حسینی:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما خوبان بینندگان عزیز و ارجمندی که هماینک بیننده پنجمین قسمت از سلسله برنامههای بررسی مناظرات المستقله در موضوع زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستید، این برنامه بهصورت ویژه تحت عنوان از هیاهو تا واقعیت تقدیم حضور شما میشود، تا بفهمید چقدر هیاهو در مورد مناظره المستقله به پا شد و چه واقعیاتی در مناظره المستقله در جریان بود. البته طبق معمول چهار قسمت قبل بنده، همراه با آقای فرشید شرفی مطالبی را تقدیم حضور شما میکنیم، جناب آقای شرفی سلام علیکم و رحمۀ الله.
شرفی:
و علیکم السلام و رحمۀ الله و برکاته، بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت تمامی شما عزیزان و سروران بزرگوار، با قسمت پنجم در خدمت شما خواهیم بود، إنشاءالله که برنامه مفیدی را بتوانیم تقدیم حضور شما بزرگواران کنیم.
حسینی:
إنشاءالله، از شما جناب آقای شرفی ممنونیم. بینندگان عزیزی که در جلسات گذشته با ما همراه بودند، میدانند در قسمت اول ما کلیاتی را در مورد شبکه المستقله، نقش این شبکه، هدف این شبکه، دیدگاه علمای شیعه و اهل سنت در مورد مناظراتی که برگزار کرد، تقدیم حضور بینندگان عزیز کردیم. در قسمت دوم و سوم تحریفهایی که شبکههای وهابی فارسی زبان در هنگام ارائه این مناظره انجام داده بودند و اعمال کرده بودند، را برای همه نشان دادیم که اینها چقدر مناظره را جابهجا کرده بودند و از الفاظ آیت الله قزوینی که در این مناظره بهصورت تلفنی حاضر بودند، سانسور و حذف کرده بودند، از عبارات آن وهابیها حذف و سانسور کرده بودند و یک مناظرهی جدیدی را تحویل بینندهها داده بودند. در جلسه چهارم که جلسه قبل بود، ما به موضوع حضرت زهرا سلاماللهعلیها و مباحثی که حول هجوم به منزل ایشان در صدر اسلام انجام شده بود با محوریت کتب شیعه پرداختیم، جار و جنجالهایی که وهابیت انجام داده بودند، کنار گذاشته و بحث خالص علمیاش را تقدیم حضور شما میکنیم که جلسه گذشته مربوط به روایات شیعه و درخواستهایی که آنها داشتند، پاسخهایی که آیت الله قزوینی از کتب شیعه داده بود و دیدید چگونه مرحله به مرحله عقبنشینی کردند؛ کتاب خاصی را خواستند که روایت بیاورید، باز هم آیت الله قزوینی جواب داد و در آخر سؤالی را پرسیدند که خود علمای اهلسنت گفته بودند این سؤال معقول نبوده است، هرچند پاسخی را که آیت الله قزوینی به سؤالات قبلی اینها داده بود کاملاً با آنچه که آقایان وهابی درخواست کرده بودند مطابق بود.
شرفی:
در این قسمت ما به روایاتی که حضرت آیت الله قزوینی از کتب اهلسنت قرائت و استدلال خواهیم پرداخت، و با توجه به فرصت محدودی که داریم فقط یک روایت را بررسی میکنیم و إنشاءالله در قسمتهای بعد به روایات دیگر هم خواهیم پرداخت؛ ببینیم حضرت آیت الله قزوینی در مورد این روایت چه گفتهاند و آنها چه پاسخی دادهاند.
حسینی:
بینندگان عزیز، در جلسه اول موضوع را برای شما مشخص و تبیین کردیم که اصل بحثی که در هشت شب المستقله برگزار شد، قضیه شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها نبوده بلکه بررسی زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها بود. اما آقایانی که در المستقله بودند، کمکم قضایا را به سمت قضایایی که در صدر اسلام در مورد هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود کشاندند و شبکههای وهابی فارسی زبان هم این مناظرات را تغییر دادند و تمام سعی و تلاش خود را کردند که موضوع مناظره را شهادت یا وفات حضرت زهرا سلاماللهعلیها به معنای مرگ طبیعی جلوه بدهند. اما ببینیم که خود آقایانی که در شبکه المستقله بودند، یکی از محوریترین ادعاهایشان در مورد حضرت زهرا سلاماللهعلیها چه بود و از کجا این قضایا شروع شد؟ بعد إنشاءالله مطالبی را خدمتتان عرض خواهیم کرد. کلیپ جناب آقای الحسینی در شبکه المستقله را باهم دیگر ببینیم.
کلیپ:
الحسینی: به اجماع اهلسنت در دوران خلفای راشدین و صحابه حضرت زهرا سلاماللهعلیها باعزت و کرامت بودند.
حسینی:
جناب آقای الحسینی گفتند که اجماع اهلسنت و جماعت بر این است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در زمان صحابه و خلفا، باکرامت و عزت زندگی کرده است. یعنی بحث از زندگی باکرامت و عزت حضرت زهرا سلاماللهعلیها آغاز شد.
شرفی:
بله! اما اینها ادعاهای اولیهای بود که در آن برنامهها مطرح شد، یعنی در آن شبهای مناظره، اول با این ادعاهای سخیف و غیرعلمی و صرفاً احساسی شروع کردند، و وقتیکه به بحث علمی میرسد اینها همان اول مثل آقای «أبو شوارب» که کلیپش را خواهیم دید، گفتند که اصلاً و ابداً حتی یک روایت صحیح مبنی بر هجوم به بیت مبارک حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها وجود ندارد!
ما در برنامه قبل در مورد روایات شیعه بهصورت مفصل بحث کردیم که حضرت آیت الله قزوینی به آنها استدلال کردند، در مورد آنها ما در اینجا هم صحبت کردیم، حتی اسکن برخی از کتابها در اثبات عقیده شیعه و آن چیزی که حضرت آیت الله قزوینی فرمودند نمایش داده شد و این ادعاها باطل شد. اما در مورد کتب اهلسنت هم طبیعتاً ادعای اینها به همین شکل بود. یعنی قائل به این بودند که هیچ روایت صحیحی نه در کتب شیعه و نه در کتب اهل سنت مبنی بر هجوم نیست. کتب شیعه را ما ثابت کردیم که آنها دروغ گفتند، اما در مورد کتب اهلسنت ادعای آقای «أبو شوارب» را ببینیم که ادعای کلی است، إنشاءالله برخواهیم گشت و در خدمت شما بینندگان عزیز خواهیم بود.
کلیپ:
أبو شوارب:
بحثهای ما در قسمتهای گذشته به روشنی ثابت کرد که علمای شیعه حتی یک روایت صحیح در اثبات این هجوم ندارند. اصلاً هیچ روایتی با سند صحیح در اثبات این هجوم وجود ندارد.
شرفی:
باهم دیگر دیدیم که ادعای آقای أبو شوارب این بود که حتی یک روایت صحیح مبنی بر هجوم وجود ندارد. اما جناب حسینی عزیز، موضوع آن مناظرات چه بود؟ زندگانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها. اینها همه آن مسائل مثل فدک، مظلومیت حضرت زهراء سلاماللهعلیها در زمان خلفای راشدین به تعبیر آقای الحسینی -که البته حضرت زهراء سلاماللهعلیها فقط اوایل خلافت خلیفه اول را درک کردهاند و خلافت سایر خلفاء را را درک نکردند و اینکه چطور ایشان در زمان آنها هم حیات داشتند، آقای الحسینی باید پاسخ بدهند- به هر جهت اینها موضوعات اساسی مثل فدک و مظلومیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها را رها کردند و به هجوم و موضوعات بعد از هجوم رسیدند. آقای «أبو شوارب» در مورد هجوم هم این ادعا را مطرح کرد و به صورت جدی هم گفتند، یعنی حتی یک روایت صحیح نه در کتب شیعه و نه در کتب اهل سنت وجود ندارد.
همانطوری که عرض کردم، کتب شیعه را بحث کردیم و ثابت کردیم که شهادت و کسر ظهر و سقطجنین وجود دارد؛ اما ما در مورد کتب اهلسنت میخواهیم بحث کنیم. حضرت آیت الله قزوینی در برنامههایی که در شبهای مناظره برگزار شد، به چهار روایت اشاره داشتند. یکی از این روایات در کتاب مصنف ابن ابی شیبه وارد شده است، ایشان این روایت را در آنجا خواندند و تصحیح کردند. کلیپ اولین بخش از کلام حضرت آیت الله قزوینی در مداخله و تماسهایی که داشتند را باهم ببینیم که ایشان چه روایتی را آوردند و به چه کیفیتی است، إنشاءالله در خدمت شما و بینندگان عزیز خواهیم بود.
کلیپ:
آیت الله حسینی قزوینی:
همچنین در کتاب مصنف ابن ابی شیبه جلد 8، صفحه 574 نقل شده است و روایت صحیح است.
شرفی:
این استدلال حضرت آیت الله قزوینی که با همدیگر دیدیم، و ما در این بخش از کلیپ صرفاً روایت را آوردیم، إنشاءالله در مورد این روایت و سایر روایات، وارد مباحث مفصل هم خواهیم شد.
حسینی:
مباحثی که تقدیم حضور شما میشود، برای این است که پله پله پیش برویم و ببینیم چه اتفاقاتی در المستقله رخ داد؟ خیلی از مطالبی که میخواهیم برای شما به نمایش بگذاریم، لزوماً ترتیب زمانی مناظره نیست ولی سعی کردیم برای بینندگان عزیز اینها را بهصورت مفهومی بچینیم. همانطوری که شما فرمودید آیت الله قزوینی روایت را از کتاب مصنف ابن ابی شیبه آدرس دادند و فرمودند که سند این روایت صحیح است. اما پاسخ جناب آقای الحسینی را نسبت به روایت مصنف ابن ابی شیبه ببینیم.
کلیپ:
الحسینی:
سخنم در مورد حرفهای آیت الله قزوینی بود، همه دلایلی که دیروز مطرح کردند، روایاتی منقطع، غیر صحیح و جعلی بودند و از کتابهای بدون سند نقل کردند. بعضی از این کتابها در قرن هشتم هجری تألیف شدهاند، چگونه در مورد قرن اول صحبت میکند؟ مشکل اینجاست که وقتی آیت الله قزوینی از آوردن حتی روایت صحیح عاجز ماند...
حسینی:
این از پاسخهای جناب آقای الحسینی نسبت به روایت مصنف ابن ابی شیبه بود، ایشان گفتند که روایاتی که آیت الله قزوینی میآورد، که باز تأکید میکنم چندین روایت بود و یکیاش روایت مصنف ابن ابی شیبه بود که میخواهیم در این برنامه به آن بپردازیم. گفتند این روایتها بدون سند و موضوع و مرسل و جعلی است و در قرن هشتم نقل شده است.
ما ببینیم کتاب مصنف ابی شیبه در چه قرنی نگاشته شده است؟ این کتاب مصنف في الأحاديث والآثار لحافظ عبدالله محمد بن أبي شيبة الكوفي، چیزی که بر جلد همین کتاب است متوفی سال 235 ميباشد، یعنی در قرن سوم! قرن هشتم کجا بود؟ پس این از جواب اولی که جناب آقای الحسینی دادند. اما ایشان گفتند که این روایات موضوع، جعلی و بدون سند است! شما اگر جلد کتاب مصنف را دیده بودید، چنین ادعایی را مطرح نمیکردید. اما نسبت به این ادعای آقای الحسینی، آیت الله قزوینی با آن درایت و علمی که نسبت به رجال داشتند، این روایت را بررسی کردند. باهم دیگر بررسی روایت ابن ابی شیبه را در مورد هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها در شبکه المستقله ببینیم
کلیپ:
آیت الله حسینی قزوینی:
و روایت ابن ابی شیبه نیز صحیح است و هیچ شکی در سند آن نیست، ولی از آنجا که در دو دقیقه وقت امکان نقل تمام مطالب وجود ندارد، فقط به صورت گذرا اشاره میکنم که محمد ابن بشیر به شهادت ابن حبان ثقه است، و همچنین رازی در الجرح والتعدیل همین را گفته است. عبیدالله ابن عمر نیز ثقه است، و نسائی او را توثیق نموده است. زید بن اسلم ثقه است و ذهبی در سیر اعلام النبلاء او را توثیق کرده است. اسلم القریشی العدوی را نیز عجلی و ابوذرعه توثیق نموده است. پس این روایت بر اساس مبانی برادران اهلسنت صحیح السند است.
قزوینی:
و برادر الحسینی باید چارهای برای این موارد بیندیشد.
هاشمی:
جناب آقای قزوینی یک لحظه! در همینجا توضیح سریعی از دکتر «أبو شوارب» بشنوید.
حسینی:
ملاحظه فرمودید آیت الله قزوینی در شبکه المستقله تمام رجال روایت مصنف ابن ابی شیبه را بررسی کردند. بالطبع افرادی که در مناظره، طرف مقابل آیت الله قزوینی بودند باید پاسخی را میدادند که بینندگان احساس کنند جوابی نسبت به این بررسی سندی داده شده است.
شرفی:
لذا آقای «أبو شوارب» وارد شدند و ادعاهای بعضاً مضحک و خلاف حقیقت را مطرح کردند. در پاسخ ایشان به روایت ابن ابی شیبه کلیپی آماده است، ببینیم.
کلیپ:
أبو شوارب: فقط یک مورد آخر فقط، جناب آقای دکتر محمد اجازه بدهید! کتاب مصنف ابن ابی شیبه اولاً روایت صحیح را ذکر نمیکند، بله در آن احادیث و آثار صحیح، حسن و ضعیف آمده است.
شرفی:
دیدیم که آقای «أبو شوارب» گفتند که ابن ابی شیبه هر چه که نقل کند، صحیح نیست! جناب آقای حسینی آیا واقعاً این پاسخ به آن روایت است یا خیر؟ مگر آیت الله قزوینی گفتند همه روایات مصنف صحیح است؟ هیچکس چنین ادعایی را نکرده است. نه عالم اهل سنت، نه عالم شیعه و نه آیت الله قزوینی در آن برنامهها نگفتند روایات مصنف ابن ابی شیبه همهاش صحیح است.
حسینی:
فقط بررسی کردند.
شرفی:
بله تمام رجال آن روایت را بررسی کردند و گفتند اینها ثقه هستند، سند هم صحیح است. اما این ادعا هیچ ارتباطی با متن یا سند آن روایت نداشت. اما این آقای «أبو شوارب» یک ادعای دیگری را هم در مورد سند این روایت مطرح کردند؛ ادعای اولشان که اصلاً علمی نبود و ارتباطی با بحث نداشت، ادعای دوم ایشان علمیتر است و ارزش این را دارد که در مورد آن بحث شود. با هم ببینیم ایشان چه گفته است؟
کلیپ:
أبو شوارب:
نکته بسیار مهم دیگر این است که راوی اصلی این خبر یعنی اسلم غلام عمر بن خطاب شاهد واقعه نبوده است، چو عمر بن خطاب او را بعد از وقوع این اتفاق از مکه آورد. یعنی در زمان بیعت با ابوبکر صدیق و وقت نزاع بر سر فدک در مکه بوده است. ثانیاً همانگونه که دیروز اشاره کردم و تکرار میکنم راوی این روایت اسلم غلام عمر ابن خطاب است. حضرت عمر او را از مکه در موسم حج و حداقل شش ماه بعد از وقوع حادثه خرید. گرچه راوی عادل و راستگو و از رجال بخاری است اما شاهد حادثه نبوده است.
شرفی:
این آقای «أبو شوارب» بود که ادعاهای خیلی جالبی را مطرح کردند، حداقل از ادعای قبلیشان علمیتر است. گفتند در سند روایت فردی به نام اسلم وجود دارد که این اصلاً آن قضیه را درک نکرده است. در دو جا هم ایشان گفتند، یکبار در شبی که حضرت آیت الله قزوینی اصلاً حضور نداشتند، و یکی هم در جای دیگر این را باز تکرار کردند. یعنی تنها ایرادی که تا اینجا به سند گرفتند، این بود که اسلم در اسناد روایت ابن ابی شیبه است و او اصلاً این ماجرا درک نکرده است که بخواهد نقل کند و ما بگوییم سند صحیح است. این ادعای آقای «أبو شوارب» بود.
حسینی:
ملاحظه فرمودید ما جوابهای آنها به مطالب آیت الله قزوینی را برای شما به صورت مبسوط پخش میکنیم، تا خودتان قضاوت کنید که پاسخهای آنها نسبت به عبارت آیت الله قزوینی واقعاً پاسخهای قانع کنندهای است یا خیر. تا اینجا دیدید که آقای «أبو شوارب» دو استدلال آورده بودند، البته من باید اینجا یک نکته را خدمتتان عرض کنم اینکه مطالب و کلیپهایی که ما برای شما پخش میکنیم، از کلیپهای پخش شده در شبکههای وهابی فارسی زبان است، و ما سعی کردیم در این قسمت اصلاً از کلیپهای سانسور شده استفاده نکنیم، تا به شما ثابت کنیم که همان مناظرهای را که شبکههای وهابی سانسور کردند هم نتیجهاش شکست وهابیها بوده است. یعنی این آقایان وهابی هر کاری کردند نتوانستند از قضایای مناظره المستقله فرار کنند. آقای الحسینی هم روایت ابن ابی شیبه را پاسخ دادند. استدلالهای جناب آقای الحسینی را هم میشنویم، برمیگردیم و آماده میشویم که پاسخ آیت الله قزوینی را هم إنشاءالله دریافت کنیم.
کلیپ:
الحسینی:
روایت دوم از ابن ابی شیبه است که زیاد تکرار میکنند، اولاً مؤلف این کتاب نیز شرط صحت را در نظر نگرفته است، مصنف ابن ابی شیبه 26 جلد است که حاوی بیش از 36 هزار روایت است. در آن روایات صحیح، ضعیف و دروغین وجود دارد. و این روایت از اسلم غلام عمر که ایشان در زمان بیعت آنجا حاضر نبوده و در مکه بوده است و حوادث مذکور مربوط به مدینه است. ایشان بعد از شش ماه از حادثه به مدینه آمدند.
حسینی:
بله این هم جناب آقای الحسینی بودند. دیدید که دقیقاً پاسخهای «أبو شوارب» و الحسینی یکی بود. پاسخ اینها به روایت مصنف ابن ابی شیبه دو محور کلی داشت، یک: آقای ابن ابی شیبه در مصنف خود شرط نکرده است که هر آنچه بیاورد صحیح باشد! مگر آیت الله قزوینی شرط کرده است که فقط روایت صحیح بیاورد؟ آیت الله قزوینی روایت را آوردند و بررسی کردند. مگر چند کتاب از کتب اهلسنت شرط کردهاند هرچه که در آن کتابها باشد سندش صحیح است؟ آیا اهلسنت به خاطر اینکه مثلاً فلان نویسندهی کتابشان شرط نکرده است تمام روایتش صحیح باشد، مجموع کتاب را کنار میگذارند؟ یا اهلسنت وقتیکه ببینند هر روایتی که در کتبی غیر از بخاری و مسلم آمده است، میگویند که این کتاب چون شرط صحت نشده است، روایت را کنار میگذاریم؟! چنین پاسخی واقعاً معقول نیست. و اگر چنین شبههای هم مطرح شود پاسخش همان بررسی رجالی است که آیت الله قزوینی در مورد این روایت انجام دادند. نکته دوم که نیاز به پاسخ دادن هم داشت و شبههاش شبهه علمی هم میتواند باشد، این بود که اسلم، راوی روایت مصنف ابن ابی شیبه، در زمانی که هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها رخ داده، در مدینه نبوده است؛ اما اینکه کجا آمده است که در مدینه نبوده، چه روایت صحیحی دلالت بر این دارد، چه موضوعی میتواند این را برساند که قطعاً اسلم در آن زمان در مدینه نبوده است؟ این پیشکش وهابیها و انتظار نداریم خیلی علمی در اینجا ظاهر بشوند. اما پاسخ آیت الله قزوینی نسبت به این ایراد را ببینیم، بعد شما عزیزان خودتان قضاوت کنید.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
در قسمت گذشته به روایت اول از ابن ابی شیبه اشاره شد و گفتم که تمام راویان این حدیث ثقه هستند. غیر از آنچه که برادر عزیز «أبو شوارب» گفتند که امکان نداشته که اسلم غلام عمر این قضیه را روایت کرده باشد، چون عمر ابن خطاب شش ماه بعد از این قضیه او را از مکه خریده بوده است. اولاً برادران عزیز! مزی که از ارکان رجالی علمای اهلسنت است، میگوید: اسلم غلام عمر زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را درک نموده است. تهذیب الکمال، جلد دوم، صفحه 530. ثانیاً خریده شدن او از مکه بعد از گذشت شش ماه از این قضیه دلالت نمیکند که اسلم غلام عمر شاهد این قضیه نبوده است، چون امکان دارد که در زمان حادثه همراه با صاحبش در مدینه بوده باشد و بعداً به مالکیت عمر ابن خطاب درآمده باشد. این روایت ابن ابی شیبه در المصنف، جلد 8، صفحه 572، را با وثاقت راویانش ذکر نمودم. اگر خواستید میتوانم آن را تکرار کنم.
حسینی:
پاسخهای آیت الله قزوینی نسبت به تنها ایرادی که آقایان وهابی توانسته بودند به روایت مصنف ابن ابی شیبه بدهند را دیدیم و شنیدیم. بینندگان ما قضاوت کنند که پاسخ آیت الله قزوینی قانع کننده است یا خیر؟ نه به ادعای طرفهای آیت الله قزوینی در مناظره المستقله که بدون سند و مدرک یک مطلبی را مطرح میکردند، با اینکه دستشان باز بود و شبهای بعد نیز برنامه رفتند و در مناظرات آیت الله قزوینی مطالبی را گنجاندند، نه به آیت الله قزوینی که به صورت تلفنی از قم در آن مناظرات حاضر شده بودند، هر سؤالی که پرسیدند و هر ایرادی که وارد کردند، آیت الله قزوینی جواب داد و این پاسخ به روایت اصلی هم بود. یعنی دو ایرادی که گرفته بودند را آیت الله قزوینی پاسخ دادند، پس در نتیجه سند روایت باید ثابت شده باشد.
شرفی:
صحیح و ثابت است؛ اما بعد از اینکه روایات شیعه را که آیت الله قزوینی ثابت کردند که روایات شیعه در مورد شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها و نه فقط مظلومیت، صحیح و متواتر است، در مورد کتب اهلسنت هم روایت را از ابن ابی شیبه دیدیم، که حضرت آیت الله قزوینی سنداً ثابت کردند که صحیح است، پاسخ به اشکالی که در مورد اسلم هم گرفته شده بود، باهم دیگر دیدیم، همه بینندگان هم إنشاءالله خودشان قضاوت کنند.
اما بعد از همه این مسائل آقای حسن الحسینی وهابی گفتند ما یک روایت صحیح میخواهیم. خیلی عجیب است، فکر کنم اول ادعا را ببینیم شاید بینندگان باور نکنند که بعد از این همه استدلال، این آقایان وهابی میگویند ما فقط یک روایت صحیح میخواهیم!
حسینی:
تا اینجا ما فقط در مورد یکی از آن روایاتی که آیت الله قزوینی در آن مناظره از کتب اهلسنت مطرح کردند بحث و صحبت میکنیم
شرفی:
باهم ادعای آقای حسن الحسینی وهابی را ببینیم که ایشان بعد از همه این روایات و استدلالها و اقوال علمای اهلسنت و علمای شیعه، چه درخواستی داشتند؟
کلیپ:
الحسینی:
ثانیاً، اگر این مسئله را بررسی کنیم خواهیم دید که حتی دلیل صحیح و مستند در اثبات آن نیست. و همانگونه که دیروز گفتم و امروز تکرار میکنم و دکتر «أبو شوارب» هم نیز تکرار کردند ما فقط یک روایت با سند صحیح در مورد این قضیه میخواهیم تا در مورد آن بحث کنیم. درحالیکه ما احتیاجی به فروانی تعداد نفرات و اسامی نداریم، آنچه که ما به آن احتیاج داریم فقط یک روایت صحیح است.
شرفی:
بینندگان عزیز با همدیگر دیدیم آقای حسن الحسینی نه یکجا بلکه چندین بار در شبهای متعدد و بعد از قرائت بسیاری از این روایات که صحت آنها اثبات شد و خود آیت الله قزوینی هم در آنجا این روایات را سنداً و متناً اثبات کردند، اینها بازهم میگفتند یک روایت صحیح بیاورید! برای بنده عجیب است، شما اگر توضیحی دارید بفرمایید.
حسینی:
تنها علت این تکرارشان مبنی بر اینکه شما روایت صحیح نیاوردید، عجز آنان در این مناظرات بود. چون واقعاً آن روایت مصنف را شما چهکار کردید؟ چه پاسخی به روایت مصنف دادید، که گفتید روایت صحیح نیاورید؟ جالب است آنان اینکه اسلم در آن قضایا در مدینه نبوده است را بعد از پاسخ آیت الله قزوینی چند بار تکرار میکردند! آیت الله قزوینی این را به شما پاسخ داد! چند بار این سؤال تکراری را میپرسید؟ آنان فکر نمیکردند که آیت الله قزوینی همانجا این پاسخ را نسبت به روایت ابن ابی شیبه بدهد.
اما تا اینجا ثابت شد وقتیکه تمام رجال روایتی که مورد بررسی قرار گرفت و صحت سندش ثابت شد، برای آقای الحسینی حجت نبود! مگر تعریف ایشان از سند صحیح چه بود که اینقدر روی آن اصرار میکرد؟ کلیپی آماده کردهایم، بینندگان عزیز ببینید درخواست ایشان راجع به این روایت چیست؟
کلیپ:
الحسینی:
یک عالم معتبر اهلسنت یافت نمیشود که این روایت را قبول داشته باشد و یا آن را تصحیح کرده باشد.
حسینی:
ملاحظه فرمودید که آقای الحسینی در مناظره المستقله گفت هیچ عالم معتبری این روایات -یعنی روایات هجوم- را تصحیح نکرده است! بینندگان عزیز دوست دارید تصحیح این روایت را از چه کسی برای شما بیاوریم؟ آقای الحسینی که الآن مناظرات تمام شده است، دوست دارید از چه شخصی آورده شود؟ چه شخصی را برای آقای الحسینی بیاوریم که این روایت را تصحیح کرده است و آقای الحسینی قبول کند که درست است؟ آقای شرفی از چه کسی تصحیح دارید؟
شرفی:
ما تصحیح همین روایت را از کتاب خود آقای حسن الحسینی میآوریم؛ کتاب «موسوعۀ الحسن و الحسین»، دار المحبۀ جمعیۀ الآل و الاصحاب -یعنی همانجایی که خود ایشان از آن مؤسسه آمده بودند و در معرفی ايشان هم آقای الهاشمی گفتند، آقای الحسینی از جمعیت آل و اصحاب هستند- بابی تحت عنوان «محبّة الفاروق لعليّ والزّهراء»(محبت خلیفه دوم نسبت به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما) وجود دارد که در ذیل آن مينویسد:
أمَّا موقف عمر من بَضعة النبي ص وأم الحسنين السبطين
موسوعۀ الحسن و الحسین ص 191، اسم المؤلف: السید حسن الحسینی، دار النشر: مؤسسۀ الریان
دیدگاه عمر نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها پاره تن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و مادر امام حسن و امام حسین علیهما السلام
ایشان میخواهند در این زمینه توضیح بدهد و به یک روایت استناد میکند و میگوید:
فممّا قاله لفاطمة الزّهراء : «يا بنت رسول الله ص، ما أحدٌ من الخلق أحبّ إلينا من أبيك، وما أحدٌ من الخلق بعد أبيك أحب إلينا منك»
موسوعۀ الحسن و الحسین ص 191، اسم المؤلف: السید حسن الحسینی، دار النشر: مؤسسۀ الریان
این روایت را از کجا نقل میکنند؟ ایشان آدرس میدهد به:
مصنف ابن أبي شيبة (14/567) وإسناده صحيح. فهذا هو الثابت الصحيح، والذي ينسجم مع روح ذلك الجيل وتزكية الله له.
موسوعۀ الحسن و الحسین ص 191، اسم المؤلف: السید حسن الحسینی، دار النشر: مؤسسۀ الریان
مصنف ابن ابی شیبه، جلد چهاردهم صفحه 567 و سند این روایت هم صحیح است. این آن چیزی است که (در مورد دیدگاه خلیفه دوم نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها ثابت و صحیح است)
این عبارتی که آقای حسن الحسینی از مصنف ابن ابی شیبه آوردند، همان روایتی است که خود ایشان انکار میکردند، میگفتند این روایت ضعیف است. اما ایشان چهکار کردهاند؟ ایشان بخش اول روایت مصنف را آوردهاند و ادامه را حذف کردهاند و نقل نکردهاند. یعنی تدلیس! ادامه این روایت هجوم را ثابت میکند و اینکه عمر میخواست چهکاری انجام بدهد و چه اعمالی در آنجا نسبت به بیت صدیقه طاهره سلام الله علیها قرار بود انجام شود؟!
حسینی:
بله ملاحظه فرمودید خود آقای حسن الحسینی که میگفت این روایت ضعیف است و هیچ عالم معتبری این روایت را تصحیح نکرده است، خودشان این روایت را در کتابشان تصحیح کردهاند، اما آن بخشی که در مورد هجوم بوده است را از این روایت سانسور کردهاند. خیلی جالب است که در خلال همین مناظره، این بخشی را که ایشان در کتاب موسوعۀ الحسن و الحسین به نقل از مصنف ابن ابی شیبه نقل کردند و مقدمه همان روایت هجوم است را خودشان خواندند. باهم دیگر این کلیپ را ببینیم.
کلیپ:
الحسینی:
ثالثاً در این روایت در صورت صحت آن مدح و ثنای حضرت فاطمه است، عمر بن خطاب میگوید: ای دختر رسول الله! به خدا قسم کسی محبوبتر از پدرت نزد ما نیست و بعد از پدرت کسی محبوبتر از شما نزد ما نیست. پس اگر این روایت را ثابت کنی، باید محبت عمر نسبت به فاطمه را نیز بپذیری.
حسینی:
دیدید که ایشان بخش اول از روایت مصنف ابن ابی شیبه که روایت در مورد هجوم بود، را در المستقله خواندند و این بخش همان بخشی است که در کتابشان آورده بودند. ولی تتمه این روایت، روایت هجوم است. آقای شرفی بزرگوار به بینندگان نشان بدهید این روایت در کتاب المصنف به چه صورت است؟
شرفی:
بله! آقای ابن ابی شیبه متوفای قرن سوم در کتاب مصنف فی الاحادیث و الآثار همین حدیثی که آقای حسن الحسینی تصحیح کردند اما خودشان هم بریدند و سند حدیث را که ثابت شد صحیح است مینویسد:
(4) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، نا عُبَيْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ، حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ، عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ , فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ , وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ , وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 8 ص 572، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دارالفكر-بيروت، الطبعة: الأولى 1409هـ - 1989م، تحقيق: سعيد محمد اللحام.
هنگامى كه مردم با ابوبكر بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، اين خبربه عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت
اینجا آن تکهای است که آقای حسن الحسینی نقل كردند اما بقیهاش را در کتابشان نیاوردند. گفتند سند این روایت صحیح است. آدرس هم به کتاب مصنف و همین روایت دادند. اما ادامه روایت چه میگوید:
وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ ; أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ.
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 8 ص 572، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دارالفكر-بيروت، الطبعة: الأولى 1409هـ - 1989م، تحقيق: سعيد محمد اللحام.
ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.
این چیزی است که آقای حسن الحسینی هیچ اشارهای به آن نکردند که خلیفه دوم میگوید که بنده بهعنوان خلیفه یا بهعنوان نائب خلیفه اول بیایم و دستور بدهم که خانه را با اهلش و با کسانی که داخلش هستند آتش بزنند! آیا این نشانه محبت است؟ سپس آقای حسن الحسینی همین روایت را در کتاب خودش میآورند و تصحیح میکنند و میبُرند و تدلیس میکنند، بعد میگویند ببینید این نشانه حب و محبت صحابه و خلفاء نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها است! و در ادامه روایت میگویند زمانی که خلیفه دوم خارج شد:
قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 8 ص 572، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دارالفكر-بيروت، الطبعة: الأولى 1409هـ - 1989م، تحقيق: سعيد محمد اللحام.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، هنگامى كه علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد!»
یعنی عمر قسم خورد که خانه را آتش خواهد زد و حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها هم قسم میخورند که عمر این کار را خواهد کرد. و در ادامه میگوید:
فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ , فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ , فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ.
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 8 ص 572، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دارالفكر-بيروت، الطبعة: الأولى 1409هـ - 1989م، تحقيق: سعيد محمد اللحام.
افرادی که داخل بیت بودند خارج شدند و بیعت کردند. در این باره هم توضیحاتی وجود دارد ولی این ثابت شد که آقای حسن الحسینی روایتی را آوردند، تدلیس کردند و بریدند و دقیقاً خلاف آن چیزی که روایت میگوید را نتیجه گرفتند. روایت را هم خود ایشان تصحیح کردند.
حسینی:
الآن که دیدیم خود آقای حسن الحسینی روایات مصنف ابن ابی شیبه را تصحیح کردند، به نظرم جا دارد یکبار دیگر باهم ببینیم و بشنویم که ادعای آقای حسن الحسینی چه بود؟
کلیپ:
الحسینی:
یک عالم معتبر اهلسنت یافت نمیشود که این روایت را قبول داشته باشد و یا آن را تصحیح کرده باشد.
حسینی:
آقای حسن الحسینی! آیا شما خودتان را عالم اهلسنت میدانید یا نه؟ خودتان روایت را تصحیح کردید. اما آیا به اینجا ختم میشود؟ خیر! افراد دیگری هم هستند که این روایت مصنف ابن ابی شیبه را تصحیح کردهاند. یکی از این افراد جناب آقای حسن بن فرحان مالکی است که برای مناظره چند جلسهای در در شبکه المستقله حاضر بودند و در بحثها شرکت داشتند.
در مناظره المستقله آیت الله قزوینی مطالبی را به نقل از آقای حسن بن فرحان گفتند، منتها در شبکههای وهابی فارسی زبان سانسور و حذف شد، که ما در آن جلساتی که به بحث حذف و سانسورها میپرداختیم اشارهای به آن داشتیم. اما جناب آقای بن فرحان المالکی کتابی تحت عنوان «قراءة في كتب العقائد المذهب الحنبلي نموذجا» دارند و در مورد اتفاقاتی که در زمان خلافت خلفاء بوده، میگوید:
ولكن حزب علي كان أقل عند بيعة عمر منه عند بيعة أبي بكر الصديق نظراً لتفرقهم الأول عن علي بسبب ما رواه من بوادر الفتنۀ التی انتهت بمداهمة بيت فاطمة في أول عهد أبي بكر وإكراه بعض الصحابة الذين كانوا مع علي على بيعة أبي بكر فكانت لهذه الخصومة والمداهمة (وهي ثابتة بأسانيد صحيحة) ذكرى مؤلمة لا يحبون تكرارها.
قراءة في كتب العقائد المذهب الحنبلي نموذجا ص 46، اسم المؤلف: حسن بن فرحان المالكي، دار النشر: مرکز دراسات التاریخیۀ، الطبعة: الثالثۀ 1430هـ - 2009م.
«طرفداران علي علیهالسلام در زمان بيعت با عمر، كمتر از زمان بيعت با ابوبكر بودند؛ چون در آغاز خلافت ابوبكر فتنهای صورت گرفت که در نهایت موجب هجوم به خانه فاطمه سلاماللهعلیها شد و به همين جهت بعضى از صحابه از بيعت با ابوبكر اكراه داشتند. اين مدعا با سندهاى صحيحى كه وجود دارد، ثابت شده است و خاطره دردناکی است که تکرار آن را دوست ندارند.
این هجوم با سندهای صحیح - و نه به یک سند صحیح - ثابت شده است؛ سندهای متعدد که این سندها هم صحیح است در مورد هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها وجود دارد. خیلی جالب است، اگر ما به پاورقی همین کتاب مراجع کنیم، میبینیم که ایشان نکته خیلی عجیب و جالبی را نقل میکند که:
كنت أظن المداهمة مكذوبة لا تصح، حتى وجدت لها أسانيد قوية منها ما أخرجه ابن أبي شيبة في المصنف بسند صحيح عن أسلم مولى عمر وغير ذلك.
قراءة في كتب العقائد المذهب الحنبلي نموذجا ص 46، اسم المؤلف: حسن بن فرحان المالكي، دار النشر: مرکز دراسات التاریخیۀ، الطبعة: الثالثۀ 1430هـ - 2009م.
«من در ابتدا فكر مىكردم قصه هجوم دروغ است و صحت ندارد؛ تا این که سند محکم برای آن پیدا کردم؛ از جمله روایتی که ابن أبی شیبه در کتاب المصنف خود با سند صحیح از اسلم غلام عمر نقل کرده است».
میگوید من هم مثل آقای الحسینی و مثل دیگران گمانم بر این بود که جریان هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها صحیح نیست، و سند صحیح ندارد. تا زمانی که سندهای صحیحی برای این هجوم دیدم. از جمله روایتی که ابن ابی شیبه در کتاب مصنف از همان اسلم که این آقایان میگفتند در قضیه نبود با سند صحیح آورده است!
میگوید نمونه روایتی که من دیدم سندش صحیح است اما هجوم را ثابت میکند، روایتی است که آقای ابن ابی شیبه آورده است. پس آقای حسن بن فرحان هم روایت مصنف ابن بی شیبه را مثل آقای الحسینی تصحیح کردهاند. و آیت الله قزوینی در خلال المستقله به همین قضیه اشاره کردند. یعنی اقوال علمای اهلسنت را هم در تأیید قضایای هجوم آوردند، اما شبکههای وهابی فارسی زبان، عبارتی که در مورد حسن بن فرحان بود را از کلام آیت الله قزوینی حذف و سانسور کردند، چرا که افراد وهابی که در المستقله بودند، پاسخی نسبت به این عبارت نداشتند.
شرفی:
و ماجرای تصحیح روایت مصنف ابن ابی شیبه به همینجا هم ختم نمیشود. فقط آقای حسن بن فرحان یا فقط خود آقای حسن الحسینی که انکار هم میکردند صحت روایت را تایید نکردهاند بلکه حتی علمای وهابی و علمای سلفی هم این روایت را تصحیح کردهاند. بهعنوان نمونه، کتاب مصنف لابن ابی شیبه با تحقیق آقای دکتر الاستاذ سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ابو حبیب الشثری، که مقدمه کتاب را هم پدر ایشان نوشتهاند که هردو از علمای سرشناس وهابی هستند مینویسد:
39827- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِیهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِینَ بُویِعَ لِأَبِی بَکْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ یَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیُشَاوِرُونَهَا وَیَرْتَجِعُونَ فِی أَمْرِهِمْ , فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِکَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَیْنَا مِنْ أَبِیکِ , وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَیْنَا بَعْدَ أَبِیکِ مِنْکِ, وَایْمُ اللَّهِ مَا ذَاکَ بِمَانِعِی إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَکِ ; أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ یُحَرَّقَ عَلَیْهِمِ الْبَیْتُ» , قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِی وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیُحَرِّقَنَّ عَلَیْکُمُ الْبَیْتَ وَایْمُ اللَّهِ لَیَمْضِیَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَیْهِ , فَانْصَرِفُوا رَاشِدِینَ , فَرَوْا رَأْیَکُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَیَّ , فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ یَرْجِعُوا إِلَیْهَا حَتَّى بَایَعُوا لِأَبِی بَکْرٍ.
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 21 ص 143، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دار کنوز اشبیلیا، الطبعة: الأولى 1436هـ - 2015م، تحقيق: أ.د. الاستاذ سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ابو حبیب الشثري
هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، این خبربه عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوبترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، هنگامى که علی (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به علی (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد و به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.آن ها از نزد حضرت فاطمه رفتند و بازنگشتند تا اینکه با ابوبکر بیعت کردند.
و همان متن را آوردهاند و در پاورقی شماره 9 که تعلیق ایشان است مینویسد:
(9) صحیح؛ أخرجه أحمد فی فضائل الصحابة (532)، وابن عبدالبر فی الاستذکار 3/975،وابن أبی عاصم فی الآحاد (2952)
المُصَنَّف في الأحاديث والآثار لابن أبي شيبة ج 21 ص 144، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، دار النشر: دار کنوز اشبیلیا، الطبعة: الأولى 1436هـ - 2015م، تحقيق: أ.د. الاستاذ سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ابو حبیب الشثري
ایشان میگویند که این روایت و این حدیث صحیح است. یعنی فقط سند را هم نمیگویند، ایشان کلاً گفتهاند صحیح است. یعنی مجموعاً چنین داستانی و چنین واقعهای رخ داده است و صحیح است. این آن چیزی است که آقای الشثری در تعلیقات مصنف گفتهاند روایت صحیح است. اما افراد دیگری هم هستند که این روایت را تصحیح کردهاند که بنده فقط سریع به آنها اشاره میکنم. آقای ابن ابی عاصم از علمای سرشناس اهل سنت در کتاب «المذکر والتذکیر والذکر» همان روایت را ذکر کرده و محقق در پاورقی شماره ششم که تعلیق ایشان بر روایت است، میگوید:
إسناده صحیحٌ
اخرجه ابن ابی شیبه فی المصنف(14/567-568) بهدا الإسناد
المذکر والتذکیر والذکر ص 91، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني (المتوفى: 287هـ)، دار النشر: دار المنار - الرياض، الطبعة: الأولى 1413هـ، تحقيق: ياسر خالد بن قاسم الردادي
سند این روایت صحیح است
ابن ابی شیبه در مصنف خود نقل کرده است
در تحقیق عمرو بن عبدالمنعم از این کتاب نیز آمده است:
إسناده صحیحٌ
اخرجه ابن ابی شیبه فی المصنف(7/432-37045)
المذکر والتذکیر والذکر ص 41، اسم المؤلف: أبو بكر بن أبي عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني (المتوفى: 287هـ)، دار النشر: دار الصحابة للتراث-طنطا/مصر، الطبعة: الأولى 1412هـ-1992م، تحقيق: عمرو بن عبدالمنعم
سند این روایت صحیح است
ابن ابی شیبه در مصنف خود نقل کرده است
و این هم چند تصحیح دیگر برای این روایت بود که نقل کردیم؛ این اختلافاتی هم که بعضاً در آدرسدهی وجود دارد به خاطر نقل از چاپهای مختلف کتاب مصنف است، وإلا روایت همان روایت است؛ پس آقای حسن الحسینی و آقای حسن بن فرحان و آقای الشثری تصحیح کرده بودند و این دو محقق دیگر هم تصحیح کردهاند و افراد دیگری هم هستند، ولی فکر میکنم همین مقدار در رد ادعای دروغ این شبکههای وهابی کفایت کند.
حسینی:
بله در اینجای مناظره در شبکه المستقله آقای «أبو شوارب» که سعی میکرد مقداری نسبت به آقای الحسینی مؤدبتر بحث و گفتگو کند، در مورد کسانی که این روایت را نقل کردهاند، یا بالطبع کسانی که روایت را تصریح کردهاند و کسانی که به آن استناد میکنند عباراتی را به کار برد. حال که مشخص شد آقای الحسینی و بقیه علمای اهلسنت این روات را تصحیح کرده بودند و این روایت که در کتاب مصنف ابن ابی شیبه آمده بود، با سند صحیح ثابت شد که در خصوص هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها است؛ ببینیم عکس العمل جناب آقای «أبو شوارب» نسبت به این روایت به چه صورت است؟ قضاوت را به شما عزیزان واگذار میکنم.
کلیپ:
أبو شوارب:
برادران عزیز در ابتدا از آیت الله قزوینی تشکر میکنم برای نکاتی که در این برنامه بیان داشتند، ولی همچنان ایشان را میبینیم که اصرار بر اثبات زشتترین تهمتها به صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دارند. و آن تهمت تعدی به فاطمه زهرا رضیاللهعنها است که درود خدا بر پدر وآل و اصحاب او باد. این تهمت بهطور مستقیم متوجه عمر بن خطاب رضیاللهعنه است و او را عامل اصلی جنایت قلمداد میکنند. خیلیها به خوبی درک میکنند که سرّ این اتهام به کینهی منافقین آتشپرست متظاهر به اسلام برمیگردد که آتش آنها را عمر بن خطاب خاموش کرد و حکومت آنها را از بین برد، این روایات دروغین را علیه او ساختند، و در نهایت توسط یکی از متعصبین آنها به نام ابو لؤلؤ فارسی لعنۀ الله علیه به قتل رسید.
حسینی:
ملاحظه فرمودید جناب آقای «أبو شوارب» گفتند این تهمتها را آتشپرستانی که بساط آتشپرستیشان به هم خورده و غیره گفتهاند و آنها اینها را ساخته و جعل کردهاند، و آخرش هم یک ایرانی، خلیفه دوم را کشت و از بین برد. واقعاً نمیدانم این چه ارتباطی دارد؟ واقعاً این بحث علمی است؟ آقای الحسینی که کنار شماست، این روایت را تصحیح کرده است؛ استاد جناب آقای بخاری، استاد محمد ابن اسماعیل بخاری این روایت را نقل کرده است؛ اهلسنت و وهابیها این روایت را تصحیح کردهاند؛ کدام یکی از اینها آتشپرستاند؟ اسلم؟ ابن ابی شیبه؟ آقای الحسینی؟ آقای حسن بن فرحان؟ بقیه؟ این آتشپرستها چه کسانی هستند؟ و این روش واقعاً روش علمی نبود و برگرفته از عجز اینها در پاسخ علمی نسبت به آیت الله قزوینی در مناظره بود که شاهدش بودیم.
شرفی:
اما بعد از این ناتوانی که برای شبکههای وهابی و آن کارشناسان وهابی که در شبکه المستقله حاضر بودند پیش آمد، سراغ متن روایت رفتند و از خود حضرت آیت الله قزوینی خواستند که متن را ایشان بخوانند و آیت الله قزوینی هم متن را قرائت کردند. اما کلیپش را ببینیم که وقتی ایشان متن روایت مصنف را خواندند چه اتفاقی رخ داد؟ سند که قبلاً ثابت شد، اما در مورد متن باهم این کلیپ را ببینیم.
کلیپ:
آیت الله حسینی قزوینی:
این روایت ابن ابی شیبه استاد بخاری است.
الهاشمی:
لطفاً بخوانید
آیت الله حسینی قزوینی:
روایت میکند خلیفه عمر بن خطاب وقتیکه به خانه فاطمه سلاماللهعلیها آمد گفت: به خدا قسم این امر مانع نمیشود که اگر آنان نزد تو جمع شوند...
الهاشمی:
یک لحظه! منظور از (این امر) در عبارت چیست؟ آیا قبل از این سخن حمله دیگری است؟
آیت الله حسینی قزوینی:
شما از من خواستید که آنچه را که در کتب اهلسنت است بخوانم
الهاشمی:
بنده هم موافقت کردم و گوش میکنم.
أبو شوارب:
از ابتدای جمله بخوانید
الهاشمی:
روایت را از آغاز بخوانید، جناب شیخ قزوینی شما گفتید این امر، منظور از این امر چیست؟ شما الآن گفتید این امر مانع نمیشود، آیا سخن دیگری قبل از این عبارت وجود دارد؟ روایت چگونه آغاز میشود؟ تا مفهوم آن را متوجه شویم، شما سخن بسیار مهمی را بیان میکنید. و دوست دارم اهلسنت به این سخن شما گوش دهند، شاید این اولین باری باشد که آنها میشنوند. از شما خواهش میکنم که روایت را از اول بخوانید تا اهلسنت بشنوند، شاید مغزهای آنها شستشو شده است. بشنوید برادران! از ابتدای روایت بخوانید.
آیت الله حسینی قزوینی:
الآن از ابتدای آن خواهم خواند
الهاشمی:
بفرمایید خداوند از شما راضی باشد و به شما برکت دهد و حافظ شما باشد
آیت الله قزوینی:
دکتر هاشمی بابت تأخیر معذرت میخواهم
الهاشمی:
ما هیچ عجلهای نداریم و باور کنید کسانی که برنامه را تماشا میکنند، برایشان مهم نیست، و حاضرند با شما تا صبح بیدار بمانند. منتظر هستیم
آیت الله قزوینی:
آنگاه بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برای ابوبکر بیعت میگرفتند، علی علیهالسلام و زبیر برای مشورت در این امر نزد فاطمه سلاماللهعلیها دختر پیامبر رفت و آمد میکردند. هنگامیکه عمر بن خطاب از این موضوع باخبر گردید، نزد فاطمه سلاماللهعلیها رفت و گفت ای دختر رسول خدا به خدا سوگند نزد ما کسی از پدرت محبوبتر نیست و پس از او تو از همه نزد ما محبوبتری، به خدا قسم این امر مرا مانع نمیشود تا اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم که خانه را همراه با ساکنانش به آتش بکشند. هنگامیکه عمر از نزد فاطمه سلاماللهعلیها بیرون رفت، آنان نزد او آمدند، فاطمه سلاماللهعلیها گفت: آیا میدانید که عمر نزد من آمد و به خدا سوگند یاد کرد، که اگر بدون بیعت به خانه برگردید خانه را با شما به آتش میکشم! به خدا سوگند که او آنچه را که قسم خورده است، عملی میکند.
الهاشمی:
روایت را کامل کنید لطفاً
أبو شوارب:
روایت را تا پایان بخوانید
الهاشمی:
یک لحظه جناب قزوینی! هنوز از روایت باقی مانده است که میگوید: پس راه یافته خارج شوید. من فکر میکنم هنوز یکی دو جمله در ادامه روایت باقی مانده است.
آیت الله قزوینی:
بله راه یافته خارج شوید و در این مورد بیندیشید و نزد من (فاطمه سلاماللهعلیها ) نیایید. پس از نزد او خارج شدند و دوباره بازنگشتند تا اینکه با ابوبکر بیعت کردند.
أبو شوارب:
پس موضوع تا همینجا خاتمه یافت، داستان تمام شد. جناب قزوینی داستان تمام شد.
شرفی:
بسیار خوب باهم دیگر دیدیم که آیت الله قزوینی روایت را بهصورت کامل از کتاب مصنف ابن ابی شیبه خواندند، و وقتیکه قرائت بخش آخر روایت تمام شد انگار آقای «أبو شوارب» و آقای هاشمی یک چیز جدیدی از روایت کشف کردند و گفتند انتهی الموضوع، یعنی دیگر بحث ما تمام شد، یعنی آن چیزی که ما میخواستیم ثابت شد! و خلاف ادعای حضرت آیت الله قزوینی بود! جناب آقای حسینی عزیز این بخش چه بود؟ آنجایی که میگوید کسانی که به خلافت خلیفه اول معترض بودند، اینها از آن تحصنشان در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها خارج شدند و بیعت کردند. خود آیت الله قزوینی پاسخ بسیار علمی و منطقی و مستدل دادند، کلیپش را با هم ببینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
اما در مورد ذیل روایت که میگوید: دوباره نزد او (فاطمه سلاماللهعلیها) باز نگشتند، تا اینکه با ابوبکر بیعت کردند، این خلاف آن چیزی است که در صحیح بخاری و مسلم آمده است که فاطمه شش ماه بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم زنده مانده و وقتی فوت کرد شوهرش علی علیهالسلام او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد و خودش بر او نماز خواند. تا زمانی که زنده بود علی علیهالسلام در میان مردم احترام داشت، اما هنگامی که فاطمه سلاماللهعلیها از دنیا رفت مردم از او روی گرداندند. سپس علی علیهالسلام با ابوبکر مصالحه و بیعت کرد و او در این شش ماه بیعت نکرده بود.
شرفی:
با همدیگر دیدیم که حضرت آیت الله قزوینی بسیار منطقی و علمی بر مبنای آن چیزی که در مصطلح الحدیث و علم الحدیث شیعه و اهلسنت وارد شده است پاسخ دادند و اگر آنان ایراد بگیرند، قطعاً ایراد علمی نخواهد بود.
حسینی:
در تتمه این روایت دیدیم که در کتاب مصنف ادعا شده بود که بعد از قضیه قسم به آتشسوزی و غیره، مخالفین ابوبکر با او بیعت کردند. آقایانی که در استودیوی المستقله بودند دیدند چه چیزی خوبی، و روی همین تأکید کردند. اما آیت الله قزوینی فرمودند که این بخش از روایت قابل قبول نیست، چون مخالف صحیح بخاری است. روایت صحیح بخاری کجاست؟ من خیلی مختصر نشان بدهم به شما بینندگان عزیز، همینطور که ملاحظه میفرمایید در صحیح بخاری که جناب آقای محمد ابن اسماعیل که در داخل ایران هم ترجمه شده است در روایت 4240 مینویسد:
ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ
ترجمه صحیح البخاری (محمد بن اسماعیل بخاری) ج 4 ص 570، اسم المترجم: عبدالعلی نوراحراری، دار النشر: شیخ الاسلام احمد جام
در آن ماهها امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت نکرد
این ماهها کجاست؟ در ترجمه یک مقدار واضح و مشخص کرده است و میگوید:
البته علی در آن ماههای (حیات فاطمه پس از وفات آن حضرت) بیعت نکرده بود
ترجمه صحیح البخاری (محمد بن اسماعیل بخاری) ج 4 ص 571، اسم المترجم: عبدالعلی نوراحراری، دار النشر: شیخ الاسلام احمد جام
مترجم اهلسنت این را آورده است. پس آیا حضرت زهرا سلاماللهعلیها در زمان این روایتی که ابن ابی شیبه نقل میکند، در قید حیات بودهاند یا خیر؟ مشخص است که در قید حیات بودند، صحیح بخاری به نقل از عایشه این را میگوید که در آن موقع بیعت نکردند. یعنی صدر روایت، سند صحیح دارم و میپذیریم، اما ذیل روایت مخالف صحیح بخاری است پس میتوانیم نپذیریم، هیچ مشکل هم به وجود نمیآورد. اما آقای الهاشمی در اینجا وارد کار شد و شروع به توجیه این قضیه کرد، و اینکه اصلاً امکان ندارد، نمیشود شما اگر به یک روایت استشهاد کردی، تمام الفاظ روایت را باید بپذیری ولو اینکه مخالفی مثلاً از صحیح بخاری هم داشته باشد. کلیپ پاسخ آقای الهاشمی را ببینید!
کلیپ:
الهاشمی:
جناب قزوینی شما به نکته مهمی اشاره میکنید، یعنی این حدیث بخاری صحت روایت ابن شیبه را مورد شک قرار میدهد، آیا چنین است؟
آیت الله قزوینی:
ذیل این روایت با روایت بخاری منافات دارد
الهاشمی:
جناب آقای قزوینی شما صدر روایت را قبول دارید و ذیل آن را قبول ندارید؟
آیت الله قزوینی:
در مورد آتش زدن خانه، ما روایت ابن شیبه را قبول داریم اما بقیه را نه. چون ممکن است خود راوی اضافه کرده باشد.
الهاشمی:
نه جناب قزوینی از آنجا که ما در رابطه با جنایت قتل سخن میگوییم، اگر روایت را قبول دارید، پس باید به همه آن استناد کنید. اگر شما در محکمه خواستید به آن استدلال کنید، از دو حالت خارج نیست، یا اینکه راست است، پس همهاش را باید قبول کنید. اگر در محکمه بگویید صدر شهادت راست و ذیل آن دروغ است، به شما گفته میشود این شهادت از شما پذیرفته نیست. و این امر هم در دادگاههای ایران و هم در بریتانیا صدق میکند. تا آنجایی که من از فضای ایران اطلاع دارم که بر مبنای شریعت اسلام و مذهب دوازده امامی است، اگر برگه شهادت خود را آوردید و گفتید این گفتههای من آغازش صحیح است و پایان آن باطل است از شما پذیرفته نمیشود؛ این شهادت شما باطل است.
حسینی:
ملاحظه فرمودید جناب آقای الهاشمی به عنوان رئیس شبکه المستقله اینجا ورود پیدا کردند و خواستند مثلاً در مورد تفکیک صدر و ذیل روایت ابن ابی شبیه، جواب آیت الله قزوینی را بدهند. آیت الله قزوینی روایتشان کاملاً مستند و مستدل بود و گفتند این بخش از روایتی که در کتب شما آمده است، هر چند اصل روایت سند صحیح و تصحیح دارد، اما این بخش روایت مخالف صحیح بخاری است. ایشان گفتند نه وقتی در دادگاهی در بریتانیا یا در ایران، شخصی شهادتی میدهد، باید یا صدر و ذیل با هم همخوانی داشته باشد یا هیچ قسمت از این شهادت را نمیپذیریم! آقای الهاشمی به شدت اشتباه میکنید و ای کاش آن ردای قضاوت را از تنتان در میآوردید. به خاطر اینکه ممکن است من یک جمله را در محکمه بگویم، بخشی از این جمله اعتراف در مورد خودم است، بخشی از جمله ادعا است ضد شخص دیگری است. آن بخشی که ادعا علیه شخص دیگری است، من باب قاعده البینۀ علی المدعی باید من برای آن ادعا بینه مطرح کنم. آن بخش دیگری که در محکمه ضد خود من است، من باب اقرار العقلاء علی انفسهم جائز، آن اقرار نافذ است. بخشی از این روایت را که چه از آقای ابن ابی شیبه بپذیریم و چه از آقای اسلم، یا هرکدام از روات روایت، اعترافی است ضد عقایدی که تا آن موقع داشتند. این اعتراف از ایشان پذیرفته میشود. ولی یکجا ادعایی را آوردهاند که مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت کرده است، لذا بینهتان کجاست؟ بینهتان مخالف روایت صحیح بخاری است. پس میشود در مورد همین روایت صدر را ثابت دانست، اما ذیل را چون مخالف روایت صحیح بخاری است نپذیریم. به همین راحتی! اما آقای الهاشمی میگفتند اصلاً چنین چیزی امکان ندارد.
شرفی:
اما حضرت آیت الله قزوینی به همین ادعا در آنجا پاسخ دادند، اینکه چرا ما صدر روایت را میگیریم، و ذیل روایت را رها میکنیم یا بالعکس، گفتند این یک قاعده است، همانطوری که ما هم اینجا اشاره کردیم، این را خود حضرت آیت الله قزوینی در آنجا گفته بودند. کلیپش را باهم ببینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
در کتب فقهی شیعه و سنی گاهی روایت صحیحی وجود دارد که فقط به صدر آن استناد شده است، و از آن در صدور فتوا استفاده شده است اما ذیل روایت را به سبب مخالفت با روایت صحیح دیگری و یا تعارض با ادله قطعی دیگر رد میکنند.
الهاشمی:
حتی اگر این در مورد این با شما موافقت کنم، باور کنید هیچکدام از این بینندگان این سخن شما را نمیپذیرد. اگر مثلاً اکنون 50 میلیون بیننده داشته باشیم حتی یک نفر هم با شما در این مورد موافق نخواهد بود.
شرفی:
استدلال حضرت آیت الله قزوینی را دیدیم که به همین مطلب اشاره کردند که این یک قاعده است و در بین شیعه و اهل سنت، این قاعده وجود دارد و ثابت است و بسیاری از علماء هم این کار را انجام دادهاند. اما یک مطلب جالب دیگری هم وجود دارد که حضرت آیت الله قزوینی گفتند: اصلاً ما فرض کنیم، فرض محال، از باب سلمنا جدلا، که اصلاً طبق روایت ابن ابی شیبه بیعت صورت گرفته باشد، اما مسئله مهم این است که تهدید ثابت است، خود این آقایان اصلاً تهدید و صحت روایت ابن ابی شیبه را منکر بودند. این خیلی جالب است که تا اینجا تنازل کردند و مجبور شدند قبول کنند. باهم دیگر این کلیپ را ببینیم که آیت الله قزوینی چه گفتند؟
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
در مورد سخن شما در رابطه با روایت ابن ابی شیبه، اگر هم تسلیم شویم و بگوییم که علی بن ابی طالب علیهالسلام خارج شد و با ابوبکر بیعت کرد، اما باز هم این روایت تهدید عمر ابن خطاب به آتش زدن خانه را ثابت میکند. این تهدید با این روایت قابل اثبات است.
شرفی:
این هم استدلال و پاسخ حضرت آیت الله قزوینی که گفتند اگر فرض کنیم بیعت هم باشد، تهدید ثابت است؛ اما جناب حسینی عزیز بیعت با چه حالت بوده است؟ با زور، با اکراه، با اجبار. و جالب است که آقای الهاشمی اینجا وارد شدند و گفتند این روایت فقط تهدید را ثابت میکند، یعنی همان چیزی که ما اینجا میبینیم، یعنی فقط تهدید ثابت است. همین ادعا را آقای الهاشمی مطرح کردند، حال ببینیم که آقای الهاشمی چه اعتراف و چه ادعایی کردند.
کلیپ:
الهاشمی:
بدترین برداشتی که میتوان از آن کرد، فقط تهدید است. و علاوه بر این در روایت ابن ابی شیبه مدح فاطمه زهرا سلاماللهعلیها و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وجود دارد.
شرفی:
آقای الهاشمی الحامدی اعترافی کردند که تهدید ثابت است، یعنی مجبور شدند که این را قبول کنند. اما گفتند روایت هیچ ارتباطی به هجوم ندارد! ادعای آقای الهاشمی این بود. اما بنده میخواهم این را خدمت شما عرض کنم که خود حضرت آیت الله قزوینی هم به این نکته اشاره داشتند که این روایت ابن ابی شیبه اگر بیعت را هم قبول کنیم، تهدید بوده است؛ یعنی بیعت بر مبنای تهدید و اجبار و اکراه صورت گرفته است. اگر به کتب عزیزان اهل سنت مراجعه کنیم، آنها در کتب فقهی یا در مبانی فقهی، شرایطی را برای صحت یک بیعت شرعی و نافذ بودنش آوردهاند. بهعنوان نمونه در کتاب «الموسوعة الفقهية الكويتية» در مورد بیعت توضیح دادهاند که:
الْبَيْعَةُ عَقْدُ مُرَاضَاةٍ وَاخْتِيَارٍ لاَ يَدْخُلُهُ إِكْرَاهٌ وَلاَ إِجْبَارٌ، وَهُوَ عَقْدٌ بَيْنَ طَرَفَيْنِ أَحَدُهُمَا: أَهْل الْحَل وَالْعَقْدِ. وَثَانِيهِمَا: الشَّخْصُ الَّذِي أَدَّاهُمُ اجْتِهَادُهُمْ إِلَى اخْتِيَارِهِ
معنای کلام این است که بیعت زمانی شرعی است که بر مبنای اختیار شما باشد، نه بر مبنای اجبار، نه بر مبنای زور و تهدید. اگر با اجبار و زور باشد آن بیعت شرعی نخواهد بود. باید این شرط را داشته باشد که یکطرف اهل حل و عقد هستند، و خیلی واضح است که قطعاً امیرالمؤمنین علیهالسلام باید از اهل حل و عقد باشد، و الا مبنای اهلسنت در اینجا دچار اشکال میشود. چون امیرالمؤمنین علیهالسلام از کبار صحابه هستند و از اهل حل و عقد به شمار میآیند. پس در نتیجه اگر ما آن فرض محال را قبول کنیم که بیعت صورت گرفت، این بیعت شرعی نبوده است و همان قولی که در بخاری است ثابت میشود که طبق مبنای اهلسنت امیرالمؤمنین علیهالسلام در آن ماهها اصلاً و ابداً بیعت نکردند؛ وقتیکه بیعت نکردند تهدید عمر که گفته بود من خانه را با اهلش به آتش میکشم باید عملی شود؛ ایشان به چه شرطی گفته بود؟ اگر بیعت نباشد، لذا ما ثابت کردیم که بیعت شرعی صورت نگرفت، پس باید هجوم و احراق صورت گرفته باشد.
حسینی:
بسیار عالی! ممنونم از شما جناب آقای شرفی عزیز! بینندگان عزیز سعی کردیم خیلی فشرده مطالب را در مورد روایت ابن ابی شیبه تقدیم حضور شما کنیم. پس تا اینجا مشخص شد در مناظرات المستقله قضیه تهدید با سند صحیح از کتب اهلسنت ثابت و واضح شد و آنها هم هیچ پاسخی در قبال این روایت نداشتند که ارائه بدهند. حتی آقای الحسینی هم در کتابشان این روایت را تصحیح کردهاند. إنشاءالله در قسمتهای بعد بیشتر به روایتهایی که در کتب اهلسنت آمده است و به بحثهایی که در المستقله حول جریان هجوم اتفاق افتاد میپردازیم و إنشاءالله نتیجهگیری را هم به شما عزیزان واگذار میکنیم، چون میدانیم شما خوب قضاوت کنندگانی هستید و إنشاءالله از مناظراتی که در المستقله اتفاق افتاد همه ما نتیجه صحیح را برداشت کنیم. ممنون از همراهیتان، التماس دارم یا علی مدد، خدا نگهدار!
پایان