسلمان مثل عصر حاضر رايج شده باشد.

الان در سوريه مسلمان‌ها به دست مسلمان‌ها کشته مي‌شوند و در بحرين همين طور و در ليبي و مصر همين بود و در عربستان به همين شکل است.

اين‌ وهابي‌ها براي کشته شدن مسلمان‌ها به دست مسلمان‌ها واسطه شده‌اند.

همه آگاه باشيد با ظلم و ظالم در هر لباسي که باشد، چه لباس شيعه و چه لباس سني و چه لباس علوي براي ما فرقي نمي‌کند ظلم ظلم است و محکوم است؛ ولي آيا در کشور سوريه بايد وهابي‌ها دست به دست يهودي‌ها و مسيحي‌ها بدهند و براي مردم سوريه سرنوشت معين کنند يا خود مردم سوريه خودشان بايد سرنوشت‌شان را معين کنند.

در بحرين اگر واقعاً راست مي‌گوييد انتخابات برگزار کنيد و ببينيد مردم چه مي‌خواهند.

در عربستان سعودي انتخابات برگزار کنيد و در سوريه انتخابات بگذاريد و ببينيد چه کسي مخالف انتخابات است؟

ببيند شما رسوا مي‌شويد يا نه؟

پايان.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها